«نشنال اینترست» مطرح کرد

فعال شدن «مکانیسم ماشه» احتمال جنگ را افزایش می‌دهد/ صحبت‌ها در خصوص «تغییر نظام» ایران غیر واقعی است

احتمال تشدید درگیری منطقه‌ای می‌تواند بازار‌های انرژی را بی‌ثبات کند، قیمت نفت را افزایش دهد و ضربه‌ای سخت به امنیت انرژی جهانی وارد نماید.
کد خبر: ۱۳۲۸۱۶۶
| |
4557 بازدید

فعال شدن «مکانیسم ماشه» احتمال جنگ را افزایش می‌دهد/ صحبت‌ها در خصوص «تغییر نظام» ایران غیر واقعی است

تنش‌های آینده بین ایالات متحده و ایران می‌تواند جرقه‌بخش درگیری‌های بیشتری باشد، بازار‌های انرژی جهانی را مختل کند، ثبات بازار نفت را تهدید نماید و امنیت اقتصادی گسترده‌تری را به خطر بیندازد.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «نشنال اینترست» در مقاله‌ای به بررسی ابعاد گسترش تنش میان ایران و آمریکا پرداخته که در ادامه آمده است.

لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.

جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران در ژوئن ۲۰۲۵، شاهد بزرگترین رویارویی نظامی مستقیم بین این دشمنان دیرینه خاورمیانه بود که ایالات متحده را نیز به مداخله واداشت. 

آمریکا در این درگیری با استفاده از بمب‌های قوی نفوذگر خود معروف به «بونکر-باستر»، به تأسیسات هسته‌ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان حمله کرد. 

اگرچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، این عملیات را که با هدف از بین بردن توان غنی‌سازی هسته‌ای ایران انجام شد، پیروزی کامل خواند و در ۲۴ ژوئن آتش‌بس اعلام کرد، اما خطر هسته‌ای کماکان پابرجاست و همراه با آن، احتمال تشدید درگیری منطقه‌ای وجود دارد که می‌تواند بازار‌های انرژی را بی‌ثبات کند، قیمت نفت را افزایش دهد و ضربه‌ای سخت به امنیت انرژی جهانی وارد نماید.

سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا خاطرنشان کرده که ممکن است سانتریفیوژ‌ها هنوز در زیر آوار‌های آن سه سایت سالم مانده باشند. از سوی دیگر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز هشدار داده که قادر به ردیابی ۴۱۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد نیست که احتمالاً پیش از جنگ منتقل شده و برای ساخت ده کلاهک هسته‌ای کافی است. 

از آنجایی که خطر هسته‌ای و احساس تهدیدی که در ابتدا باعث حمله اسرائیل شد، همچنان ادامه دارد، راه بازگشت به جنگ چندان طولانی به نظر نمی‌رسد و ارزش دستیابی به یک راه‌حل جایگزین، روزبه‌روز بیشتر می‌شود

از آنجایی که خطر هسته‌ای و احساس تهدیدی که در ابتدا باعث حمله اسرائیل شد، همچنان ادامه دارد، راه بازگشت به جنگ چندان طولانی به نظر نمی‌رسد و ارزش دستیابی به یک راه‌حل جایگزین، روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

تغییر رژیم؟!

یک دور جدید و بالقوه شدیدتر از درگیری، هزینه‌های سنگینی بر تمام بازیگران درگیر در این مناقشه تحمیل خواهد کرد، به‌ویژه با توجه به این واقعیت که هیچ تضمینی برای نتیجه‌بخش بودن حل‌وفصل نظامی وجود ندارد.

 صحبت‌های مربوط به تغییر رژیم در ایران، چه توسط بازیگران خارجی تسهیل شود و چه به طور خودجوش از درون جامعه ایران سر برآورد، در حال حاضر غیرواقعی به نظر می‌رسد.

اگرچه بخشی از مردم ایران مخالفت‌هایی دارند، اما هیچ ائتلاف یکپارچه‌ای از ذی‌نفعان وجود ندارد که بتواند دیدگاهی برای یک شکل جایگزین حکومت ارائه و اجرا کند. 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نیروی انسانی زیاد و پایبندی ایدئولوژیک، همچنان حامی اصلی نظام است.

یک درگیری ناخواسته

با توجه به روابط قوی ایالات متحده با اسرائیل و پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس و منافع گسترده‌تر آن در ثبات قیمت‌های انرژی جهانی، در صورت وقوع یک دور جدید از جنگ بعید به نظر برسد که واشنگتن خود را کنار بکشد. این گزینه با افزایش فشار داخلی در ایالات متحده برای عدم درگیری در یک عملیات نظامی طولانی‌مدت—یا اصلاً هرگونه درگیری نظامی—به طور فزاینده‌ای نامطلوب شده است.

