مرور «صدسال جنگ بر سر فلسطین»/۲

فتح مجبور بود هم با اسرائیل بجنگد هم کشورهای عربی/شباهت جنگ‌های ۶ روزه و ۱۲ روزه یهود با اعراب و ایران

سازمان فتح سال ۱۹۵۹ تشکیل شد و فلسطینی‌ها در آن، ناچار بودند علاوه بر مقابله با اسرائیل، با دولت‌های عربی به‌ویژه اردن، لبنان و مصر مقابله کنند.
کد خبر: ۱۳۳۵۱۹۹
| |
641 بازدید

فتح مجبور بود هم با اسرائیل بجنگد هم کشورهای عربی/شباهت جنگ‌های ۶ روزه و ۱۲ روزه یهود با اعراب و ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک،‌ چندی پیش مرور تاریخ جنگ ۱۰۰ ساله فلسطین با رژیم صهیونیستی را از سال ۱۹۱۷ تا ۲۰۱۷ براساس کتابی از رشید خالدی محقق و تاریخ‌دان فلسطینی-آمریکایی آغاز کردیم که در بخش اول این‌مقاله، برش تاریخی، مربوط به ریشه‌ها و مقدمات اشغال فلسطین تا سال ۱۹۴۷ و روز نکبت بود. جمع‌بندی کلی کلام قسمت اول هم این بود که وقتی بریتانیا سال ۱۹۴۸ فلسطین را ترک کرد، دیگر نیازی به خلق مجدد یک دولت یهودی نبود. چون این‌دستگاه در واقع برای چندین دهه تحت حمایت بریتانیا کار کرده بود و در مه ۱۹۴۸، سرنوشت فلسطین از ۳۰ سال قبل تعیین شده بود.

مشروح مطالب قسمت اول نقد و بررسی کتاب «صدسال جنگ بر سر فلسطین» نوشته رشید خالدی در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «نخبگان فلسطین نفهمیدند دیپلماسی بزدلانه‌شان بریتانیا را از تعهدش به صهیونیسم منصرف نمی‌کند»

***

در ادامه مشروح قسمت دوم مرور و بررسی «صدسال جنگ بر سر فلسطین» را می‌خوانیم؛

* دولت‌های عرب مستقل از اربابان استعماری خود نبودند

پس از آن‌که هری ترومن رئیسجمهور آمریکا در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، هدف تشکیل یک‌کشور یهودی در سرزمینی با اکثریت عرب را تایید کرد، صهیونیسم که زمانی طرحی استعماری تحت حمایت امپراتوری رو به زوال بریتانیا بود، به بخشی از استیلای نوظهور آمریکا در خاورمیانه تبدیل شد. اوضاع فلسطین در مارس ۱۹۴۵ که شش کشور عربی تحت حمایت بریتانیا، اتحادیه عرب را تشکیل دادند بدتر شد. چون کشورهای عضو این‌اتحادیه تصمیم گرفتند ارجاع به مساله اشغال فلسطین را از بیانیه افتتاحیه خود حذف و کنترل بر انتخاب نماینده فلسطین را حفظ کنند. به‌قول رشید خالدی این‌دولت‌ها نمی‌توانستند از اربابان استعماری سابق خود مستقل باشند.

خلاف وضعیت آژانس یهود که جامعه ملل تسلیحات حیاتی حکومت‌داری را به آن اعطا کرده بود، فلسطینی‌ها نه وزارت خارجه داشتند، نه دیپلمات، نه هیچ اداره دولتی دیگر؛ چه رسد به یک‌نیروی نظامی متمرکز. زمانی هم ‌که فرستادگان فلسطینی موفق می‌شدند با مقامات خارجی، چه در لندن و چه در ژنو ملاقات کنند، با تحقیر به آن‌ها گفته می‌شد که مقام رسمی ندارند. بنابراین دیدارهای آن‌ها خصوصی حساب می‌شود نه رسمی.

رشید خالدی با اشاره به فایده بودن اتحادیه عرب برای فلسطین، می‌گوید تصویر صائغ از کمیته عالی عرب – ارگان رهبری فلسطین که در سال ۱۹۳۶ تشکیل شد و در سال ۱۹۳۷ به دست بریتانیا منحل شد و پس از جنگ دوباره تشکیل شد – به اندازه تابلویی از بی‌سازمانی و درگیری‌های درونی، خشن است.

