یکمطالعه تاریخی و مذهبی/
افسانه صهیونیستها، تجزیه سوریه و عراق به دولتهای فرقهای و فروپاشی شیخنشینها/طرح ینون چیست؟
جنبش صهیونیسم که در اواخر قرن نوزدهم با اندیشههای تئودور هرتزل شکل گرفت، فراتر از پروژه تأسیس دولت یهود در فلسطین بود. این اندیشه، بر تصرف و کنترل منابع حیاتی خاورمیانه - بهویژه آب و خاک حاصلخیز -متکی بود. هرتزل و پیروانش، بر این باور بودند که ادامه بقا و توسعه اسرائیل در گرو سلطه بر زمینهای کشاورزی و مسیرهای آبی چون نیل، دجله، فرات و اردن است.
کد خبر: ۱۳۴۷۸۰۸
| | 1053 بازدید

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، پروژه «اسرائیل بزرگ» مفهومی محوری در گفتمان صهیونیستی است که ریشه در آرمانهای «تئودور هرتزل» در اواخر قرن نوزدهم دارد و با طرحهایی مانند «ینون»، اظهارات سیاستمداران اسرائیلی مانند «بنیامین نتانیاهو» و «بتسلئیل اسموتریچ» و انتشار نقشههای اشغالگرایانه تکامل یافته است.
این پروژه که سرزمینی از رود نیل تا فرات و حتی فراتر از آن را در بر میگیرد نه تنها یک آرمان دینی-تاریخی بلکه بخشی از استراتژی کلان رژیم صهیونیستی برای تسلط منطقهای است.
مفهوم اسرائیل بزرگ از اواخر قرن نوزدهم توسط تئودور هرتزل بنیانگذار جنبش صهیونیسم مطرح شد و به تشکیل یک دولت یهودی از نهر مصر تا رود فرات اشاره دارد. این ایده که ریشه در ادعاهای دینی مبتنی بر متون توراتی مانند «سفر پیدایش»دارد، در طول بیش از یک قرن بهعنوان یک آرمان دینی-سیاسی و استراتژی ژئوپلیتیکی در گفتمان رژیم صهیونیستی تکامل یافته است.
جنبش صهیونیسم از آغاز شکلگیری خود در قرن نوزدهم میلادی، تنها یک پروژه سیاسی برای ایجاد دولت یهود نبود؛ بلکه طرحی تمدنی برای کنترل منابع حیاتی خاورمیانه به شمار میرفت. در مرکز این راهبرد، دو مؤلفه حیاتی قرار داشت: آب و خاک. منابع آب چون دجله، فرات، نیل و اردن، و سرزمینهای حاصلخیز شام و بینالنهرین، محور قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیکی منطقه را تشکیل میدادند.
طرح ینون؛ نقشه قرن برای تجزیه جهان اسلام
طرح ینون یک چشم انداز راهبردی ارائه داد که آینده رژیم صهیونیستی را در محیط عربی خود ترسیم میکرد و بر ایده تجزیه کشورهای همسایه به موجودیتهای کوچکتر، بر اساس طرحهای فرقهای و قومی تمرکز داشت و در نتیجه، تداوم برتری رژیم صهیونیستی را تضمین میکرد.
ارزیابی ینون از محیط عربی در اطراف فلسطین اشغالی؛ کشورهایی با ساختار فرقهای که مستعد تجزیهاند تاکید داشت.عودید ینون معتقد بود که نظام بینالملل در اوایل دهه 1980 وارد مرحله بیسابقهای شد که نیازمند تدوین یک چشم انداز استراتژی جدید و سازوکارهای اجرایی متفاوت بود. او استدلال می کرد که در واقع در این دوره، بنیانهای عقلانی و انسانی که تمدن غرب بر آنها بنا شده با فروپاشی شتابندهای مواجه گشت؛ زیرا خود غرب تحت فشار دوگانه اتحاد جماهیر شوروی و جهان سوم در بحبوحه افزایش (یهودی ستیزی) رو به فرسایش میرود و بنابراین در این دهه، رژیم صهیونیستی تبدیل به آخرین پناهگاه یهودیان شده است.
این روزنامه نگار و دیپلمات اسبق صهیونیست در تفسیر خود از محیط عربی، اعتقاد داشت که فضای عربی- اسلامی پیرامون اسرائیل، از نظر تاریخی توسط تقسیمات فرانسوی و انگلیسی شکل گرفته که تقریباً 19 کشور ناهمگن از نظر قومی و فرقهای ایجاد کرده است و ساختار اقلیتی در این کشورها و اختلافات مذهبی و فرقهای، آنها را در برابر پروژههای تجزیه آسیب پذیر میکند.
از دید صهیونیسم، تحقق «اسرائیل بزرگ» بدون سلطه بر این منابع ممکن نیست. از همین رو، از دهههای نخست قرن بیستم تا امروز، برنامههای گوناگونی برای تضعیف و تجزیه کشورهای پیرامونی، بهویژه عراق، سوریه، مصر، ترکیه، عربستان، اردن و کویت، دنبال شده است. هدف، شکستن انسجام دولتهای بزرگ عربی و اسلامی، و تبدیل آنها به واحدهای کوچک قومی و مذهبی است تا هیچکدام توان مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی را نداشته باشند.
در عراق، طرحهای تقسیم بر پایه قومیتهای شیعه، سنی و کرد، پس از اشغال ۲۰۰۳ آشکارا اجرا شد. در سوریه، جنگ داخلی از سال ۲۰۱۱ تا امروز عملاً کشور را به چند بخش با حکومتهای محلی متفاوت تقسیم کرده است. در مصر، تلاش برای کنترل آب نیل از طریق حمایت از طرحهای سدسازی در اتیوپی دنبال میشود تا این کشور در بحران آب گرفتار شود. در ترکیه، پروژههای منطقهای عمداً با تحریک اختلافات کردها و ایجاد منطقه نیمهمستقل در شمال سوریه پیوند خوردهاند. و در عربستان، اردن و کویت نیز سیاستهای اقتصادی و امنیتی جدید به سمت وابستگی بیشتر به منافع مشترک رژیم صهیونیستی پیش میروند.
در پسِ این فرایند، هدفی فراتر از قدرت نظامی نهفته است: کنترل زمین و منابع زیستی منطقه. خاکهای حاصلخیز و مسیرهای آبی به رژیم صهیونیستی اجازه میدهند توازن جمعیتی و کشاورزی خود را حفظ کند و بر امنیت غذایی منطقه تسلط یابد. از این رو، هر حرکت تجزیهطلبانه یا بحران آبی، عملاً بخشی از پازل بزرگ امنیت صهیونیسم است.
مقاومت کشورهای منطقه در برابر این طرحها، تنها با وحدت سیاسی و حفظ تمامیت ارضی ممکن است. آب و خاک، نه فقط ثروت طبیعی بلکه ستون هویت ملیاند؛ و هرگونه تقسیم آنها، بخشی از جدایی تاریخی ملتها از ریشههایشان خواهد بود.
از ایرگون تا بنگویر وطرح ینون: احیای رؤیای سیطره بر خاکهای مقدس
جنبش صهیونیسم که در اواخر قرن نوزدهم با اندیشههای تئودور هرتزل شکل گرفت، فراتر از پروژه تأسیس دولت یهود در فلسطین بود. این اندیشه، بر تصرف و کنترل منابع حیاتی خاورمیانه - بهویژه آب و خاک حاصلخیز -متکی بود. هرتزل و پیروانش، بر این باور بودند که ادامه بقا و توسعه اسرائیل در گرو سلطه بر زمینهای کشاورزی و مسیرهای آبی چون نیل، دجله، فرات و اردن است.
در دهههای بعد، سازمانها و گروههای صهیونیستی همچون ایرگون و تورات و زمین، با ترکیب ایدئولوژی مذهبی و ملیگرایی افراطی، راهبردهایی تدوین کردند که هدف نهاییاش تشکیل «اسرائیل بزرگ» و کوچکسازی کشورهای پیرامونی بود. این دیدگاه در طرح ینون دهه ۸۰ میلادی به شکلی رسمیتر بیان شد: تجزیه عراق، سوریه، مصر، عربستان، اردن و حتی ترکیه، با محور ایجاد دولتهای کوچک قومی و مذهبی که امکان مقاومت در برابر اسرائیل نداشته باشند.
در عرصه سیاست معاصر، شخصیتهایی مانند بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بارها بر لزوم تضمین «برتری استراتژیک اسرائیل» از طریق کنترل جریانهای آب و خاک منطقه تأکید کردهاند. بتسلئیل اسموتریچ وزیر دارایی رژیم، آشکارا از گسترش شهرکسازی و کنترل اراضی کرانه باختری سخن گفته و حتی تجزیه کشورهایی چون اردن را بهعنوان «واقعیت طبیعی» مطرح کرده است.
ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی، با اقدامات سختگیرانه علیه فلسطینیها و حمایت از گروههای شهرکنشین، عملاً اهداف ایدئولوژی «تورات و زمین» را پیش میبردکه اعتقاد دارد تمام منطقه باید تحت حاکمیت یهود قرار گیرد.
پیوند این سیاستها با منابع آب آشکار است: در عراق، ایجاد ناامنی و تقسیم کشور به سه بخش، مسیر کنترل دجله و فرات را تسهیل میکند. در سوریه، ناامنی شمال و شرق کشور با هدف تضعیف دسترسی به رود فرات و زمینهای حاصلخیز طراحی شده است. در مصر، تلاش برای ایجاد بحران آب نیل از طریق حمایت غیرمستقیم از سدسازی در اتیوپی و کشاندن قاهره به وابستگی آبی شکل گرفته. در اردن و عربستان، فشارهای اقتصادی و امنیتی، ساختارهای وابسته به رژیم صهیونیستی را تقویت میکند.
هرچند این پروژهها اغلب در ظاهر، به بهانه امنیت یا توسعه اقتصادی معرفی میشوند، اما در عمق، فلسفه واحدی دارند: تجزیه و مهار کشورهای بزرگ منطقه برای کنترل آب، خاک و قدرت سیاسی. این همان مسیری است که از هرتزل تا اسموتریچ و بنگویر، از طرحهای اولیه صهیونیستی تا طرح ینون، پیوستگی کامل دارد.
مقاومت در برابر این راهبرد، تنها با وحدت منطقهای، همکاری آبی ـ خاکی، و حفظ تمامیت ارضی ممکن است. آب و خاک نه فقط منابع طبیعی، بلکه شریانهای حیات ملتها هستند. از دست دادن آنها به معنای از دست دادن استقلال و هویت تاریخی است ،خطری که تا زمانی که سیاستهای تجزیهگرانه رژیم صهیونیستی ادامه دارد، همچنان بر فراز خاورمیانه سایه خواهد افکند.
از آرمانهای هرتزل تا طرح ینون و سیاستمداران امروز
جنبش صهیونیسم که در اواخر قرن نوزدهم با اندیشههای تئودور هرتزل شکل گرفت، هدفی فراتر از ایجاد دولت یهود در فلسطین داشت. هرتزل و پیروانش باور داشتند که بقای اسرائیل وابسته به تصرف و کنترل منابع حیاتی منطقه، بهویژه آب و خاک حاصلخیز است.
این منابع شامل رودخانههای نیل، دجله، فرات و اردن، و زمینهای کشاورزی شام و بینالنهرین هستند که ستون قدرت اقتصادی و امنیت غذایی خاورمیانهاند.
در دهههای بعد، گروههایی چون ایرگون و تورات و زمین، با تلفیق ایدئولوژی مذهبی و ملیگرایی افراطی، نقشههایی برای تشکیل «اسرائیل بزرگ» طراحی کردند. این دیدگاه بعدها در طرح ینون بازتاب یافت؛ طرحی که تجزیه عراق، سوریه، مصر، عربستان، اردن، کویت و حتی ترکیه را با هدف ایجاد واحدهای کوچک و ناتوان در برابر اسرائیل پیشبینی کرده بود.
سیاستمداران کنونی اسرائیل، این استراتژی را بهطور عملی دنبال میکنند. بنیامین نتانیاهو بارها بر لزوم برتری استراتژیک اسرائیل و مهار کشورهای بزرگ منطقه برای تضمین امنیت خود تأکید کرده است. بتسالئل اسموتریچ وزیر دارایی رژیم، آشکارا از گسترش شهرکسازی و حتی تجزیه اردن سخن گفته و آن را امری «واقعی و طبیعی» توصیف کرده.
ایتامار بنگویر وزیر امنیت ملی، با اقدامات سختگیرانه علیه فلسطینیها و حمایت آشکار از شهرکنشینان، اهداف ایدئولوژی «تورات و زمین» را پیاده میکند؛ ایدئولوژیای که اعتقاد دارد همه اراضی تاریخی باید تحت حاکمیت یهود قرار گیرد.
