بررسی کتاب «تو زودتر بکش»/۳

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که اسرائیل را از ترور صدام منصرف کرد

«به ابوجهاد، ۵۲ گلوله شلیک شد. و ۲۳ سال بعد از آنکه گلدا مایر اولین برگه قرمز برای کشتن او را امضا کرد، حالا او مرده بود.»
کد خبر: ۱۳۱۰۱۶۴
|
۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۵ 09 June 2025
|
3601 بازدید

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی تابناک، کتاب «Rise and Kill First» (تو زودتر بکش) نوشته رونین برگمن روزنامه‌نگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و طی سال‌های گذشته دو ترجمه از آن در ایران عرضه شد. یکی از این‌ترجمه‌ها، با بازگردانی وحید خضاب در قالب مجموعه‌ای چندجلدی منتشر شد که سه‌جلد آن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ منتشر شدند و جلد چهارم آن همزمان با سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در اردیبهشت ۱۴۰۴ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و این‌نسخه ترجمه از کتاب، تکمیل شد. 

عنوان فرعی کتاب، «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هسته‌ای و موشکی ایران» است و عنوان اصلی آن ناظر به یکی از آیه‌های «تلمود» است با این‌مضمون است که اگر کسی قصد کشتن‌ات را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! نکته مهم درباره این‌کتاب، این است که در عین پرده‌برداری از آدم‌کشی‌های اسرائیل و نشان‌دادن وحشی‌گری‌های جوخه‌های ترور یهود، در نهایت تصویری مقتدر از رژیم صهیونیستی ارائه می‌کند که دشمنانش را هرکجای جهان از بین می‌برد و حذف یک‌فرد حتی اگر سال‌ها طول بکشد، توسط آن‌ها انجام می‌شود. اما در عین حال، تسلط و اقتداری که برگمن در این‌کتاب نشان می‌دهد، بیانگر ترس و وحشت اسرائیل از دشمنانش هم هست و به این‌ترس، گاهی در فرازهایی از کتاب به صراحت بیان می‌شود. 

قسمت‌های اول و دوم مرور و بررسی این‌کتاب چندی پیش منتشر شدند که در پیوند‌های زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «تاریخ آدم‌کشی‌های اسرائیل از بار گیوا تا موساد، لو رفتن ایلی کوهن و ترور فرمانده فلسطینی با خمیر دندان»

* «عکسی که موجب رسوایی سازمان شین‌بت اسرائیل شد/فرمانده فالانژها درباره کشتن چهار دیپلمات ایرانی چه گفت؟»

در ادامه، جلد سوم ترجمه وحید خضاب از این‌کتاب را به‌عنوان سومین‌قسمت پرونده بررسی این‌کتاب در حالی مرور می‌کنیم که خبر مسرت‌بخش عملیات اطلاعاتی موفق ایران علیه اسرائیل روز شنبه ۱۷ خرداد منتشر شد:

* حذف فرماندهان فلسطینی در یونان و اسپانیا

اسرائیلی‌ها سال ۱۹۸۳ طرح کشتن خلیل الوزیر (ابوجهاد) فرمانده نظامی ساف (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) و نفر دوم پس از عرفات در این‌سازمان را در عَمان پایتخت اردن تهیه کرده بودند اما اجرای آن چندمرتبه به تعویق افتاده بود و جای آن، عملیات‌هایی با هدف زدن زیردستان ابوجهاد طراحی و اجرا شدند. از زمان فاجعه لیلهامر، واحد سزاریه به‌شدت مشغول بازسازی بایونت به‌عنوان واحد قتل‌های هدفمندش بود. نیروهای مهم بایونت حالا از واحدهای رزمی IDF انتخاب می‌شدند. در این‌دوره، بایونت جدید تحت ریاست فردی با نام مستعار کارلوس قرار داشت که خودش قتل‌ها را روشمند و حساب‌شده با خونسردی تمام انجام می‌داد.

آگوست سال ۱۹۸۳ (مرداد ۱۳۶۲) ابوجهاد، معاون فرمانده واحد دریایی خود مامون مِرَیش را به یونان فرستاد که یک‌کشتی و مقداری سلاح خریداری کند. کارلوس سوار بر ترک یک‌موتورسیکلت، مریش را در خیابان‌های آتن ترور کرد و «آن‌قدر به او تیر زد که مطمئن شد مرده است. همه این اتفاقات درست جلوی چشم سه بچه چهار، نه و سیزده‌ساله مریش اتفاق افتاد که از شدت وحشت داشتند جیغ می‌کشیدند.» (جلد سوم ترجمه وحید خضاب، صفحه ۱۶)

ترور بعدی مربوط به زکی هلو از اعضای جبهه خلق برای آزادی فلسطین بود که ۱۷ آگوست ۱۹۸۴ (۲۵ مرداد ۱۳۶۳) در خیابانی در مرکز مادرید و دوباره توسط یک‌ترک‌سوار موتورسیکلت مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما جان به در برد و فلج شد. منذر ابوغزاله فرمانده نیروی دریایی فتح هم چندین‌بار هدف قتل‌های هدفمند و نافرجام بایونت قرارگرفت و سرانجام ۲۱ اکتبر ۱۹۸۶ (۲۹ مهر ۱۳۶۵) با انفجار بمبی که زیر خودرویش جاسازی شده بود، در خیابان‌های آتن کشته شد.

* حمله به دو کشتی آتاویروس و مهتاب

رونین برگمن می‌گوید پس از این‌ترورها ابوجهاد متوجه شد اسرائیل در شبکه اروپایی‌اش جاسوس دارد و تصمیم گرفت سراغ عملیات‌های دریایی برود. به این‌ترتیب ایده تصرف ساختمان ستاد مشترک ارتش اسرائیل و گروگان‌گیری در آن پیش آمد. برای این‌کار، ۲۸ نفر از نیروهای ابوجهاد در اردوگاهی در شهر حمام‌الشط در تونس شروع به تمرین کردند. اما اسرائیل از این‌ماجرا باخبر شد. قرار بود این‌حمله ۲۰ آپریل ۱۹۸۵ (۳۱ فروردین ۱۳۶۴) انجام شود؛ دو روز بعد از روز یادآوری هولوکاست و چهار روز پیش از روز یادبود در اسرائیل. به گفته رونین برگمن ابوجهاد می‌خواست بین این دو مناسبت مهم برای اسرائیلی‌ها، واقعه‌ تازه‌ای برای عزاداری به آن‌ها بدهد.

از زمان صدور اولین‌فرمان قتل ابوجهاد بیش از ۲۰ سال می‌گذشت. برگمن می‌گوید اسرائیل از یک‌سال پیش می‌دانست یک‌عملیات خاص برای حوالی روز یادبود در ۲۴ آپریل (۴ اردیبهشت) طراحی شده است. به همین‌جهت و پس از کسب اطلاعات از عملیات فلسطینی‌ها برای حمله به ساختمان ستاد مشترک، اسرائیلی‌ها کمین نیروهای ابوجهاد را در دو کشتی «آتاویروس» و «مهتاب» کشیدند. کشتی اول مورد هجوم قرار گرفت و کشتی دوم وقتی در سواحل الجزایر پهلو گرفته بود، منفجر شد. با درگیرشدن فلسطینی‌ها با تکاوران واحد دریایی شایتت ۱۳ کشتی غرق شد و ۲۰ سرنشین آن شهید شدند. ۸ نفر نیروی فلسطینی زنده‌مانده، دستگیر و راهی مقر سری بازجویی واحد ۵۰۴ با عنوان «مقر ۱۳۹۱» در شمال تل‌آویو شدند. برگمن می‌گوید محل این‌مقر روی نقشه‌ها مشخص نشده و قانون اسرائیل هم انتشار عمومی نشانی آن را ممنوع کرده است. زندانی‌ها را پس از آن‌که برهنه کردند، تحت شکنجه‌های وحشیانه‌ای قرار دادند تا پس از ۴ روز مقاومت در آن‌وضعیت، به نقشه ابوجهاد برای انجام عملیات اعتراف کردند.

به این‌ترتیب اسحاق رابین وزیر وقت دفاع به IDF دستور داد دو عملیات را علیه مقر ابوجهاد در تونس طراحی کند. برای این‌کار دو گزینه مطرح بود؛ یکی حمله زمینی تکاوران و دیگری بمباران هوایی. هر دو گزینه هم مشکلات تاکتیکی و راهبردی داشتند. درباره بمباران اطلاعات دقیقی از ضدهوایی‌های تونس در دست نبود. حمله سنگین در یک شهر از تونس هم خطر تلفات اسرائیلی‌ها را بالا می‌برد. اسرائیل که نمی‌توانست اطلاعات مورد نیازش را به‌صورت قانونی به دست آورد، آن‌ها را به‌واسطه جاناتان پولارد یک یهودی آمریکایی دزدید. پولارد مدت‌ها تلاش کرده بود جذب CIA شود اما ناکام مانده و در نهایت جذب لاکام (شاخه جاسوسی وزارت دفاع اسرائیل) شده بود. پولارد اطلاعات مورد نیاز پدافند هوایی تونس را از آمریکایی‌ها جاسوسی می‌کرد و برای اسرائیل می‌فرستاد.

* ضربه‌های موساد با استفاده از سوری‌ها

در حالی‌که ترور ابوجهاد به‌دلایل عملیاتی به تعویق می‌افتاد، موساد با استفاده از طغیان برخی عناصر مورد حمایت سوریه در داخل سازمان فتحْ علیه عرفات و رهبری‌اش، شروع به یک عملیات نیش‌زنی هوشمندانه کرد. به این‌ترتیب نیروهای عملیاتی موساد خود را شبیه فلسطینی‌هایی جا می‌زدند که می‌خواهند از عرفات انتقام بگیرند و برای همین به دستگاه اطلاعاتی سوریه پیشنهاد همکاری می‌کردند. یک‌نیروی موساد هم که خود را فلسطینی جا زده بود، در ایستگاه اطلاعاتی سوریه، اطلاعاتی درباره رزمندگان فلسطینی که در حال برگشت به لبنان بودند، به سوری‌ها داد. سوری‌ها هم این‌فلسطینی‌ها را دستگیر و سربه‌نیست کردند. یونی کورِن از افسران وقت امان تعریف کرده: «سوری‌ها چنان راضی شده بودن که دیگه کلا با همه هوش و حواسشون به حرف ما گوش می‌دادن. تونستیم از شر حداد ۱۵۰ نفر از نیروهای ساف خلاص بشیم.» (جلد سوم، صفحه ۲۷)

* عملیات پای چوبی و بمباران مقر ساف در تونس

در ادامه اسرائیل خبردار شد بناست تعدادی از فلسطینی‌های رده‌بالا از لیماسول در قبرس با یک‌کشتی به‌نام «فرصت» به لبنان بروند. قرار شد فیصل ابوشَرَخ معاون فرمانده نیروی ۱۷ سوار این‌کشتی شود؛ کسی که اسرائیلی‌ها مدت‌ها بود قصد کشتن‌اش را داشتند. تکاوران واحد شایتت ۱۳ موفق شدند در سواحل لبنان سوار کشتی شده و ابوشرخ و سه‌نفر دیگر از اعضای ارشد نیروی ۱۷ را دستگیر و آن‌ها را در مقر ۱۳۹۱ زندانی کنند. ابوشرخ مورد شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت و مشت‌ولگدهای بازجویان اسرائیلی باعث صدمات شدید جسمی و پاره‌شدن کیسه بیضه‌اش شدند.

عرفات تصمیم گرفت انتقام دستگیری ابوشرخ و نیروهایش را بگیرد. به‌همین‌دلیل دو هفته پس از عملیات دستگیری این‌فرمانده، در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۵ (۳ مهر ۱۳۶۴) یک کشتی تفریحی اسرائیلی در تفرجگاه لاکارنا مورد حمله فلسطینی‌ها قرار گرفت و در جریان این‌حمله سه‌اسرائیلی کشته شدند.

