
دلار گران نمیشود؛ این ریال است که هر روز آب میرود و شانههای مردم را سبکتر از دیروز میکند. آشفتگی کمسابقه بازار ارز در حالی اوج گرفته که بانک مرکزی و شخص رئیسکل، سکوتی طولانی و غیرقابلتوضیح را برگزیدهاند؛ سکوتی که نتیجهاش این شده که حتی در فاصله نگارش تا انتشار یک گزارش، معلوم نیست نرخ ارز روی کدام پله ایستاده است. بیثباتی در ارز، طلا و سکه، حالا به تمام بازارها سرایت کرده و فرآیند خریدوفروش کالاها را در مرز توقف قرار داده است.
به گزارش سرویس اقتصادی تابناک؛ با اینحال، بر مبنای قیمت لحظه انتشار این گزارش، دلار در بازار تهران به ۱۲۶ هزار تومان رسیده؛ افزایشی سه هزار تومانی نسبت به صبح روز گذشته! این اعداد فقط نوسان ارزی نیست؛ اینها خطهایی هستند بر چهره معیشت. هر پله صعود دلار، یک پله سقوط ریال است و هر سقوط، فرسایشی تازه بر قدرت خرید خانوار. تورم نیز همین مسیر را بازتاب میدهد؛ همان جایی که پرسش قدیمی بازمیگردد: مسئول این وضعیت کیست؟
قانون پاسخ را روشن میگوید: بانک مرکزی، مسئول اصلی مدیریت و ثبات بازار ارز و مهار تورم است. اما محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی در برابر نگرانیهای عمومی همچنان راهبرد «بیواکنشی» را برگزیده است. هرچند در کف بازار، فعالان ارزی تصویر دقیقتری ارائه میدهند: تعطیلی گسترده صرافیها، معاملات نیمهتعطیل، و انتقادهایی که مستقیم به سمت «دایره ارزی بانک مرکزی» نشانه میرود؛ همان جایی که امروز گچ پز زاده معاونت ارزی با سابقهای خودرویی بر صندلی حساس سیاستگذاری نشسته و نظارهگر دلار ۱۲۶ هزار تومانی است. نتیجه چنین چیدمانی روشن است: بازاری که نیازمند تحلیل پیچیده، سرعت عمل و مدیریت ریسک است، به دست تیمی افتاده که نسبت آن با موضوع ارز، بیش از حد ناچیز است.
در چنین شرایطی انتظار از «بازارساز» ساده است: حتی اگر بازار را نتوان کنترل کرد، میتوان مسیر آن را فهمید و دستکم با ابزارهای فنی، شیب نوسان را مدیریت کرد. اما این انتظار، فعلاً فراتر از توان تیم غیرتخصصی بانک مرکزی است. از اینرو، طنز تلخ اقتصاد ایران این است که شاید تنها اقدامی که بتواند دلار را ناگهان از ۱۲۶ هزار تومان پایین بیاورد، همان حذف چهار صفر از پول ملی باشد؛ اقدامی که مصوب شده، اما همچنان روی میز مانده است. حذف صفرها میتواند «ظاهر» قیمتها را اصلاح کند، اما واقعیت تلخ این است که ریشه سقوط ارزش ریال جای دیگری است؛ در بیعملی، در تعلل سیاستگذار و در سیاستگذاری ارزی که ساعتها عقبتر از بازار حرکت میکند.
شکسته شدن سقف ۱۲۰ هزار تومان در روزهای اخیر نشان داد که بازار برای پلههای بالاتر آماده است و خلأ سیاستگذاری، بزرگترین سوخت این صعود است. اینجا همان نقطهای است که حافظه سیاسی ایران وارد ماجرا میشود. اسفند ۱۴۰۳، زمانی که دلار ۹۲ هزار تومان بود، امیرحسین ثابتی نماینده مجلس در جلسه استیضاح همتی با لحنی تند و اتهامی خطاب به رئیسجمهور اعلام کرد که «عامل گرانی دلار همتی است و اگر دولت اراده اصلاح دارد، «باید هرچه سریعتر او را برکنار کند». او تأکید داشت که با حضور همتی در وزارت اقتصاد، نیازی به دشمن نیست و همتی، خودش موتور افزایش نرخ ارز است. ثابتی حتی در صحن علنی قسم خورد که هدفش کمک به دولت است تا «عامل گرانی ارز را از دولت بیرون بکشد» و مسیر اصلاح باز شود.
اما تناقض بزرگ از همین نقطه آغاز میشود: امروز دیگر همتی در وزارت اقتصاد نیست، اما اوضاع بازار ارز نهتنها بهتر نشده، بلکه به مراتب بدتر شده است. دلاری که ثابتی ۹۲ هزار تومانی میدانست و «محصول عملکرد همتی» معرفی میکرد، اکنون در غیاب همتی، به مرز ۱۲۵ تا ۱۲۶ هزار تومان رسیده است؛ جهشی که نشان میدهد مسئله بسیار پیچیدهتر از یک فرد بوده و ریشههای اصلی در ساختار سیاستگذاری و تیم ارزی بانک مرکزی و شخص رئیس کل قرار دارد.
با وجود این واقعیت آشکار، ثابتی و طیف همسو که آن روز در مجلس پرچم «مبارزه با عامل گرانی ارز» را بالا گرفته بودند، امروز در برابر رکوردشکنی روزانه دلار در سکوتی سنگین فرو رفتهاند؛ نه از پذیرش خطای محاسباتی خبری هست، نه از تحلیل جدیدی، و نه حتی از اشارهای به قانونی که خودشان تصویب کردهاند: قانونی که صراحتاً اعلام میکند مسئول مستقیم ثبات بازار ارز و مهار تورم، بانک مرکزی است نه وزارت اقتصاد.
امروز پرسش روشنتر از همیشه است: آقای ثابتی؛ اگر همتی عامل گرانی بود و باید برکنار میشد، چرا با نبود او وضعیت بدتر شده است؟ و چرا ثابتی که روزی فریاد میزد «عامل گرانی را بیرون میکشم»، اکنون حتی یک جمله درباره عملکرد فعلی بانک مرکزی نمیگوید؟

باید دید سرانجام زمان پاسخگوییِ رئیسکل بانک مرکزی در صحن علنی مجلس فرا میرسد یا باید نظاره گر رکوردهای بالاتر برای دلار و ریزش ارزش ریال باشیم؟!