
به گزراش تابناک؛وقتی نام «سراتو» شنیده میشود ناخودآگاه ذهن به سمت یکی از موفقترین سدانهای اقتصادی-نیمهاسپرت کرهای میرود؛ خودرویی که از سالها پیش در خیابانهای ایران جای خودش را باز کرد و هنوز هم با وجود توقف تولید نسخه مونتاژی، جزو محبوبترین انتخابهای بازار دست دوم است. اما سراتوِ سایپا با سراتویی که کیا در بازار جهانی میفروخت دقیقاً یکی نیست؛ نه از نظر امکانات رفاهی، نه از نظر کیفیت قطعات، و نه از نظر تجربه رانندگی. این گزارش دقیقاً همین فاصله را موشکافی میکند؛ اینکه سایپا چگونه یکی از خوشنامترین خودروهای کرهای را سادهسازی کرد، چرا هنوز هم طرفدار دارد، و چطور میتوان فنی و منطقی درباره یکی از مهمترین مونتاژهای صنعت ایران صحبت کرد.
سراتو ابتدا در ایران وارداتی بود، با همان کیفیت کیا و همان امکانات. اما از سال ۱۳۹۳ سایپا تصمیم گرفت این خودرو را بهصورت CKD در ایران مونتاژ کند. این یعنی بدنه و قطعات اصلی از کره میآمد و در ایران سرهم میشد. درست همینجا بود که تفاوتها شروع شد؛ امکانات حذف شد، قطعات برخی بخشها بومیسازی شد، و نتیجه نهایی چیزی بین سراتوی اصل و نسخهای بود که بیشتر از آنکه کامل باشد، «سادهشده» بود.
در نسخههای مونتاژی دو تیپ معروف عرضه شد: مدل ۱.۶ لیتری و مدل قویتر ۲ لیتری. موتور ۱.۶ لیتری یک پیشرانه ساده با ۱۲۴ اسببخار قدرت و مصرف منطقی بود، اما واقعیت این است که وزن نسبتا بالای بدنه باعث میشد این نسخه گاهی کمجان به نظر برسد. نسخه ۲ لیتری اما داستان دیگری بود؛ ۱۵۶ اسببخار قدرت و گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک، این مدل را تبدیل کرد به یکی از سرزندهترین خودروهای مونتاژی ایران. شتاب بهتر، کشش مناسبتر در سربالایی و رفتار نرمتر در رانندگی شهری باعث شد بیشتر خریداران به سمت همین نسخه بروند.
همین خوبی هایش هم بود که پلیس ایران به سراغ تجهیز کردن ناوگانش با این خودرو رفت !

اما از فنی که فاصله بگیریم، میرسیم به موضوعی که خیلیها نمیخواهند دربارهاش حرف بزنند: حذف آپشنها. کیا سراتو در نسخه جهانی یک سدان مجهز بود؛ سانروف، کنترل پایداری (ESP)، ۶ ایربگ، سیستمهای کمکی ترمز، سیستم چندرسانهای کامل، حسگرهای محیطی، مانیتور و حتی امکانات ایمنی پیشرفتهتر در نسخههای جدیدتر. اما نسخه سایپا هرچه میتوانست حذف کرد تا «هزینه تمامشده» پایین بیاید. نتیجه این شد که سراتو سایپا فقط دو ایربگ داشت، ESP نداشت، سانروف و بسیاری از امکانات رفاهی در آن حذف شده بود و در واقع ماشینی که مردم تحویل میگرفتند فقط اسکلت و قوای فنی یک سراتوی سادهشده بود.
یکی از برگ برندههای سراتو سیستم تعلیق آن است. با اینکه در نسخه سایپا برخی قطعات تعلیق با نمونههای ایرانی جایگزین شد، اما پلتفرم و طراحی اصلی باعث شد این خودرو هنوز هم سواری کمنظیری داشته باشد. فرمان سبک اما دقیق، هندلینگ قابلقبول و چسبندگی مناسب در پیچها باعث شده رانندگی با سراتو حس ماشینهای خوشدست کرهای را ثبت کند. حتی امروز که بسیاری از سدانهای چینی با موتورهای توربو در بازار هستند، سراتو از نظر پایداری و رفتار جادهای هنوز هم چیزی کم ندارد.
اما اینکه چرا سراتو در بازار ایران چنین محبوب ماند، جواب سادهای دارد: کیفیت ساخت کرهای حتی بعد از سادهسازی هم بهتر از بسیاری از رقبا بود. موتور ۲ لیتری دوام بالایی داشت، گیربکس ششسرعته اتوماتیک کارکرد قابلقبول ارائه میکرد و نبود توربو به معنی کاهش هزینههای نگهداری بود. همین موضوع باعث شد سراتو برای خانوادهها، برای جوانها و حتی برای آنهایی که فقط یک ماشین کمدردسر میخواستند انتخاب جذابی باشد.

یکی از ضعفهای بزرگ سراتو مونتاژی اما متریال داخلی است. داشبورد و رودریها کیفیت خوبی نداشتند و سایپا با تغییر برخی متریالها کیفیت را پایینتر هم آورد. صندلیها در نسخه ۱.۶ دستی کیفیت مناسبی نداشتند. حذف مانیتور و برخی امکانات کابین باعث شد کابین نسخه مونتاژی شبیه به ماشینهای اقتصادی دهه قبل باشد نه یک کرهای خوشساخت. سیستم صوتی هم معمولی بود و خبری از امکانات مدرن نبود.
در بخش فنی ایراداتی مثل عملکرد متوسط ترمزها، ضعف سیستم خنککننده در تابستانهای خیلی گرم و حساسیت گیربکس اتوماتیک به روغن نامناسب، از مواردی بود که در طول سالها بهعنوان نقاط ضعف سراتو ثبت شد. اما واقعیت این است که این ماشین به نسبت شرایط بازار ایران همچنان یکی از قابلاعتمادترین مونتاژیها بود.
مصرف سوخت نسخه ۲ لیتری در شهر حدود ۹.۵ لیتر و در جاده حدود ۷ لیتر بود؛ اعدادی منطقی اما نه ایدهآل. نسخه ۱.۶ اقتصادیتر بود اما همانطور که گفته شد توان کافی نداشت. از نظر استهلاک، موتورهای تنفسطبیعی مزیت مهمی دارند: دردسر کم، دوام بالا و تعمیرپذیری عالی. بسیاری از صاحبان سراتو گزارش دادهاند که تا ۱۵۰ هزار کیلومتر هیچ ایراد جدی نداشتهاند. این نکتهای است که در تجربه اغلب خودروهای چینی توربوشارژ امروز کمتر دیده میشود.

حالا اگر بخواهیم بیطرف نگاه کنیم، سراتو مونتاژی سایپا به هیچوجه همان خودروی کیا نبود؛ امکاناتش حذف شد، کیفیاتش پایینتر آمد و بسیاری از برتریهای نسخه کرهای کاهش پیدا کرد. اما در عین حال پلتفرم، موتور، گیربکس و طراحی اصلی همچنان استاندارد کرهای داشت و همین دلیل ماندگاری محبوبیتش در بازار شد.
یکی از نکات منفی اساسی، قیمتگذاری سایپا بود. در سالهای آخر تولید، سراتو با قیمتهایی عرضه شد که بهنظر میرسید اگر کسی چشمش را ببندد و گزینههای وارداتی کارکرده را نگاه کند، شاید انتخابهای منطقیتری هم پیدا کند. اما بازار ایران همیشه ترکیبی از محدودیت و اجبار بوده؛ و در چنین بازاری سراتو همچنان یکی از «کمریسکترین» انتخابها بود.

با اینکه تولید سراتو در سال ۱۳۹۸ به دستور دولت و بهدلیل تحریمها متوقف شد، اما حضور آن در بازار ایران تاثیر خودش را گذاشت. امروز هم اگر یک سراتو ۲ لیتری سالم را پیدا کنید، هنوز هم از بسیاری از کراساوورهای چینی چند میلیاردی سواری بهتر، استهلاک کمتر و حتی حس رانندگی واقعیتری میگیرید. شاید امکانات کم باشد، شاید کابین جذابیت خاصی نداشته باشد، اما ماشین قرار نیست فقط دکمه و مانیتور باشد؛ قرار است حرکت کند، سالم بماند، و در شرایط سخت خیانت نکند.
سراتو مونتاژی یک محصول نیمهکامل است؛ مدلی که سایپا نسخه سادهشدهاش را ساخت اما ریشههای فنی قدرتمند کیا باعث شد حتی این نسخه سادهشده هم به یکی از معتبرترین سدانهای مونتاژی ایران تبدیل شود. نه بینقص، نه لوکس، نه مدرن؛ ولی مطمئن، کمدردسر و قابلاتکا. همین سه ویژگی کافی بود که سراتو در ایران تبدیل به یک «اسطوره کوچک» شود.