به گزارش تابناک؛دهه ۲۰۱۰ برای مرسدسبنز شبیه دوران بلوغ دوباره بود. از آن پیرمرد باوقار و کتوشلوار پوشیده، ناگهان ستاره سهپر به جوانی خوشپوش و پرانرژی تبدیل شد. طراحیها تیزتر، خطوط نرمتر و زبان خودروها احساسیتر شد. بنز فهمیده بود که دیگر فقط با “کیفیت” نمیشود دل نسل جدید را برد؛ باید جذاب هم بود، باید زیبا بود، باید عاشق شد.
در همان سالهای آغازین دهه، C-Class جدید با کد W۲۰۴ آمد و مثل نسیمی تازه، چهره برند را تغییر داد. خطوط پویای بدنه و کابینی با ترکیب چوب و آلومینیوم نشان داد که بنز دیگر نمیخواهد فقط “اداری و جدی” باشد؛ حالا به دنبال لبخند است. در ایران هم این تغییر به وضوح دیده میشد. نسل جوانتر مدیران و پزشکان، دیگر سراغ E۲۴۰های قدیمی نمیرفتند. حالا C۲۰۰، E۲۵۰ و S۳۵۰ با آن چراغهای LED و طراحی جسورشان، تبدیل به رؤیای خیابانهای ولنجک و فرشته شده بودند.
اما نقطه عطف این دهه بیتردید بازگشت پرقدرت AMG بود. مرسدس با مدلهایی مثل C۶۳ و E۶۳ دوباره صدای غرّش خالص موتورهای هشتسیلندر را به خیابانها برگرداند. صدایی که در تهران و دبی و استانبول یکی بود؛ خالص، مغرور و پر از طنین قدرت. اگر شبها در اتوبان همت یا مدرس صدای بنز میشنیدی که با غرشی کوتاه رد میشد، احتمال زیاد یک AMG بود.
در بازار جهانی، مرسدس شروع به تنوعبخشی کرد. مدلهای تازهای مثل CLA، GLA و بعدها GLC متولد شدند. خودروهایی که مرز میان اسپرت و لوکس را شکستند. در ایران، ورود GLA و CLA در قالب واردات محدود، موجی تازه ساخت. مردم حس کردند بنز دیگر فقط برای “پیرها و مدیرها” نیست، بلکه برای جوانهایی است که هنوز آرزو دارند ولی میخواهند در مسیر رسیدن به آن آرزو، خوشلباس باشند.
در این دهه، مرسدس همزمان با پیشرفت طراحی، درون خودروهایش را هم بهشتی دیجیتال کرد. نمایشگرهای بزرگ، نورپردازیهای آرام و صندلیهایی که در گرمای تابستان تهران میتوانستند خنک کنند. بنز، راحتی را به زبان آینده ترجمه کرد. در نسخههای S-Class W۲۲۲، فناوریهای نیمهخودران، سیستمهای پیشرفته تعلیق هوشمند و صدایی که از سکوت زیباتر بود، مرز خیال و واقعیت را محو کردند.
ایران در همان زمان درگیر محدودیتهای واردات بود، اما حتی همان تعداد اندک بنزهای جدید هم کافی بودند تا در نگاه مردم، مرسدس همچنان “شاهماشین” باقی بماند. آن روزها اگر کسی S۵۰۰ مدل ۲۰۱۵ داشت، بیآنکه بخواهد، احترام را در نگاه دیگران میدید.
دهه ۲۰۱۰ برای مرسدس دههی “تعادل” بود. بین تکنولوژی و احساس. بین گذشته و آینده. مهندسی دقیق آلمانی هنوز نفس میکشید، اما حالا در لباس لطیفتر و احساسیتر. این همان چیزی بود که رقبا مثل بیامو و آئودی تلاش میکردند به آن برسند، اما بنز زودتر درکش کرد: مردم فقط ماشین نمیخواهند، تجربه میخواهند.
در ایران، بنز تبدیل به زبان مشترک همه شد. از شمال تا جنوب، از مدیرعامل شرکت نفت تا دانشجوی عاشق خودرو، همه یک حس مشترک داشتند وقتی از کنار بنز رد میشدند. حتی آنهایی که هیچوقت نخریدندش، در دلشان گفتند: “روزی من هم یکی از اینا رو دارم. ”
پایان دهه ۲۰۱۰، مرسدس را در اوج قرار داد. با معرفی نسل جدید A-Class و G-Class، این برند نشان داد هنوز بلد است هم نوستالژی را زنده کند، هم آینده را بسازد. G-Class جدید، با حفظ چهره خشن و کلاسیکش، در عین حال به یکی از مدرنترین SUVهای دنیا تبدیل شد. در ایران، همان تعداد محدود G۶۳های وارداتی مثل افسانهای متحرک بودند؛ صدایشان در کوچهها میپیچید و همه سرها را میچرخاندند.
وقتی به این دهه نگاه میکنی، میفهمی بنز دیگر فقط سازنده ماشین نیست؛ خالق حس است. حس اعتماد، حس قدرت و حس بیزمانی؛ و درست در آستانه ورود به ۲۰۲۰، مرسدس یک سؤال از خودش پرسید: حالا که همهچیز برقی میشود، چطور باید روح “بنز بودن” را زنده نگه داشت؟
پاسخ این سؤال، همان چیزی بود که در دهه بعد، یعنی دوران EQ و آینده الکتریکی مرسدس شکل گرفت.