جنگ‌های اسرائیل برای تثبیت هژمونی منطقه‌ای

رژیم اسرائیل با بهره برداری فرصت طلبانه و زنجیره وار از خلا قدرت بوجود آمده بعد از تحولات ۷ اکتبر، دکترین جدید امنیت ملی خود را بر مبنای تامین امنیت مطلق از طریق توسل به عملیات نظامی در کل منطقه تعریف کرده است.
کد خبر: ۱۳۱۸۰۶۲
|
۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۴ 19 July 2025
|
991 بازدید

دکتر کیهان برزگر؛ استاد روابط بین الملل

تجاوز مستقیم نظامی اسرائیل به ایران به بهانه نابودی برنامه هسته‌ای یا تضعیف توان موشکی کشورمان، همزمان یک هدف کلان و استراتژیک دیگر را هم دنبال می‌کرد و آن نمایش قدرت پادگانی این رژیم به منظور شکل دهی نظم جدید منطقه‌ای با محوریت هژمونی اسرائیل است که همواره مورد حمایت قدرت‌های غربی به ویژه آمریکا هم بوده است. 

رژیم اسرائیل با بهره برداری فرصت طلبانه و زنجیره وار از خلا قدرت بوجود آمده بعد از تحولات ۷ اکتبر (عملیات طوفان الاقصی در غزه)، دکترین جدید امنیت ملی خود را بر مبنای تامین امنیت مطلق از طریق توسل به عملیات نظامی در کل جغرافیای منطقه در شرایط هرج و مرج تعریف کرده است.

برخلاف دکترین سنتی اسرائیل که بر حفاظت از مرز‌های «قابل دفاع» در سوریه، لبنان و فلسطین تاکید می‌کرد، دکترین جدید بر پیش دستی نظامی برای حذف تهدید‌های بالقوه در سرتاسر منطقه تکیه دارد. 

در این راستا، اسرائیل عملیات نظامی را در هر فرصت پدید آمده، حتی به قیمت تضعیف روند‌های دیپلماتیک جاری، همچون مذاکرات هسته‌ای بین ایران یا آمریکا یا عادی سازی روابط با اعراب منطقه انجام می‌دهد.

بمباران گسترده و بی تناسب روز‌های اخیر اسرائیل به ستاد فرماندهی، کاخ ریاست جمهوری و وزارت دفاع سوریه در دمشق فراتر از حمایت از اقلیت دوروزی‌های ساکن جنوب غربی سوریه، بیشتر نمایش قدرت پادگانی اسرائیل به منظور شکل دهی نظم جدید منطقه‌ای با محوریت خود است.

یکی از اهداف اصلی نتانیاهو در جنگ ۱۲ روزه جایگزینی یک حکومت غیرمتخاصم با اسرائیل در ایران بود که مخالفتی با پیشبرد اهداف هژمونی طلبانه اسرائیل در منطقه نداشته باشد. اسرائیل کاملا آگاه بود که ظرفیت پیروزی کامل در یک جنگ مستقیم و طولانی با ایران را ندارد، بنابراین از میانه جنگ هدف تغییر رژیم در ایران را هم به اهداف اعلامی خود در جنگ وارد کرد و ترامپ را هم به عملی بودن این سیاست قانع کرد. 

جالب اینکه بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در نطنز، فردو و اصفهان توسط آمریکا در روز آخر جنگ هم صرفا با هدف از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران نبود، بلکه همزمان در جهت نمایش قدرت نظامی آمریکا در حمایت مطلق از اسرائیل در میانه جنگ و البته نمایش و پیام سیاسی قدرت واشنگتن (طرفداران جنبش مگا) برای اعراب منطقه و قدرت‌های رقیب یعنی چین و روسیه بود.

البته حمایت آمریکا از تثبیت هژمونی منطقه‌ای اسرائیل نه صرفا به منظور موازنه سازی قدرت در منطقه، بلکه بیشتر با هدف تامین منافع واشنگتن از طریق بازوی نظامی منطقه‌ای خود یعنی اسرائیل صورت می‌گیرد. به واقع، جنگ ۱۲ روزه هدف مشترک و کلان آمریکا و اسرائیل در شکل دهی نظم منطقه‌ای مورد نظر آنها را به نمایش گذاشت.

حمایت ضمنی کشور‌های اروپایی از رژیم نتانیاهو در این جنگ هم به نوعی با هدف تثبیت هژمونی اسرائیل در نظم جدید منطقه‌ای صورت می‌گیرد. اظهار نظر بی پرده صدراعظم آلمان که «اسرائیل کار کثیف را برای همه ما انجام می‌دهد» نشان از یک واقعیت استراتژیک است که اروپایی‌ها نیز رژیم نتانیاهو را یک بازوی نظامی برای پیشبرد اهداف و منافع خود در منطقه در نظر می‌گیرند.

فرانسوی‌ها هم اعلام کردند که در سرنگونی بعضی از پهباد‌های ایرانی در طول جنگ ۱۲ روزه نقش مستقیم داشتند. یکی از اهداف اروپایی‌ها در تهدید به اجرای «اسنپ بک» را هم می‌توان به نوعی در راستای حمایت از محورقرار دادن اسرائیل در نظم منطقه‌ای از طریق بازگشت تحریم‌های اقتصادی و تضعیف قدرت ایران در منطقه در نظر گرفت. 