تماس‌های مخفیانه اعراب با یهود

بیشتر دولت‌های عربی که بریتانیا هنوز هم نفوذ زیادی بر آن‌ها داشت، با بسیاری از رهبران فلسطین خصومت داشتند که مدیریت بریتانیا در پشت صحنه نمایندگی فلسطین در کنفرانس تاسیس اتحادیه عرب در مارس ۱۹۴۵، مثال جالب‌توجهی از این‌نفوذ است.

در همان‌زمان، پادشاه ماورای اردن ملک‌عبدالله جاه‌طلبی‌های خود را برای تسلط هرچه بیشتر بر فلسطین ادامه داد و تمام تلاش خود را برای کنار آمدن با صهیونیست‌ها و حامیان انگلیسی‌اش برای اعمال نقشه‌های خود بر فلسطین به کار گرفت. طبق اسنادی که دیگر برای همه مشخص و علنی هستند، ملک‌عبدالله و رهبران آژانس یهود (نخست‌وزیران بعدی اسرائیل) یعنی موشه شارت و گلدا مایر، تماس‌های مخفیانه بسیاری با هم داشتند. دیگر رهبران عرب هم گه‌گاه با جنبش صهیونیستی تماس‌های پیچیده، مبهم و پنهانی داشتند که اغلب به‌ضرر فلسطینی‌ها تمام می‌شد.

با ذکر این‌حقایق تاریخی، بد نیست جمله‌ای کوتاه از رشید خالدی را هم مرور کنیم که حق مطلب را در این‌زمینه ادا می‌کند؛ رهبران عرب را حاکمان اروپایی به‌دلیل سرسپردگی‌شان انتخاب کرده بودند.

تصمیم‌ها در لندن، واشنگتن و مسکو گرفته می‌شد

از انتشار کتاب سفید ۱۹۳۹ به بعد، سیاست‌گذاران بریتانیا متوجه شده بودند منافع کشورشان در خاورمیانه به کشورهای مستقل عرب بستگی دارد، نه طرح صهیونیستی که بریتانیا برای بیش از دو دهه آن را پرورش داده بود.

فاجعه‌ای که این‌میان، برای فلسطینی‌ها رخ داد نه‌تنها محصول ضعف خودشان و کشورهای عربی و قدرت صهیونیست‌ها بود، بلکه حاصل رویدادهای مناطق دورتر مانند لندن، واشنگتن، مسکو، نیویورک و امان بود.

دست‌به‌یکی اردن و بریتانیا و توافق محرمانه‌شان

هم ملک‌عبدالله هم بریتانیا با بهره‌مندی فلسطینی‌ها از تجزیه ۱۹۴۷ یا جنگ متعاقب آن، مخالف بودند و هیچ‌کدام خواهان شکل‌گیری یک‌کشور مستقل عربی در فلسطین نبودند. آن‌ها برای جلوگیری از این‌امر به توافقی محرمانه دست یافتند و به محض پایان‌یافتن قیومیت، لژیون عرب را برای اشغال بخشی از فلسطین را که به عرب‌ها اختصاص یافته بود، به آن‌سوی رود اردن روانه کردند.

لبنانی‌ها امتیاز شهروندی‌شان را به فلسطینی‌ها ندادند

فلسطینی‌هایی که به لبنان پناهنده شده بودند، در سیاست کشور میزبان شرکت می‌کردند. اما شهروندی لبنان به فلسطینی‌ها که اغلب مسلمان بودند داده نشد. زیرا این‌امر تعادل فرقه‌ای متزلزل کشور لبنان را که ابداع قیومیت فرانسه بود، تا غلبه در آن با مسیحیان مارونی باشد، به هم می‌زد.

فوتبال سیاسی و سوءاستفاده سران عرب از مساله فلسطین

رهبران عرب اغلب به‌علت فشارهای مردمی مساله فلسطین را مطرح می‌کردند، اما به دلیل ترس از قدرت اسرائیل و مخالفت قدرت‌های بزرگ از انجام کاری در این‌زمینه خودداری می‌کردند. بنابراین مساله فلسطین به تعبیر رشید خالدی، به یک‌فوتبال سیاسی تبدیل شد که سیاستمداران فرصت‌طلب به میل خود از آن سوءاستفاده می‌کردند. زیرا هریک در صدد پیشی‌گرفتن از دیگری در اعلام ارادت خود به آن بودند. فلسطینی‌هایی هم که شاهد این بازی بدبینانه بودند، در نهایت متوجه شدند اگر قرار است کاری در مورد مساله آن‌ها انجام شود، باید خودشان این‌کار را انجام دهند.

