تأمین ۸۰ درصد نیاز «فرهنگی» مردم از شبکه قاچاق؛
آیا با دست خودمان ریشه فرهنگمان را میزنیم؟
بنا بر این آمار، مجموع تیراژ ۲۲ فیلم شبکه خانگی به ۲ میلیون و سیصدهزار نسخه رسیده است؛ نزدیک ۱۰۵ هزار نسخه برای هر فیلم. این در حالی است که در گذشته نه چندان دور، تیراژ محصولات توزیع شده در شبکه خانگی، کمتر از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نسخه نبود.
آمار اعلام شده درباره میزان بسیار بالای قاچاق آثار تصویری از جمله فیلم و سریال در سطح کشور ـ که در رابطه با موسیقی نیز صدق میکند ـ این پرسش را پیش آورده که آیا فرهنگ ایران با چنین رویهای امکان ادامه حیات خواهد داشت و یا روز به روز به شکست اقتصادی به عنوان مقدمه حذف، نزدیک میشود؟به گزارش «تابناک»، قاچاق محصولات فرهنگی ایرانی در کشورمان، چیز تازهای نیست، ولی رشد فنآوری و گسترش اینترنت، دستیابی نامشروع به محصولات ایرانی را ـ که بیشباهت به دزدی نیست ـ بسیار سریع و ساده کرد، تا آنجا که به محض ورود یک فصل از سریال، یک فیلم و یا یک آلبوم موسیقی، آنچنان سریع لینکهای دانلود در اینترنت فعال میشود که اساساً بازگشت سرمایه را در این بخش دچار مشکل میسازد.
به همین دلیل در شبکه خانگی به مرور شاهد کاهش تیراژ آلبومهای موسیقی، فیلم و همچنین شکست اقتصادی و یا در شرایط ایدهآل، توفیق حداقلیِ سریالها و مجموعههای توزیع شده در شبکه خانگی بودهایم؛ محصولاتی که اگر کپی نمیشد، آنچنان برگشت سرمایهای داشت که شاهد تولید باکیفیتترین آثار توسط توانمندترین عوامل تولید محصولات فرهنگی باشیم؛ اما در این فضا طبیعتاً چنین ظرفیتی نیست و همین که هنوز محصول فرهنگی تولید میشود، باید خوشحال بود!
حسین مسافر آستانه، مدیرعامل مؤسسه دولتی رسانههای تصویری که بزرگترین تولید و توزیع کننده محصولات تصویری و مشخصاً فیلم برای شبکه خانگی است، آماری اعلام کرده که بنا بر آن، مجموع تیراژ ۲۲ فیلم شبکه خانگی به ۲ میلیون و سیصدهزار نسخه رسیده که حدود ۱۰۵ هزار نسخه برای هر فیلم میشود، حال آنکه در گذشته نه چندان دور، تیراژ محصولات توزیع شده در شبکه خانگی، کمتر از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نسخه نبود.

کاهش این تیراژ به جز ضربه به بدنه سینما، اعم نویسنده، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار و... حاصلی نخواهد داشت، چرا که با کاهش این رقم، میزان قیمتی که پخش کنندگان از جمله مؤسسه رسانههای تصویری بابت پخش فیلمشان پرداخت میکنند، به نصف و کمتر کاهش مییابد و طبیعتاً سرمایهگذار فرهنگی در اثر بعدی، از بدنه تولیدی کم هزینهتر و احتمالاً کم کیفیتتری استفاده میکند و تنزل محصولات فرهنگی سرعت خواهد گرفت.
در چنین روند به هم پیوستهای، منطقاً بخشی از نیروهای باکیفیت حوزه فرهنگ که دستمزد بیشتری به واسطه کیفیت عملکردشان میخواهند، بیکار میشوند و نیروهای متوسط که دستمزد کمتری در همه بخشها دریافت میکنند، جایگزین میشوند و با این شرایط، محصول به دست آمده توان رسیدن به کف فروش آثار قبلی را نیز نمییابد و بدین ترتیب، توان اقتصادیِ سرمایه گذار در حوزه فرهنگ به مرور تحلیل میرود و احتمالاً سرمایهاش را ـ اگر اعتبارات دولتی نباشد ـ از این حوزه خارج میکند.