مهمترین دلیلی که ایران را به پذیرش آتش بس قانع کرد امید به مذاکره هسته‌ای برای لغو تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور بود. در روز‌های آخر جنگ ایران در وضعیت برنده نظامی قرار گرفت و با بازیابی توان عملیاتی خود قادر به ضربه زدن جدی به اسرائیل بود. بر همین مبنا بود که جریانی در درون ایران خواهان تداوم عملیات جنگی به منظور حفظ موازنه قدرت به نفع ایران بود.

جنگ‌ها اغلب پویایی‌ها و واقعیت‌های جدیدی به یک منازعه طولانی وارد می‌کنند. جنگ ۱۲ روزه هم از این قاعده مستثنی نیست و لذا نمی‌توان به گذشته برگشت. یکی از نگاه‌های غالب قبل از تجاوز اسرائیل به کشورمان مسئله ضرورت خروج ایران از ان. پی. تی به منظور افزایش چانه زنی ایران در مذاکرات هسته‌ای بود.

اما با پویایی‌های جدید از جمله بمباران تاسیسات هسته‌ای و تلاش آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی از آخرین وضعیت تاسسیات اتمی ایران، اکنون ماندن در قرارداد منع اشاعه هسته‌ای خود به ابزاری برای چانه زنی تبدیل شده است.

بعد از آتش بس مجلس شورای اسلامی همکاری با آژانس بین المللی را به حال تعلیق در آورد و آن را منوط به تصمیم شورای عالی امنیت ملی کشور کرد. با این تحول، اکنون ایران تنها مرجعی است که می‌تواند شرایط میدانی را برای راستی آزمایی در مورد وضعیت تاسیسات هسته‌ای و سرنوشت اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد بعد از بمباران آمریکا فراهم کند.

به واقع، اجازه دسترسی دادن یا ندادن ایران به بازرسان آژانس خود یک اهرم چانه زنی برای دیپلماسی کشورمان است. به عبارت دیگر با پویایی‌های جدید ناشی از جنگ، پرسش این است که ایران خود اکنون خواهان فروپاشی این نظام هست یا به حضور در آن برای تداوم دیپلماسی و افزایش قدرت چانه زنی خود نیاز دارد.

اما نمایش قدرت پادگانی، همراه با سیاست ایجاد ترور و وحشت و خرابکاری از سوی رژیم فعلی اسرائیل در منطقه همزمان نگرانی‌های جدی در میان اعراب منطقه و ترکیه ایجاد کرده که دامنه تجاوز نظامی و هراس افکنی نتانیاهو تا کجا در جغرافیای منطقه ادامه می‌یابد و دکترین جدید نظامی اسرائیل چگونه معادلات سیاسی و امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

به عنوان نمونه، نقش فزاینده اسرائیل در معادلات قدرت داخلی سوریه در روز‌های اخیر بی تردید منجر به نارضایتی جهان عرب، به ویژه عربستان سعودی و مصر می‌شود. ترکیه هم نگرانی‌های سیاسی-امنیتی ویژه خود را در نتیجه تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای به نفع اسرائیل دارد. 

جلوگیری از سیاست هژمونی طلبانه اسرائیل در شکل دهی یک نظم منطقه‌ای دلخواه، نیازمند بکارگیری یک سیاست خارجی هوشمند و فعال از سوی ایران است. از یک سو، تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و حرکت به سوی یک اتحاد برای صلح منطقه‌ای در قالب فعالیت‌های دیپلماتیک و برگزاری کنفرانس‌های ابتکاری با مشارکت کشور‌های منطقه باید در دستور کار سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد.

از سوی دیگر، توان تهاجمی و آمادگی نظامی کشور برای پاسخگویی به هرگونه تجاور مجدد اسرائیل یا آمریکا باید تقویت شود. فراموش نکنیم ایران تنها کشوری است که از پس اسرائیل (با حمایت لجستیک و اطلاعاتی آمریکا) در دهه‌های اخیر برآمده است. عدم موفقیت اسرائیل و آمریکا در دستیابی به تمامی اهداف جنگی خود به معنای عدم شکست ایران در این مرحله از جنگ است.

همزمان باید مذاکرات جدی با اروپایی‌ها برای عدم اجرای اسنپ بک یا حداقل تمدید زمان اجرای آن با هدف خنثی کردن سیاست اسرائیل آغاز شود. قدرت‌های اروپایی بی تردید درک می‌کنند که با اجرایی کردن اسنپ بک و بازگشت تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل، ایران دلیل قانع کننده‌ای دیگری برای کاهش تنش و پیگیری دیپلماسی نخواهد داشت. نتیجه اجرای اسنپ بک می‌تواند خروج ایران از قرارداد منع اشاعه هسته‌ای باشد که خود ریسک فروپاشی کامل نظام اشاعه هسته‌ای را در بر خواهد شد. بازنده اصلی این تحول هم اروپایی‌ها خواهند بود که موازنه نقش مستقل جهانی خود را در نزد آمریکا، چین و روسیه از دست می‌دهند.

اشتراک گذاری
برچسب ها
بلیط هواپیما
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
با اخراج بازرسان آژانس انرژی اتمی موافق هستید؟
الی گشت