در طول درگیری‌های ماه ژوئن، تهران بار‌ها با ارسال اخطار قبلی درباره حمله تلافی‌جویانه خود به پایگاه هوایی العیدید آمریکا—که رئیس‌جمهور ترامپ به آن اشاره کرد—و همچنین اعلام آمادگی برای توقف عملیات نظامی خود در صورت مقابله به مثل اسرائیل، تمایل خود را برای کاهش تنش نشان داد

در طول درگیری‌های ماه ژوئن، تهران بار‌ها با ارسال اخطار قبلی درباره حمله تلافی‌جویانه خود به پایگاه هوایی العیدید آمریکا—که رئیس‌جمهور ترامپ به آن اشاره کرد—و همچنین اعلام آمادگی برای توقف عملیات نظامی خود در صورت مقابله به مثل اسرائیل، تمایل خود را برای کاهش تنش نشان داد. 

کارزار «حداکثر فشار» آمریکا که رئیس‌جمهور ترامپ از زمان خروج از برجام در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ ترجیح داده، هرگونه تلاش ایران برای بازسازی توان بازدارندگی کشور را دشوار می‌کند. 

این موضوع در صورت بازگشت تحریم‌های سازمان ملل پس از فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» توسط اروپایی‌ها، حتی سخت‌تر خواهد شد. گزینه باقی‌مانده، غنی‌سازی پنهانی و مسابقه برای دستیابی به بمب—حتی تحت فشار اقتصادی شدید—ناگزیر موجب حملات اسرائیلی (و احتمالاً آمریکایی) خواهد شد.

با این حال، بازسازی قدرت بازدارندگی ایران ضروری است. این بازسازی باید بدون تحریک احساس تهدید اسرائیل و همچنین نگرانی‌های آمریکا، کشور‌های حاشیه خلیج فارس و اروپا درباره یک خروج هسته‌ای که ممکن است همه بازیگران را به سمت رویکردی سخت‌تر سوق دهد، انجام شود.

ابزار‌های مورد علاقه ایران برای بازدارندگی، به هسته مرکزی انتقادات و در نهایت خروج ترامپ از برجام بازمی‌گردد. علاوه بر تمرکز اصلی توافق سال ۲۰۱۵ بر عدم گسترش هسته‌ای، برنامه توسعه موشکی بالستیک ایران و فعالیت‌های منطقه‌ای آن از طریق اعضای «محور مقاومت» به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت. 

علاوه بر این، شرکای آمریکا در خلیج فارس که با تهدید‌های قابل توجهی از سوی ایران رو‌به‌رو هستند، کاملاً از چارچوب توافق خارج مانده‌اند. با توجه به شرایط فعلی، آمریکا چیزی کمتر از توقف کامل برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران، از جمله بازیابی ذخایر اورانیوم «گمشده» را مطالبه نخواهد کرد. 

جلوگیری از بازتوانی ایران در «محور مقاومت» نیز احتمالاً نقطه اختلاف دیگری برای ترامپ خواهد بود. در عوض، ایران ممکن است امتیازات خاصی را برای توسعه ابزار‌های سنتی بازدارندگی خود مطالبه کند، برای مثال با تمرکز بر نیروی هوایی فرسوده، سیستم‌های دفاع هوایی نابود شده در جنگ ۱۲ روزه و دیگر راه‌های نظامی. همچنین احتمالاً تعهدات آمریکا در مقابل جامعه جهانی برای عدم مداخله نیز خواسته خواهد شد.

مذاکرات و نقش میانجی‌گران

راه جایگزین، کار برای دستیابی به یک توافق از طریق مذاکره است که به طور حیاتی به مشارکت ایالات متحده وابسته است. بریتانیا، فرانسه و آلمان ممکن است با فعال‌سازی مکانیسم ماشه که تهدید به بازگرداندن کامل تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران که قبل از برجام وجود داشت—تا پایان سپتامبر—سعی در ترغیب تهران برای بازگشت به مذاکرات و پایبندی به رژیم بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داشته باشند. 

در واقع، پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس از جمله عمان، قطر و عربستان سعودی که در ادوار قبلی در تسهیل گفت‌و‌گو بین ایران و آمریکافعال بوده‌اند، نیز در ایجاد تغییر چشمگیر ناتوان خواهند بود. تلاش‌های میانجی‌گری آنها از جایگاه آنها به عنوان صادرکنندگان بزرگ انرژی جدا نیست، ثبات اقتصادی و سیاسی خود آنها به حفظ جریان قابل اعتماد نفت و گاز از طریق خلیج فارس بستگی دارد. بدون پشتیبانی قوی آمریکا که بتواند از مداخلات بیشتر در ایران جلوگیری کند و تحریم‌ها علیه اقتصاد این کشور را لغو نماید، هیچ توافقی محقق نخواهد شد.

مذاکرات مستقیم پس از نقض حاکمیت ایران توسط حملات آمریکا برای تهران غیرقابل قبول است. این مسئله مداخله واسطه‌ها را در این مقطع به یک ضرورت مطلق تبدیل می‌کند.

کشور‌های اروپایی و حاشیه خلیج فارس ممکن است به تنهایی نتوانند ایران را متقاعد کنند، اما میانجی‌گری آنها می‌تواند راه را برای گشایشی برای گفت‌و‌گو‌های غیرمستقیم بین ایران و آمریکا هموار کند، به خصوص اگر رئیس‌جمهور ترامپ سیگنال‌های درستی ارسال کند. 

چین و روسیه در این مرحله بازیگران کلیدی خواهند بود که حمایت آنها از یک معامله جدید نه تنها به دلیل حق وتوی آنها در شورای امنیت سازمان ملل ضروری است، بلکه می‌تواند نفوذ مثبت اضافی بر ایران داشته باشد.

نفوذ چین و روسیه

وابستگی عمیق چین به جریان پایدار نفت و گاز از خلیج فارس، همراه با جایگاه آن به عنوان بزرگترین مشتری نفت ایران، موقعیتی دوچندان برای پیشبرد یک توافق ایجاد می‌کند. این وابستگی به انرژی خلیج فارس باعث می‌شود پکن به طور ویژه به بی ثباتی حساس باشد، زیرا حتی بی‌ثباتی کوتاه‌مدت در تنگه هرمز می‌تواند موجب افزایش قیمت جهانی با نتایج مستقیم برای رشد چین شود. 

از یک طرف، منافع چین همچنین در اجتناب از یک دور جدید جنگ که منطقه را بی‌ثبات کند، نهفته است. از طرف دیگر، وابستگی ایران به پکن برای ۹۰ درصد فروش نفت خود—که تهران از آن برای جبران از دست دادن درآمد ناشی از تحریم‌های گسترده غرب استفاده کرده—وابستگی ایجاد می‌کند که می‌توان از آن استفاده کرد. 

نقش پکن در تسهیل آشتی ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ پیوند علاوه‌ای ارائه می‌دهد که مداخله کشور‌های حاشیه خلیج فارس در یک توافق منطقه‌ای جدید را تشویق می‌کند. همکاری نزدیک روسیه با پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس در قالب اوپک‌پلاس نیز از این استدلال پشتیبانی می‌کند

نقش پکن در تسهیل آشتی ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ پیوند علاوه‌ای ارائه می‌دهد که مداخله کشور‌های حاشیه خلیج فارس در یک توافق منطقه‌ای جدید را تشویق می‌کند. همکاری نزدیک روسیه با پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس در قالب اوپک‌پلاس نیز از این استدلال پشتیبانی می‌کند.

علاوه بر این، همکاری نظامی و انرژی روسیه با ایران که در طول سه سال جنگ مسکو در اوکراین تعمیق یافته، آن را در موقعیت خوبی قرار می‌دهد تا در بازسازی بازدارندگی ایران با ابزار‌های خارج از گسترش هسته‌ای مشارکت کند. 

نفوذ مسکو در اوپک‌پلاس به این معنی است که نقش دوگانه ایفا می‌کند و نه تنها بر دیپلماسی منطقه‌ایی بلکه بر ثبات تولید و قیمت‌گذاری نفت جهانی شکل می‌دهد. این انگیزه‌ای برای روسیه فراهم می‌کند تا سهم فعال در مذاکرات داشته باشد. گفت‌و‌گو‌های پیش روی رئیس‌جمهور ترامپ با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در مورد جبهه اوکراین در این زمینه مهم است، اما این موضوع همچنین ضمانت می‌کند که پیشرفت در مورد ایران احتمالاً به امتیازات داده شده در اوکراین وابسته خواهد بود.

راه باریک پیش رو

از آنجایی که وضعیت فعلی در قبال ایران با ریسک فزاینده جنگ تعریف می‌شود و مداخله دیپلماتیک بدون پشتیبانی آمریکا تنها ایجاد تاخیر می‌کند، اما از تنش مجدد جلوگیری نمی‌کند، گزینه‌های سیاستی رئیس‌جمهور ترامپ به منطق مذاکره برای یک توافق بازمی‌گردد. 

اگرچه راه پیش رو باریک است، اما ملاحظات استراتژیک هر دو ایران و آمریکا به سمت تعامل اشاره دارد. هدایت مذاکرات آمریکا و ایران از طریق میانجی‌گری اروپایی و/یا کشور‌های حاشیه خلیج فارس، در نظر گرفتن منافع و اهرم چین و روسیه، و کاهش همزمان ریسک اقدامات یکجانبه از سوی اسرائیل، احتمالاً بزرگترین آزمون هنر ترامپ در معامله‌گری خواهد بود. 

به هر جهت، برای واشنگتن، شاخص ها فراتر از دیپلماسی است: اجتناب از اختلال در بازار انرژی و حفظ ثبات قیمت نفت جهانی به همان اندازه برای هر توافق پایدار مهم است. با توجه به اینکه خاورمیانه بیش از ۳۰ درصد از تولید نفت جهانی را تشکیل می‌دهد، هزینه درگیری به مرکز امنیت انرژی جهانی گسترش می‌یابد.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# خروج از ان پی تی # مرگ ترامپ # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # پل ترامپ # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
ایران و آمریکا در مذاکرات به توافق می‌رسند؟
الی گشت