دستور کار جدید اعراب؛ نامرئی‌کردن فلسطینی‌ها

پس از جنگ ۱۹۴۸ فلسطینی‌ها عملا نامرئی شدند. چون به‌سختی در رسانه‌های غربی پوشش داده می‌شدند و به‌ندرت اجازه داشتند خود را در سطح بین‌الملل نمایش دهند. دولت‌های عربی هم مثلا به‌ آن‌ها و آرمان مقدس‌شان استناد می‌کردند اما خود فلسطینی‌ها تقریبا هیچ‌نقش مستقلی نداشتند.

این‌دولت‌ها، جای این‌که در مقاومت فلسطینی‌ها در برابر جنگ نه‌چندان شدید با آن‌ها متحد فلسطینی‌ها باشند، مانع از تلاش‌های آن‌ها می‌شدند و گاهی نیز با دشمنان آن‌ها همدست می‌شدند. نمونه بارز این‌کشورها اردن است و پادشاهش ملک‌عبدالله به‌شدت ابراز ملی‌گرایی فلسطینی‌ها را سرکوب کرد.

سازمان فتح مجبور بود هم با اسرائیل بجنگد هم با اعراب

سازمان فتح سال ۱۹۵۹ تشکیل شد و فلسطینی‌ها در آن، ناچار بودند علاوه بر مقابله با اسرائیل، با دولت‌های عربی به‌ویژه اردن، لبنان و مصر مقابله کنند. تشکیل سازمان آزادی‌بخش فلسطین توسط اتحادیه عرب در سال ۱۹۶۴ به‌دستور مصر پاسخی به این‌فعالیت مستقل فلسطینیِ در حال رشد بود و مهم‌ترین تلاش کشورهای عربی برای کنترل آن.

مانع‌تراشی‌های اطلاعات مصر برای فتح

بنیان‌گذاران جنبش فتح که در غزه مستقر بودند؛ ازجمله عرفات، ابوجهاد و ابوایاد در گزارش‌های خود از موانعی صحبت می‌کردند که اداره اطلاعات مصر سر راه تلاش‌های آن‌ها برای سازماندهی علیه اسرائیل قرار داده بود. تلاش‌های بی‌وقفه اردن هم معطوف به جلوگیری از فعالیت‌های مسلحانه فلسطینی‌ها بود. نیروهای اردنی اغلب برای به‌دام‌انداختن شبه‌نظامیان فلسطینی کمین می‌زدند و دستور داشتند به‌سوی هرکسی که قصد ورود به اسرائیل را دارد، شلیک کنند.

اما در ادامه مصری‌ها دست به یک چرخش زدند و جهت خود را به‌طور موقت عوض کردند. به این‌ترتیب دولت مصر که قادر به مقابله با حملات اسرائیل نبود و در عین حال مقابل افکار عمومی مصر و جهان عرب خجالت‌زده بود، به سازمان‌های اطلاعاتی نظامی خود دستور داد به مبارزان فلسطینی که قبلا سرکوبشان کرده بود، برای انجام عملیات علیه اسرائیل کمک کنند.

شباهت جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ با جنگ ۱۲ روزه با ایران

با مرور تاریخ واقعی فلسطین و شکل‌گیری رژیم جعلی صهیونیستی و رسیدن به مقطع جنگ ۶ روزه اسرائیل با اعراب، به یک‌تشابه با جنگ ۱۲ روزه این‌رژیم با ایران برمی‌خوریم. آن‌تشابه هم از این‌قرار است که همه‌چیز از قبل با آمریکا هماهنگ شده بود. توجه داریم که اسرائیل به‌عنوان خاکریز مقدم آمریکا و غرب استعمارگر یهودی در جنوب غرب آسیا، بدون هماهنگی کلونی اصلی یهود بین‌الملل که کنترل دولت آمریکا را در هم در دست دارد، اقدامی نمی‌کند. اگر هم در مقاطعی، خودسری‌هایی از این‌رژیم سر زده، به‌خاطر فعالیت یهودیان بنیادگرا و عناصر تندرو و رادیکال بوده است.

چیزی به نام فلسطین و فلسطینی‌ها وجود نداشته!

قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل با از قلم‌انداختن‌های عمدی خود، اصل سرنوشت‌ساز روایت نفی‌گرایانه اسرائیل را مقدس کرد. به بیان ساده‌تر، چون از دید کشورهای عربی و غربی، فلسطینی در کار نبود، تنها مساله این بود که کشورهای عربی از به رسمیت‌شناختن اسرائیل امتناع می‌کنند و از یک‌ «مشکل فلسطین» خیالی به‌مثابه بهانه‌ای برای این‌امتناع استفاده می‌کنند.

