به گزارش تابناک؛اگر بخواهیم از جایی شروع کنیم که مرسدسبنز دوباره خودش را تعریف کرد، باید برگردیم به حوالی سال ۲۰۰۰. آن روزها دنیای خودرو هنوز بوی فلز و بنزین میداد و دیجیتال تازه داشت درون کابینها رخنه میکرد. بنز، با همان غرور همیشگیاش، ایستاده بود در نقطهای که مهندسی آلمانی و کلاس اشرافی با هم گره میخوردند. برای ما ایرانیها، این ستاره سهپر فقط یک نشان نبود؛ رؤیایی بود که در خیابانهای شمیران و اصفهان و کیش با احترام از کنارش رد میشدی، حتی اگر فقط برای لحظهای صدای بسته شدن درِ سنگین S۵۰۰ را شنیده باشی.

مرسدس در آغاز قرن جدید با مدلهایی مثل S-Class W۲۲۰ و E-Class W۲۱۱ نشان داد که هنوز مرجع طراحی و کیفیت است. W۲۲۰ شاید از بیرون نرمتر و مدرنتر از نسل قبلش بود، اما درونش هنوز همان صلابت همیشگی را داشت. موتورهای V۸ پرطنین، صندلیهایی که بوی چرمشان شبیه بوی دفتر ریاست بود و حس شناور بودن روی جادهای بیانتها. آن روزها در ایران، واردات خودرو هنوز با هزار، اما و اگر همراه بود، ولی هرکس بنزی داشت، خودش را از تبار دیگری میدانست. S۵۰۰ آن دوران مثل یک امضا بود؛ گران، سنگین و محترم.
E-Class W۲۱۱ با آن چراغهای دوتایی خاصش، یکی از پرطرفدارترین مدلها در ایران شد. ماشینی که هم برای مدیرعاملها بود، هم برای پزشکها، هم برای آنهایی که میخواستند “یک بنز واقعی” داشته باشند بدون اینکه خیلی جلب توجه کنند. موتورهای ششسیلندر و هشتسیلندرش در سکوت کار میکردند و گیربکس اتوماتیک پنجسرعتهاش نرمتر از چیزی بود که در آن سالها در هیچ خودروی دیگری تجربه میشد.
در آن دهه، مرسدس فقط به لوکس بودن بسنده نکرد. با ML-Class (که بعدها GLE نام گرفت) پا به دنیای SUVها گذاشت و خیلی زود نشان داد که حتی روی ارتفاع هم میتواند اشرافی بماند. ML در ایران کمتعداد بود، اما محبوب. بهخصوص میان آنهایی که میخواستند “بنز داشته باشند ولی کمی متفاوتتر”.
C-Class W۲۰۳ و بعدها W۲۰۴ هم نقش بزرگی داشتند. جوانترها، تازهکارها و آنهایی که اولین بنز زندگیشان را میخریدند، سراغ این مدل میرفتند. کوچکتر از S و E، اما هنوز همان حس و بو و کیفیت را داشت. داشبوردش ساده بود، ولی فرمانش وقتی در دستت میچرخید، حس کنترل واقعی را میداد.
در همین دوران، ایران پر از داستانهای عاشقانه میان مردم و بنز شد. از رانندهای که هنوز بعد از بیست سال E۲۴۰ خودش را میشوید و برق میاندازد، تا واردکنندهای که هر بار مدل جدید S-Class را میآورد و میگفت: “این دیگه ته بنزه! ” و حق هم داشت. چون بنز در هر نسل، خودش را کاملتر میکرد تا آنجایی که افسانه سبز پوش شد و در زمان ریاست محمدباقر قالیباف به نیروی انتظامی این برند جذاب دوباره پلیس ایران شد ، شاید باورتان نشود و شاید بعضی ها هم یادشان بیاید ، بعضی خلاف میکردند که بنز به دنبال آنان بویفتد و بتوانند سوار بنز شوند!
دهه ۲۰۰۰ برای مرسدس سالهای عبور از سنت به مدرنیته بود. برندهایی مثل بیامو و لکسوس سعی داشتند تاج لوکسترین خودروساز جهان را از سرش بردارند، اما بنز با آرامش و اعتمادبهنفس جلو رفت. سیستمهای الکترونیکی جدید مثل ESP، ترمزهای هوشمند و سیستم Pre-Safe همه در همین دوران متولد شدند. چیزهایی که امروز بدیهیاند، آن زمان مثل جادو بودند.
در بازار جهانی، مدلهای S۶۰۰ و E۵۰۰ نماد نهایت قدرت و فناوری بودند. اما در ایران، همان E۲۰۰ Kompressor یا C۱۸۰ هم برای عاشقان بنز حکم طلا داشت. آنهایی که میدانستند زیر این بدنه براق، یک فلسفه خوابیده است: فلسفهای که میگوید هر پیچ باید با وقار رد شود، نه عجله.
بنز در این دهه شاید جوانتر شد، اما پیرمرد باوقار دنیای خودرو باقی ماند. هنوز وقتی در جاده چالوس، یک S-Class مشکی را میدیدی که آرام بالا میرفت، ناخودآگاه دستت را از فرمان برمیداشتی تا برای چند ثانیه فقط نگاهش کنی.
در پایان این دهه، مرسدسبنز آماده ورود به عصر تازهای بود؛ عصری که در آن باید هم با رقبا بجنگد، هم با زمان. ولی در هر گوشهای از دنیا، از اشتوتگارت تا تهران، هنوز یک چیز تغییر نکرده بود: وقتی میگفتی “بنز”، همه لبخند میزدند.
این لبخند، همان عشقی است که از سال ۱۸۸۶ تا امروز، مرسدس را زنده نگه داشته؛ و حالا، در آستانه دهه دوم قرن، ستاره سهپر خودش را برای درخشش دوباره آماده میکرد.