
روسها میترسیدند که اگر نزدیکی میان ایران و آمریکا رخ دهد، تهران دیگر نیازی به مسکو نداشته باشد و حتی در همکاری با واشنگتن بر ضد منافع روسیه عمل کند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «مارک کاتز» استاد مطرح دانشگاه جورج میسون آمریکا در مقالهای به بررسی روابط ایران و روسیه با توجه به جدل میان محمد جواد ظریف و سرگئی لاوروف پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
اگرچه روابط میان مسکو و تهران عموماً خوب بوده است، اما روابط میان محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران، و سرگئی لاوروف، وزیر خارجه تقریباً همیشگی روسیه، بههیچوجه چنین نیست.
لاوروف بارها ادعا کرده که روسیه «همواره از» توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵، که رسماً «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام نام دارد، حمایت کرده و به تحقق آن کمک کرده است. بااینحال، ظریف معتقد است که مسکو در واقع تلاش داشت از نهایی شدن آن جلوگیری کند.
در سال ۲۰۱۵، من نیز بر این باور بودم که مسکو در تلاش برای بههم زدن برجام است.
ظریف اخیراً در یک کنفرانس در تهران گفت که روسیه نمیخواست ایران روابط عادی با سایر کشورهای جهان داشته باشد، اما در عین حال تمایلی هم به درگیری مستقیم ایران با دیگر کشورها نداشت.
بهنظر من، این سخن ظریف درست است.
روش روسیه
پیش از آنکه تهاجم پوتین به اوکراین در سال ۲۰۲۲ مانع دیدار من با همتایان روسیام شود، من مرتباً با پژوهشگران روسی صحبت میکردم که درباره دیدگاهشان نسبت به روابط ایران و آمریکا صراحت داشتند.
چند نفر از آنها اشاره کردند که از نظرشان، بدترین سناریو برای روسیه نه دستیابی ایران به سلاح هستهای، بلکه نزدیکی ایران و آمریکا بود. آنها میترسیدند که اگر چنین نزدیکیای رخ دهد، تهران دیگر نیازی به مسکو نداشته باشد و حتی در همکاری با واشنگتن بر ضد منافع روسیه عمل کند.
از دیدگاه آنها، کاملاً روشن بود که به نفع روسیه است روابط ایران و آمریکا خصمانه باقی بماند.
در مورد ادعای ظریف مبنی بر اینکه مسکو ترجیح میدهد ایران روابط عادی نداشته باشد، اما از درگیری مستقیم نیز پرهیز کند، باید گفت این دقیقاً بازتاب رویکرد دیپلماتیک معمول روسیه است. مسکو زمانی سود میبرد که کشورها با یکدیگر در اختلاف باشند، زیرا در این صورت میتواند به یکی از طرفین — یا حتی هر دو — کمک نظامی و امنیتی ارائه دهد.
وقتی دشمنان صلح میکنند، معمولاً بر توسعه اقتصادی و همکاری با آمریکا، اروپا یا چین تمرکز میکنند —، اما بهندرت با روسیه.
در حالی که مسکو از وجود تنش سود میبرد، معمولاً خواهان جنگ آشکار نیست، زیرا چنین جنگی ممکن است ناتوانی یا بیمیلی آن را در حمایت از «متحدانش» آشکار کند — همانطور که در جریان جنگ ۱۲روزه اخیر میان اسرائیل و ایران دیده شد.
با وجود اینکه ایران پهپادهای مسلح و بنا به گزارشها حتی موشکهای بالستیک به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین فروخته بود، مسکو در جریان آن جنگ تقریباً هیچ کمکی به تهران نکرد.
این مسئله میتوانست منجر به شکاف در روابط شود، اما دشمنی مداوم ایران و آمریکا باعث شده است که تهران همچنان در همکاری یکطرفهاش با مسکو باقی بماند.
انتخاب تهران
با این حال، نمیتوان تمام تقصیر را بر گردن روسیه انداخت.
یکی از ویژگیهای چشمگیر نظم «چندقطبی» امروز این است که بسیاری از کشورهای «جنوب جهانی» توانستهاند بهطور همزمان با غرب و همچنین با روسیه و چین همکاری کنند. در خاورمیانه، کشورهایی مانند ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و حتی اسرائیل چنین روابط متعادلی را حفظ کردهاند.
واشنگتن ممکن است از این وضعیت احساس ناراحتی کند، اما تا حد زیادی ناچار به پذیرش آن شده است. در مقابل، مسکو از این ناراحتی آمریکا خشنود است، هرچند هیچ توهمی ندارد که این کشورها غرب را رها کرده و به سود روسیه یا چین عمل خواهند کرد. این کشورها از روابط خوب با تمام قدرتهای بزرگ سود میبرند.
اما ایران چنین نیست.
دشمنی مداوم با ایالات متحده مانع از آن میشود که تهران از مزایای همکاری با واشنگتن بهرهمند شود، در حالی که به روسیه این امکان را میدهد که بدون ترس از ازدستدادن ایران به غرب، از این رابطه بهرهبرداری کند؛ و این دقیقاً همان وضعیتی است که به گفته ظریف، مسکو میخواهد تهران در آن باقی بماند.
محکوم به تکرار — یا نه؟
لزومی ندارد اوضاع چنین بماند.
احمد الشرع، رهبر جدید و پیشتر جهادی سوریه، نشان داده است که میتوان روابط سازندهای با آمریکا، اروپا، ترکیه، کشورهای عربی — و حتی با روسیه، که تنها سال گذشته نیروهایش جنبش شورشی او را بمباران کردند — برقرار کرد.
بهجای تمرکز بر رنجشهای موجه از مسکو، الشرع بر این نکته تمرکز کرده که سوریه چگونه میتواند از تعامل با همه طرفها سود ببرد.
بهسختی میتوان باور داشت که آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، هرگز با نزدیکی به ایالات متحده موافقت کند. جهانبینی او عمیقاً در اندیشه انقلابیِ دشمنی دائمی با آمریکا ریشه دارد.
اما ایران در آینده ممکن است مزایای کنار گذاشتن کینههای قدیمی برای بهبود روابط با واشنگتن را درک کند — و در نتیجه، اهرمی در برابر روسیهای بهدست آورد که اکنون نگران ازدستدادن ایران به نفع نفوذ غرب است.
البته اینکه ایالات متحده چنین رویکردی را متقابلاً پاسخ دهد، مسئلهای دیگر است. تمایل — حتی اشتیاق — دونالد ترامپ برای معامله با دشمنان دیرینهای، چون روسیه و کره شمالی نشان میدهد که شاید او به توافقی با ایران نیز روی خوش نشان دهد.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین اتفاقی بیفتد. در این میان، مسکو همچنان از انزوای ایران سود خواهد برد.