«جعفر قنادباشی» میگوید در مورد ایران نیز، ایالات متحده طرحهای مختلفی برای براندازی اجرا کرده، اما موفق نبوده است. حتی برخی رسانههای آنها مانند رادیو آمریکا تعطیل شده و بودجه سازمانهای تبلیغاتی برانداز کاهش یافته است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «ژان نوئل بارو»، وزیر خارجه فرانسه درباره احتمال فعال سازی مکانیسم ماشه علیه تهران گفت: «بدون تعهد محکم، ملموس و قابل تأیید از سوی ایران، حداکثر تا پایان ماه اوت / اگوست ۲۰۲۵ (۹ شهریور ۱۴۰۴) این کار را انجام خواهیم داد.»
توافق برجام در اکتبر ۲۰۲۵ (مهر ۱۴۰۴) به پایان میرسد و تا قبل از آن اعضای برجام که عضو دائم شورای امنیت هستند میتوانند درخواست فعال سازی مکانیسم ماشه را داشته باشند.
براساس توافق برجام و قطعنامه برجامی شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در مدت اجرای این توافق، تعلیق میشود مگر اینکه مکانیسم ماشه فعال شود. در صورت فعال سازی مکانیسم ماشه، تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران بدون رای گیری در شورای امنیت، دوباره فعال میشوند.
در گفتگوی تابناک با دکتر «جعفر قنادباشی» کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر پیشین ایران در لیبی این موضوع مورد بحث قرار گرفته که در ادامه آمده است.
*در طول جنگ و پس از آن، ایالات متحده به دنبال مذاکره با ایران بوده است. آمریکا همچنان بر توقف کامل غنیسازی تأکید دارد و ایران نیز بر حق خود برای غنیسازی اصرار میورزد. به نظر شما، آیا نقطه تعادلی در این میان وجود دارد؟
به طور طبیعی، چنین نقطه تعادلی وجود ندارد، مگر اینکه ایالات متحده از طریق ایجاد بازدارندگی متقاعد شود که قادر به وادار کردن ایران به کنار گذاشتن توان و صنعت هستهای خود نیست.
ایالات متحده باید در عمل به این نتیجه برسد که نمیتواند ایران را از حق مشروع خود در برخورداری از صنعت هستهای محروم کند.
این امر مستلزم مجموعهای از اقدامات است؛ بخشی از آن به توان نظامی ایران بازمیگردد که نشان میدهد هرگونه حمله نظامی به ایران برای ایالات متحده هزینههای سنگینی به دنبال خواهد داشت.
همچنین، آنها باید آگاه شوند که هر تلاش برای براندازی در ایران به شکست و رسوایی منجر خواهد شد.
در حوزه اقتصادی نیز باید درک کنند که نمیتوانند ضربهای تعیینکننده به ایران وارد کنند و ایران قادر است نیازهای خود را تأمین کند. اگر ایالات متحده به این مرحله برسد، نوعی تعادل ایجاد خواهد شد که ممکن است منجر به پذیرش حق ایران در داشتن صنعت هستهای شود.
مشابه این وضعیت پس از جنگ جهانی دوم در روابط آمریکا با روسیه و چین مشاهده شد. در مورد چین، برای مثال، در دوره کلینتون و بوش پسر، آمریکا از پیگیری مسائل حقوق بشر در قبال چین عقبنشینی کرد و به همکاری با این کشور روی آورد، زیرا به این نتیجه رسید که توان وادار کردن چین به پذیرش خواستههای خود را ندارد.
در مورد ایران نیز، ایالات متحده طرحهای مختلفی برای براندازی اجرا کرده، اما موفق نبوده است. حتی برخی رسانههای آنها مانند رادیو آمریکا تعطیل شده و بودجه سازمانهای تبلیغاتی برانداز کاهش یافته است.
در حوزه نظامی نیز، تصور صهیونیستها مبنی بر امکان فروپاشی ایران ناکام مانده و در حوزه اقتصادی، تلاشهایی مانند آنچه در سال ۹۷ برای صفر کردن صادرات نفت ایران انجام شد، به نتیجه نرسیده است.
اینها نشان میدهد که ایران از مراحل متعددی عبور کرده و به آمریکا نشان داده که توان لازم برای تحمیل خواستههای خود را ندارد.
*اعلام شده که در مذاکرات آتی ایران و آمریکا، عمان دیگر به عنوان میانجی مطرح نیست و از نروژ و چین نام برده شده است. به نظر شما دلیل این تغییر چیست؟
دلیل این تغییر به مسائل پشت صحنه بازمیگردد که اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست. مشخص نیست آیا عمان از ایفای نقش میانجی امتناع کرده یا خیر. اینکه نروژ و چین به عنوان میانجی مطرح شدهاند، احتمالاً به خواستههای طرفین بستگی دارد.
از منظر ایران، مهم این است که مذاکرات به گونهای پیش رود که نشاندهنده پذیرش فشارهای طرف مقابل نباشد.
