میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل
سفیر اسبق ایران در انگلیس در گفتگو با تابناک:

مذاکره از دید ترامپ یعنی پذیرفتن شکست از سوی ایران/ آمریکا فشار‌های جدیدی را اعمال می‌کند

سید جلال ساداتیان می گوید ترامپ می‌خواهد برای دومین بار فشار بیاورد تا آن چیزی که او می‌خواهد، ایران بپذیرد.
کد خبر: ۱۳۴۴۶۰۳
| |
2271 بازدید
|
۱

مذاکره از دید ترامپ یعنی پذیرفتن شکست از سوی ایران/ آمریکا فشار‌های جدیدی را اعمال می‌کند

ساداتیان معتقد است: یعنی یکی از عوامل مهم تسلط آمریکا بر جهان امروز، توانایی کنترل تنگه‌ها، آبراه‌ها و منابع تأمین نفت است؛ با این کا به تقویت موقعیت خودش کمک می‌کند.

به گزارش سرویس بین‌الملل «تابناک»؛ سند امنیت ملی آمریکا، سندی است که هر رئیس‌جمهور آمریکا، معمولاً یک بار در هر دوره، منتشر می‌کند تا چارچوب کلان سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده را تعریف کند. هدف این سند ارائه نقشه راهی برای بهره‌گیری از ابزارهای قدرت ملی، دیپلماسی، اقتصاد، نظامی و فناوری و اولویت‌بندی تهدیدها و فرصت‌هاست.

دونالد ترامپ قصد دارد طبق سند جدید امنیت ملی، ایالات متحده حضور نظامی بزرگ‌تری در نیمکره غربی حفظ کند تا در آینده با مهاجرت، مواد مخدر و افزایش قدرت‌های رقیب در منطقه مقابله نماید. هم‌چنین در این سند انتقاد‌های صریحی نسبت به اروپا همراه است و آن را در حال زوال تمدنی می‌داند. نام ایران در این سند به طور صریح سه بار ذکر شده و ادعا شده  این کشور «مهم‌ترین عامل بی‌ثباتی در منطقه» است.

برهمین اساس خبرنگار تابناک گفت‌وگویی با «سید جلال ساداتیان»، سفیر اسبق ایران در انگلیس و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی انجام داده که مشروح آن در زیر آمده است:

 *نام ایران در سند امنیت ملی جدید آمریکا سه بار آمده است. از ایران به عنوان مهمترین عامل بی ثباتی منطقه یاد شده که بعد از تحولات بعد از ۷ اکتبر تضعیف شده است. ارزیابی شما از نگاه این سند به ایران چیست؟

 ایالات متحده آمریکا هر چند وقت یک‌بار در حال ارزیابی سیاست‌های بلندمدت و راهبردهای خود هستند و متناسب با شرایطی که پیش می‌آید، اصطلاحاً خودشان  را به‌روز می‌کنند یا بازنگری میکنند. امروز متناسب با شرایطی که در منطقه پیش آمده است. از جمله این  که ایران بیشترین مقاومت را در برابر آنچه ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری‌اش و  در آستانه  یک سالگی آن از خود نشان داده، اعمال کرده است.

ترامپ از ابتدای شروع ریاست جمهوری، در راستای آن هدف‌گذاری کلانی  انجام داده و گفته است: «آمریکا اول » یا American First. یعنی برای اینکه آمریکا کماکان به دید خودشان اول باشد در دنیا و فاصله‌اش از دیگر کشورها که بیشتر ناظر بر چین است که پا به پای آمریکا در حال پیشرفت است، ولی البته هنوز از جهات مختلف آن جامعیت و برتری که آمریکا از آن برخوردار است، هنوز برخوردار نشده است.

