به گزارش تابناک، این فیلم، با روایت تکاندهندهاش در پادشاهی خیالی سوئدلندیا، آینهای تمامقد جلوی جامعه مدرن میگذارد – از جمله ایران امروز، جایی که زنان در تبوتاب زیباییهای مصنوعی گرفتار شدهاند؛ عملا در قفس نقشهای محدود زندانی اند: خانهداری، فرزندآوری و البته، زیبا بودن.
در «خواهر ناتنی زشت»، پادشاهی سوئدلندیا این گذشته را به شکل کابوسوار بازسازی میکند. الویرا (با بازی درخشان لئا میرن)، دختری معمولی، اما پر از آرزو، برای پذیرفته شدن در جامعه و جلب نگاه شاهزاده سطحی، باید بدنش را زیر تیغ جراحیهای وحشیانه تغییر دهد. این دقیقاً همان فشاری است که تاریخ مردسالار قرنها به زنان تحمیل کرده: ارزش تو به ظاهر توست.
زنان ایرانی، از کودکی با داستانهایی مثل سیندرلا بزرگ شدهاند که به آنها میگویند: «اگر زیبا باشی، ناجیات میآید.» این پیام، ریشه وسواس امروزی زنان به ظاهرشان است – وسواسی که در جراحیهای زیبایی، آرایشهای پرزرقوبرق و فیلترهای اینستاگرامی خود را نشان میدهد.
زیبایی، این هیولای سیریناپذیر
ایران امروز در صدر جدول جهانی جراحیهای زیبایی ایستاده است. سالانه بیش از ۲۰۰ هزار جراحی (عمدتاً بینی) در کشور انجام میشود، و این بدون احتساب بوتاکس، فیلر و رژیمهای غذایی خطرناک است. شبکههای اجتماعی، از اینستاگرام تا تیکتاک، پر از تصاویری است که زنان را به مقایسه بیرحمانه با یکدیگر وامیدارد. تبلیغاتی که فریاد میزنند: «زیباتر شو، تا دیده شوی!» این همان چرخهای است که در «خواهر ناتنی زشت» میبینیم: الویرا و مادرش ربکا (با بازی خیرهکننده آنه دال تورپ) برای رسیدن به استانداردهای غیرممکن زیبایی، خود را تکهتکه میکنند – چه با تیغ جراحی، چه با فشار روانی.
این اشتهای سیریناپذیر برای زیبایی مصنوعی، ادامه همان تاریخ مردسالاری است که زنان را به بدنشان تقلیل داده. در ایران، زنان تحصیلکرده و موفق، که برای برابری در کار و سیاست مبارزه کردهاند، هنوز در دام این فشار گرفتارند. پارادوکس تلخ اینجاست: زنی که در حرفهاش میدرخشد، ممکن است همزمان برای «کامل» دیده شدن، زیر تیغ جراحی برود یا ساعتها برای یک سلفی با فیلترهای بینقص وقت صرف کند. اینستاگرام، که قرار بود فضایی برای خودابرازی باشد، حالا میدان رقابتی است که زنان را به خودویرانگری سوق میدهد. چرخهای که باید شکست
«خواهر ناتنی زشت» نهتنها جامعه را نقد میکند، بلکه خود زنان را هم به چالش میکشد. در فیلم، ربکا، مادر الویرا، او را به رقابت با اگنس، خواهر ناتنی زیبایش، هل میدهد. در ایران هم، گاهی زنان – از مادران و دوستان گرفته تا اینفلوئنسرها – یکدیگر را به این مسابقه بیرحم زیبایی دعوت میکنند. پستهای اینستاگرامی پر شده از تصاویری که زنان را به مقایسهای پایانناپذیر وامیدارند. نتیجه؟ اضطراب، افسردگی و گاهی حتی آسیبهای جسمی جبرانناپذیر.
فیلم راهحل سادهای ندارد، اما با تصاویر تکاندهندهاش – مثل صحنههای خونبار – ما را وادار میکند بپرسیم: چرا هنوز ارزش یک زن به ظاهرش گره خورده؟ در ایران، این پرسش حیاتیتر است. جامعهای که زنانش برای تحصیل و کار جنگیدهاند، حالا باید برای بازتعریف هویت زنانه بجنگد – هویتی که به ذهن، استعداد و شخصیت ارزش بدهد، نه فقط به چهره و بدن. پایان قصه یا آغاز شورش؟
«خواهر ناتنی زشت» مثل آینهای است که زشتیهای جامعه را عریان میکند. ایران امروز، با تب زیبایی مصنوعی، هنوز در بند همان عقبماندگی تاریخی است که زنان را به ظاهرشان تقلیل داده. این وسواس، سلامت جسم و روان زنان را به خطر میاندازد و آنها را از توانمندیهای واقعیشان دور میکند. وقتش رسیده که مثل الویرا، علیه این سیستم شورش کنیم – نه با تیغ جراحی، بلکه با بازتعریف خودمان.بیایید قصه سیندرلا را دور بیندازیم و داستان خودمان را بنویسیم؛ داستانی که در آن، زیبایی واقعی از درون میجوشد./منیره رقابی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید