استاد حقوق و روابط بینالملل در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا میگوید: حضور امنیتی آمریکا در قفقاز میتواند برای حفاظت از داراییهای ایالات متحده و متحدانش در منطقه استفاده شود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، ایالات متحده پیشنهاد کرده است که کنترل کریدور حملونقل برنامهریزیشده بین ارمنستان و آذربایجان را بر عهده بگیرد، با این ادعا که این اقدام باعث پیشرفت مذاکرات دیپلماتیک طولانیمدت و متوقفشده بین این دو کشور قفقازی خواهد شد. تام باراک، سفیر آمریکا در ترکیه، این موضوع را در جریان یک نشست خبری با خبرنگاران مطرح کرد.
با وجود اینکه ارمنستان و آذربایجان در ماه مارس به اجماع در مورد پیشنویس توافق صلح رسیدند، باکو همچنان بر چند شرط اضافی پیش از امضای رسمی توافق تأکید دارد.
ایران همواره اعلام کرده که با هرگونه تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه مخالف است.
برای بررسی بیشتر این موضوع و اهداف آمریکا، تابناک با پروفسور «لری کاتا بیکر» استاد حقوق و روابط بینالملل در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در ایالات متحده آمریکا گفتوگو کرده که در ادامه آمده است. «بیکر» عضو مؤسسه حقوقی آمریکا و مؤسسه اروپایی حاکمیت شرکتی است.
*ایالات متحده پیشنهاد کرده است که کنترل کریدور حملونقل برنامهریزیشده بین ارمنستان و آذربایجان را بر عهده بگیرد. آمریکا میگوید هدفش تسهیل صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان است. اهداف واقعی آمریکا چیست؟
امروزه، کشورها بهطور گستردهای بر مسیرها، کریدورها، کانالها، راهها، مجراها، فرکانسها، خروجیها—کریدورهای حملونقل—و موارد مشابه تمرکز کردهاند. بهنوعی میتوان گفت که چشمانداز «جادههای ابریشم» (زمینی، دریایی، سایبری و غیره) چین در قالب ابتکار «یک کمربند-یک جاده» که بیش از یک دهه پیش وارد صحنه جهانی شد، به شکلی درخشان پیروز شده است.
در این فرآیند، ایده اینکه نظم جهانی میتواند از طریق بازآفرینی یا احیای مسیرهای باستانی تجاری— «جادههای ابریشم» —مورد بازاندیشی قرار گیرد، اکنون اهمیت ژئوپلیتیکی بیشتری یافته است.
این مسیرها، راههای تجاری و کانالهایی برای جابجایی کالا، مردم، سرمایهگذاری، فناوری و قدرت استراتژیک/نظامی—یعنی کریدورهایی که در اطراف و از طریق آنها قدرت (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) میتواند سازماندهی و اعمال شود—به عنصر حیاتی در شیوهای تبدیل شدهاند که کشورها اکنون قدرت را درک و مدیریت میکنند.
تنها نیم نسل پیش، نخبگان جهانی از سازماندهی مجموعهای واحد از مسیرها و راهها برای مدیریت بهتر و کارآمدتر یک سیستم یکپارچه جابجایی کالا، سرمایهگذاری، مردم و نهادهای فرهنگی/اجتماعی برای شکوه و عظمت همگرایی جهانی سخن میگفتند. امروز، این مسیرها به فضاهای رقابتی تبدیل شدهاند که در آن، از طریق آن و پیرامون آن، قدرتهای متفرق میتوانند اعمال شوند و گروههایی از کشورهای پیشرو برای تسلط بر موضوعات مهم برای خود رقابت کنند—از جمله مهار قدرت رقیب و تولید ثروت.
این مسیرها میتوانند هم ارضی و فیزیکی باشند، یا حتی غیرملموس و انتزاعی. امروز، رقابت میان کشورهای پیشرو و آنهایی که آرزوی قدرت بیشتری دارند، در کانالهای گوناگونی در حال جریان است.
از مسیرهای تجاری قطبی گرفته تا کنترل گلوگاههای مسیرهای تجاری دریایی و ساخت عناصر لنگری در طول این مسیرها—بنادر، مراکز توزیع و ساختارهای امنیتی لازم برای حفاظت از همه اینها.