 آمریکا در بحث آموزش دانشگاه‌های معتبری دارد؛ در بحث اقتصادی، هر کدام از ایالت‌هایش به‌تنهایی شاید گردش مالی برابری با یک کشور مهم دنیا داشته باشد. از جهت نظامی و از جهت سیاسی، بالاخره قدرت سیاسی بالایی دارد و متحدینی را با خود دارد از جهات مختلف؛ به علاوه سرزمین وسیع، معادن و امکانات وسیع، صنعت گسترده، کشاورزی گسترده و …، به علاوه تکنولوژی که از آن برخوردار است. این‌ها امکاناتی است که یک کشور را می‌سازد. خب جمعیتش هم وسیع است، حدود ۳۳۰ تا ۳۴۰ میلیون نفر جمعیت دارد. این‌ها ابزار قدرت آمریکا را تشکیل می‌دهند.

 ترامپ از زمان شروع ریاست جمهوری نگاه می‌کند به آن جنبه‌های همکاری و تعامل با دیگران و مشارکت گسترده در نهادهای بین‌المللی که خودش پایه‌گذاری کرده است؛ آن نهادها به‌خاطر بدهی‌های کلانی که دارند، رو به ضعف می‌روند و از آن طرف چین روز به روز در حال بالا آمدن است و امروز به‌نوعی نزدیک به آمریکا شده و دارد تنه به تنه آمریکا می‌زند.

ایشان این شعار «America First» یا «آمریکا اول» را مطرح کرده است. یک سری شعارها را هم مطرح می‌کند؛ مثلاً اینکه کانادا ایالت پنجاه و یکم، ما است، گرینلند را هم به ما بدهید ما لازمش داریم. ما پول ناتو را هم دیگر نمی‌دهیم، اروپایی‌ها که می‌خواهند با روسیه بجنگند خودشان بروند هزینه ناتو را بدهند. یعنی با این لحن و با این بیان، بعد هر کسی هم که گوش به حرف ما نکند، ما تعرفه‌هایشان را زیاد می‌کنیم و فشار به آن‌ها وارد می‌کنیم.  تعرفه اروپا را زیاد کرد. برای جنگ اوکراین نظرش این بود این دو ایالتی که گرفته و کریمه را به روسیه بدهید و اوکراین هم عضو ناتو نشود تا قضیه تمام شود.

ترامپ خودش را کاندیدای جایزه صلح نوبل کرد، اما به نتیجه نرسید. حالا البته به خاطر امتیازاتی که به مسئله ورزش و به ویژه فوتبال داده، جایگاهی نزدیک به آن‌ها پیدا کرده و با آن‌ها مشارکت کرده تا این مسابقات در آنجا مطرح شود. خودِ او هم مثلاً با رئیس فیفا وارد فرش قرمز شده و به خبرنگاران جواب داده، کارهای این‌چنینی را انجام می‌دهد تا خودش را همیشه مطرح کند و در سیاست‌هایش هم هزینه‌ها را کاهش دهد و درآمدها را افزایش دهد.

شاید چغرترین و جدی‌ترین مقاومت را از ایران دیده باشد. ایران حاضر نشده با او مذاکره کند یا در زمانی که داشته مذاکره می‌کرده، او آمده و اینجا را بمباران کرده حالا که می‌خواهد برای دومین بار فشار بیاورد تا آن چیزی که او می‌خواهد، ایران بپذیرد، ایران نپذیرفته است

ترامپ در تمام این مسیر، با مقاومت‌های زیادی روبرو شده؛ شاید چغرترین و جدی‌ترین مقاومت را از ایران دیده باشد. ایران حاضر نشده با او مذاکره کند یا در زمانی که داشته مذاکره می‌کرده، او آمده و اینجا را بمباران کرده است. 

حالا که می‌خواهد برای دومین بار فشار بیاورد تا آن چیزی که او می‌خواهد، ایران بپذیرد، ایران نپذیرفته یعنی در بین همه این مقاومت‌هایی که برای او حاصل شده، به هیچ یک از آن امتیازاتی که می‌خواسته نرسیده است؛ مثلاً جایزه صلح نوبل را به او ندادند و... الان می‌بینیم که با وجود اینکه به ایران حمله کرده، ولی به آن خواسته‌هایی که مورد نظرش بوده نرسیده است.

هرچه هم که پیش می‌رود، با موانع و مشکلاتی روبرو می‌شود و فکر می‌کند که آنچه را که او می‌خواهد در این منطقه اتفاق بیفتد، به خاطر تهدیدات بالقوه‌ای که از ناحیه ایران احساس می‌کند، یک مقداری نارضایتی خودشان را بیان می‌کند. 

گاهی اوقات می‌آید و نرمش‌هایی را نشان می‌دهد که ما حاضر هستیم با ایران صحبت کنیم، ولی آن صحبت کردن یا مذاکره کردنش منوط به این است که ایران در اصل بپذیرد شکستی را که او می‌خواهد بر ایران تحمیل کند. ایران بپذیرد؛ یعنی بیاید و غنی‌سازی صفر درصدی را بپذیرد، برد موشکی‌اش را کاهش دهد، در مسائل منطقه‌ای هم کاملاً کوتاه بیاید و از هیچ‌کدام از جریانات منطقه دفاع نکند، حمایت نکند و پشتیبانی نداشته باشد.

در هر کدام از این اهدافی که ایران دارد، برنامه موشکی قابل مذاکره نیست؛ راجع به اینکه غنی‌سازی به اصطلاح در داخل کشور انجام نشود، در غنی‌سازی صفر درصدی، این هم خط قرمز ما است و حاضر نیستیم حرف بزنم؛ اما اینکه بخواهیم مسئله شفاف باشد و طی کنسرسیومی غنی‌سازی را انجام دهیم.

عربستان، امارات و فرانسه بیاید، هر کسی که بخواهد بیاید، اینجا شریک باشند؛ ببینند که ما به سمت کارهای صلح‌آمیز می‌خواهیم حرکت کنیم . ببینند که غنی‌سازی که اینجا انجام می‌شود، در جهت استفاده برای هسته‌ای نخواهد بود. آن‌ها این را نمی‌خواهند بپذیرند. می‌خواهم توضیح دهم که چرا آن‌ها این چغری ایران، این مقاومت ایران، این ایستادگی ایران را برنمی‌تابند و در مقابلش فشارهای حداکثری خودشان را وارد می‌کنند. حالا اینکه یک روزی به آن اهداف خودشان برسند یا نرسند، بحث دیگری است؛ ولی تا این‌جای کار موفق نشده‌اند.

ایران مدام تأکید داشته که آمریکا در این منطقه چه کاره است و نباید حضور داشته باشد؛ از این منطقه باید خارج شود و توسط دوستانی که داشته مثل حشدالشعبی و حوثی‌ها و حالا یک روزی حزب‌الله لبنان و سوریه و نمی‌دانم فلسطینی‌ها و همه این حرف‌ها، در تلاش این بوده که فشاری بر آمریکا وارد شود. این‌ها را اسرائیل به عنوان خطرات خودش تلقی کرده و از طریق لابی که در داخل آمریکا دارد، آمریکا را وادار کرده که بیاید نقش فعال‌تری در این منطقه داشته باشد.

ولی شما ببینید تحولاتی که اتفاق افتاده است. عربستان سعودی که یک روزی در اختیار آمریکا بود، الان دارد به سمت این می‌رود که مقداری تنوع در کارهای خودش بدهد؛ در یک جاهایی به آمریکا نه می‌گوید. یعنی مثلاً در پیمان ابراهیم که آمریکا دارد به عربستان فشار وارد میکند  تا طرح ابراهیم را بپذیرد. ریاض دارد می‌گوید تا دو دولت تحقق پیدا نکند، من حاضر نیستم با اسرائیل مراوده‌ای داشته باشم، ولو اتفاقاتی پشت پرده بیفتد.

یا فرض کنید که در مسئله جنگ با یمن، عربستان دیگر خودش را کشید کنار و آمد برای اینکه برود به سمت اینکه منطقه آرام باشد؛ چرا؟ چون دنبال چیزی شبیه الگوی چینی است؛ یعنی خودش را از جهت اقتصادی در ابعاد مختلف تقویت کند تا بتواند حرفش را پیش ببرد. و الان کمابیش می‌توانیم بگوییم که لابی عربستان هم در داخل آمریکا قدرتمند شده است.

در منطقه، عربستان همیشه یک کشور مهمی دیده شده و الان هم دارد می‌رود به سمت اینکه مهم‌تر هم بشود؛ یعنی در کشاورزی، در صنعت، در تکنولوژی‌های جدید، در هوش مصنوعی، در حتی بحث‌های نظامی، دارد تلاش‌های وافری را انجام می‌دهد که بتواند در انرژی پاک، در شهرسازی که راه‌اندازی کرده و تحولاتی که در داخل خودش انجام داده است.

یک روزی قدرت روحانیت به اصطلاح وهابی بسیار در آنجا بالا بود؛ الان همه آن‌ها را یک جورایی مهار کرده و قدرت خیلی کمی برایشان قائل شده و بیشتر دنبال این است که تحولات تکنولوژی روز را وارد زندگی مردم کند، به زنان آزادی بیشتری بدهد؛ الان کاملاً آزادند و حتی محافلی مثل مشروب‌فروشی‌ها و این حرف‌ها با هم اجازه داده برقرار شود.

تنها ایران است که هنوز هیچ یک از آنچه را که آمریکایی‌ها دنبالش بوده و هستند را محقق نکرده است.

این تحولات، این حرکت‌ها، این قضایا دارد از عربستان یک عربستان جدیدی را می‌سازد که او را مطمئن کند که در سایه این آرامش می‌تواند به آن هدف برسد.

با پا در میانی چین، رابطه‌اش با ایران خوب شده است. در کنار همه این اتفاقاتی که در این منطقه دارد می‌افتد، تنها ایران است که هنوز هیچ یک از آنچه را که آمریکایی‌ها دنبالش بوده و هستند را محقق نکرده است. حالا اینکه عربستان بتواند به آن نقش میانجی‌گری خودش که اخیراً با سفر بن‌سلمان به آمریکا زمزمه مطرح شد، برود به سمت اینکه یک رابطه بین ریاض و تهران و واشنگتن برقرار شود تا بخشی از این مشکلات حل و فصل شود، این‌ها را هم باید روزهای آتی ناظر باشیم که به چه سمت و سویی حرکت می‌کند.

آمریکایی‌ها همچنان از نفوذ ایران در برخی جریانات منطقه‌ای، مانند حزب‌الله، حشدالشعبی و حوثی‌ها، ابراز نگرانی می‌کنند. علاوه بر این، در موضوع سوریه  که وزیر خارجه ترکیه اخیراً به آن پرداخته با وجود اینکه این مسئله ظاهراً به پایان رسیده،  مسائلی در آنجا در جریان است که به نظر می‌رسد از طریق ترکیه، به منظور ایجاد تعامل با ایران، شکل گرفته است.

این عوامل، اسرائیل را در درجه اول نگران می‌سازد و از طریق لابی‌های قدرتمندش در آمریکا، ایالات متحده را نیز در مرتبه دوم تحت تأثیر قرار می‌دهد. آمریکایی‌ها همچنین به حفظ سلطه خود بر کل منطقه تمایل دارند؛ به طوری که سیاست‌هایشان اجرا شود، به دستوراتشان عمل گردد و دست برتر را در دست گیرند. با این وجود، آن‌ها با مقاومت‌های عمیقی مواجه هستند، که شامل مقاومت‌های بالقوه و بالفعل می‌شود و گاه هنوز هم ادامه دارد.

*این سند عنوان می کند: «ما (آمریکا) می‌خواهیم از تسلط هر قدرت متخاصمی بر خاورمیانه، منابع و گذرگاه‌های آن و جنگ‌های بی‌پایان در این منطقه جلوگیری کنیم. با حمایت ایالات متحده و کشور‌های عربی و همچنین اسرائیل و ترکیه، سوریه می‌تواند جایگاه طبیعی خود را به عنوان یک بازیگر مثبت و جدایی‌ناپذیر در منطقه تثبیت و بازیابی کند.» به نظر می رسد مسئولیت نظم مورد نظر آمریکا در منطقه به دوش کشورهای منطقه خواهد بود و سهم آمریکا در این خصوص کاهش خواهد یافت. ارزیابی شما چیست؟ 

آمریکا از نظر نظامی، تقریباً در همه کشورهای منطقه پایگاه دارد: در قطر بزرگ‌ترین پایگاه و ستاد فرماندهی را داراست؛ در کویت، بحرین، امارات، عمان و اردن هم پایگاه‌هایی دارد.

حالا دنبال این است که پایگاه بگرام را هم در افغانستان برای بار دوم پس بگیرد. خب، این‌ها را برای چه دارد؟ برای اینکه بتواند هرجا احساس خطر کرد، در سایه آن احساس خطر، مسئله خودش را پیش ببرد؛ اما ترجیحاً بدون جنگ. می‌خواهد حرفش شنیده شود؛ یعنی بدون درگیری نظامی، آنچه را که امر می‌کند، دیگران بپذیرند؛ خودشان هم بپذیرند و تمکین کنند، بپذیرند و با او تعامل کنند.

مثلاً با ایران نتوانسته به این تعامل برسد. در خیلی از جاهایی که پایگاه دارد، این مقاومت‌ها شکل گرفته و در حقیقت اجازه نمی‌دهد آمریکا با خاطر آسوده آنچه را که طراحی کرده، بتواند پیش ببرد.

این وضعیت نگرانی برای آمریکا ایجاد کرده که به چه شکلی بتواند این کار را انجام دهد. دائم هممی‌گوید که آماده مذاکره‌ام؛ اما آمادگی مذاکره به مفهوم اینکه گفت‌وگویی صورت بگیرد و از این گفت‌وگو و مذاکره نتایجی حاصل شود، نیست.

 بلکه دنبال این است که آنچه را که طراحی کرده و برنامه‌ریزی کرده، همین محقق شود و طرف مقابلش این حرف را بپذیرد. در هر کجا خواسته، این کار را پیش برده؛ با عربستان پیش برده، با امارات پیش برده، با بقیه کشورهای دنیا؛ هر کجا که خواسته، کمابیش موفق بوده و حرف‌هایش را تونسته دیکته کند، الّا ایران.

با ایران هنوز نتوانسته؛ دارد فشار حداکثری‌اش را وارد می‌کند که ایران را از طریق اقتصادی، تا می‌تواند تضعیف کند و بعد، اگر لازم شد،  از همه آن امکانات نظامی‌اش مجدداً علیه ایران استفاده کند تا ایران را وادار کند که حرف‌های او را بپذیرد. 

دنبال این است که آنچه را که طراحی کرده و برنامه‌ریزی کرده، همین محقق شود و طرف مقابلش این حرف را بپذیرد. در هر کجا خواسته، این کار را پیش برده؛ با عربستان پیش برده، با امارات پیش برده، با بقیه کشورهای دنیا؛ هر کجا که خواسته، کمابیش موفق بوده و حرف‌هایش را تونسته دیکته کند، الّا ایران

این وضعیت برای او دغدغه‌های بیشتری ایجاد می‌کند؛ هم به لحاظ زمانی، فکر می‌کند که دارد زمان را از دست می‌دهد، هم به لحاظ هزینه‌ای، دلش نمی‌خواهد وارد این هزینه‌ها شود، هم به لحاظ مسئله استراتژیک؛ استراتژی کلان او این نیست که یک جبهه بلندمدتی برایش ایجاد شود.

یعنی اگر مثلاً فرض کنید که یک جنگ فرسایشی در اینجا اتفاق بیفتد که او حرف‌هایش پیش نرود، آن وقت ممکن است به نوعی روسیه هم از موقعیت استفاده کند. حالا ما نمی‌خواهیم بگوییم روسیه بیاید حمایت از ما، ولی برای حمایت از خودش و برای منافع خودش، ممکن است مثلاً بیاید کمک کند به ایران تا این مقاومت بیشتر ادامه پیدا کند؛ و همچنین چین. او دنبال این است که راه چین را در این منطقه مهم، سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار و دارای پروژه‌های بسیار بالا تا جایی که می‌تواند قطع کند؛ برای اینکه این بشود یکی از نقاط ضعفی که جلوی پیشروی چین را بگیرد.

اما اکنون احساس می‌کنند که شرایط، موقعیتی را برای چینی‌ها فراهم می‌کند؛ و یکی از این عوامل، مثلاً ایرانی است که از طریق سازمان بریکس و شانگهای، به نوعی به یک بلوک جدیدی متصل شده است. این بلوک جدید می‌تواند برای آمریکا و منافع آمریکا خطرناک باشد؛ همه این‌ها در کنار هم قرار دارند.

*این سند اعلام می کند که «آمریکا همواره منافع حیاتی در تضمین این موضوع دارد که منابع انرژی خلیج فارس به دست یک دشمن آشکار نیفتد و اینکه تنگه هرمز باز بماند.» به نظر می رسد خلیج فارس از این منظر اهمیت خود را برای آمریکا حفظ خواهد کرد علیرغم بی نیازی خود آمریکا به نفت خلیج فارس. ارزیابی شما چیست؟ 

یکی از راه‌های حفظ کنترل بر اقتصاد جهان و تقویت دلار، علاوه بر بعد امنیتی برای کشورهای متحد آمریکا مثل ژاپن، کره جنوبی و دیگر متحدان  این است که تأمین انرژی هیدروکربنی آن‌ها به خطر نیفتد. بخشی از این مسائل هنوز از تنگه هرمز عبور می‌کند: نفت عراق، کویت، امارات، بخشی از نفت عربستان و خود نفت ایران؛ ظاهراً چیزی حول و حوش ۴۰ درصد نیازمندی‌های انرژی جهان. علاوه بر این، برای کنترل بیشتر بر این منطقه، آمریکا دنبال این است که نفت ونزوئلا را تحت سلطه خود درآورد، حتی اگر بهانه‌اش را مواد مخدر مطرح کند.

 یکی از عوامل مهم تسلط آمریکا بر جهان امروز، توانایی کنترل تنگه‌ها، آبراه‌ها و منابع تأمین نفت است؛ این کار هم به تقویت موقعیت خودش کمک می‌کند. اکنون، چینی‌ها دنبال این هستند که از طریق یوان (به جای دلار) عمل کنند؛ حتی هندی‌ها که با سفر اخیر آقای پوتین به هندوستان، اطمینان حاصل کردند که نفتشان تأمین می‌شود البته نفتی که قاعدتاً ارزان است، زیرا تحت تحریم، مجبور به دادن تخفیف‌های خوبی هستند.

ایران هم الان با تخفیف‌های مناسب، نفت خودش را می‌فروشد؛ چینی‌ها هم ذخایر خودشان را تا جایی که می‌توانند از این منابع ارزان تأمین می‌کنند. در مقابل، آمریکا دنبال این است که اگر بتواند بر نفت ونزوئلا تسلط پیدا کند، حتی رقابت کند و این دو منبع نفتی  یعنی نفت روسیه و ایران  را از وضعیت فعلی‌شان ضعیف‌تر کند، پایین‌تر بیاورد و سلطه خودش را حفظ نماید.

 یکی از عوامل مهم تسلط آمریکا بر جهان امروز، توانایی کنترل تنگه‌ها، آبراه‌ها و منابع تأمین نفت است؛ این کار هم به تقویت موقعیت خودش کمک می‌کند. اکنون، چینی‌ها دنبال این هستند که از طریق یوان (به جای دلار) عمل کنند

این‌ها اهدافی است که الان دیده می‌شود و در تحلیل‌ها هم وجود دارد؛ بر قرار است. اما اینکه تحقق کامل پیدا کند و مستقر شود، چقدر زمان می‌برد و آیا اصلاً محقق خواهد شد یا نه، یا حوادث دیگری جلویش را بگیرد، واقعاً نمی‌دانیم. این‌ها را داریم رصد می‌کنیم تا ببینیم به چه سمت و سویی می‌رود. ولی واقعیت این است که این‌ها را به عنوان تحلیل می‌بینیم و اهدافی هستند که آمریکا به هر حال دنبال می‌کند تا بر نقاط مختلف دنیا تسلط پیدا کند.

از طریق این تسلط، هم اروپایی‌ها را تحت سلطه خودش نگه دارد، هم بتواند چین را مهار کند، هم روسیه را مهار کند، هم هند و اقتصادهای مختلف را؛ و از جمله، ضمن اینکه کشورهای این منطقه را کنترل می‌کند، بر منابع نفتی هم تسلط پیدا کند. ۴۰ درصد نفتی که از این منطقه به دنیا صادر می‌شود، کم نیست؛ اگر دیگران قدرتی پیدا کنند که جلویش را بگیرند، آن وقت می‌تواند برای آمریکا مسئله‌ساز شود و آن‌ها مجبور شوند انرژی‌ها را با قیمت واقعی خودش یعنی قیمت‌های بالاتر بخرند و ضرر اقتصادی بزنند.

 ترامپ در این یک سال، تلاش بسیار وافری می‌کند که هزینه‌های داخلی خودش را کم کند: خودش را از بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی خارج کرده؛ از توافق آب و هوای پاریس خارج شده، از سازمان بهداشت جهانی خارج شده، از یونسکو خارج شده، از یک سری از مهاجرپذیری‌ها به اصطلاح کم کرده و خارج کرده، عده‌ای را بیرون می‌کند و حتی ساختار اداری خودش را به ایلان ماسک سپرده است. آمریکا همه این تلاش‌ها را همزمان انجام می‌دهد تا به اهدافش دست یابد، اما در سطح کلان و در پایان، آیا همه آنچه هدف‌گذاری کرده محقق خواهد شد یا خیر، برای ما نامعلوم است.

در واقعیت، مقاومت‌هایی در برابر آن شکل می‌گیرد و طبیعی است که یکی از جدی‌ترین و مقاوم‌ترین‌شان را ایران بداند؛ در حالی که با اروپایی‌ها مشکل دارد و تعرفه‌هایی برایشان وضع کرده، با چینی‌ها هم مشکل دارد و تعرفه‌هایی بر آن‌ها اعمال کرده. آنچه را که برای صلح اوکراین پیگیری می‌کرد، به نتیجه نرسیده؛ حالا طرح ۲۸ ماده‌ای را مطرح کرده است. آنچه می‌خواهد، در جاهای مختلف جهان تلاش می‌کند تا پیش ببرد؛ این تلاش‌ها کاملاً مشهود است. 

*سند نگاه درجه اولی به خاورمیانه ندارد. دلیل این موضوع از دید سند این است که مسائل امنیتی قبلی که منطقه با آن دست به گریبان بود در حال حاضر وجود ندارد و مساله فلسطین و اسرائیل را رو به حل می داند و معتقد است روند پیمان ابراهیم جلو خواهد رفت. ارزیابی شما چیست؟

من چنین ارزیابی‌ای ندارم. قبول دارم که بخشی از مقاومت‌های منطقه‌ای تضعیف شده؛ یعنی حزب‌الله در لبنان، سقوط رژیم سوریه، و مسئله غزه که بالاخره از حالت اولیه خارج شده و حماس راضی به برقراری آتش‌بس شد. همه این‌ها را می‌پذیرم؛ ضمن اینکه حملات و فشارهایی بر ایران وارد شده و این فشارها همپوشانی دارند، یعنی سیاست فشار حداکثری برای محدود کردن ایران تا جایی که ممکن است.

در کنار ایران، فشار بر روسیه هم هست و قیمت نفت روسیه را به حداقل رسانده‌اند. روسیه مجاز بود نفتش را زیر ۶۰ دلار بفروشد اما حالا وضعیتی ایجاد کرده‌اند که حتی تا ۳۶ دلار فروخته می‌شود. این‌ها نتیجه سیاست‌هایی است که آمریکایی‌ها پیگیری می‌کنند و دارند پیشرفت می‌کنند.

اما از سوی دیگر هم می‌بینیم که آقای پوتین با چین قراردادی برای لغو ویزا امضا می‌کند و می‌گوید اگر خواستند، بیایند روسیه را ببینند. هنوز جوهر توافق خشک نشده، حدود ۷۰ هزار نفر ثبت‌نام می‌کنند و پروازها پر می‌شود؛ در حالی که شاید یک‌چهارم این تعداد گردشگر از جاهای دیگر می‌آمد و حالا این خلأ را چینی‌ها پر کرده‌اند.

می‌خواهم بگویم که مقاومت‌هایی که در حال شکل‌گیری است، معلوم نیست به آنچه آن‌ها (آمریکایی‌ها) ترسیم کرده‌اند و برای خودشان پیروزی قطعی تلقی می‌کنند، ختم شود

می‌خواهم بگویم که مقاومت‌هایی که در حال شکل‌گیری است، معلوم نیست به آنچه آن‌ها (آمریکایی‌ها) ترسیم کرده‌اند و برای خودشان پیروزی قطعی تلقی می‌کنند، ختم شود. نمی‌خواهم از این طرف هم خیلی خوش‌بین به نظر برسم و بگویم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، یا از آن طرف بگویم هیچ مقاومتی در مقابل‌شان شکل نمی‌گیرد؛ نه، این‌جوری نیست.

ببینید، بالاخره حرکت‌های انسانی در جاهای مختلف جهان در حال وقوع است: اروپایی‌ها به شکلی، چینی‌ها به شکلی، روس‌ها به شکلی، هندی‌ها به شکلی. هند روابط خوبی با آمریکا دارد و از جهات مختلف با آمریکایی‌ها تعامل می‌کند، اما از طرف دیگر، مثلاً با روسیه قرارداد می‌بندد تا نفت روسیه را بخرد. و این یعنی آن حرفی که آن‌ها در سندشان می‌زنند با ابراز خوش‌بینی و خوش‌خیالی نسبت به آینده  معلوم نیست ۱۰۰ درصد محقق شود.

مقاومت‌هایی در مقابل‌شان شکل می‌گیرد که آیا این‌ها می‌تواند منجر به این شود که آمریکا هر آنچه را هدف‌گذاری کرده، در همان ظرف زمانی خودش محقق کند یا نه؟ با چالش‌هایی روبرو می‌شود که می‌تواند کار را به عقب بیندازد؛ و این به عقب‌انداختن و تأخیرها، خودش در درونش یک سری حوادث دیگری را شکل می‌دهد که آنچه آمریکایی‌ها قطعی تلقی کرده‌اند، محقق نشود.

حرف من این نیست که آمریکایی‌ها هیچی نمی‌دانند و ما می‌توانیم با مقاومت، آن‌ها را از منطقه بیرون می‌کنیم؛ نه، این‌جوری نیست. آمریکا با همه ابزارهایش دارد کار می‌کند و با همه قدرتش پیش می‌رود، اما در مقابلش هم یک سری حرکت‌ها در حال اتفاق افتادن است. حالا این بالانس بین این دو حرکت که الان به جلو می‌رود  تا کجا به نتیجه می‌رسد، آن خوش‌بینی که سند آمریکایی مطرح می‌کند، من نمی‌دانم.

 گفتگو: زینب منوچهری

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۲۳
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۷
این آقای سفیر اسبق مشخص نفرمودند که اگر با آمریکا مذاکره نکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # تابناک ورزشی # جنگل الیت # نرخ سوم بنزین
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