از آن سو، بسیاری از چهرههای کارآمد، که با چنین روندی فرصتهای کمتری برای فعالیتهای فرهنگی داشتهاند، با چنان سختیهای اقتصادی در بلندمدت روبهرو میشوند که تن به آثار متوسطی میدهند که دستمزد بالاتری برایشان داشته باشد و در واقع هنرمند از انتخابگرایی میان گزینهها برای حضور در مجموعهای با کیفیت، دیگر به هیچ اثر متوسطی نیز نه نمیگوید و بدین ترتیب در دورهای که ریشه فرهنگمان را میزنیم، اینگونه ابتذال ریشه میدواند.
در شرایطی که بنا بر همین آمار تکان دهنده، تنها ۲۰ درصد از نیاز مردم در امر فیلم، از طریق شبکههای نمایش خانگی تأمین میشود و ۸۰ درصد مابقی، به صورت قاچاق فیلم و شبکههای ماهوارهای است و به همین دلیل از سی مؤسسه توزیع در شبکه خانگی، هفت مؤسسه فعال است، باید با نگرانی به چشمانداز پیش روی فرهنگ این مملکت به ویژه سیما نگریست و تنها امیدوار به تغییر نگرش قاطبه مردم و پذیرش هزینه اندک شد. با این اوصاف آیا همچنان برنامههایی برای تغییر رفتار فرهنگیمان نداریم؟!
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۸
انتشار یافته: ۴
ذکر نکاتی ضروری است:
1- حق مالکیت معنوی و مادّی سازندگان و پدیدآوردگان این آثار و محصولات بدیهی است.
2- مالکان فوق حق اهانت به مردم را ندارند. مثلا چند هنرپیشه مشهور پای تلویزون و دوربین بنشانند و مردم دزد خطاب کنند!
3- برخلاف ادعاهایی که میکنند، در واقع این محصولات گران است نسبت به عرف بازار! عملاً خرید یک لوح/دیسک نوری (معمولا دی.وی.دی) یک فیلم با قیمت سینما یکی است! اصلاً گویا چیزی به نام فلسفل وجود در ایران جا نیافتاده است. نبایست میان سینما و خرید لوح فشرده همان فیلم فرقی داشته باشد؟
در واقع مزیت دی.وی.دی نسبت به سینما همین است که میزان تیراژش بالاست.
اگر فرضاً صدهزار نفر یک فیلم را در سینما میبینند، در مقابل ممکن است ده میلیون نفر همان فیلم را از راه خرید دی.وی.دی ببینند! یعنی ممکنست با همین نرخ صد برابر سود برند صحابان این محصولات.
با توجه به ظرفیت بالقوه سود بیشتر برای دی.وی.دی منطقی است قیمت آن بایست پایینتر باشد. همچنین معمولا افراد فیلم بیشتری در خانه میبینند تا سینما، ممکنست فردی ماهی یک بار به سینما برود ولی هر روز در خانه فیلم ببین، پس اگر خواسته باشد به همان قیمت فیلم در خانه ببیند یعنی هزینه اش سی برابر میشود!، با یان حساب، اگر متوسط قیمت دی.وی.دی 3000 تومان باشد فرد بایست 90000 تومان در ماه پول بدهد واسه خرید دی.وی.دی! خوب حالا میبنید چرا مردم تمایل به دانلود یا خرید کپی فیلمها را داند. قطعا اگر قیمت پایین بیاد و از برخی تمهیدات و مثل انتشار چند فیلم در یک لوح فشرده پک/بسته شود تا هزینۀ توزیع پایین بیاید.
من سالهاست در سایتهای مختلف این پیشنهاد کرده ام، با توجه به قالبیت دیسکهای نوری پرظرفیت چون دی.وی.دی و بلورِی چند شرکت توزیع با هم در یک لوح چند فیلم توزیع کنند و اینگونه هزینهها سرشکن کنند. قطعاً وقتی مردم ببینند مثلاً در یک لوح فشرده پنج فیلم با کیفیت به قیمت 1500 تومان میتوانند بخرند و اختلافی هم با بازار غیر مجاز ندارد نسخه اصلی میخرند. آن وقت بجای اینکه صاحبان اصلی کمتر زا 5 درصد فروش را داشته باشد میتوانند تقریبا صد در صد بازار محصول خودشان داشته باشند. به عبارت دیگر از طریق فروش بیشتر محصول حتا میتوانند علی رغم قیمت پایینتر، سود بیشتری ببرند.
اگر به پیشنهادهای بالا عمل شود، هم به نفع اصحاب محصولات نمایشی و هنری است و هم مردم به گناه و خلاف کشیده نمیشوند و در کل به سلامت اخلاقی و اقتصادی جامعه کمک شایانی میشود.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