در نبرد گفتمانی بر سر فلسطین، که صهیونیسم از سال ۱۸۹۷ بر آن تسلط داشت، قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت به این‌جعل ماهرانه اعتبار داد و ضربه محکمی به آوارگان و فلسطین اشغالی وارد کرد. دو سال بعد در ۱۹۶۹ گلدا مایر نخست‌وزیر اسرائیل اعلام کرد چیزی به نام فلسطینی‌ها وجود نداشته است.

توافقات کشورهای عربی با آمریکا و پشت پا زدنشان به اتحاد

اما چرا کشورهای عرب با وجود یک‌‌نهادِ که نامش به‌ظاهر اتحادیه است، هیچ‌وقت در نظم نوین آمریکایی و یهودی دنیا با هم متحد نبوده‌اند. رشید خالدی در یکی از فرازهای کتابش، پاسخ این‌پرسش را این‌گونه می‌دهد: «کشورهای عربی در مقاطع مختلف با تشویق ایالات متحده و با چشمانی باز به دام توافقات جداگانه رفتند و در نهایت هرگونه ظاهر وحدت یا حتی کمترین هماهنگی را کنار گذاشتند.»

لولوی عرب‌ها و مظلوم غربی‌ها

در چنان‌وضعیتی، قدرت نظامی اسرائیل بیشتر کشورهای عربی را می‌ترساند اما اسرائیل در غرب همچنان وجهه خود را به‌عنوان قربانی محاصره‌شده خصومت اعراب حفظ می‌کرد.

تنظیم توپخانه رسانه‌ای روی چندکلیدواژه مشخص

پیروزی اسرائیل در جنگ شش‌روزه (۱۹۶۷) به تشدید مقاومت ناسازگارانه فلسطینی‌ها کمک کرد. چالش یهودی‌ها این بود که اگر فلسطین وجود می‌داشت، اسرائیل نمی‌توانست وجود داشته باشد. بنابراین دولت اسرائیل موظف بود ماشین تبلیغاتی قدرتمند خود را روی یک‌هدف جدید متمرکز کند.

وظیفه دستگاه تبلیغاتی یهود و کمپانی‌های خبری‌اش در آن‌برهه، این بود که واژه‌های «فلسطین» و «موجودیت فلسطین» را به‌طور ماندگار با تروریسم و نفرت مرتبط کنند نه با آرمانی فراموش‌شده. این‌موضوع برای سال‌های متمادی، هسته اصلی یک‌تهاجم موفقیت‌آمیز تبلیغاتی به‌ویژه در ایالات متحده بود.

رشید خالدی می‌گوید با وجود این‌سیاست‌گذاری رسانه‌ای، فلسطینی‌ها با تحمیل خود بر نقشه خاورمیانه موفق شدند چیزی را که مدت‌ها از آن‌ها دریغ شده بود به دست آورند: آنچه ادوارد سعید آن را «اجازه روایت» نامید.

اتحادیه عرب سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به رسمیت می‌شناسد!

سازمان آزادی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۷۴ توسط اتحادیه عرب به‌عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخته شد و اهداف ساف را همزمان در بیش از ۱۰۰ کشور بسط داد. دعوت از یاسر عرفات برای ایراد سخنرانی در برابر مجمع عمومی سازمان ملل در همان‌سال بزرگ‌ترین موفقیت دیپلماتیک در تاریخ فلسطین پس از چندین‌دهه به رسمیت نشناختن آن توسط جامعه ملل، سازمان ملل و قدرت‌های بزرگ بود.

اما سازمان آزادی‌بخش نتوانست بر روایت رقابتی موثرتری که اسرائیل و حامیانش تولید کرده بودند و انسان فلسطینی را با تروریست یکی می‌دانست، غلبه کند.

فرصت خوشایند اسرائیل برای جمع‌کردن متحد در لبنان

دخالت مستقیم و غیرمستقیم سوریه در جنگ لبنان برای دولت اسرائیل فرصتی خوشایند فراهم کرد تا متحدانی در لبنان به دست آورد،‌ حوزه نفوذ جدید خود را توسعه دهد و سوریه و متحدانش را ضعیف کند.

صادق وفایی

ادامه دارد ...

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
الی گشت