اما همچنین صحبت از مسیرهای مالی، تعاملات فناورانه و مسیرهای ایدههاست—کنترل و اشاعه آنها به اندازه مسیرهای فیزیکی گذشته با ارزش، شاید حتی ارزشمندتر است.
همچنین میتوان از زنجیرههای تأمین و تولید، زنجیرههای منابع، یا زنجیرههای مهاجرتی یا مسیرهای جابجایی جمعیت صحبت کرد.
هیچیک از اینها جدید نیست، اما کاربردهای آنها در بستر فناورانه و پس از شکست آزمایش بزرگ همگرایی جهانی، لایههای جدیدی از ظهور مسیرها و کنترل ایجاد کرده است، فراتر از مسیرهای باستانی تجار، جوامع دینی و جابجاییهای جمعیتی هزاران ساله در سراسر جهان.
در حال حاضر، این پیروزی بیشتر بهصورت مفهومی قابل درک است، اگرچه حتی این بنیان مفهومی هنوز در حال توسعه است. با این حال، ایده و آرمان مسیرها، کریدورها، کانالها، مجراها و مانند آن، به یک الگوی غالب در سازماندهی و اعمال قدرتهای ژئوپلیتیکی تبدیل شده، و در نتیجه برای قدرتهای ثانویه که میخواهند با قدرتهای برتر همراستا شوند، اهمیتی راهبردی یافته است.
حقوق نیز بهمنظور پاسخ به نیازها یا خواستههای «مشتریان» دولتی تغییر کرده است. در حالی که در گذشته تصرف سرزمینی فضاهای لازم برای ایجاد این مسیرها ضروری بود، اکنون روشهای دیگری با دقت بیشتری توسعه یافتهاند.
از جمله آنها میتوان به اجارهها، ترتیبات کنترلی مبتنی بر قرارداد یا مالکیت شخصیت حقوقی با حقوق و اختیارات خاص و مواردی از این دست اشاره کرد. امکاناتی که از طریق حقوق ایجاد میشود، امکان انتقال کنترل مؤثر بر یک فضا، تولید، اقدام یا شیء را بدون انتقال مالکیت فراهم میکند؛ و ماهیت این انتقال کنترل میتواند ویژگیها و اهدافی کاملاً متفاوت داشته باشد، متناسب با میزان خلاقیت و ابتکار حقوقدانان، سیاستمداران، مقامات و نیروهای نظامی. این رؤیاها حتی میتوانند دولت را از چهره کنترل حذف کنند. شرکتها یا دیگر نهادهای حقوقی میتوانند برای اعمال این نوع کنترل تأسیس شوند.
بهطور خاصتر، میتوان در مورد مسیرهای زمینی—عموماً کریدورهای حملونقل—صحبت کرد. این کریدورها میتوانند زنجیرهای از بنادر در طول یک مسیر آبی باشند، یا میتوانند جادهای باشند (و مناطق اطراف آن) بین دو بخش از یک کشور که باید در قلمرو حاکمیتی کشوری دیگر و متخاصم ساخته شود.
در این مورد، سخن از کریدور زنگزور در ارمنستان است که ممکن است بهصورت فیزیکی دو بخش از جمهوری آذربایجان را به هم متصل کند؛ کنترل و بهرهبرداری از آن بخشی حیاتی از حلوفصل موقتی درگیری میان این دو کشور و بازگشت به وضعیت «عدم جنگ» (که نباید بهراحتی «صلح» نامیده شود) محسوب میشود.
فراتر از اتصال سرزمینی جمهوری آذربایجان، انتظار میرود این کریدور مسیرهای تجاری منطقه را تقویت کند: «در سمت جمهوری آذربایجان، این کریدور به شبکه بزرگراه و راهآهن حورادیز-آغبند متصل میشود. در سمت ترکیه، به خط راهآهن و بزرگراه نخجوان-ایغدیر-قارص متصل میگردد و یک مسیر زمینی مستقیم به آناتولی و فراتر از آن فراهم میآورد.»
و این موضوع به قلب این سؤال عمیق میرسد؛ پاسخی که اکنون بسیار آسانتر قابل درک است. برای تسهیل این صلح میان دو کشوری که مقاماتشان علاقه یا اعتمادی به یکدیگر ندارند، ایالات متحده—از طریق سفیر خود در ترکیه، توماس باراک—پیشنهاد کرده که یک شرکت آمریکایی (یا موجود یا تأسیسشده برای این منظور) مدیریت این کریدور را برای مدت یک قرن بر عهده بگیرد.
وزارت امور خارجه آمریکا در کنفرانس خبری ۱۷ ژوئیه هم تمایل به صلح در منطقه را ابراز کرد و هم اعلام کرد که موضوع در حیطه صلاحیت رئیسجمهور است. این امر ممکن است با برآوردن خواسته جمهوری آذربایجان مبنی بر اینکه کریدور تحت کنترل ارمنستان نباشد، به صلح کمک کند؛ اما مشکلات بسیاری باقی میماند که همچنان نیازمند حلوفصل هستند.
آمریکاییها، البته، فراتر از صلح (یا دستکم توقف درگیری نظامی) میان این دو کشور، اهدافی را دنبال میکنند. من در جای دیگری درباره ماهیت معاملاتی سیاست خارجی آمریکا صحبت کردهام («بازرگان»، «بوروکرات» و «جنگ تعرفهای»).
از این منظر، اجاره ۱۰۰ ساله باعث ایجاد درآمد برای یک شرکت آمریکایی خواهد شد. همچنین مجموعهای از منافع دیگر ایالات متحده را نیز پیش خواهد برد.
نخستین آنها «منافع بازدارنده» است. به این معنا که این اجاره عملاً کنترل کریدور را از دست رقبای آمریکا—یعنی عمدتاً روسیه و چین—خارج میکند. در واقع، اینگونه استدلال شده که این پیشنهاد، راهی برای گنجاندن حضور مستقیمتر آمریکا در منطقهای است که بهطور سنتی بخشی از حوزه تضمینهای امنیتی و نظمبخشی روسیه بوده است.
در عین حال، هنوز مشخص نیست که آیا کنترل این کریدور تأثیر منفی بر منافع ایران خواهد داشت یا نه. سفیر ایران در ارمنستان نقلقول شده که گفته است ایران روابط ارمنستان با کشورهای غربی را اقدامی علیه خود نمیداند. با این حال، میتوان در این پیشنهاد چالشی برای وضعیت کنونی حملونقل و مسیرهای ترانزیتی دید که ممکن است بر ایران—و قطعاً بر روسیه—تأثیر بگذارد.
در نهایت، مسئله تغییرات احتمالی در مسیر انتقال منابع انرژی—و بهویژه نفت—نیز مطرح است. با توجه به رژیم تحریمهای ایالات متحده، این میتواند بر صادرات روسیه و ایران و همچنین توانایی چین در خرید یا توزیع این منابع تأثیر بگذارد. از سوی دیگر، این پیشنهاد که با حمایت دولت ترکیه مطرح شده، ممکن است شرایط اقتصادی در استانهای شرقی ترکیه را نیز بهبود بخشد.
در نهایت، بسته به اینکه چه چیزی واقعاً توسعه پیدا کند، منافع آمریکا در صورت بهرهبرداری میتواند قابلتوجه باشد. جوهره این منفعت در امکان بهرهبرداری از کنترل این کریدور برای توسعه معاملات اقتصادی و امنیتی همسو یا مکمل نهفته است—معاملاتی که میتوانند منطقه را به شبکههای بزرگتر حملونقل و کنترل ایالات متحده و متحدانش پیوند دهند. این ارزش معاملات توسعهیافته است که توجه بسیاری را جلب کرده است.
همه اینها در حال حاضر در حد حدس و گمان است، اگرچه ایده دارای ارزش بوده و نسبت به گزینههای دیگر، ریسک کمتری برای منطقه دارد. این ایده همچنین میتواند بر مدل معاملاتی آمریکایی بنا شود—مدلی که امکان بهرهبرداری اقتصادی برای همه طرفها را فراهم میکند، زیرا مسیرهای فرعی و شرکتهای مکمل میتوانند توسعه یابند؛ برخی از آنها مسیرهایی بهسوی تقریباً همه کشورهای منطقه ایجاد خواهند کرد.
این موضوع هم برای پروژههای کلان کاربرد دارد و هم برای تولید و فروش کالاهای مصرفی و فرآوری و انتقال منابع طبیعی. استانداردسازی کالاها و خدمات فناورانه و ادغام ابزارها و رویههای مالی در چتر بزرگتر آمریکایی همواره ممکن است.
اما در عین حال، این روند صرفاً با این احتمال آغاز میشود که ایالات متحده—از طریق یک ابزار اقتصادی که ظاهراً خصوصی است—بتواند در کریدور زنگزور به همان شیوهای عمل کند که چینیها در کانال پاناما عمل میکنند.
از یکسو، این نسبتاً ساده به نظر میرسد، اما از سوی دیگر، ایالات متحده تلاش زیادی برای جایگزینی اپراتورهای چینی در کانال پاناما کرده است، و چینیها نیز در برابر این تلاش مقاومت کردهاند.
در نهایت—و این موضوع شایسته تأمل است—کنترل مؤثر عملیات کریدور زنگزور میتواند حضور امنیتی تقویتشدهای برای ایالات متحده در منطقه فراهم کند. این حضور امنیتی میتواند برای حفاظت از داراییهای ایالات متحده و متحدانش در منطقه استفاده شود.
در عین حال، میتواند توانایی ایالات متحده برای اجرای مؤثرتر رژیمهای تحریممحور خود در منطقه را تقویت کند. ایالات متحده در این مقطع، به منافع معاملاتی مبتنی بر تجارت علاقهمند است—و این با چشمانداز کلی دولت ترامپ همراستا است.
اما دولتهای ایالات متحده با فرکانس نسبتاً بالایی تغییر میکنند—در حالی که معماری امنیتی آن چندان تغییر نمیکند—و ممکن است دولت بعدی بتواند از ساختارهای ایجادشده در منطقه به شیوهای متفاوت بهرهبرداری کند.
*مزایا و معایب احتمالی پیشنهاد آمریکا برای باکو و ایروان چیست؟
پاسخ روشن است. برای باکو، مزیت فوری حذف تهدید ارمنستان است. هرگونه صلحی که شکل بگیرد در بهترین حالت شکننده خواهد بود. کوچکترین تلنگری میتواند این ساختار یا عملیات را بر هم بزند.
از دید باکو، استفاده از این کریدور به عنوان اهرم فشار یا ابزار چانهزنی بسیار پرخطر خواهد بود. کنترل آمریکایی راهی برای دور زدن تهدید کنترل ارمنی ارائه میدهد.
از طرف دیگر، از آنجا که این پیشنهاد تاکنون شامل کنترل سیاسی آمریکا یا حتی اجارهدهی مستقیم توسط خود ایالات متحده نیست، بلکه توسط یک شرکت آمریکایی مدیریت میشود، مسائل مربوط به کنترل خارجی بر قلمرو یا مسیرها از نظر رسمی به حداقل میرسد.
با این حال، این پیشنهاد خطراتی نیز دارد. از آنجا که یک شرکت خارجی کریدور را کنترل میکند، باکو نیز نمیتواند از آن به عنوان ابزاری برای فشار بر ایروان در صورت وخامت روابط استفاده کند.
همانطور که ارمنستان نمیتواند هر کاری که میخواهد انجام دهد، باکو نیز تابع تصمیماتی درباره نوع و نحوه حملونقل خواهد بود - تصمیماتی که توسط یک شرکت خارجی گرفته میشود و در نهایت تحت کنترل یک قدرت خارجی است یا حداقل به منافع آن قدرت حساس است.
علاوه بر این، تضمینهای لازم برای عملکرد مؤثر کریدور باید فراهم شود. این شامل استقرار و عملکرد دستگاههای امنیتی و نظامی آمریکا یا تحت کنترل ایالات متحده خواهد بود که البته طبق شرایط توافقنامه عمل میکنند، اما در عین حال منافع قابل توجهی برای اپراتورهای خود ایجاد میکنند.
ایروان نیز با مجموعهای مشابه از مزایا و خطرات مواجه است. برای تضمین صلح، باید بخشی از حاکمیت مؤثر خود بر قلمرویش را واگذار کند. ایروان باید شاهد حرکت افراد و کالاها در سرزمین خود باشد، بدون هیچگونه امکان کنترلی.
سؤالات بیپاسخ زیادی باقی میماند، از جمله شرایط مدیریت کریدور - میزان دسترسی ارمنستان به اطلاعات درباره محمولههای عبوری (چیزی که باکو احتمالاً با آن مخالفت خواهد کرد)، مسئله مالیات و بازرسی کالاهای استفادهکننده از کریدور، و جلوگیری از حمل کالاهایی که تهدیدی برای ارمنستان محسوب میشوند.
شاید مهمتر از همه، مکانیسمهای نظارتی برای جلوگیری از سوءاستفاده باشد. اجتنابناپذیر است که چنین کریدورهایی برای انواع حملونقل استفاده شوند، فساد به یک مشکل تبدیل شود، و پاسخگویی دشوار گردد. شاید ایده استفاده از یک شرکت آمریکایی و نظارت عمومی ایالات متحده برای کاهش این تهدیدات باشد.
اما باید این موارد را به عنوان «هزینه صلح» یا در اصطلاح مدرن، «هزینه انجام کسبوکار» برای دستیابی به عدم درگیری در نظر گرفت.
ایروان، مانند باکو، باید تأثیر چنین توافقی بر روابط منطقهای خود را نیز بسنجد. سه بازیگر اصلی که بیشترین اهمیت را دارند عبارتند از: روسیه، ترکیه و ایران. روابط با روسیه احتمالاً حساسترین است، هرچند روابط با ترکیه از حساسیت بالاتری برخوردار است.
از سوی دیگر، مزایای جانبی - به ویژه ادغام بهتر در شبکههای حملونقل که وابستگی به روسیه را کاهش میدهد - ممکن است در بلندمدت برای ایروان سودمند باشد. با این حال، یک نکته کلیدی برای ایروان میتواند مشارکت در شبکه حملونقل منطقهای نوظهوری باشد که با راهاندازی این کریدور شکل میگیرد، مثلاً اتصال به سیستمهای حملونقل هورادیز-آگبند و نخجوان-ایغدیر-قارص. این موضوع باید در هر توافقی درباره اجاره و مدیریت کریدور گنجانده شود.
در هر صورت، برای هر دو طرف، اگر این طرح بخواهد موفق شود، نوعی ناهماهنگی بین ظواهر و اثرات وجود خواهد داشت. حساسیتهای اصلی حول ظواهر تراکنشها خواهد بود - نوع قرارداد اجاره، مستأجر، مسئولیتها و اختیارات آن، ماهیت و گستره تضمینهای امنیتی و عملیاتی آمریکا، و احترام به حقوق حاکمیتی هر دو طرف.
اما بزرگترین خطرات و منافع از اثرات عملیاتی چنین توافقی ناشی میشود؛ و اینها لزوماً مستقیماً از عملکرد خود کریدور نشئت نمیگیرند، بلکه از نحوه ایجاد منافع همافزا در قالب تراکنشهای فرعی ناشی میشوند که به هر دو کشور امکان بیشتری برای کسب درآمد، تضمین امنیت و کاهش وابستگی به قدرتهای منطقهای میدهند.
*چگونه این موضوع میتواند بر پروژه یک کمربند-یک جاده چین تأثیر بگذارد؟ و اساساً تهدیدات امنیتی و اقتصادی احتمالی پیشنهاد آمریکا برای چین چیست؟
تأثیر این موضوع بر ابتکار «یک کمربند-یک جاده» چین (BRI) میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. از جنبه مثبت، جادهها جاده هستند و اتصال یعنی اتصال و غیره. تا زمانی که کریدور زنگزور بهطور مؤثر عمل کند، چیزی وجود ندارد که استفاده چین از این کریدور را در چارچوب نیازهای حمل و نقل و عملیاتهای جمهوری آذربایجان محدود کند.
باید به یاد داشت که ارمنستان نیز شریک ابتکار «یک کمربند-یک جاده» است. اگرچه گزارشی در سال ۲۰۲۰ نشان داد که ارمنستان عنصر کلیدی در ابتکار «یک کمربند-یک جاده» در این منطقه نیست، اما موقعیت آن میتواند از طریق استفاده استراتژیک از عملیات کریدور زنگزور تقویت شود.
بهعنوان مثال، ممکن است سناریویی را تجسم کنیم که در آن ارمنستان نیز از عملیات کریدور زنگزور برای جابجایی کالاهای خود استفاده کند. جمهوری آذربایجان عضو فعالتری در BRI است و تجارت آن با چین قابل توجه بوده است و در حال رشد است.
پس از دیداری در آوریل ۲۰۲۵ بین رئیسجمهور علیاف و شی جینپینگ، در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵، رئیسجمهور الهام علیاف برنامه همکاری با چین را برای پیشبرد BRI تأیید کرد. بیشک عملیات آمریکایی در کریدور میتواند چین را به سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختهای منطقه وادار کند. لازم به ذکر است که در حال حاضر مقامات چینی از پیشنهاد اینکه چین میتواند بهعنوان جایگزین اپراتور کریدور زنگزور عمل کند، خودداری کردهاند.
از جنبه منفی، البته، حضور آمریکا به طور اجتنابناپذیری فشارهایی به فضایی وارد میکند که چین میتواند بدون مانع در آن منطقه فعالیت کند.
با این حال، باید به یاد داشت که در حال حاضر اهداف آمریکاییها بیشتر مبتنی بر معاملات و بازارها هستند. چیزی که نشاندهنده جاهطلبیهای جامعتر ابتکار BRI چین باشد، حداقل بهطور رسمی وجود ندارد.
اما بهطور غیررسمی، عناصر توافقات امنیتی، تبادلات مردمی و ارتباطات اقتصادی نزدیکتر ممکن است بهعنوان یک مدل رقیب، هرچند غیررسمی، برای BRI عمل کنند.
در نهایت، این احتمال وجود دارد که آمریکا بهطور پنهانی عمل کند به این معنا که BRI یک پروژه دولتی به دولتی است، اما پروژه «اول آمریکا» که ممکن است شامل عملیات کریدور نیز باشد، خصوصی و مبتنی بر معاملات است.
این میتواند بهطور مستقیم یا از طریق واسطههای خصوصی در منطقه اجرا شود. بنابراین، تأثیر نهایی بر جاهطلبیهای چین در این منطقه سخت است که شناسایی شود. این مسأله تهدید بزرگتری را به وجود میآورد: ورود ایالات متحده به منطقه ممکن است تلاشهای معاملاتی چین را که با برنامههای تحریمی آمریکا برخورد میکند، پیچیده کند، از جمله تحریمهای مرتبط با سینکیانگ و جنگ روسیه-اوکراین.
در حالی که ممکن است تأثیری وجود داشته باشد، در حال حاضر هر چیز بیشتر و مشخصتر از این موضوع، کاملاً گمانهزنی خواهد بود.
*آیا اتحادیه اروپا از پیشنهاد آمریکا حمایت کرده است؟ آیا این میتواند تهدیدات امنیتی یا اقتصادی احتمالی برای منافع روسیه در منطقه ایجاد کند؟
همانطور که طرف آذربایجانی در مذاکرات مربوط به کنترل عملیاتی کریدور، از کارت چین استفاده کرده است، به نظر میرسد ارمنستان نیز از کارت اتحادیه اروپا و روسیه به همین منظور بهره میبرد.
گزارشی در ۱۶ ژوئیه حاکی از آن است که نخستوزیر ارمنستان به علاقه اتحادیه اروپا در مدیریت کریدور حملونقل اشاره کرده است، موضوعی که در جریان سفر نخستوزیر به بروکسل و پاریس در ۱۴ ژوئیه مطرح شد؛ و در سبک معمول مذاکرات سیاسی، نخستوزیر نقش روسیه را نیز رد نکرد.
این گزارشها فضای کلی را نشان میدهند که مذاکرات ممکن است بدون مزاحمت رسانهها پیش برود. از سوی دیگر، این موضوع ممکن است نشان دهد که هیچیک از طرفین هنوز بهطور قاطع به ایده کنترل خارجی متعهد نشدهاند. بهاحتمال زیاد این "سروصدای رسانهای" در هر دو طرف نشاندهنده این است که مذاکرات جدی در جایی آغاز شده است.
فراتر از آن، به همان اندازه احتمال دارد که اتحادیه اروپا بهجای رهبری، مکمل تلاشهای آمریکا باشد. با توجه به وضعیت ژئوپلیتیکی فعلی در نزدیکی خانه، رهبران اروپایی ممکن است اکنون توانایی لازم برای ارائه آنچه ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای موفقیت این طرح میخواهند—و نیاز دارند—را نداشته باشند.