پس از این‌عملیات انتقامی، اعضای کابینه اسرائیل برای یک‌جلسه فوری فراخوانده شدند. اصرار اسحاق رابین در این‌جلسه باعث شد عملیات «پای چوبی» و بمباران ساختمان‌های واحد «بخش غربی» و «نیروی ۱۷» برای کشتن ابوجهاد و ابوطیب فرمانده نیروی ۱۷ در تونس تصویب شود. هدف این بود که این‌پیام به رهبران فلسطینی برسد که اعضای ساف هیچ‌جای جهان امنیت ندارند. در این‌جلسه فقط عِزِر وایزمن وزیر مشاور کابینه مخالف بود و می‌گفت تلاش‌هایی برای پیش‌بردن روند صلح در جریان‌اند و حالا زمان مناسبی برای ترور نیست.

اجرای عملیات پای چوبی به‌عنوان دورمقصدترین عملیات نیروی هوایی اسرائیل، با ۱۰ فروند جنگنده F15 مسلح به بمب‌های هدایت‌شونده، ۲ فروند بویینگ 707 سوخت‌رسان، یک‌فروند بویینگ به‌عنوان مقر هوایی فرمانده عملیات و ۲ فروند هواپیمای جاسوسی هاوک برای مختل‌کردن فعالیت تاسیسات راداری تونس، لیبی و الجزایر انجام شد.

در بمباران F15 ها، بیش از ۶۰ نیروی ساف و کارگران تونسی کشته و ۷۰ تن زخمی شدند. اما اسرائیل بسیار سرخورده بود چون هیچ‌کدام از فرماندهان رده‌بالای ساف در زمان بمباران در دفاترشان نبودند. فقط یک مقام ارشد ساف با نام نور علی کشته شد که فرد میانه‌رویی محسوب می‌شد.

پس از این‌ماجرا، موساد شروع به طراحی یک درمان منفی (اصطلاح رایج در موساد برای قتل هدفمند) کرد تا ابوجهاد در تونس هدف قرار بگیرد. به‌همین‌دلیل مانند عملیات بهار جوانی که ۱۹۷۳ در بیروت انجام شد، از سایرت متکال و تکاوران دریایی درخواست کمک شد. در ادامه همین‌رویکرد، طرح‌های ترور ابوجهاد و این‌سوال که آیا ارتش می‌تواند در این‌ترور مشارکت کند یا نه، به تنش قابل توجهی بین IDF و موساد منجر شد.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

بمباران و لحظه اجرای عملیات پای چوبی

* آغاز انتفاضه و غافلگیری اسرائیل

در همان‌زمان، «داخل خود مناطق اشغالی هم نرخ بیکاری افزایش یافته و برای کسانی که تحصیلات بالاتری داشتند، شغل‌های کمی وجود داشت. شهرهای این‌مناطق به‌طرز تحمل‌ناپذیری مملو از جمعیت شده و مقامات اسرائیل نه کاری برای ارتقای خدمات شهری انجام می‌دادند و نه زمینی برای ساخت و ساز و کشاورزی فراهم می‌آوردند که بتواند نیازهای جمعیت فزاینده فلسطینی را پاسخ دهد. تازه اسرائیل زمین‌های فلسطینی‌ها را هم مصادره می‌کرد تا شهروندان رو به افزایش خود را در آنجا ساکن کند، یعنی نقض فاحش قانون بین‌الملل. بسیاری از این‌وطن‌گزینان تازه یهودی تحت تاثیر ایدئولوژی تند خود قرار داشتند و به این فکر معتقد بودند که اسرائیل بزرگ به یهودی‌ها تعلق دارد. دیگر وطن‌گزینان اما خیلی ساده فقط به دنبال سطح زندگی بالاتر می‌گشتند و از فرصت دریافت مسکن با یارانه بسیار بالا استفاده می‌کردند.‌» (جلد سوم، صفحه ۳۷ به ۳۸)

جان کلام برگمن این است که پیش از شکل‌گیری انتفاضه اول فلسطین، این‌کشور شبیه انبار باروت شده بود. ۴ اکتبر ۱۹۸۷ (۱۲ مهر ۱۳۶۶) پنج‌تن از اعضای جهاد اسلامی فلسطین از زندان IDF در غزه فرار کردند. اما دو روز بعد شین‌بت با کمک جاسوس‌های محلی (فلسطینی) مخفی‌گاه آن‌ها را پیدا کرد. صحنه دستگیری این‌فلسطینی‌ها به زد و خورد تبدیل شد و هر پنج‌نفر به شهادت رسیدند. مراسم تشییع و تدفین‌شان هم تبدیل به یک‌تظاهرات طوفانی شد. سپس در ۸ دسامبر آن‌سال (۸ آذر) ماشین حامل تانک IDF، تعدادی از فلسطینی‌های در حال برگشت از کار در اسرائیل را زیر گرفت که ۴ تن کشته و ۷ تن زخمی شدند. برگمن در کتاب «تو زودتر بکش» این‌سانحه را تصادفی و در نتیجه از دست دادن کنترل خودروی حامل تانک عنوان کرده اما مراسم تشییع و تدفین این‌کارگران کشته‌شده هم تبدیل به تظاهرات اعتراضی گسترده‌ای شد که آغاز انتفاضه را در دسامبر ۱۹۸۷ (آذر ۶۶) موجب شد.

با شروع انتفاضه فلسطین که در آن، مردم سنگ پرتاب می‌کردند و اسرائیلی‌ها با گلوله جوابشان را می‌دادند، شین‌بت، دولت و IDF گیج شده و وجهه بین‌المللی اسرائیل هم سقوط کرد. «اسرائیل حالا تبدیل شده بود به جالوت و عرب‌های فلسطینی در چشم جامعه جهانی تبدیل به داودهایی شده بودند که تیرکمان بچه‌گانه و سنگ در دست دارند.» (جلد سوم، صفحه ۴۲) به‌دلیل گیجی و سردرگمی مورد اشاره برگمن، اسرائیل دوباره سراغ قتل‌های هدفمند رفت و ابوجهاد هم دوباره به‌عنوان هدف اصلی مطرح شد.

* ترور سه‌فرمانده و انفجار کشتی بازگشت

پس از شروع انتفاضه، رابین وزیر وقت دفاع اسرائیل دستور داد همه کمک‌هایی که موساد لازم دارد، برای طراحی ترور ابوجهاد در اختیارش بگذارند. این‌میان ابوجهاد و عرفات اجرای طرح «کشتی بازگشت» را در دستور کار قرار داده بودند که بنا بود در آن، ۱۳۵ فلسطینی اخراج‌شده از کشورشان با یک‌کشتی به حیفا بروند. سازمان فتح تلاش کرد این‌نقشه را تا زمان اجرا مخفی نگه دارد اما نشد و هیئت دولت اسرائیل برای برگزاری یک‌جلسه فوری و بحث درباره این‌موضوع فراخوانده شد. نتیجه آن که صبح روز ۱۵ فوریه ۱۹۸۸ (۲۶ بهمن ۱۳۶۶) که سه‌تن از فعالان ساف که توسط ابوجهاد به قبرس اعزام شده بودند، تا سفر کشتی بازگشت را مدیریت کنند، پس از سوار شدن به خودروشان که توسط بایونت زیر نظر گرفته بود ترور شدند. خودرو با بمب کنترل‌شونده‌ای که زیر اتومبیل نصب شده بود منفجر و هر سه‌تن به شهادت رسیدند. ۱۸ ساعت بعد هم تکاوران نیروی دریایی اسرائیل یک مین کوچک چسبان به بدنه کشتی بازگشت نصب و آن را غرق کردند.

* رای مثبت به ترور ابوجهاد

در ادامه، بحث کشتن ابوجهاد دوباره در کابینه امنیتی اسرائیل مطرح و همچنان رد و پذیرفته می‌شد. رای‌گیری بر سر این‌کار در ابتدا به نتیجه منفی منجر شد اما موشه نیسیم از اعضای لیکود، اسحاق رابین را برای چنددقیقه از جلسه خارج کرد و با عوض‌کردن نظرش و رای‌گیری دوباره، این‌بار تعداد آرای موافق کشتن ابوجهاد بیشتر شد.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

ابوجهاد بین مبارزان فلسطینی

* طرح‌ریزی نهایی برای زدن ابوجهاد

نیروهای اطلاعاتی اسرائیل معتقد بودند خانه ابوجهاد در تونس بهترین جا برای کشتن اوست. چون موساد تا پیش از آن، در لبنان، سوریه و اروپا دست به حذف فلسطینی‌ها زده بود اما در تونس اقدامی انجام نداده بود و در نتیجه، ابوجهاد در خانه‌اش در تونس، احساس امنیت می‌کرد. طرح ترور ابوجهاد در تونس طی چندسال گذشته توسط سزاریه تکمیل شده و بسط پیدا کرده بود. خانه او توسط دیده‌بان‌ها رصد و خطوط تلفن‌ش شنود می‌شد. اُدِد راز از افسران واحد تحقیقات امان که در جریان رصد و مراقبت ابوجهاد بود، می‌گوید وقتی با او آشنا شده، نسبت به او حس احترام پیدا کرده است. چون یک مرد خانواده، الگو و یک رهبر قابل اتکا و معتبر بوده که خیر و صلاح ملتش را می‌خواسته است.

فرمانده کل عملیات ترور ابوجهاد، ایهود باراک معاون وقت رئیس ستاد مشترک IDF بود. خانه محمود عباس (ابومازن) هم نزدیک خانه ابوجهاد بود و باراک اصرار داشت از فرصت استفاده شود و هر دو هدف همزمان حذف شوند. اما نمایندگان موساد و امان قاطعانه مخالفت کردند. «به این‌ترتیب زندگی محمود عباس که بعدها جانشین عرفات در ریاست دولت خودگردان فلسطینی شد و یکی از کسانی بود که بعدها باراک او را به‌عنوان یک شریک برجسته در تلاش‌های صلح به حساب آورد، حفظ شد.» (جلد سوم، صفحه ۵۳)

* پنج‌ رگبار مسلسل برای ترور ابوجهاد

چهاردهمین آوریل (۲۵ فروردین ۱۳۶۷) ۶ نیروی عملیاتی سزاریه با ۴ پرواز مختلف از اروپا وارد تونس شدند. بین آن‌ها یک‌زن هم حضور داشت. برای این‌عملیات ۶ قایق موشک‌انداز اسرائیلی به سمت تونس حرکت کردند. یک‌کشتی بزرگ نیز به‌عنوان حامل بالگرد به‌همان مقصد حرکت کرد؛ در حالی‌که ظاهرش طوری بود که از بیرون یک‌کشتی باری عادی به نظر برسد. در این‌کشتی یک تیم احتیاط سایرت متکال حضور داشت که اگر نقشه درست پیش نمی‌رفت با بالگرد به صحنه اعزام می‌شدند.

این‌کاروان دریایی روز ۱۵ آپریل (۲۶ فروردین) ۴۰ کیلومتر دور از ساحل تونس، کاملا خارج از آب‌های سرزمینی این‌کشور توقف کرد. پایین‌تر از آن‌ها در اعماق دریا هم زیردریایی اسرائیلی گال از عملیات محافظت می‌کرد. بالای سرشان در آسمان هم یک بویینگ 707 نیروی هوایی اسرائیل به‌عنوان ایستگاه تقویت ارتباطات و اختلال در سیستم رادیویی دشمن پرواز می‌کرد. چند فروند F15 هم در آسمان ساحل مشغول گشت‌زنی بودند.

قاتلانی که برای کشتن ابوجهاد اعزام شدند، شبیه افراد غیرنظامی به نظر می‌رسیدند. بین آن‌ها هم مرد وجود داشت و هم مردانی که لباس زنانه پوشیده بودند. در عین حال همگی کارت شناسایی اسیر جنگی همراه داشتند تا در صورت دستگیری ثابت شود نظامی هستند و با آن‌ها طبق کنوانسیون مربوط به اسرای جنگی رفتار شود.

نیروهای اسرائیلی در ساعات اولیه بامداد ۱۶ آوریل ۱۹۸۸ به خانه ابوجهاد حمله‌ور شدند و او را که متوجه حضورشان شده و تپانچه خود را برای درگیری برداشته بود، به گلوله بستند. پیکر ابوجهاد پس از به زمین افتادن و شهادت، مقابل چشمان همسرش پنج‌مرتبه به رگبار بسته شد. «به ابوجهاد، ۵۲ گلوله شلیک شد. و ۲۳ سال بعد از آنکه گلدا مایر اولین برگه قرمز برای کشتن او را امضا کرد، حالا او مرده بود.» (جلد سوم، صفحه ۶۳)

عصر فردای آن‌روز یک‌خبرنگار از اسحاق شامیر درباره دست‌داشتن اسرائیل در ترور ابوجهاد سوال کرد. او هم با لحنی خشک جواب داد: «من هم از رادیو خبرش رو شنیدم.» اسحاق رابین پس از ترور ابوجهاد از موشه نیسیم که او را قانع کرده بود به نفع ترور رای بدهد، تشکر کرد و گفت مردم حالا دارن به نفع من شعار می‌دن! دلیل مستقیمی که سران اسرائیل برای انجام این‌ترور مدعی‌اش بودند، آرام‌کردن انتفاضه بود که نویسنده کتاب «تو زودتر بکش» می‌گوید اگر با این‌ملاک به قضیه نگاه کنیم، این‌ترور در دستیابی به هدفش ناکام ماند. چون با تضعیف رهبری ساف، باعث تقویت کمیته‌های مقاومت مردمی در اراضی اشغالی شد. برگمن می‌گوید بسیاری از اسرائیلی‌هایی که در آن‌عملیات دخالت داشتند حالا با استفاده از مزیت گذشت زمان، وقتی به عقب نگاه می‌کنند از آن پشیمان هستند.

رونین برگمن می‌گوید سکوت رسمی درباره ترور ابوجهاد چند دهه ادامه داشت تا این‌که سال ۲۰۱۲ و زمانی‌که در حال نوشتن این‌کتاب بوده، پس از آن‌که تهدید کرده علیه سازمان سانسور ارتش اسرائیل به دیوان عالی این‌کشور شکایت خواهد کرد، بخش سانسور ارتش اجازه داده برخی از جزئیات ترور را در یدیعوت آحرونوت منتشر کند. در پی انتشار مطالب برگمن، فرمانده سایرت متکال در نامه‌ای خطاب به تمام سربازان قدیمی این‌واحد خواستار پنهان‌کاری محرمانه فعالیت‌های عملیاتی طبقه‌بندی‌شده این‌واحد شد و خواست این‌واحد بیرون از دایره فعالیت‌های رسانه‌ای باقی بماند.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

ابوجهاد حین فرماندهی عملیات

* واحد گیلاس و نیروهای عرب‌نما برای کشتن فلسطینی‌ها

ایهود باراک سال ۱۹۸۶ فرماندهی بخش مرکزی IDF را به عهده داشت و همراه مئیر داگان فرمانده عملیات ستاد مشترک ارتش، یک‌واحد بسیار سِری به نام «دوودِوان» (گیلاس) تشکیل دادند که با مبارزان در کرانه باختری مبارزه کند. این‌واحد پس از شروع انتفاضه وارد فعالیت‌های عملیاتی شد. نیروهای این‌واحد، عرب‌نماها (میستاراویم) بودند و مبارزان را در عمق اراضی فلسطین ترور می‌کردند. به گفته رونین برگمن رزمندگان واحد دوودوان می‌توانستند به خوبی بین جمعیت بُر بخورند. او می‌گوید بعد از گذشت ۳۰ سال IDF هنوز حاضر نیست آمار دقیقی از کشته‌شده‌های واحد گیلاس منتشر کند. آن‌ها نیروهای عملیاتی مبارز را با کم‌ترین رد پا می‌کشتند و در ترورهای خیابانی هم پس از این‌که فرد روی زمین می‌افتاد، باز هم تعداد زیادی گلوله به او شلیک می‌کردند تا مطمئن شوند حتماً مرده است. به این‌کار رویه «چک‌کردن مرگ» گفته می‌شد و انجامش وقتی تأیید شد که یکی از سربازان خود این‌واحد گروهبان الیاهو عازیشا با یک‌فلسطینی تحت تعقیب اشتباه گرفته شد و توسط گلوله خودی به قتل رسید.

«واحد گیلاس و دیگر واحدهای شبیه آن، در طول انتقاضه صدها مأموریت انجام دادند. دستفروش‌ها، چوپان‌ها، رانندگان تاکسی، زنان رهگذر در خیابان (یعنی هر تیپی که انسان با او در یک شهر یا روستای عرب‌نشین در آن زمان مواجه می‌شد) می‌توانست ناگهان تفنگی را که پنهان کرده بود در بیاورد و ببینی که یکی از سربازان واحد گیلاس بوده است.» (صفحه ۸۴)

پس از این‌وقایع، ساف امنیت داخلی خود را به‌شدت سخت‌گیرانه‌تر کرد. اسرائیل توانسته بود افرادی مثل عدنان یاسین را که یک فعال میان‌رده مسئول پشتیبانی لجستیک در خدمات امنیتی ساف بود، با ظریف‌کاری به خدمت خود در آورد. او در شناسایی و حذف تعدادی از فرماندهان ساف خدمت تأثیرگذاری به اسرائیل کرد.

* حذف رابط ساف و سازمان‌های اطلاعاتی غرب

عاطف بسیسو دیگر فرمانده ساف بود. پس از حذف علی حسن سلامه، هانی الحسن جایگزین او، و بسیسو هم جانشین هانی الحسن شد. موساد به این‌نتیجه رسیده بود که بسیسو یکی از کانال‌های ارتباطی اصلی بین ساف و دستگاه‌های اطلاعاتی غربی (آلمان، فرانسه و آمریکا) به شمار می‌رود. او جلوی هتل اقامتش در پاریس با شلیک ۵ گلوله کشته شد و ترورش خشم CIA از موساد را برانگیخت. چون بار دیگر در ارتباطات سیا با ساف دخالت و آن را قطع کرده بود. فرانسوی‌ها هم که خشمشان از خشم سیا بیشتر بود، کنترل و محدودیت نیروهای عملیاتی موساد را در پاریس در دستور کار قرار دادند.

