تابناک بررسی می کند؛

بازخوانی تاریخ؛ آیا کشتن هفتصد نفر از یهود بنی قریظه بدست امام علی(ع) صحت دارد؟

داستان جنگ خندق و ماجرای یهود بنی‌قریظه از آن دست رویداد‌های تاریخی است که از طرف مخالفان اسلام مورد بهره برداری قرار می گیرد،درباره این وقایع روایت‌های مختلفی از آن در منابع اسلامی و غیراسلامی نقل شده است. اما آیا واقعاً امام علی (ع) هفتصد نفر از یهودیان بنی‌قریظه را کشته است؟
کد خبر: ۱۳۳۴۳۵۳
| |
2480 بازدید
|
۴
بازخوانی تاریخ؛ آیا کشتن هفتصد نفر از یهود بنی قریظه بدست امام علی(ع) صحت دارد؟
به گزارش تابناک، سال پنجم هجری. بعد از دو جنگ بدر و احد، در مدینه، شهری که پیامبر اسلام (ص) و یارانش در آن پناه گرفته بودند، با خطر بزرگی روبه‌رو شد: جنگ احزاب. قریش و متحدانش با لشکری عظیم، به روایتی ده هزار نفر، عزم نابودی مدینه و اسلام را کردند. 
 
در این میان، یهودیان بنی‌قریظه که پیمان صلح با مسلمانان داشتند، نقشی کلیدی در این داستان بازی کردند. آنها که در جنوب مدینه ساکن بودند، به جای وفاداری به پیمان، با دشمن هم‌دست شدند و نقشه‌ای خطرناک کشیدند: حمله به خانه‌های زنان و کودکان مدینه از پشت جبهه، در حالی که مردان در شمال شهر مشغول دفاع از خندق بودند.
یهودیان بنی‌قریظه که پیمان صلح با مسلمانان داشتند، نقشی کلیدی در این داستان بازی کردند. آنها که در جنوب مدینه ساکن بودند، به جای وفاداری به پیمان، با دشمن هم‌دست شدند و نقشه‌ای خطرناک کشیدند: حمله به خانه‌های زنان و کودکان مدینه از پشت جبهه، در حالی که مردان در شمال شهر مشغول دفاع از خندق بودند.
 
این خیانت، مدینه را در آستانه فاجعه قرار داد. اما طوفانی عجیب و غیرمنتظره در شب، لشکر احزاب را پراکنده کرد و نقشه بنی‌قریظه ناکام ماند. این واقعه، که در قرآن (سوره احزاب، آیه ۲۶) به آن اشاره شده، نقطه عطفی در تاریخ صدر اسلام است.
 
محاصره بنی‌قریظه: داوری سعد بن معاذ
 
پس از عقب‌نشینی احزاب، مسلمانان به سراغ بنی‌قریظه رفتند. محاصره‌ای ۲۵ روزه آغاز شد و سرانجام بنی‌قریظه تسلیم شدند. آنها پذیرفتند کهسعد بن معاذ، از قبیله اوس و فردی مورد اعتماد هر دو طرف، درباره سرنوشتشان داوری کند.
 
یهودیان در مدینه چه می کردند؟
 
 
علامه عسکری درباره یهودیان مدینه می نویسد: یهودی‌ها دسته‌ای از آن‌ها به مدینه آمدند که شامل سه قبیله بودند: ۱) بنی‌قریظه، ۲) بنی‌قینقاع، ۳) بنی‌النضیر. در خارج از مدینه نیز وادی‌القری وجود داشت (قریٰ جمع قریه به معنای آبادی) که شامل هفتاد ده یهودی‌نشین بود. خیبر را شنیده‌اید؛ هفت قلعه داشت که همگی یهودی‌نشین بودند. سکونت این‌ها در مدینه حکمتی داشت. این حکمت چه بود؟
 
آن اوصافی که خداوند تبارک‌وتعالی درباره پیامبر خاتم و اوصیای او و زندگی‌اش به پیامبران پیشین وحی فرموده بود، علمای یهود برای اهل مدینه پیشگویی می‌کردند و می‌گفتند: «اکنون پیامبری با این صفات می‌آید و ما با او همراه می‌شویم و شما را نابود می‌کنیم!»[1] چون خودشان اهل کتاب بودند، صفات پیامبر خاتم برای اهل مدینه آشنا بود، همان‌گونه که ما صفات حضرت حجت (عج) را شنیده‌ایم، بارها بازگو کرده‌ایم و در انتظار ظهور ایشان هستیم. مردم مدینه نیز چنین بودند.
 
هنگامی که گروهی از اهل مدینه به مکه سفر کردند تا با قبیله‌ای هم‌پیمان شوند و علیه قبیله‌ای دیگر بجنگند، با پیامبر (ص) برخورد کردند. به یکدیگر گفتند: «این همان کسی است که یهودی‌ها از او سخن می‌گفتند!» و ایمان آوردند.
 
 پیامبر نیز مبلغی به نام مصعب بن عمیر را با آن‌ها فرستاد. او به مدینه رفت و در دورانی که پیامبر در مکه با سختی‌های بسیار مواجه بود، به‌ویژه پس از وفات ابوطالب و خدیجه، اسلام در مدینه گسترش یافت. سال بعد، اهل مدینه آمدند و بیعت کردند. پیامبر از مکه به مدینه هجرت کردند. اهل مدینه به یهودی‌ها می‌گفتند: «شما خودتان از این پیامبر سخن می‌گفتید!» اما آن‌ها پاسخ می‌دادند: «خیر، این او نیست!»
 
در خارج از مدینه نیز وادی‌القری وجود داشت (قریٰ جمع قریه به معنای آبادی) که شامل هفتاد ده یهودی‌نشین بود. خیبر را شنیده‌اید؛ هفت قلعه داشت که همگی یهودی‌نشین بودند. سکونت این‌ها در مدینه حکمتی داشت. این حکمت چه بود؟
 
پس هجرت و سکونت یهود در مدینه، ماندن آن‌ها، بازگو کردن‌ها، گفت‌وگوها، شب‌نشینی‌ها، مناظرات و مجادلات، همه دارای حکمتی بود و آن، آماده‌سازی زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه بود.
 
 یهودی‌ها در کتاب‌هایشان خوانده بودند که پیامبر خاتم پیش از بعثت از این مسیر عبور خواهد کرد. آن‌ها صومعه‌ای ساخته بودند به امید دیدار این پیامبر. هر راهب می‌مرد، به راهب بعدی سفارش می‌کرد. همان‌گونه که ما در انتظار حضرت حجت (عج) هستیم، پدر می‌میرد، پسر می‌میرد و همه در انتظاریم! آن‌ها نیز چنین بودند و مدام منتظر بودند تا قافله‌ای از مکه بیاید و پیامبر (ص) را ببینند. ابوطالب که پس از پدرش هم شیخ مکه شده بود و هم سرپرست پیامبر اکرم، قصد سفر تجاری داشت. پیامبر فرمود: «عمو! مرا به چه کسی می‌سپاری؟» ابوطالب گفت: «نه! تو را می‌برم!» و پیامبر را همراه برد. هنگامی که آفتاب گرم می‌شد، ابری بالای سر پیامبر سایه می‌افکند. راهب (بحیرا) دید که قافله در حال آمدن است و ابری بر آن سایه افکنده. با خود گفت: «آیا ممکن است او همان کسی باشد که از پدران و اجدادمان در انتظارش هستیم؟» قافله به نزدیک صومعه رسید و فرود آمد. بحیرا گفت: «همه شما را مهمان می‌کنم.» چون پیامبر خردسال بود، او را نزد وسایل قافله گذاشتند. همه آمدند، اما بحیرا نگاه کرد و دید پیامبر نیست. ابر همچنان آنجا سایه افکنده بود. پرسید: «کسی از شما نمانده است؟» گفتند: «یک جوان خردسال…» بحیرا گفت: «چرا؟ چرا او را نیاوردید؟» یکی از قریشیان گفت: «نوه عبدالمطلب میان ما نباشد؟» رفت و پیامبر اکرم را آورد. بحیرا نگاه کرد و دید، بله، او همان است.
 
 
قرآن می‌فرماید: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ»؛ «کسانی که به آن‌ها کتاب داده‌ایم، [پیامبر] را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندان خود را می‌شناسند» (بقره: ۱۴۶). بحیرا مدام دور پیامبر می‌گشت، غذا خوردنش را بررسی می‌کرد و دید که او همان است! به ابوطالب گفت: «این کیست؟» گفت: «پسر من است.» بحیرا گفت: «نه! او پدر ندارد، یتیم است.» ابوطالب گفت: «بله، پسر برادرم است.» بحیرا گفت: «آه، درست شد.» سپس نزد پیامبر آمد و گفت: «تو را به لات و عُزیٰ قسم می‌دهم، هرچه می‌پرسم راست بگو.» پیامبر فرمود: «نام این‌ها را نزد من نیاور، من چیزی را بیش از این‌ها دشمن نمی‌دارم.» این‌ها برای بحیرا نشانه‌هایی بود که عرب‌ها نمی‌فهمیدند، اما او می‌دانست. شروع کرد به پرس‌وجو درباره غذا خوردن، خوابیدن، نشستن و راه رفتن پیامبر. این‌ها همه برایش نشانه بود. به ابوطالب گفت: «این پسر برادر تو پیامبر خاتم است. مواظب باش، اگر یهود او را بشناسند، به او آسیب می‌زنند. زودتر او را بازگردان.»
 
آیا این [رویداد] تصادفی بود؟ یا خدا می‌خواست پیش از بعثت پیامبر (ص)، اهل مکه او را بشناسند؟ وقتی کسی از سفر بازمی‌گردد و چیز عجیبی دیده باشد، حتماً بازگو می‌کند! وقتی اهل مکه بازگشتند، حتماً این ماجرا را بازگو کردند. پس این رویدادها برای آماده‌سازی ذهن مردم مکه بود، همان‌گونه که خداوند آفتاب را بر میوه می‌تاباند تا برسد. این رویدادها حتماً برای آماده کردن ذهن مردم مکه بود.
 
[1] – «وَ لَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ»؛ «و هنگامی که از سوی خداوند کتابی برایشان آمد که نشانه‌هایشان را تصدیق می‌کرد، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند، با این همه، هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل می‌شناختند نزدشان آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!» (بقره: ۸۹)

برگردیم به ماجرای قتل عام ادعایی یهود در مدینه؛  روایات درباره حکم سعد بن معاذ اختلافات زیادی دارند. برخی منابع اهل سنت، مانند صحاح سته، می‌گویند که سعد حکم به قتل مردان بالغ یا جنگجویان بنی‌قریظه داد. اما تعداد دقیق این افراد چقدر بود؟

 منابع مختلف اعداد متفاوتی ذکر کرده‌اند:۴۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰، ۸۰۰ یا حتی ۹۰۰ نفر. احمد بن حنبل، ترمذی، نسائی و ابن‌حبان به نقل از جابر بن عبدالله انصاری، تعداد را۴۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. در مقابل، موسی بن عقبه و ابن عبدالبر از ۶۰۰ نفر سخن گفته‌اند. این اختلافات، خود نشانه‌ای از ابهام در روایات است.
 گفته می‌شود اسیران بنی‌قریظه به مدینه آورده شده و در دو خانه کوچک (خانه بنت‌الحارث از بنی‌نجار و خانه اسامه بن زید) نگه‌داری شدند. اما باستان‌شناسی نشان می‌دهد که خانه بنت‌الحارث ظرفیت حداکثر ۱۶ تا ۱۷ نفررا داشت. جای دادن صد‌ها نفر در چنین فضایی عملاً غیرممکن است.
 
 
حقایقی که داستان را زیر سؤال می‌برند
 
برای فهم حقیقت، باید چند نکته کلیدی را بررسی کنیم:
 
۱. اسیران کجا نگه‌داری شدند؟ 
 گفته می‌شود اسیران بنی‌قریظه به مدینه آورده شده و در دو خانه کوچک (خانه بنت‌الحارث از بنی‌نجار و خانه اسامه بن زید) نگه‌داری شدند. اما باستان‌شناسی نشان می‌دهد که خانه بنت‌الحارث ظرفیت حداکثر ۱۶ تا ۱۷ نفررا داشت. جای دادن صد‌ها نفر در چنین فضایی عملاً غیرممکن است.
 
۲. محل اعدام: بازار مدینه؟ 
 منابع ادعا می‌کنند که کشتار در بازار مدینه انجام شد و اجساد همان‌جا دفن شدند. اما کشتن صد‌ها نفر، آن هم به صورت گروه‌های پنج‌نفره، در وسط شهری کوچک و شلوغ، نه‌تنها غیرمنطقی است، بلکه از نظر بهداشتی و اجتماعی هم با عقل جور درنمی‌آید. چرا اجساد را در خندق آماده‌ای که در نزدیکی شهر بود دفن نکردند؟ خندقی که خاک آن به صورت تپه‌ای کنارش انباشته شده بود، مکان مناسب‌تری برای این کار نبود؟
 
 
۳.تعداد جنگجویان و کل جمعیت بنی‌قریظه
 اگر فرض کنیم همه مردان بالغ بنی‌قریظه جنگجو بودند و ۶۰۰ نفر کشته شدند، کل جمعیت قبیله (شامل زنان و کودکان) باید حدود ۳۰۰۰ نفر باشد. جابه‌جایی و مدیریت این تعداد اسیر در مدینه‌ای کوچک، با امکانات محدود آن زمان، بسیار دشوار به نظر می‌رسد. حال اگر فرض کنیم فقط جنگجویان کشته شدند، تعداد آنها باید بسیار کمتر از این ارقام باشد.
 
۴. دو نفر برای کشتن صد‌ها نفر؟ 
 منابع می‌گویند فقط دو نفر مسئول اجرای اعدام‌ها بودند. کشتن ۶۰۰ نفر، حتی با ابزار‌های امروزی، زمان زیادی می‌برد. در آن زمان، با شمشیر و به صورت گروه‌های پنج‌نفره، این کار باید چندین روز طول می‌کشید. آیا این منطقی است؟
 
۵یهودیان مدینه پس از این واقعه
 نکته جالب اینجاست که منابع تاریخی، از جمله واقدی، ابن‌حزم و محمد بن اسحاق، تأیید می‌کنند که یهودیان، از جمله بازماندگان بنی‌قریظه، سال‌ها پس از این واقعه در مدینه زندگی می‌کردند. این نشان می‌دهد که کل قبیله نابود نشده و احتمالاً فقط گروه محدودی از جنگجویان مجازات شدند.
 
روایت قرآن و تاریخ‌نویسان معتبر
 
قرآن در سوره احزاب (آیه ۲۶) به این واقعه اشاره می‌کند:  «فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا» (گروهی را کشتید و گروهی را اسیر کردید). 
 
علمای ادب عرب معتقدند که تقدیم کلمه «فریق» (گروه) بر فعل «تقتلون» در این آیه، نشان‌دهنده اهمیت و شهرت افراد کشته‌شده است. به عبارت دیگر، این گروه، تعداد محدودی از سران و جنگجویان خائن بودند، نه کل مردان قبیله. قرآن همچنین این افراد را «الذین ظاهروهم» (کسانی که از دشمن پشتیبانی کردند) می‌نامد، که نشان می‌دهد فقط جنگجویان هدف مجازات بودند.
 
محققان معتبر تاریخی مانند ابوعبید قاسم بن سلام،  و ابن زنجویه تعداد کشته‌شدگان را تنها ۴۰ نفر ذکر کرده‌اند و آنها را سران و جنگجویان خائن می‌دانند. حتی محمد بن اسحاق، که منبع اصلی بسیاری از روایات است، تأکید می‌کند که کشته‌شدگان از اشراف و سران جنگجو بودند.
 
روش پیامبر (ص) در جنگ‌ها
 
پیامبر اسلام (ص) به بخشش و مدارا شهره بود. در فتح مکه، حنین و طائف، حتی جنگجویان دشمن را بخشید و از کشتار زنان، کودکان و غیرنظامیان پرهیز کرد. در جنگ بدر تنها ۷۰ نفر از قریش کشته شدند و نامشان ثبت شده است. در جنگ احد ، ۷۰ نفر از مسلمانان شهید شدند.
علمای ادب عرب معتقدند که تقدیم کلمه «فریق» (گروه) بر فعل «تقتلون» در این آیه، نشان‌دهنده اهمیت و شهرت افراد کشته‌شده است. به عبارت دیگر، این گروه، تعداد محدودی از سران و جنگجویان خائن بودند، نه کل مردان قبیله. قرآن همچنین این افراد را «الذین ظاهروهم» (کسانی که از دشمن پشتیبانی کردند) می‌نامد، که نشان می‌دهد فقط جنگجویان هدف مجازات بودند.
 
در جنگ حنین، بزرگ‌ترین نبرد دوران پیامبر با ۱۲ هزار نیروی خودی در برابر ۳۰ هزار دشمن، تنها ۴ نفر کشته شدند که نامشان در تاریخ آمده است. این ارقام نشان می‌دهد که کشتار‌های بزرگ‌مقیاس با روش پیامبر همخوانی ندارد.
 
جالب‌تر اینکه کل کشته‌شدگان دوره ده‌ساله حضور پیامبر در مدینه، طبق منابع معتبر،۳۸۶ نفر (۲۰۳ نفر از قریش و قبایل دیگر و ۱۸۳ نفر از مسلمانان) بوده است. این عدد با ادعای کشتار ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر از بنی‌قریظه به‌سختی سازگار است.
 
 
 
ابهامات روایات و نقش ابن‌اسحاق
 
بسیاری از روایات این واقعه از محمد بن اسحاق (متوفای ۱۵۱ هجری) نقل شده، که خود از یهودیان تازه‌مسلمان‌شده بنی‌قریظه مانند محمد بن کعب القرظی و دیگران روایت می‌کرد. اما نکته اینجاست که حتی در زمان ابن‌اسحاق، یهودیان مدینه از چنین کشتاری سخنی نمی‌گفتند.  مالک بن انس و ذهبی نیز به روایات ابن‌اسحاق ایراد گرفته‌اند و آن را غیرقابل‌اعتماد می‌دانستند.
 
 
با کنار هم گذاشتن شواهد، به نظر می‌رسد داستان کشتار صد‌ها نفر از بنی‌قریظه، بیش از آنکه حقیقت تاریخی باشد، نتیجه بزرگ‌نمایی‌های بعدی است. منابع معتبر و قرآن نشان می‌دهند که تنها گروه کوچکی از سران و جنگجویان خائن (حدود ۴۰ نفر) مجازات شدند. جابه‌جایی و کشتار صد‌ها نفر در شرایط مدینه آن زمان، از نظر لجستیکی و منطقی غیرممکن به نظر می‌رسد. افزون بر این، حضور یهودیان در مدینه سال‌ها پس از این واقعه، نشان می‌دهد که قبیله بنی‌قریظه به‌طور کامل نابود نشده است.
 
در  منابع شیعی نیز چنین ادعایی مورد قبول نیست. کتب حدیثی شیعه (کتب اربعه) الکافی (شیخ کلینی): در الکافی، که یکی از معتبرترین منابع حدیثی شیعه است، هیچ روایتی به‌طور مستقیم به ماجرای بنی‌قریظه و نقش امام علی (ع) در کشتار اشاره ندارد. الکافی بیشتر به مسائل فقهی، اخلاقی و اعتقادی پرداخته و در بخش‌های تاریخی، به‌ویژه درباره جنگ خندق، تنها به کلیات واقعه اشاره می‌کند، بدون ذکر جزئیاتی مانند تعداد کشته‌شدگان یا نقش خاص امام علی (ع).
 
در کتاب من لا یحضره الفقیه (شیخ صدوق) نیز هیچ اشاره‌ای به کشتار بنی‌قریظه یا دخالت امام علی (ع) در این واقعه ندارد. شیخ صدوق در روایات خود بیشتر بر سیره پیامبر (ص) و فضائل اهل بیت (ع) تمرکز کرده و از چنین موضوعی سخنی به میان نیاورده است.
 
کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار (شیخ طوسی) که نیز به مسائل فقهی و احکام اختصاص دارند و هیچ روایتی درباره کشتار بنی‌قریظه یا نقش امام علی (ع) در آن ارائه نمی‌دهند. حتی در بخش‌های مربوط به جنگ‌های صدر اسلام، این ماجرا به‌صورت حاشیه‌ای و بدون جزئیات مطرح شده است.
تفسیر العیاشی هم به ماجرای بنی‌قریظه اشاره کرده و آن را در چارچوب خیانت این قبیله تفسیر می‌کند. اما مانند تفسیر القمی، هیچ سخنی از تعداد کشته‌شدگان یا مشارکت امام علی (ع) در اعدام‌ها به میان نیاورده است.
 
 فسیر القمی (علی بن ابراهیم قمی)که از قدیمی‌ترین تفاسیر شیعی است، در ذیل آیه ۲۶ سوره احزاب («فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا») به ماجرای بنی‌قریظه اشاره دارد. طبق این تفسیر، گروهی از جنگجویان بنی‌قریظه که به خیانت متهم بودند، کشته شدند و گروهی اسیر شدند. اما هیچ اشاره‌ای به تعداد کشته‌شدگان یا نقش خاص امام علی (ع) در این واقعه وجود ندارد. تفسیر القمی تأکید می‌کند که مجازات بنی‌قریظه به دلیل نقض پیمان و هم‌دستی با دشمن بود و مطابق حکم سعد بن معاذ اجرا شد.
 
تفسیر العیاشی هم به ماجرای بنی‌قریظه اشاره کرده و آن را در چارچوب خیانت این قبیله تفسیر می‌کند. اما مانند تفسیر القمی، هیچ سخنی از تعداد کشته‌شدگان یا مشارکت امام علی (ع) در اعدام‌ها به میان نیاورده است.
 
تفسیر مجمع البیان (طبرسی) ماجرای بنی‌قریظه را به‌طور خلاصه شرح داده و می‌گوید که سعد بن معاذ حکم به قتل جنگجویان خائن داد. اما هیچ اشاره‌ای به عدد ۷۰۰ نفر یا نقش امام علی (ع) در این واقعه ندارد. طبرسی تعداد کشته‌شدگان را محدود به جنگجویان می‌داند و از اعداد بزرگ مانند ۶۰۰ یا ۹۰۰ سخنی نمی‌گوید.
 
  شیخ مفید، یکی از برجسته‌ترین مورخان شیعه، در الارشاد به زندگی پیامبر (ص) و امام علی (ع) پرداخته است. او در شرح جنگ خندق، به خیانت بنی‌قریظه اشاره می‌کند و می‌گوید که پس از محاصره، سعد بن معاذ حکم به مجازات جنگجویان خائن داد. اما هیچ اشاره‌ای به تعداد دقیق کشته‌شدگان یا نقش مستقیم امام علی (ع) در اجرای این حکم ندارد. شیخ مفید تأکید می‌کند که مجازات بنی‌قریظه به دلیل نقض پیمان و تهدید امنیت مدینه بود.
 
اعلام الوری (فضل بن حسن طبرسی)  نیز ماجرای بنی‌قریظه را به‌صورت مختصر نقل کرده و بر خیانت این قبیله تمرکز دارد. اما مانند دیگر منابع شیعی، از ذکر تعداد کشته‌شدگان یا نقش امام علی (ع) در این واقعه خودداری کرده است.
 
بحارالانوار (علامه مجلسی): بحارالانوار، که مجموعه‌ای جامع از روایات شیعی است، به جنگ خندق و ماجرای بنی‌قریظه اشاره دارد. علامه مجلسی برخی روایات را از منابع اهل سنت، مانند ابن‌اسحاق، نقل کرده و می‌گوید که سعد بن معاذ حکم به قتل جنگجویان داد. اما او نیز هیچ اشاره‌ای به عدد ۷۰۰ نفر یا نقش خاص امام علی (ع) نمی‌کند. مجلسی تأکید دارد که تعداد کشته‌شدگان محدود به سران و جنگجویان خائن بوده است.
 
این ماجرا، نمونه‌ای از پیچیدگی‌های تاریخ‌نگاری صدر اسلام است ، داستانی که مخالفان اسلام و شاید خود یهودیان از باب مظلوم نمایی ساخته و پرداخته اند تا چهره اسلام را تخریب کنند و آنقدر تکرار کرده انذد که کسانی که با تاریخ اسلام آشنا نیستند، آن را باور کرده اند.  است؛  آنچه مسلم است، روش پیامبر (ص) و یارانش مانند امام علی (ع) بر پایه عدالت و رحمت بود، نه خشونت بی‌ منطق و بی حد و مرز.
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱۶
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
اين داستان دستمايه داعش و گروهك هاي تروريستي هم هست
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
اگه غیر از این هست پس چرا الان عربستان شهرهای یا محله های یهودی نداره؟ پس اون موقع نسلشان منقرض شده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
آنانی که می خواهند برای امام علی فضلیت منتسب کنند تعداد کشته ها زیاد می کنند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
شما ها نحوه فوت پیامبر رو نمیدونید!!
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
الی گشت