
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، جامعه صهیونیستی را میتوان ۴ اقلیت شامل سکولارها، صهیونیستهای ملیگرا، اقلیت عرب و اقلیت ارتدوکس افراطی یا همان حریدیها توصیف کرد. اینچهار شکاف اجتماعی در دهه اخیر به یکی از موضوعات مهم و چالشی در رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
علی معروفی آرانی پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت در اینزمینه یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار تابناک قرار گرفته است.
در ادامه مشروح اینیادداشت را میخوانیم:
برخی فرقههای حریدی، مانند «ساتمار»، بهشدت مخالف دولت یهودی هستند و باور دارند که ایجاد حکومت یهودی توسط انسانها برخلاف اراده الهی است. جالبتر آنکه فرقهای از حریدیها مانند «ناتوری کارتا» به اسناد و مدارک دولتی، از جمله پاسپورت و شناسنامه اسراییلی، اعتقادی ندارند و خود را بینیاز از این مدارک میبینند.(1)
آنها رستگاری را تنها با آمدن مسیح ممکن میدانند. در مقابل، گروههای حریدی دیگری وجود دارند که عملگراتر هستند و با وجود مخالفت با ایده «صهیونیسم»، از فرصتهای سیاسی برای منافع خود و دریافت منابع استفاده میکنند.ساختار سیاسی پیچیده و اغلب پر از بنبستهای ائتلافی در صحنه سیاسی اسراییل به آنها قدرتی بیشتر از جمعیت واقعیشان داده است.
روابط حریدیها با دولت و کشور اسرائیل پیچیدگیهای ویژهای دارد. دلیل این امر ریشه در باورهای دینی آنهاست؛ حریدیها در ابتدا با تأسیس دولت اسرائیل مخالف بودند، زیرا معتقد بودند بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس تنها باید با ظهور مسیح انجام شود و نه از طریق فعالیتهای سیاسی و تشکیل دولت. به همین دلیل، حریدیها حتی در برابر جنبش صهیونیستی که هدفش تأسیس یک دولت یهودی بود، مقاومت نشان دادند.
انقلاب خاموش حریدیها؛ از معافیت سربازی تا سهمخواهی فناوری
با این حال، شرایط به مرور تغییر کرد. پس از چند دهه، آنها دریافتند که نمیتوانند کاملاً از جامعه مدرن اسرائیل جدا بمانند. از این رو تصمیم گرفتند مشارکت فعالتری در سیاست و ساختارهای دولتی داشته باشند و اکنون نفوذ قابل توجهی در عرصه سیاسی دارند. از دهه ۱۹۵۰ میلادی، حزبهای سیاسی حریدی به تدریج وارد عرصه سیاسی اسرائیل شدند و توانستند از طریق پارلمان (کنست) به طور مستقیم بر سیاستها و تصمیمگیریهای کشور تأثیر بگذارند.
یکی از دستاوردهای اولیه و مهم حریدیها در این مسیر، تضمین آزادیهای مذهبی بود. به عنوان مثال، در مسائلی مانند رعایت شبات و قوانین ازدواج و طلاق، آنها موفق شدند فشار وارد کنند تا قوانین کشور با سنتهای مذهبی هالاخا همخوانی داشته باشد. حریدیها همچنین دادگاههای دینی خود را دارند تا مسائل داخلی خود را در درون جامعه حل و فصل کنند و توانستند معافیتهایی از خدمت سربازی دریافت کنند؛ موضوعی که همچنان یکی از چالشبرانگیزترین مسائل اجتماعی و سیاسی رژیم صهیونیستی به شمار میآید. (2)
اسرائیلِ دو پاره: نتانیاهو، مهار حریدیها و بهای دموکراسی
برای بسیاری از افراد، هنوز هم ممکن است این مسائل عجیب و گیجکننده به نظر برسد. چگونه ممکن است جامعهای در دنیای مدرن، با وجود سرعت بالای تغییرات اجتماعی و فرهنگی، بتواند به سنتها و اصول مذهبی کهن خود پایبند بماند؟ زندگی حریدیها در تضاد کامل با محیط اطرافشان است و حتی سادهترین امور روزمره آنها باید با دقت کامل مطابق دستورات مذهبی انجام شود. در دنیایی که تغییرات روزانه شتاب بیشتری میگیرد، پایبندی چنین جامعهای به سنتهای باستانی همواره مایه شگفتی است.
