
چهارمین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر، در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد. این همایش با حضور اساتید دانشگاه، دیپلماتها و مقامات کنونی و سابق، بستری برای بررسی مهمترین مسائل داخلی، منطقهای و بینالمللی مرتبط با ایران فراهم کرد، اما سخنرانی مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر خارجه، درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، جنگ ۱۲ روزه و نقش فریبکارانه آمریکا در این ماجرا از زبان کسی که خود پشت میز مذاکرات بوده، قابل توجه است.
بازی یکی به میخ و یکی به نعل آمریکا
به گزارش تابناک به نقل از جام جم؛ تختروانچی با اشاره به مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا اظهار کرد: «ما پنج دور مذاکره کردیم و دو روز مانده به دور ششم، جنگ آغاز شد که همه متعجب شدند. این موضوع موجب تعجب همه جامعه بینالملل و کشورهای مختلف از جمله خبرنگاران آمریکایی هم بود.» او تأکید کرد که آمریکا از ابتدا با رویکردی فریبکارانه وارد مذاکرات شد: «در طول مذاکرات آنها از ابتدا در باغ سبز نشان داده و اعلام کردند آماده همکاری هستند، صرفا با زبانبازی وارد شدند و تصور کردند با این شیوه میتوانند به اهداف خود برسند.» این «زبانبازی» و «یکی به نعل و یکی به میخ زدن» آمریکا، به گفته تختروانچی در تغییر مداوم خواستهها نمایان شد: «ابتدا گفتند غنیسازی صفر و بعد که ایران مخالفت میکرد، موضوع دیگری مطرح میکردند.» البته روانچی اشاره نکرد که موضوع دیگر چه بوده است؛ با این حال این رویکرد نشاندهنده عدم صداقت آمریکا در مذاکرات بود. تختروانچی افزود: «طرف مقابل وقتی از تحمیل نظرات خود ناامید شد، جنگ را کلید زد.» او با اشاره به اینکه آمریکا به دنبال تعطیلی کامل برنامه هستهای ایران بود، گفت: «میخواستند کل برنامه هستهای ما تعطیل شود. یعنی در برههای تلاش کردند با تطمیع و دادن انگیزه، ما را به تعطیلی این برنامه ترغیب کنند و در مقاطعی دیگر با حربه تهدید و روشهای مشابه پیش آمدند.» این مذاکرات که به «مذاکره فریب» معروف شد، نهتنها به نتیجه نرسید بلکه دو روز پیش از دور ششم، با حمایت آمریکا، رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد و جنگ ۱۲ روزه آغاز شد.
اسنپبک و نقش مخرب اروپا و آمریکا
تختروانچی به تلاشهای ایران برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم اسنپبک در شورای امنیت اشاره کرد: «در آن یک هفته آخری که منتهی شد به اسنپبک، ما تلاش بسیار زیادی کردیم تا با این صحنه مواجه نشویم. وقتی دیدیم طرف مقابل تحت هیچ شرایطی حاضر نیست تعامل کند، یعنی در چارچوب آن، پیشنهاداتی دادیم که طرف مقابل نخواست و ما هم به اصول خود پایبند ماندیم.» او افزود: «الان یک واقعیت در صحنه بینالمللی، بهخصوص در شورای امنیت، این است که دو دیدگاه متضاد روبهروی هم قرار گرفتهاند که در تاریخ سازمان ملل بیسابقه است.» این وضعیت ناشی از «کار غلطی» بود که اروپاییها آغاز کردند و آمریکا از آن حمایت کرد. تختروانچی با انتقاد از نقش اروپا، اظهار کرد: «اروپاییها یک اشتباه بزرگ کردند، به نوعی به خودشان ضربه زده، به پای خود شلیک و خود را حداقل از مباحث هستهای با ما حذف کردند.» او همچنین به توهم آمریکا در استفاده از اسنپبک برای تحت فشار قرار دادن ایران اشاره کرد: «آمریکاییها فکر میکردند از طریق اسنپبک میتوانند ما را تحت فشار بگذارند و امتیاز بیشتری بگیرند.»
شکست در نیویورک
یکی از نکات برجسته سخنان تختروانچی، اشاره به ماجرای نیویورک و مذاکره پیشنهادی با ویتکاف بود. او توضیح داد: «دلیل اینکه گفتوگویی با آقای ویتکاف در نیویورک صورت نگرفت، همین موضوع بود؛ طرف مقابل میخواست نتیجه مذاکره از قبل مشخص باشد.» این رویکرد آمریکا که به دنبال دیکته کردن نتیجه مذاکرات بود، مذاکره را بیفایده کرد.