* تزریق بی‌اعتمادی بین فلسطینی‌ها با هک‌کردن حساب‌ اقتصادی

اواسط دهه ۱۹۹۰ موساد شبکه رایانه‌ای «الصامد الاقتصادی» (شاخه مالی فتح) را هک کرد و از یک حساب در آن به حساب دیگر در همان‌جا پول واریز کرد. در نتیجه اعضای سازمان فتح خیال کردند همکارانشان در حال اختلاس منابع مالی سازمان هستند و همین باعث ایجاد بی‌اعتمادی و به‌هم‌ریختگی شد. برگمن معتقد است ضربه بزرگ‌تر به ساف وقتی وارد آمد که عرفات اشتباه راهبردی‌اش در تجاوز صدام به کویت را مرتکب شد و همراه با معمر قذافی از دیکتاتور عراق حمایت کرد.

این‌موضع‌گیری عرفات، کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس را به‌شدت خشمگین کرد و باعث شد کمک‌های مالی خود به ساف را قطع کنند. در همین‌زمان، انتفاضه مردم فلسطین کاملاً زنده بود و افکار عمومی اسرائیل را خسته و ضعیف کرده بود.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

ترور عاطف بسیسو فرمانده ساف توسط موساد

* نصب شنود در صندلی محمود عباس

انتفاضه طی ۴ سال که از تولدش می‌گذشت، برای اسرائیل به یک‌بحران تبدیل شده بود. در همان‌دوره بود که جورج بوش پدر حاضر نشد دستور پرداخت کمک مالی به اسرائیل را برای جذب یک‌میلیون یهودی مهاجر که از شوروی فروپاشیده به اسرائیل سرازیر شده بودند، امضا کند. انتفاضه و بحران سنگین مالی، بالاخره باعث سرنگونی دولت اسحاق شامیر شد و اسحاق رابین در ۲۱ ژوئن ۱۹۹۲ (۳۱ خرداد ۱۳۷۱) نخست‌وزیر شد. او در این‌برهه به این‌جمع‌بندی رسیده بود که باید با فلسطینی‌ها مصالحه کرد. همان‌زمان عرفات هم به نیروهای خود اجازه داده بود یک‌کانال مخفی و محرمانه ارتباطی با گروهی از دانشگاهیان اسرائیلی برقرار کنند. اما در همان‌حال که سطوح عالی دولت اسرائیل در حال تلاش برای مذاکره صلح بودند، نهادهای اطلاعاتی این‌کشور جعلی همچنان و بدون اطلاع از این‌که چیزی تغییر کرده، به جنگ مخفیانه خود علیه فلسطینی‌ها ادامه می‌دادند.

دستاورد عجیب و غریب اسرائیلی‌ها در آن‌برهه، نصب دستگاه شنود در صندلی اداری چرمی و شیک محمود عباس (ابومازن) و چراغ رومیزی‌اش بود که توسط عدنان یاسین (همان مأمور به خدمت درآمده) انجام شد. برگمن می‌گوید از خلال شنودهایی که از این‌دو دستگاه انجام شدند، مشخص شد ابومازن به‌عنوان قطب فعالیت‌های ساف از عرفات تنفر شدیدی دارد. از طریق همین‌ «صندلی آوازه‌خوانِ» (اسمی که برای صندلی انتخاب شده بود) محمود عباس بود که شبتای شاویت رئیس موساد متوجه شد دولت اسرائیل بدون این‌که او را در جریان قرار دهد، مشغول مذاکرات سطح بالای صلح با ساف است.

* جاسوس لو می‌رود و حکومت خودگردان متولد می‌شود

شنود از صندلی و چراغ مطالعه محمود عباس، عملیات «پشم طلایی» نام داشت و یک‌فرمانده فلسطینی به‌نام جبریل رجوب با کمک دستگاه اطلاعاتی تونس موفق شد آن را کشف و افشا کند. اغلب نیروهای عملیاتی موساد که در این‌عملیات مشارکت داشتند، معتقد بودند نیروهای خودشان یعنی اسرائیلی‌ها خیانت کرده و باعث لو رفتن مأموریت شده‌اند. به این‌ترتیب مهره طلایی موساد یعنی عدنان یاسین لو رفت و دستگیر و بازجویی شد. اما اعدام نشد بلکه به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

از طرف دیگر با پا درمیانی آمریکا، مذاکرات صلح به ثمر نشست و عرفات و اسرائیل یکدیگر را به رسمیت شناختند. این‌توافقات منجر به تولد حکومت خودگردان فلسطین شد که متعاقب آن قرار شد فلسطینی‌ها انتفاضه را متوقف و تروریسم را محکوم کنند. به این‌ترتیب یاسر عرفات و اغلب رهبران ساف و فتح تونس را ترک کردند و در مناطق تحت حاکمیت حکومت خودگردان فلسطینی مستقر شدند.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

عدنان یاسین جاسوس فلسطینی اسرائیل

* خرابکاری در سوله راکتور اوزریس

شب ششم آپریل ۱۹۷۹ (۱۷ فروردین ۱۳۵۸) نیروهای موساد اقدام به بمبگذاری و انفجار سوله‌ای که کردند که راکتور اوزریس در آن قرار داشت. این‌راکتور قرار بود توسط فرانسه به عراق تحویل داده شود. با توضیحاتی که برگمن درباره این‌ماجرا در کتاب «تو زودتر بکش» داده، می‌توان زمان شروع فعالیت‌های جاسوسی اسرائیل در عراق را متوجه شد. او می‌گوید یکی از کابوس‌های IDF این بود که ارتشی بزرگ از عراق به اردنی‌ها بپیوندد و به این‌ترتیب جبهه تهدیدکننده ترسناکی برای اسرائیل درست شود.

* ترور صدام با قرآن بمب‌گذاری‌شده تایید نشد

زمان شروع فعالیت‌های اسرائیل در عراق مربوط به دهه ۱۹۶۰ و زمانی است که کردهای عراق علیه حکومت مرکزی طغیان کردند. از آن‌زمان اسرائیل فعالیت‌های مخفیانه خود در عراق را شروع کرد و تسلیحات مختلفی را در اختیار کردها گذاشت. نیروهای IDF هم رزمندهای کرد را در زمینه جنگ چریکی آموزش می‌دادند.