دل سارتو، دانشیار مطالعات خاورمیانه دانشگاه جانز هاپکینز و دانشکده مطالعات بینالمللی پیشرفته «SAIS»، در کتابهای «هویتهای دولتی و امنیت منطقهای مورد مناقشه در منطقه اروپا-مدیترانه» و «مرزهای تکهتکهشده، وابستگی متقابل و روابط خارجی؛ مثلث اسرائیل-فلسطین-اتحادیه اروپا» نیز، نتانیاهو را دلیل جولان دادن حریدیها میداند و معتقد است، «خرگوشی که «بیبی» همیشه و بهخصوص در انتخابات اخیر اسرائیل، از کلاه بیرون کشیده، عملاً راهنمایی و مشروعیت بخشی به راست افراطی و حریدیها بوده است و قمار او بر متحدان سنتی افراطی ارتدوکس باعث ظهور حزب صهیونیسم مذهبی مخالف صلح، زورگویی ایتامور بنگویر و بتسالل اسموتریچ و قدرت گرفتن سومین حزب بزرگ در کنست، شده است. (3)
تئوکراسی در سایه نتانیاهو؛ نقش حریدیها در اسرائیل پس از جنگ غزه
به استدلال او، نتانیاهو با حمایتش از حریدیها، نه فقط بنگویر رهبر «اُتسما یِهودیت»، را به قدرت رساند که دوباره سیاق و عقاید مئیر کاهان، خاخام راستگرای تندرو اسرائیلی-آمریکایی را توسعه داده است. دیدگاهی که اعراب را سگ میداند، خواستار سلب شهروندی اسرائیلیهای عرب است، برای ممنوع کردن ازدواج بین یهودیان و غیریهودیان قانون میسازد، با ایدئولوژی کاهانیسم خشونت را نهتنها از نظر نژادپرستانه، که از حیث مذهبی توجیه میکند، مدافع جداسازی و بانتوستانسازی (کنترل بر قلمرو، کنترل بر دسترسی کارگران فلسطینی به مناطق اسرائیلی و توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و نوار غزه) است؛ و برای حریدیهای افراطیِ نژادپرست، غیرلیبرال، غیردموکراتیک و شعار «صاحب اسرائیل کیست؟» میجنگد؛ تا جایی که بسیاری از یهودیان اسرائیلی به این باور رسیدهاند که هیچ راهی برای صلح وجود ندارد و همه فلسطینیها، از جمله کسانی که تابعیت اسرائیلی دارند، تروریستهای بالقوه هستند.
از کلاه سیاه تا کدهای گوگل: سقوط ممنوعیتها در جامعه حریدی
از چشم جماعتی که هیچوقت سرباز یا کشاورز نبودهاند که معنای دفاع و ناامنی را بفهمند و همیشه هویتشان را لابهلای کت و شلوارهای مشکی و کلاههای سیاه لبهپهن مردانه یا دامنهای بلند، جورابهای ساقبلند ضخیم و حجاب یا کلاهگیسهای زنانه مخفی کردهاند تا درک دیگران از آنها سختتر شود و عقاید ورفتارهایشان برای کسانی که خارج از جوامع محصور حریدیها زندگی میکنند به مثابه یک راز باشد.
رازی که بهزعم فرید بلدر، پژوهشگر علوم سیاسی دانشگاه مرمره، راز نیست؛ صرفاً یک ابهام است و با چهار شاخصه اصلی آموزش در حریدیسم، معافیت دانشجویان یشیوا از خدمت سربازی، فرآیند گرویدن یهودیت (گیور) و مقررات سراسری شبات میتوان آن را به خوبی توضیح داد.
قدرت گرفتن حریدیها و مرگ لیبرالیسم
ابزارهای مدرن فناوری و ارتباطات به دلیل اینکه دروازههای بالقوهای برای فرآیند سکولاریزاسیون هستند؛ به دقت بررسی و فیلتر میشوند و چون ممکن است وسایل ارتباط جمعی به سیاست اطلاعاتی جامعه هاردیم آسیب برساند، حریدیها، برای جلوگیری از آلودگی ارزشها و اعمالشان، به صورت مستقیم ارتباط خود را با دنیای خارج محدود میکنند؛ بهگونهای که، دایره تعاملات خود را با افراد خارج از گتویشان، محدود به ارتباطات اقتصادی اولیه و ارتباطات عمومی اجتنابناپذیر مانند رفتن به اداره پست یا سوپرمارکتها کردهاند.