*ارمنستان اعلام کرده بود که کنترل کریدور را به طرف ثالث واگذار نخواهد کرد، اما برای تحت فشار قرار دادن ارمنستان، ترکیه به ایروان گفته که تحولات جدید علیه ایران بوده است. آیا فکر میکنید ایروان در نهایت با پیشنهاد آمریکا موافقت خواهد کرد؟ این موضوع چگونه میتواند بر منافع ایران تأثیر بگذارد؟
منطق حکم میکند که ارمنستان چارهای جز پذیرش چیزی ندارد. کریدور با توجه به واقعیتهای میدانی اجتنابناپذیر است. سؤال در مورد نحوهای است که میتوان آن را بهطور مؤثر عملیاتی کرد.
برای ارمنستان، آمریکاییها احتمالاً بهترین گزینه هستند. این انتخاب در شرایطی تقویت میشود که آمریکاییها در پشت صحنه فعالیت کنند، بهگونهای که جلوه سیاسی حضور "آمریکایی" در کریدور به حداقل برسد.
همزمان، با توجه به رویدادهای اخیر، آمریکاییها در بهترین موقعیت برای ارائه مدیریت مؤثر هستند، با امکان اعمال مجازاتهای شدید برای نقضها. مشکل اینجاست که دولتهای آمریکا تغییر میکنند.
برای ایران، بهرهبرداری از کریدور توسط یک شرکت آمریکایی تحت اجاره بلندمدت، احتمالاً بهترین گزینه در شرایطی دشوار است. هیچگونه حضور مستقیم نظامی آمریکا وجود نخواهد داشت. اما حضور کارکنان آمریکایی و یک شرکت آمریکایی در منطقه نوعی نقطه تحریک است که میتواند در صورت آسیب دیدن این عملیات، واکنشهای شدید را به همراه داشته باشد.
در نهایت، این موضوع در مجموع تغییری خنثی در سطح ریسک ایجاد میکند، اما با ترکیب متفاوتی از خطرات. مسئله دشوارتر این خواهد بود که مدیریت کریدور تا چه اندازه میتواند برای نظارت و اجرای تحریمهای آمریکا علیه مقامات و شرکتهای ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. اما حتی این موضوع نیز با توجه به گزینههای موجود در منطقه احتمالاً قابل مدیریت است.
*اگر در نهایت ارمنستان با بازگشایی کریدور موافقت کند، بهترین استراتژی برای ایران جهت مواجهه با واقعیتهای میدانی چیست؟
این سؤال دشواری است و به شدت وابسته به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت دولت ایران است. در کوتاهمدت، استراتژیهای ایران ممکن است متمرکز بر مهار هرگونه تأثیر منفی بالقوه از بهرهبرداری کریدور تحت مدیریت یک شرکت آمریکایی باشد.
این میتواند شامل تلاش برای گنجاندن شروط حمایتی (از طریق هر یک از طرفین) در مذاکرات مربوط به اجاره یا ورود به مذاکرات برای یافتن راههای جایگزین جهت حفاظت از منافع ایران در منطقه باشد.
هزینه این راههای جایگزین ممکن است بهطور قابل توجهی تحت تأثیر شرایط اجاره قرار گیرد. اما آگاهی از محیط جدید، گام اول مؤثری برای بررسی پاسخها خواهد بود.
در بلندمدت، همسوییهای منطقهای یا دستکم ایجاد روابط کاری مثبت باید هدف باشد؛ و این به احتمال زیاد نیازمند رویکردی سهوجهی است.
نخست، ساختاردهی چارچوبهایی بین ایران، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان. دوم، ایجاد یک معماری که روسیه (در اولویت اول) و چین را نیز در بر بگیرد، هرچند منافع و نیازهای این دو کشور به اندازهای متفاوت است که استراتژیهای مجزایی را میطلبد؛ و در نهایت، توسعه روابط کاربردی متمایز شامل پیوندهایی میان این کشورها—در واقع، رویکردی چندلایه، اما هماهنگ که در آن این کشورها در مسیرهای ایرانی تعبیه شوند.
در نهایت، همه چیز به همانجایی بازمیگردد که شروع شده بود—تمرکز شدید بر مسیرها، کنترل و بهرهبرداری از آنها.
به نظر میرسد کلید موفقیت در هر سطحی از ژئوپلیتیک، داشتن درک جامع از وجود، ویژگیها و پتانسیل بهرهبرداری این مسیرها بهعنوان تابعی از آرمانها، اهداف و نگرانیهای امنیت ملی است.
گفتگو: پیمان یزدانی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.