مذاکره مستقیم با آمریکا، که ممکن است خواسته ایالات متحده باشد، مورد پذیرش ایران نیست.
بنابراین، احتمالاً انتخاب چین و نروژ به عنوان میانجی، پیشنهادی از سوی ایران بوده است؛ شاید چین از طرف ایران و نروژ از طرف آمریکا مطرح شده باشند.
*اگر چین به عنوان میانجی مطرح شود، به نظر میرسد موضوع ایران در قالب یک بسته کلانتر در روابط چین و آمریکا قرار گیرد. آیا آمریکا تمایل دارد چنین امتیازی به چین بدهد و این کشور را به عنوان میانجی در پرونده هستهای ایران بپذیرد؟
بعید است که این موضوع در چارچوبی کلانتر قرار گیرد. مذاکرات هستهای چارچوب مشخصی دارد که عمدتاً بر رفع تحریمها علیه ایران و میزان غنیسازی متمرکز است. ورود موضوعات دیگر به مذاکرات از سوی هیچیک از طرفین پذیرفته نخواهد شد.
اگر چین نقش میانجی را بپذیرد، به احتمال زیاد به عنوان یک میانجی غیرفعال عمل خواهد کرد، زیرا موضوع مذاکرات مشخص است.
پذیرش نقش میانجی توسط چین میتواند برای این کشور فرصتی باشد تا حضور خود را در مسائل خاورمیانه تقویت کند، اما بعید است که این نقش به کاهش پرستیژ بینالمللی چین منجر شود.
در واقع، حضور چین در این مذاکرات میتواند به نفع این کشور باشد، زیرا به طور غیرمستقیم به آنها امکان میدهد نفوذ خود را از طریق حمایت از ایران گسترش دهند.
*به نظر میرسد تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) عزم خود را برای فعال کردن مکانیسم ماشه جزم کردهاند و ایران نیز اعلام کرده در صورت عملی شدن این مکانیسم، واکنش مقتضی نشان خواهد داد. فعال شدن مکانیسم ماشه چه تأثیری بر آینده مذاکرات خواهد داشت؟
در مذاکرات اخیر، مشخص شده که نقش تروئیکای اروپایی به حاشیه رانده شده است، زیرا مذاکرات عمدتاً بین ایران و آمریکا پیش رفته و این به ضرر منافع اروپا تمام شده است.
اگر آمریکا بخواهد منافع اروپا را حفظ کند، باید راههایی برای بازگرداندن اروپا به مذاکرات بیابد، مانند آنچه در قالب ۵+۱ یا ۴+۱ شناخته میشد.
فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی اروپا اقدامی اشتباه است و به منافع بلندمدت آنها آسیب میرساند.
اروپا و آمریکا در سالهای اخیر منافع ملی خود را نادیده گرفتهاند. برای مثال، تحریم نماینده سازمان ملل توسط آمریکا یا سیاستهای اروپا در قبال ایران، مانند بیتوجهی به خواست ملتهای منطقه و جنایات رژیم صهیونیستی، به وجهه بینالمللی آنها لطمه زده است.
اروپا اگر بخواهد با بازار ایران و منطقه همکاری کند، باید به خواست ملتها احترام بگذارد.
در حال حاضر، ایران از یک پشتوانه راهبردی قوی برخوردار است که شامل حمایت مردم کشورهای منطقه مانند لبنان، یمن و عراق است که نسبت به سیاستهای آمریکا و اروپا خشمگین هستند.
فعال کردن مکانیسم ماشه نه تنها به منافع کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اروپا آسیب میرساند، بلکه تحت تأثیر القائات صهیونیستی یا منافع پنهانی قرار دارد. اگر تصمیمگیران اروپایی به منافع ملی خود توجه کنند، از این اقدام پرهیز خواهند کرد.
*آیا نکته دیگری برای افزودن دارید؟
دنیای سلطه و کشورهای صنعتی غربی در شرایط کنونی با ضعفهای اقتصادی و ناتوانیهای متعدد مواجهاند که بخشی از آن به دلیل بحرانهایی مانند جنگ اوکراین است. این کشورها باید در سیاستهای خود نسبت به کشورهای ثروتمند و آیندهدار مانند ایران تجدیدنظر کنند.
ایران با نسل جوان و آیندهساز خود، ظرفیتهای عظیمی دارد. غرب باید مأموران اطلاعاتی خود را که خطرات و تهدیدات را به درستی منتقل نمیکنند، بازنگری کند.
سیاستهای کنونی، مانند آنچه در دوران ترامپ دنبال میشود، به ضرر منافع ملی آمریکا و اروپا است و تحت تأثیر خواستههای صهیونیستی قرار دارد.
جهان امروز به سمتی حرکت میکند که همراهی با ایران برای بسیاری از کشورها و نخبگان افتخارآمیز است.
رسانههای جهانی و تبلیغات آنها نمیتوانند این واقعیت را پنهان کنند که آیندهای روشن در انتظار کشورهایی است که با ایران همکاری میکنند.
گفتوگو: مهتاب بهرامی آسترکی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.