کانالهای رسانهایشان محدود به پوسترهای محلی وخیابانی حاوی اطلاعات عمومی و مذهبی و انتشار اخبار عمومی، آگهیهای ترحیم، نتیجه قضاوت خاخامها و تهمتهای نسبت دادهشده به آنهاست. رایانه خانگی، اینترنت، ماهواره و فناوری تلفن جدید و رسانهها وشبکههای اجتماعی به خانههایشان راه پیدا نمیکند. «تلفنهای همراه کوشر /حلال» که فاقد دسترسی به اینترنت، انتقال ویدئو یا خدمات پیامرسان هستند، تنها وسیله ارتباطی جامعه حریدی است و زبان حریدیِ معطوف به ترکیب زبانهای عبری اسرائیل و ییدیشی خاصِ جوامعِ یهودیانِ اشکنازی اروپای شرقی و مرکزی با زبان بدن (هابیتوس) با انتقال پیامهای آشکار و پنهان، مباحث ارتباطیشان را تکمیل میکند. و البته این همه تحریمهای حریدی نیست.(4)
فقر، فناوری، و تمایل ناخواسته حریدیها به دنیای بیرون
اما با این حال، این دیدگاه بدان معنا نیست که هیچ مخالفتی در جامعه جوان حریدی دیده نمیشود و طبیعتاً مقاومتهای جدی وجود داشته و دارد. برای نمونه، پروفسور، سرجیو دلا پرگولا، جمعیتشناس و رئیس اسبق موسسه تحقیقاتی یهودیت معاصر در دانشگاه عبری اورشلیم، اعلام کرده است که بسیاری از مردان و زنان جوان حریدی، مخالف استفاده از فناوریهای محدود هستند. به شدت تمایل دارند بخشی از آینده اقتصاد اسرائیل باشند و حتی «Kama Tech» شتابدهنده کارآفرینی فوقارتدوکس را راهاندازی کردهاند تا از ورای همکاری آن با بیش از 500 شرکت بزرگ حوزه فناوری، جایگاه زنان و مردان جامعه افراطی ارتدوکس را در بهترین موقعیتها در شرکتهای پیشرو ارتقا دهند.
اضافه بر آن، اکنون از میان 80 درصد مردان و 20درصد زنانِ یک جامعه 4500نفری که آموزشهای فنی و تخصصی را گذراندهاند، 400حریدی، آماده کار با گوگل، مایکروسافت و چکپوینت هستند و توأمان 50 کارآفرین فوقارتدوکس با همکاری «ICON»، رابط اکوسیستم کارآفرینی اسرائیل و سیلیکونولی، برای آموزش و استخدام حریدیهای متخصص تلاش کرده و خیرین در قالب پروژههای خیریهای آنها را با اعتبارات چندصد میلیوندلاری ماهانه-سالانه پشتیبانی میکنند. (5)
سایه ارتدوکسی افراطی بر جامعه اسرائیل؛ فقر، سیاست و مهاجرت
از سوی دیگر، با آنکه 8200 نیروی کار حریدیِ فاقد مهارت در اسرائیل وجود دارد، WD» و Kama Tech»» با همکاری یکدیگر و با برگزاری بوتکمپهای فشرده سهماهه، آماده مبارزه با خاخامهای اولتراارتدوکس برای حضور زنان در مشاغل حرفهایتری غیر از املاک و شغل معلمی شدهاند و اکنون تعداد قابل توجهی از زنان و دختران حریدی، دسترسی نامحدودی به اینترنت دارند و در گروههای تیمی سکولار مختلط با حجاب و پوشش اختیاری کار میکنند یا مدیریت آن را بر عهده دارند.
از طرفی، چون افراطیهای ارتدوکس طرز تفکر متفاوتی دارند و این تفاوت کمبودهای آنان را در ریاضی و انگلیسی جبران میکند، میزان اختراعات مبتنی بر AI پیشرفته که 50 درصد مخترعان آن زنان هستند، باعث تعجب شرکتهای فناورمحور بزرگ دنیا شده است و بسیاری از آنها با اختصاص بودجه یا استخدام این مخترعان که اعلام کردهاند نمیخواهند «کارگران سیاهپوست» صنعت فناوری و برنامهنویسی باشند حاضر شدهاند شکاف علمی در بخش حریدی اسرائیل را به کمترین سطح برسانند و آنها را که اغلب به خاطر تحصیل مذهبی مادامالعمر مردان از خانوادههایی فقیر هستند، بهگونهای از حیث درآمد و مزایا پشتیبانی کنند که خود جامعه اولتراارتدوکس اسرائیل که رشد جمعیتی قابل توجهی هم دارد، مایل به حضور در عرصه اشتغال غیرمذهبی شود، به رشد اقتصاد دموکراتیک اسرائیل کمک کند، اجازه ندهد نتانیاهو صرفاً به خاطر ماندن در قدرت، آنها و کشور را در مسیر پسرفت نگه دارد و چهبسا با اقتصاد، مسیر ادغام سیاسی حریدی-سکولار را آسانتر کنند.
کمااینکه، موسسه بیمه ملی اسرائیل که «درک فقر» را اندازهگیری میکند، در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده، جامعه حریدی بهطور فزایندهای از وضعیت اقتصادی خود ناامید شده است. 51 درصد مردم هاردیم زیر خط فقر زندگی میکنند و بیش از یکچهارم فقرای اسرائیل را تشکیل میدهند. متوسط درآمد ناخالص آنها، 82 درصد کمتر از خانوادههای یهودی غیرحریدی است. 41 درصدشان، فعالیتهای اوقات فراغت را به دلیل بیپولی کنار گذاشتهاند. 14 درصد مردان و زنان این جامعه، محروم از مراقبتهای پزشکی شدهاند و به صورت جدی قصد دارند فارغ از لابیگریهای سیاسی نتانیاهو و احزاب طرفدار آن به نیروی کار بپیوندند و حقوق اجتماعی و سیاسی برابری را در جامعه خود ایجاد کنند.(6)
رازهای سیاه و سفید: چرا بخشی از حریدیها دنبال پناهندگی در ایران بودند؟
بعد از عملیات «وعده صادق ۱» جمهوری اسلامی علیه اسراییل که در ۲۵ فروردین ماه انجام شد، تصاویری از یهودیان حریدی منتشر شد که با موشکهای ایرانی شلیک شده به جنوب اسراییل عکس میانداختند. ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که در حمله ایران از ۱۷۰ پهپاد، ۱۲۰ موشک بالستیک و ۳۰ موشک کروز استفاده شده است.
اما در سالهای قبل بخشی از جمعیت حریدی صرفا به فکر عکس گرفتن با موشکهای ایرانی نبودهاند بلکه میخواستند به ایران بیایند. در سال ۱۳۹۳، گروه «لو طاهور» (Lev Tahor) که شاخهای از یهودیان حریدی است و به «طالبان یهودی» شهرت دارد، چنین تصمیمی داشتند. این گروه بهدلیل مواجهه با چالشهای جدی در اسراییل، از جمله بازداشتهای مکرر و اخراج از محل سکونتشان توسط دولت، بهدنبال راهی برای خروج بودند. (7)
رسانهها گزارش دادند که اعضای فرقه طالبان یهودی معتقد بودند که آزادی مذهبی در ایران برای یهودیان امکان زندگی عادلانهتری را فراهم میکند و شرایط پناهندگی در ایران به مراتب آسانتر از کشورهایی مانند کانادا است که به گفته آنان «صهیونیستها» بر آنها نفوذ دارند. این دلایل سبب شد که حدود ۲۰۰ نفر از اعضای لو طاهور برای مهاجرت به ایران اقدام کنند. (8)
اگرچه گزارشها میگویند این اولین بار بود که فرقه «لو طاهور» میخواستند به ایران پناهنده شوند اما قبلتر یهودیانی از فرقه «ناتوری کارتا» تلاش کردند تا ارتباط دوستانهای با «محمود احمدینژاد»، رییس جمهوری پیشین ایران، برقرار کنند و چندین بار هم به ایران دعوت شدند و علیه صهیونیسم سخنرانی کردند.
روزنامه کیهان به نقل از خبرگزاری «یانت» گفته بود: «صدها نفر از اعضای این گروه که در حال حاضر در گواتمالا مستقر هستند، قصد مهاجرت به ایران را دارند و ظاهرا در تلاش هستند تا از طریق اقلیم کردستان وارد مرز ایران شوند.»
منابع:
[۱] The Israel Democracy Institute (IDI)
[۲] Jerusalem Center for Public Affairs
[۳] https://en.idi.org.il/publications/4282
[۴] Rivlin, reuven.(2015).President Reuven Rivlin Address to the 15th Annual Herzliya Conference. Retrieved 5 october 2016 from
[5] :http://www.president.gov.il/English/ThePresident/Speeches/Pages/news_070615_01.aspx
[6]. همان قبل
[7]. https://www.youtube.com/watch?v=WoavInSjFnU
[8]. همان قبلی
[9]. محمدمحسن فایضی -یهودیان ارتدوکس افراطی