تختروانچی تأکید کرد: «مذاکره صرفا یک سند یا توافقنامه نیست که یکی از طرفین بگوید این نتیجه مذاکره است و طرف مقابل یا قبول میکند یا نمیکند.» او با اشاره به اینکه مذاکره نیازمند زبان مشترک است، افزود: «وقتی چنین درکی از دو طرف وجود ندارد و یکی خود را در موضع قدرت میبیند، طبیعی است که نتیجهای حاصل نمیشود و مسیر به سمت دیگری میرود.» این ذهنیت آمریکا که خود را در موضع برتری میبیند، بارها مذاکرات را به بنبست کشانده است.
چرا مذاکره با آمریکا به بنبست میرسد؟
برای درک ریشهای بنبست مذاکرات با آمریکا، باید به سابقه طولانی بدعهدیها و رویکردهای استکباری این کشور در قبال ایران نگاهی انداخت. تاریخ روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ پر است از نمونههای عدم صداقت و تلاش برای تحمیل خواستههای یکجانبه از سوی آمریکا.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: یکی از بارزترین نمونههای دخالت آمریکا در امور ایران، سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق بود. این کودتا که با همکاری CIA و MI6 انجام شد، نشان داد که آمریکا به دنبال حفظ منافع خود در ایران، حتی به قیمت نقض حاکمیت ملی است.
حمایت از رژیم پهلوی و سرکوب مردم ایران: آمریکا در دوران پهلوی، بهویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد، از رژیم شاه بهعنوان ژاندارم منطقه حمایت کرد و در سرکوب اعتراضات مردمی نقش داشت. این حمایت، زمینهساز بیاعتمادی عمیق ملت ایران به آمریکا شد.
خروج از برجام (۲۰۱۸): یکی از مهمترین نمونههای بدعهدی آمریکا در دهههای اخیر، خروج یکجانبه این کشور از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸ بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، بدون هیچ توجیه حقوقی، از این توافق بینالمللی خارج شد و تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کرد. این اقدام نشان داد که آمریکا حتی به تعهدات بینالمللی خود پایبند نیست.
ترور سردار سلیمانی (۲۰۲۰): ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاهپاسداران، به دستور مستقیم دولت آمریکا، نمونه دیگری از نقض قوانین بینالمللی و تلاش برای تضعیف ایران از طریق اقدامات نظامی بود. این اقدام نهتنها مذاکرات را دشوارتر کرد بلکه نشان داد آمریکا به جای دیپلماسی، به زور و خشونت متوسل میشود.
مذاکرات فریب و جنگ ۱۲ روزه: همانطور که تختروانچی اشاره کرد، مذاکرات غیرمستقیم اخیر با آمریکا نمونهای دیگر از رویکرد فریبکارانه این کشور بود. آمریکا با نشان دادن «در باغ سبز» و تغییر مداوم خواستهها، قصد داشت ایران را به پذیرش شرایط غیرمنطقی وادارد و بعد از سرگرم کردن برخی مسئولان حمله غافلگیرانه به کشور را اجرایی کرد. اما باید توجه داشت که بنبست مذاکره با آمریکا دلایل ساختاری دیگری هم دارد که در ادامه به برخی از آنها پرداخته میشود:
ذهنیت هژمونیک: آمریکا خود را در موضع برتری میبیند و مذاکره را ابزاری برای تحمیل خواستههای خود میداند. صحبتهای تختروانچی که گفته است: «طرف مقابل غالبا احساس میکند که میخواهد حرفهای خود را از طریق مذاکره مستقیم دیکته کند.» در تایید همین مسأله است. این ذهنیت، امکان مذاکره برابر را از بین میبرد.
عدم وجود زبان مشترک: مذاکره موفق نیازمند درک متقابل و زبان مشترک است اما ایدئولوژی آمریکایی کاملا برخلاف منافع ملی مردم ایران و چه بسا مردم منطقه است.
سابقه بدعهدی: تاریخچه طولانی بدعهدیهای آمریکا، از کودتای ۲۸ مرداد تا خروج از برجام و در نهایت جنگ تحمیلی، اعتماد ایران به این کشور را بهشدت کاهش داده است. این سابقه باعث شده ایران مذاکره مستقیم را به دلیل احتمال سوءاستفاده آمریکا نپذیرد.
حمایت از رژیم صهیونیستی: نقش رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در مسائل مرتبط با ایران، غیرقابل انکار است. تقسیم کار میان آمریکا و اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه خود نشاندهنده نفوذ این رژیم در تصمیمگیریهای واشنگتن است.
لزوم چندجانبهگرایی در برابر دیکتههای آمریکا
سخنان تختروانچی نشاندهنده عمق فریبکاری آمریکا در مذاکرات و عزم این کشور برای تحمیل خواستههای نامشروع خود است. جنگ ۱۲ روزه در میانه مذاکرات تایید کننده همین مسأله است. این تجربه باردیگر ثابت کرد که آمریکا کشوری قابل اعتماد نیست و مذاکره با این کشور بدون پیششرطهای برابر و احترام متقابل، به بنبست میرسد.