کردها از اسرائیل درخواست کردند در کشتن صدام به آن‌ها کمک کند. در نتیجه طرح ارسال قرآن بمب‌گذاری‌شده برای صدام مطرح شد. اما گلدا مایر نخست‌وزیر وقت حاضر نشده بود برگه قرمز صدام را امضا کند. چون نگران بود کردها دخالت اسرائیل را در این‌ترور مخفی نگه ندارند. در نتیجه، این‌قرآن برای یکی از استاندارهای عراق فرستاده شد و او و همه کارمندان دفترش کشته شدند. جالب است که گلدا مایر در همان‌زمان، حکم قتل جمال عبدالناصر را هم امضا نکرده بود چون می‌ترسید این‌کار، به کشتن خودش توسط دشمن مشروعیت بدهد.

در ادامه برای مقابله با تلاش‌هایی که صدام برای رسیدن به انرژی و سلاح هسته‌ای داشت، یک تیم مشترک از موساد، امان و وزارت خارجه که «دوران تازه» نام گرفته بود، تشکیل شد تا یک تلاش ویژه و شدید برای تمرکز دقیق روی قصد عراق برای به دست‌آوردن سلاح هسته‌ای انجام دهد. اسرائیلی‌ها با استفاده از منابع اطلاعاتی مختلف توانستند کاری کنند که موساد به کتاب پروژه دست پیدا کند؛ یک‌سند مفصل که همه قراردادهای امضاشده با عراق را در این‌باره با جزئیات شامل می‌شد. در دفاتر برنامه هسته‌ای عراق در پاریس هم دستگاه شنود کار گذاشته شد.

در نوامبر ۱۹۷۸ (آبان ۱۳۵۷) پس از احساس ناامیدی ناشی از نتیجه‌بخش‌بودن فعالیت‌های جاسوسی اسرائیل، کابینه امنیتی اسرائیل به نخست‌وزیر اختیار داد اقدامات ضروری را برای توقف برنامه هسته‌ای عراق انجام دهد. انفجار در سوله دریایی خط ساحلی ریویِرای فرانسه که به آن اشاره شد، پس از مدت کوتاهی از تصویب این‌مصوبه رخ داد.

* کشتار دانشمندان هسته‌ای عراقی و خارجی

عراق باز هم می‌توانست طی چندسال به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. پس مقامات خشمگین موساد کشتن دانشمندان هسته‌ای عراقی و غیرعراقی را آغاز کردند. همان‌طور که جمال عبدالناصر، دانشمندان آلمانی را برای برنامه موشکی مصر استخدام کرده بود، صدام هم از دانشمندان مختلف استفاده می‌کرد. یکی از آن‌ها یحیی المَشَد دانشمند مصری بود. شامگاه ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰ کارلوس فرماند بایونت و یک نیروی عملیاتی دیگر به هتلی که المشد در پاریس اقامت داشت رفته و با استفاده از زیرسیگاری بلند راهروهای هتل، ۳ ضربه محکم به سرش زدند که کشته شد. نیروهای حراست هتل جسد المشد را ۱۵ ساعت بعد پیدا کردند و فرانسوی‌ها و عراقی‌ها خیلی زود متوجه شدند این‌قتل کار موساد است.

سه‌هفته پس از کشته‌شدن المشد، یک‌مهندس عراقی به‌نام سلمان رشید که برای یک‌دوره آموزشی دو ماهه در زمینه غنی‌سازی اورانیوم به ژنو اعزام شده بود، توسط موساد مسموم و با درد فراوان درگذشت. «موساد او را مسموم کرده بود. البته کسی نمی‌تواند با قطعیت بگوید چطور و با چه سمی.» (صفحه ۱۴۱) دو هفته بعد هم یک مهندس ارشد عراقی دیگر به‌نام عبدالرحمن رسول که یک‌مهندس غیرنظامی بود، در یک‌مهمانی مسموم و ۵ روز بعد در بیمارستانی در پاریس کشته شد.

* تهدید دانشمندان فرانسوی و بمباران هوایی تاسیسات

با توجه به این‌که این‌ترورها در خاک فرانسه انجام شده بودند، اسرائیل محرمانگی شدیدی را درباره آن‌ها لحاظ کرد و رعایت اصول محرمانه را ادامه داد. پس از این‌مرگ‌های مشکوک، بسیاری از فرانسوی‌هایی که در پروژه هسته‌ای عراق مشارکت داشتند، نامه‌ای تهدیدآمیز دریافت کردند که به آن‌ها می‌گفت اگر بلافاصله عراق و برنامه هسته‌ای‌اش را ترک نکنند، خطری جدی تهدیدشان می‌کند. به این‌ترتیب چندنفر از پیمانکاران فرانسوی استعفا داده و سرعت برنامه هسته‌ای عراق کمی کُند شد. اما این‌افراد به‌سرعت جایگزین شدند و فرانسه هم ۱۲ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده برای عراق فرستاد. مدت کوتاهی بعد هم ارائه سفارش محموله دوم را اجرا کرد.

در ادامه این‌اتفاقات و ترورها، اکتبر ۱۹۸۰ (مهر ۱۳۵۹) ییتزحاک حوفی رئیس موساد که قتل‌های هدفمند و عملیات‌های خرابکارانه را ناکارآمد دیده بود، به مناخیم بگین گفت تسلیم شده و تنها راه باقی‌مانده بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق است.

به این‌ترتیب بود که بمباران تأسیسات اوسیراک توسط اسرائیل در دستور کار قرار گرفت و انجام هم شد. در این‌بمباران ۱۰ سرباز عراقی و یک‌تکنیسین فرانسوی کشته شدند. اسرائیلی‌ها ازجمله رونین برگمن خیلی مایل‌اند این‌بمباران را میخ آخر تابوت فعالیت‌های این‌نیروگاه معرفی کنند اما ناکارآمدی واقعی این‌تاسیسات چندی پیش توسط فانتوم‌های نیروی هوایی ایران رقم خورده بود و اسرائیلی‌ها در واقع ویرانه اوسیراک را بمباران کردند.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

جرالد بول دانشمند کانادایی (سمت چپ، بارانی به‌ دست)

* ارسال عکس جنازه دانشمند کانادایی برای دوستانش

پس از بمباران تأسیسات اوسیراک توسط اسرائیل، پروژه ۴۰۰ میلیون‌دلاری هسته‌ای صدام تبدیل به پروژه ۱۰ میلیارد دلاری شد. ضمن این‌که تعداد دانشمندان حاضر در آن از ۴۰۰ نفر به ۷ هزار تن رسید. با دستورات صدام در کوتاه‌ترین زمان ممکن، شرکت‌های غربی تجهیزات و مواد خام پروژه را تأمین کردند و اسرائیل فقط توانست رد بخش کوچکی از این‌تلاش‌ها را کشف کند که یکی از آن‌ها «طرح کرکس» بود؛ تلاشی مشترک بین عراق، مصر و آرژانتین برای ساخت موشک‌های مختلف. به این‌ترتیب موساد شروع به آتش‌زدن دفاتر شرکت‌های اروپایی حاضر در این‌طرح و هراس‌افکنی بین آن‌ها کرد؛ همان‌طور که دانشمندان موشکی آلمان در پروژه مصر ارعاب شده بودند. در نتیجه دانشمندان از این‌پروژه جدا شدند و آرژانتین و مصر هم مشارکت مالی خود را کاهش دادند.

در مواجهه با این‌مشکل، صدام سراغ یک دانشمند موشکی کانادایی به‌نام جرالد بول رفت. در نتیجه فعالیت‌های مشترک با این‌مرد کانادایی، در سال ۱۹۸۹ عراق سوپر توپ خود را در رشته‌کوهای جبل حمرین مستقر کرد و ۳ شلیک آزمایشی هم انجام داد. پس از این‌ماجرا، بول که تماس‌ها و نامه‌های موساد را جدی نگرفته بود، مورد هدف قرار گرفت. روز ۲ مارس ۱۹۹۰ (۱۱ اسفند ۱۳۶۸) یکی از تیم‌های آدم‌کشی بایونت سروقت بول در خانه‌اش در بروکسل رفت و او را به گلوله بست. دو گلوله از پشت به سر و سه‌گلوله هم به کمر بول شلیک شد. «بول حتی پیش از آنکه به زمین بیفتد مرده بود. شخص قاتل، دوربینی بیرون آورد و چند عکس از سر متلاشی‌شده آقای دانشمند گرفت.» (صفحه ۱۵۳) این‌عکس‌ها همان‌روز برای کارکنان شرکت تحقیقات فضایی (شرکت بول) ارسال شدند. نتیجه آن شد که فردای آن‌روز، کسی از کارمندان به دفتر نیامد و پس از مدتی کوتاهی، کار این‌شرکت به‌طور کامل به تعطیلی کشیده شد.

* افتضاح در تمرین ترور صدام و تعطیلی طرح

تجاوز صدام به کویت، ناچارش کرد انجام بازرسی‌های بین‌المللی را بپذیرد و مشخص شد فعالیت‌هایی داشته که کاملاً از چشم موساد مخفی مانده‌اند. اسرائیلی‌ها می‌گویند صدام در آن‌برهه فقط چندسال تا دستیابی به سلاح هسته‌ای فاصله داشت. این شد که باراک رئیس وقت ستاد مشترک IDF، دستور تشکیل تیمی را برای بررسی امکان یورش به صدام صادر و تلاش کرد هم شامیر نخست‌وزیر و هم رابین را که مدتی بعد جانشین‌اش شد، قانع کند برای اولین‌بار در تاریخ اسرائیل از ترور علیه رهبر یک‌کشور مستقل استفاده کنند. هر دو فرد مورد اشاره به باراک اجازه پیش‌برد طراحی برای این‌ترور را دادند.

به این‌ترتیب بنا شد صدام در همان‌جایی که بیرون بغدادِ به‌شدت محافظت‌شده قرار داشت و همه می‌توانستند یقین داشته باشند خودش آن‌جاست و نه یکی از بدل‌هایش، ترور شود؛ یعنی مقبره خانوادگی‌اش در تکریت؛ آن‌هم در مراسم تدفین کسی که خیلی به او نزدیک است؛ خیرالله طلفاح. اما چون مدت بیماری و نمردن طلفاح بیمار طول کشید، بنا شد موساد برزان التکریتی برادر مادری صدام را که سفیر عراق در سازمان ملل بود حذف کند. اگر این‌طرح با موفقیت انجام می‌شد، باراک وارد سیاست و تبدیل به نامزدی با اقبال بالا برای نخست‌وزیری اسرائیل می‌شد.

ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که باعث شد اسرائیل دست از ترور صدام بردارد

صدام حسین المجید التکریتی

به این‌ترتیب، تمرین‌های ترور صدام یکی در میان با مانکن و انسان‌های واقعی انجام می‌شدند. اما در یکی از تمرین‌ها که با انسان‌ها انجام می‌شد، فرمانده مسئول آتش به‌اشتباه فکر کرد تمرین با مانکن انجام می‌شود و دستور شلیک موشک‌های مرگبار را صادر کرد. اما پس از شلیک موشک‌ها و وقتی که به‌قول معروف، دیگر دیر شده بود، متوجه جنبیدن مانکن‌ها که در واقع اسرائیلی‌ها و همکارانش بودند، شد. موشک‌های یک و دو بین نیروهای تمرین‌کننده فرود آمده و موجی از خاک و خون را بین اسرائیلی‌ها به پا کردند. در این‌افتضاحِ ارتش اسرائیل، «۵ سرباز کشته و همه کسانی که در منطقه هدف قرار داشتند، زخمی شدند. تازه چیزی که مایه شرمساری بود، اینکه مردی که نقش صدام را بازی می‌کرد، فقط زخمی شد!» (صفحه ۱۶۱)

این‌حادثه نقطه پایانی بر طرح ترور صدام بود. مدتی بعد هم مشخص شد خلاف پیش‌بینی باراک، صدام در واقع پس از عملیات طوفان صحرا و خروجش از کویت، تلاش برای دستیابی به سلاح‌ هسته‌ای را پیگیری نکرده است.

صادق وفایی

ادامه دارد ...

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# کاظم صدیقی # الهه حسین نژاد # اسناد اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حق غنی سازی
نظرسنجی
عملکرد کدامیک از وزرای دولت که در آستانه استیضاح هستند، ضعیف تر است؟
الی گشت
آخرین اخبار