این رویکردها همگی با مسئله آب و خاک گره خوردهاند: در عراق، فشار برای تقسیم کشور به سه بخش، کنترل دجله و فرات را سادهتر میکند. در سوریه، ناامنی شمال و شرق، مسیر فرات و زمینهای حاصلخیز را در دست گروههای وابسته قرار میدهد. در مصر، بحرانسازی پیرامون آب نیل، از طریق حمایت غیرمستقیم از سدسازی در اتیوپی، ابزار فشار بر قاهره است. در اردن، وابستگی به توافقات آبی و امنیتی با اسرائیل، استقلال را کاهش داده است.
برآیند این سیاستها، یک راهبرد کلان است: تجزیه و وابستهسازی کشورهای بزرگ منطقه، برای کنترل منابع آب و خاک و تضمین برتری دائمی اسرائیل. از هرتزل تا نتانیاهو، از ایرگون تا بنگویر، خط فکری ثابت مانده است قدرت بر پایه زمین و آب.
مقابله با این راهبرد نیازمند وحدت سیاسی، همکاری منطقهای در مدیریت منابع، و حفظ تمامیت ارضی کشورهاست. بدون این عوامل، ملتها شریان حیاتی خود را از دست خواهند داد و به وابستگی دائمی کشانده میشوند.
نقشه ینون برای تجزیه مصر
عودید ینون درطرح معروف خود اعلام کرد که توافقنامه کمپ دیوید در سال 1978 که میان مصر و اسرائیل و تحت حمایت آمریکا منعقد شد، در خدمت منافع استراتژیک بلند مدت تل آویو نبود و سیاست صلحسازی و بازگرداندن اراضی اشغالی به اعراب، مانع آن میشود که اسرائیل بتواند از درگیریهای نژادی، قومی و مذهبی در کشورهای عربی برای تضعیف این کشورها سوءاستفاده کند.
ینون از ایده عقب نشینی اسرائیل از صحرای سینا به شدت انتقاد و تاکید کرد که اشغال دوباره شبه جزیره سینا با همه منابع و قابلیتهای فعلی آن، یک اولویت سیاسی است که توافق کمپ دیوید و سایر توافقنامههای صلح جلوی آن را گرفت. در واقع به نفع اسرائیل بود که مصر تجزیه شود تا اسرائیل بتواند بار دیگر بر شبه جزیره سینا مسلط شود.
در طرح ینون آمده است که تقسیم و تجزیه مصر در قاره آفریقا سبب میشود تا کشورهای بحرانزدهای مانند لیبی، سودان و حتی کشورهای دورتر قادر به ادامه موجودیت خود نباشند و آنها هم در کنار مصر تجزیه شوند و در نهایت سقوط کنند.
تجزیه سوریه و عراق به دولتهای کوچک قومی و فرقهای/ فروپاشی شیخنشینها
عودید ینون معتقد بود که منافع اصلی اسرائیل در تضعیف و تجزیه کشور اردن نهفته و تشویق به جابجایی فلسطینیها از کرانه باختری به اردن مناسبترین راهکار برای از بین بردن جمعیت رو به رشد مردم فلسطین در سرزمینهایی است که اسرائیل در سال 1967 تصرف کرد.
همانطور که اشاره شد، عودید ینون به تجربه جنگ داخلی لبنان استدلال میکرد و تاکید داشت که باید چنین تجربهای به دیگر کشورهای عربی از جمله سوریه و عراق نیز منتقل شود تا تجزیه آنها آسان شود.
از نظر او، سوریه باید بر اساس هویت قومی و مذهبی به چندین دولت کوچک تجزیه شود؛ همانند اتفاقی که در طول جنگ داخلی لبنان رخ داد. در نتیجه یک دولت علوی در منطقه ساحل سوریه، یک دولت سنی در حلب و یک دولت سنی دیگر در دمشق تشکیل میشود و دروزی ها هم دولت خود را در ارتفاعات جولان، حوران و شمال اردن تاسیس خواهند کرد.
در مورد عراق هم عودید ینون تاکید داشت که این کشور نه تنها به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی خود، بلکه عمدتاً به خاطر داشتن ذخایر نفتی که آن را قادر به ایفای نقش محوری در جهان عرب میکرد، جدیترین تهدید بلند مدت علیه اسرائیل است و جنگ ایران و عراق در سال 1980 تا 1988 فرصتی استراتژیک فراهم کرد که میتوانست منجر به تجزیه داخلی عراق شود.
بر اساس طرح ینون، هدف اسرائیل باید تلاش برای تجزیه عراق به سه واحد اصلی در امتداد خطوط قومی و فرقهای باشد: یک نهاد شیعه با مرکزیت بصره در جنوب، یک نهاد سنی در بغداد و اطراف آن و یک نهاد کُرد در شمال با پایتخت نمادین موصل.
ینون این سناریو را به میراث تقسیمات اداری عثمانی که قرنها بر منطقه حکومت میکردند، مرتبط دانسته و گفت که بازتولید این سناریو، عراق را به یک موزاییک سیاسی ضعیف تبدیل میکند که قادر به مقابله با تهدید اسرائیل یا اتحاد مقابل این رژیم نیست.
نکته قابل توجه اینجاست که ینون تاکید داشت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس احتمالاً از هم خواهند پاشید. البته او ساز و کار یا جزئیات فروپاشی این کشورها را روشن نکرد.
عودید ینون تاکید کرد رهبری سیاسی و روشنفکران اسرائیل نباید اشتباهات صلیبیها در زمان اشغال سواحل فلسطین را تکرار کنند و نباید تراکم جمعیت اسرائیلیها فقط در فلسطین محدود شود، بلکه باید به سایر اراضی عربی هم گسترش یابد و یک حاشیه امن برای اسرائیلیها ایجاد شود.
تسلط اقتصادی و تجاری
رژیم صهیونیستی با هدف تبدیل شدن به مرکز تجاری اتصال اروپا و آسیا به دنبال تسلط بر مسیرهای تجاری و منابع انرژی منطقه است. پروژه کانال بنگورین که از دهه ۱۹۶۰ مطرح شده، نمونهای از این هدف است. این کانال که قرار است از مدیترانه (نزدیک اشکلون) تا بندر ایلات در دریای سرخ امتداد یابد، میتواند وابستگی حملونقل بینالمللی به کانال سوئز را کاهش دهد.
این پروژه که در سالهای اخیر با حمایت راستگرایان افراطی احیا شده، بهویژه پس از عملیات غزه بهعنوان فرصتی برای پاکسازی مناطق مرکزی غزه و ایجاد زیرساختهای تجاری مطرح شده است. همچنین، کنترل مناطق نفتخیز کویت و دسترسی به خلیج فارس بخشی از این استراتژی اقتصادی است.
مشروعیتبخشی دینی
استفاده از متون توراتی بهویژه «وعده الهی به ابراهیم»، برای توجیه توسعهطلبی و جلب حمایت داخلی و بینالمللی، بخش مهمی از این پروژه است.
گروههای مذهبی صهیونیستی این گفتمان را تقویت میکنند و با اشاره به آیات کتاب مقدس، ادعای مالکیت بر سرزمینهای منطقه را مطرح میکنند. این گفتمان در اظهارات سیاستمدارانی مانند اسموتریچ و لیپکین که از الحاق مکه و مدینه سخن گفتهاند، به اوج خود رسیده است. این رویکرد نهتنها برای جلب حمایت داخلی در میان یهودیان مذهبی بلکه برای تأثیرگذاری بر گروههای مسیحی صهیونیست در آمریکا و اروپا به کار گرفته میشود.
در پایان باید گفت پروژه تجزیهای که امروزه در قالب جنگهای نیابتی و فشارهای اقتصادی دیده میشود، در واقع همان سیاست دیرینه صهیونیستی برای مدیریت خاورمیانه است — منطقهای که اگر از هم گسسته شود، قدرت مطلقه اسرائیل در آن تضمین خواهد شد.
علی معروفی آرانی ؛پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت
منابع:
"Digital Collections: Dream of Zionism. Map of "Greater Israel
Mepei: Greater Israel: an Ongoing Expansion Plan for the Middle East and North Africa
?'Middle east eye: What is 'Greater Israel
Times of israel: Greater Israel—From the Euphrates to the Nile
Arab news: Arab, Islamic foreign ministers condemn Netanyahu’s ‘Greater Israel’ remark
TRT: Netanyahu vows to pursue 'historic and spiritual mission' for 'Greater Israel' plan
عربی بوست: خریطة “إسرائیل الکبری” من مصر للسعودیة و ترکیا.. قصة “حلم صهیون” الذی عاد للواجهة بعد الحرب علی غزة
گزارش خطا
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟




