به گزارش تابناک، یکی از شخصیتهای خاص و قابل مطالعه تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب اسلامی، آیت الله حسینعلی منتظری است، روحانی نجف آبادی که از سالهای مبارزه تا پیروزی انقلاب و دوران تثبیت یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.
آیت الله منتظری، هم حجره و هم ردیف آیت الله مطهری بود و تقریبا تنها کسی از شاگردان و مریدان امام خمینی که هم در عرصه سیاسی فعال بود و هم به نظریه پردازی درباره ولایت فقیه- رکن اصلی فکری نظام جمهوری اسلامی-می پرداخت.
منتظزی رئیس مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی شد و بعد از مرحوم طالقانی با حکم امام خمینی، امام جمعه تهران شد و در سال ۱۳۶۴ توسط مجلس خبرگان رسما به عنوان قائم مقام و جانشین امام خمینی (ره) تعیین شد، اما تنها یک ماه قبل از ارتحال بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، توسط ایشان، برکنار و عزل شد.
در اردیهشت سال شصت و هشت، ناگهان عکسهای بزرگ آیت الله منتظری از سراسر کشور برچیده شد و یک باره آیت الله منتظری از عرصه رسمی سیاست حذف و به فضای غیررسمی و ممنوعه سیاست پیوست، جالب اینکه امضای میر حسین موسوی نخست وزیر وقت پای بخنشامه حذف عکسهای قائم مقام معزول رهبری درج شده بود.
سایت جماران وابسته به دفتر امام خمینی دلیل عزل منتظری را چنین روایت کرده است:پس از یک سال انتخاب آیتالله منتظری به قائم مقام رهبری، سید مهدی هاشمی، برادر داماد او به دلیل جرایم امنیتی دستگیر شد. اعتراض منتظری به دستگیری هاشمی و همچنین اعدام برخی از زندانیان سیاسی که اکثراً از منافقین بودند، در تابستان سال ۱۳۶۷ش و نامهنگاریها و برخی سخنرانیهای انتقادی او موجب اختلافات آیت الله منتظری و نظام شد.
نکته جالب اینکه بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی از روزهای اول تا روز آخر، منتظری را "حجت الاسلام" خطاب می کرد!
بعد از عزل از بالاترین مقام سیاسی بعد از امام خمینی، شیخ حسینعلی منتظری به درس و بحث طلبگی پرداخت- آنطور که امام به او نصیحت کرده بود- و تقریبا از سیاست فاصله گرفت، او حتی پیام تبریکی برای رهبرانقلاب فرستاد و انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری را تبریک گفت.
عکس خانوادگی از آیت الله منتظری در دهه شصت
زندگی فقهی و دوری از سیاست آیت الله، اما چندان طول نکشید و دوباره با طوفان دوم خرداد ۱۳۷۶ و روی کارآمدن سید محمد خاتمی، منتظری ناگهان دوباره به صحنه بازگشت.
سخنرانی بی سابقه او در آبان ۱۳۷۶ باعث شد شورای عالی امنیت ملی- به دبیری حسن روحانی- تصمیم به حصر قائم مقام سابق رهبری بگیرد و نکته جالب این است که رفع حصر آیت الله منتظری که ۵ سال به طول کشید هم در زمان دبیری شیخ حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی بود.
کیوسکی که به دستور شورای عالی امنیت ملی مقابل خانه منتظری نصب شد تا رفت و آمدها را کنترل کند
آنجه را که از نظر میگذرانید، مروری بر زندگی و افکار آیت الله منتظری در این مقطع از تاریخ معاصر است.
آیت الله منتظری از فاصله خرداد ۷۶ تا آبان ۷۶، یعنی شش ماه اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، ناگهان با ایده بن بست میان رهبری و رئیس جمهوری به میدان سیاست وارد شد و از سید محمد خاتمی خواست یا استعفا دهد یا در مقابل رهبری بایستد!
این ایده در حالی مطرح شد که روابط رهبری و رئیس جمهور وقت- خاتمی- بسیار حسنه بود و جامعه هنوز در نشاط سیاسی بعد از دوم خرداد قرار داشت، این موضع گیری ناگهانی و غیر منتظره آیت الله منتظری علیه رئیس جمهور و رهبری باعث شد همه ارکان نظام، رسانههای داخلی، جناح راست (اصولگرایان بعدی) و حتی اصلاح طلبان و دوم خردادیهای سنتی، مثل مجمع روحانیون مبارز و شیخ مهدی کروبی و... هم علیه او موضع گیری کنند و نوعی اجماع منفی علیه او ایجاد شود، راهپیماییهای بزرگ علیه او در سراسر کشور برگزار شد و حصر آیت الله در این شرایط انجام شد،
منتظری به حصر رفت و ارتباطش با جهان خارج تقریبا قطع شد. این حالت پنج سال به طول کشید، اما حصر آیت الله منتظری چگونه رفع شد؟
سال ۱۳۸۰ سید محمد خاتمی با ۲۴ میلیون رای دوباره در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، اما بعد از شروع دور دوم ریاست جمهوری اش، اقتصاد را به جای سیاست در اولویت قرار داد، فضای جامعه تا حد زیادی آرام شده بود و خبری از درگیریهای شدید سیاسی و جناحی سالهای ۷۶ تا ۸۰ مثل حوادث کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهای و ترور حجاریان و ... نبود.
در شروع دهه هشتاد و درست قبل از آغاز ماجرای پرونده هستهای، کشور در یک دوره ثبات و سکون سیاسی نسبی به سر میبرد، در سال ۱۳۸۱ بعد از انتشار اخبار غیررسمی از وخامت حال جسمانی منتظری، تصمیم گرفته شد حصر وی برداشته شود.
رفع حصر در ۱۰ بهمن ۱۳۸۱ توسط شورای عالی امنیت ملی صورت گرفت. روحانی بعدها (۱۳۹۲) گفت: "جلسات متعدد برگزار کردم و با نامه من حصر برداشته شد. ".
اما یکی از اسناد مهم درباره رفع حصر آیت الله منتظری، سخنرانی و روایت آیت الله هادی مروی، معاون سابق قوه قضاییه در همایش ائمه جمعه در سال ۱۳۸۱ است که بطور مشروح ماجرا را توضیح داده است،
متن این سخنرانی بدین شرح است:... در این فرصت قصد دارم جریان رفع حصر آقای منتظری را خدمت شما عزیزان گزارش دهم. این گزارش خدمت همه مراجع ارائه شد و اثر مطلوبی بر جای گذاشت.
نخستین نکته در این گزارش این است که ۳۰ درصد این حصر از ناحیه نظام بود و ۷۰ درصد بقیه از سوی خود آقای منتظری بود. آنچه مد نظر نظام بود صرفا محدود کردن رفت و آمد جمعیتها و گروهها به بیت ایشان بود و از نظر نظام، رفت و آمد علماء، بزرگان، بستگان و نزدیکان مانعی نداشت و همچنین بیرون رفتن ایشان از منزل به قصد زیارت حرم حضرت معصومه (س) سفر و زیارت مشهد مقدس بلامانع بود.
ایشان در خاوه قم، منزل و باغچهای داشتند که تابستانها میتوانستد از آن استفاده کنند در ابتدای حصر، دادگاه ویژه روحانیت به ایشان گفت که در بسیاری از موراد، شما آزاد هستید ولی خود آقای منتظری گفت: یا همه حصرها برداشته شود یا اینکه کاملا برقرار باشد؛ لذا ۷۰ درصد این حصر به خواست خود ایشان بود، زمانی پزشکان به ایشان توصیه کردند که از منزل بیرون رفته و قدم بزنند، اما ایشان در پاسخ گفته بود نمیگذارند از منزل بیرون بروم، مسئول حفاظت آنجا حضور داشته و اعلام کرده بود که بیرون رفتن ایشان هیچ مانعی ندارد و اینکه ما همواره همراه ایشان هستیم به این خاطر است که دشمنان نظام میتوانند با کشتن ایشان به نظام، ضربه بزنند و، چون جان ایشان در خطر است و همچنین ایشان در زمان قائم مقام بودن محافظ داشته و بدین کار عادت دارند، ما همواره در کنار ایشان خواهیم بود. پروژه حصر آقای منتظری از ابتدا کار به شورای عالی امنیت ملی محول شده بود ولی در هرمقطع که تلاش میشد حصر ایشان برداشته شود، مقام معظم رهبری روی خوش نشان میدادند، به عنوان مثال زمانی آیت الله امینی پیغام دادند که قصد داریم در جامعه مدرسین راجع به حصر آقای منتظری بحث کنیم، حال میخواهیم بدانیم آیا مقام معظم رهبری این کار را میپسندید یا خیر، اگر ایشان نمیخواهند کسی وارد این بحث شود، به ما اعلام نمایید که وارد بحثی که مورد رضایت آقا نیست، وارد نشویم، مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند: این کار هیچ اشکالی ندارد و من از خدا میخواهم که آقابان بتوانند طرحی برای رفع حصر ارائه دهند.
هرچند مقام معظم رهبری با جنبه عاطفی قوی خویش هیچ گاه نمیتوانست بپذیرد که این پیرمرد محصور باشد، اما هیچگاه به شورای امنیت ملی در این زمینه امر و نهی نکرده است؛ چرا که بحث "عواطف" و "مصالح نظام"، در این مقوله کاملا جدا از هم است؛ معظم له از اینکه شخصی با آن سوابق و در سن کهولت محصور باشد ناراحت هستند، اما از نقطه نظر مصالح عالیه انقلاب اجازه نمیدهد که مسایل احساسی بر این قضیه سایه افکند.
پس از مطرح شدن قضیه حصر در جامعه مدرسین، آیت الله امینی خدمت آقا رسیدند و مقام معظم رهبری فرموند: من قصد ندارم در این قضیه امر و نهی کنم که این حصر برداشته شود یا نشود چرا که باری برداشتن حصر از جایی که ممکن است کانون فتنه، مایه انحراف جوانان و سبب امید بستن دشمن شود خجت شرعی لازم است تا بتوان در روز قیامت بدان تمسک کرد. معظم له از آیت الله امینی که با آقای منتظری سابقه رفاقت داشتهاند، خواستند که بدون اعلام رسمی، مصاحبه یا ثبت و ضبط شخصا نزد آقای منتظری رفته و شفاها از ایشان قول بگیرند که پس از برداشته شدن حصر غیر از درس و بحث و کارهای خودشان به کارهای ضد نظام دست نزنند.
رهبر معظم به کمترین کار در این زمینه بسنده کردند تا صرفا حجت شرعی داشته باشند تا اگر خلاف آن صورت گرفت بتوانند قول آقای منتظری را به ایشان گوشزد نمایند. اما زمانی که آیت الله امینی برای اینکار به منزل آقای منتظری رفتند که ایشان آیت الله امینی را راه نداده و گفتند یا دستور میدهند حصر بداشته شود یا اینکه هیچکس حق ندارد وارد شود.
مورد دیگری که مقام معظم رهبری عنایت ویژه نشان داند زمانی بود که آقای زاهدی درخواست کردند در یک ملاقات خصوصی و طولانی همراه با آیت الله مومن خدمت آقا برسند و راجع به آقای منتظری صحبت کنند. ظرف دو یا سه روز جلسهای با حضور این دو بزرگوار و مقام معظم رهبری تشکیل شد و یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به طول انجامید. پس از جلسه، این دو بزرگوار قانع شدند و گفتند «آقا دنبال حجت شرعی میگردند».
اوضاع به همین منوال بود تا اینکه یکی از وزرا که با بیت آقای منتظری مرتبط است در هیات دولت گزارش داد که حال آقای منتظری خوب نیست و ایشان به علت محصور بودن روزی ۱۶ تا ۱۷ ساعت میخوابند که برای فدر در این سن علامت خوبی نیست. در آن جلسه آقای خاتمی به وزیر بهداشت دستور داد یک تیم پزشکی به قم بفرستند تا گزارشی از وضعیت جسمی ایشان تهیه کنند. معاون وزیر بهداشت که پزشک خوبی است همراه یک تیم پزشکی به قم رفته و طی گزارش اعلام میکنند حصر آقای منتظری سبب شده است که ایشان دلمردگی و افسردگی پیدا کند. زمانی که آقای خاتمی در جلسه هفتگی خود با مقام معظم رهبری این قضیه را عنوان میکنند که شورای عالی امنیت ملی این قضیه را پیگیری کنند.
لازم به ذکر است که در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشتهاند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند. مقام معظم رهبری همواره بر حسب تکلیف شرعی خویش عمل نموده و به قضایایی که ممکن است در نظر برخی مهم باشد اعتنایی ندارند؛ یکی از بزرگان به آقا گفته بود ممکن است دستور شما به کمسیون امنیت ملی را معلول و متاثر از نامه آقای طاهری و نمایندگان مجلس بدانند در این صورت آقای طاهری در چشم مردم بزرگ میشود؛ لذا بهتر است کمی صبر کنید تا آبها از آسیاب بیافتد. آقا در پاسخ فرمودند: من در برنامهها و موضع گیریهای خود اینگونه محاسبه نمیکنم و صرفا تابع تکلیف شرعی خویش هستم و غیر از حجت شرعی چیزی برایم مهم نیست. من تا دیروز حجت شرعی داشتم ولی امروز اینکه کار من به حساب زید و عمرو گذاشته شود برای من حجت شرعی محسوب نمیشود لذا بنده با توجه به بیماری آقای منتظری نمیتوانم ایشان را به این بهانه که ممکن است آقای طاهری بزرگ شود، در حصر نگه دارم؛ چرا که در این صورت در روز قیامت نمیتوانم پاسخگو باشم.
البته تاکنون آقای منتظری امتحان خوبی نداده است؛ به عنوان مثال شب قبل از حصر مستقیما با بی. بی. سی مصاحبه کرده است. البته چنین وانمود کردهاند که قضیه اتفاقی بوده است؛ بدین ترتیب که ایشان تنها در اتاق نشسته بودند که از رادیو بی. بی. سی به شماره خصوصی! ایشان زنگ میزنند و تعجب میکنند که چطور خود آقای منتظری در همان مصاحبه نظارت استصوابی را زیر سئوال میبرد.
پس از آن هم "احمد" (منتظری) با رادیو آمریکا مفصلا مصاحبه کرده و از اینکه این رادیو در طی دوران حصر فریاد مظلومانه ایشان را به جهان رسانید تشکر مینماید. در هر حال حضرت آقا فرمودند که اگر بیماری ایشان معلول حصر است حصر را برداشته و فکری برای درمان ایشان بنمایید. شورای امنیت ملی نیز به بررسی کار پرداختند و تاکنون کار به اینجا کشیده است. امیدوارم عاقبت امر خیر باشد. «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
***
با کمی تسامح، می توان گفت شیوه و شاکله تفکر سیاسی آیت الله منتظری اینطور بود که قابلیت و ظرفیتی مثل امام خمینی برای خود قائل بود و در واقع مقلد شیوه سیاسی استاد خود بود و سعی میکرد بصورت انفرادی، حالت پیشرو در یک جریان سیاسی و احتماعی را پیدا کند و سیاست را به سمت خود بکشاند، اما معمولا در این راه موفق نبود.
او بعد از رفع حصر، اوقات خود را بیشتر به دیدار با علاقهمندان و همشهریان و مقلدانش و مصاحبه با رسانههای فارسی زبان خارجی اختصاص میداد تا اینکه در جریان حوادث سال ۸۸ بار دیگر تمام قد به صحنه سیاست بازگشت، اما این حضور دیری نپایید و نهایتا در آذر ۱۳۸۸ در منزل خود درگذشت و در حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد./ کوبه آذقی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید