بررسی کتاب «تو زودتر بکش»/۴

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

هر طرحی که مستلزم نزدیک‌شدن فیزیکی به محتشمی‌پور یا نزدیک‌شدن به مراکزی بود که زیاد به آن‌ها رفت و آمد داشت (شلیک به سوژه، بمب‌گذاری در محل یا مسموم‌کردن)، به‌واسطه نگرانی از دستگیری نیروهای عمل‌کننده رد شد.
کد خبر: ۱۳۱۲۱۸۵
|
۲۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۴ 17 June 2025
|
7117 بازدید
|
۲

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی تابناک، کتاب «Rise and Kill First» (تو زودتر بکش) نوشته رونین برگمن روزنامه‌نگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و طی سال‌های گذشته دو ترجمه از آن در ایران عرضه شد. یکی از این‌ترجمه‌ها، با بازگردانی وحید خضاب در قالب مجموعه‌ای چندجلدی منتشر شد که سه‌جلد آن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ منتشر شدند و جلد چهارم آن همزمان با سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در اردیبهشت ۱۴۰۴ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و این‌نسخه ترجمه از کتاب، تکمیل شد. 

عنوان فرعی کتاب، «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هسته‌ای و موشکی ایران» است و عنوان اصلی آن ناظر به یکی از آیه‌های «تلمود» است با این‌مضمون است که اگر کسی قصد کشتن‌ات را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! نکته مهم درباره این‌کتاب، این است که در عین پرده‌برداری از آدم‌کشی‌های اسرائیل و نشان‌دادن وحشی‌گری‌های جوخه‌های ترور یهود، در نهایت تصویری مقتدر از رژیم صهیونیستی ارائه می‌کند که دشمنانش را هرکجای جهان از بین می‌برد و حذف یک‌فرد حتی اگر سال‌ها طول بکشد، توسط آن‌ها انجام می‌شود. اما در عین حال، تسلط و اقتداری که برگمن در این‌کتاب نشان می‌دهد، بیانگر ترس و وحشت اسرائیل از دشمنانش هم هست و به این‌ترس، گاهی در فرازهایی از کتاب به صراحت بیان می‌شود. 

قسمت‌های اول تا سوم مرور و بررسی این‌کتاب چندی پیش منتشر شدند که در پیوند‌های زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «تاریخ آدم‌کشی‌های اسرائیل از بار گیوا تا موساد، لو رفتن ایلی کوهن و ترور فرمانده فلسطینی با خمیر دندان»

* «عکسی که موجب رسوایی سازمان شین‌بت اسرائیل شد/فرمانده فالانژها درباره کشتن چهار دیپلمات ایرانی چه گفت؟»

* «ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که اسرائیل را از ترور صدام منصرف کرد» 

در ادامه مشروح چهارمین‌قسمت از مرور و بررسی تاریخ جنایات و ترورهای اسرائیل را در حالی که مشغول جنگ مستقیم و بی‌واسطه با این‌رژیم جعلی و خودخوانده هستیم می‌خوانیم؛

* اتحاد اطلاعاتی شاه و اسرائیل

رونین برگمن، پهلوی دوم شاه وقت ایران را این‌گونه معرفی می‌کند؛ «شاه، حاکم مطلق ایران، و سلطان مستبد، بی‌رحم و وسواسی‌نسبت به خود بود» (صفحه ۱۷۵) و به این‌مساله اشاره دارد که شاه، یک‌روند شتاب‌زده غربی‌سازی را به مردم زیردست خود تحمیل می‌کرد. این‌نویسنده، از سازمان ساواک هم با عنوان «سرویس اطلاعاتی وحشی شاه» یاد کرده است.

عوری لوبرانی سفیر اسرائیل در ایران و رووِن مرهاو رئیس ایستگاه موساد در ایران، روز ۱۳ مارس ۱۹۷۸ (۲۲ اسفند ۱۳۵۶) در جزیره کیش به دیدار شاه رفتند. شاه در آن‌برهه یک اتحاد صمیمانه اطلاعاتی با اسرائیل برقرار کرده بود. به این‌ترتیب، ایران در مقابل پول نقد و نفت، حجم قابل توجهی سلاح و تجهیزات نظامی از دولت یهودی دریافت می‌کرد. شاه همچنین به اسرائیل اجازه داده بود برای عملیات‌های مهم خود علیه کشورهای عربی از خاک ایران استفاده کند. لوبرانی و مرهاو در آن‌دیدار بسیار نگران بودند و حاکمیت شاه بر ایران را رو به تزلزل می‌دیدند. اما شاه، از دید دو مرد اسرائیلی که او و قدرتش را رو به سقوط می‌دیدند، خطر را احساس نمی‌کرد.

یکی از اشتباهات عمدی یا غیرعمد نویسنده کتاب «تو زودتر بکش»، مربوط به جمله معروف امام خمینی است: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود.» اما این‌نویسنده یا جمله امام (ره) را اشتباه متوجه شده و یا از عمد و یک‌نگاه اسرائیلی، ترجمه اشتباه آن را در کتابش آورده است: «لطفا بکشید ما را، که ما هم می‌خواهیم شما را بکشیم!»

به‌هرحال، برگمن درباره ضعف‌های روزهای آخر شاه و شکستش در مقابله با انقلاب اسلامی، این‌وضعیت را ناشی از ضعف و گیجی و پریشانی‌اش می‌داند که در نتیجه روند درمان سرطان به آن دچار شده بود. به این‌ترتیب دو مرد اسرائیلی پس از خروج از اتاق شاه در کیش به این‌نتیجه رسیدند که او تقریباً در توهم در دنیای خودش زندگی می‌کند. لوبرانی و مرهاو مدت کوتاهی پس از این‌دیدار، به نهادهای اطلاعاتی اسرائیل هشدار دادند حکومت شاه دارد سقوط می‌کند که برگمن می‌گوید آن‌زمان گوش شنوایی برای این‌هشدارها وجود نداشت.

* درخواست بختیار از موساد: آیت‌الله خمینی را بزنید!

یک‌روز پس از فرار شاه از ایران، شاپور بختیار نخست‌وزیر وقت در ۱۷ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۷ دی ۱۳۵۷) سراغ الیعذر سافریر رئیس جدید ایستگاه موساد در تهران رفت و خواست امام خمینی (ره) را در حومه پاریس ترور کنند. به این‌ترتیب ییتزحاک حوفی رئیس موساد، کارکنان ارشدش را برای یک‌جلسه فوری به مقر موساد در خیابان شاه طالوت تل‌آویو فرا خواند. پایان جلسه به این‌حکم منتهی شد که سافریر به بختیار پاسخ منفی بدهد.

«با پیروزی انقلاب اسلامی، «هم واشنگتن و هم اورشلیم هر دو به وضوح می‌دیدند که کشوری که زمانی نزدیک‌ترین هم‌پیمان آن‌ها در خاورمیانه به شمار می‌رفت، حالا تبدیل به تندروترین دشمن آن‌ها شده است.» (صفحه ۱۸۹) برگمن می‌گوید مأموریت گستراندن انقلاب به یکی از نزدیک‌ترین یاران (امام) خمینی، یک‌روحانی شیعه به‌نام علی‌اکبر محتشمی‌پور واگذار شد و او بود که اتحاد (امام) خمینی با ساف را شکل داد و همین‌اتحاد منجر به پذیرفته‌شدن نیروهای (امام) خمینی در پایگاه‌های آموزشی نیروی ۱۷ فتح شد.

برگمن می‌گوید تقریباً سه‌سال پس از سقوط شاه، (امام) خمینی، محتشمی‌پور را به‌عنوان سفیر ایران در سوریه تعیین کرد. مئیر داگان که آن‌زمان نیروهای اسرائیلی در لبنان را فرماندهی می‌کرد، درباره تشکیل حزب‌الله لبنان گفته: «اسدِ پدر (حافظ اسد) مرد باهوشی بود. یک دستگاه درست کرد که خون اسرائیل رو بکشه بیرون؛ بدون این‌که یه پنی پول بده!» در جولای ۱۹۸۲ (تیر ۶۱) ایران و سوریه یک اتحاد نظامی را امضا کردند که به سپاه پاسداران اجازه می‌داد تحت فرماندهی محتشمی‌پور در لبنان فعالیت کند.

۱۱ نوامبر آن‌سال (۲۰ آبان ۶۱) مقر منطقه‌ای ارتش و مقر حکمرانی IDF در شهر صور لبنان، توسط یک‌مبارز جوان لبنانی به‌نام احمد جعفر قصیر مورد حمله شهادت‌طلبانه قرار گرفت. انفجار، ساختمان را ویران کرد و ۷۶ سرباز اسرائیلی، پلیس مرزی اسرائیل و نیروی عملیاتی شین‌بت را همراه ۲۷ لبنانی کشت. رونین برگمن در کتاب خود، عملیات شهادت‌طلبانه احمد جعفر قصیر را «اولین حمله انتحاری اسلام‌گرایانه خارج از ایران» می‌خواند و می‌گوید تحقیقات اسرائیلی‌ها برای جلوگیری از رسوایی، به اعلام این‌نتیجه منجر شد که این‌انفجار ناشی از یک‌خطای فنی مربوط به کپسول گاز داخل آشپزخانه بوده، نه ناشی از یک عملیات شجاعانه یک‌سازمان شیعی تازه‌تاسیس!

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

عماد مغنیه و سیدحسن نصرالله

* عماد مغنیه؛ کابوس اسرائیل

نویسنده اسرائیلی «تو زودتر بکش» مدعی است بخش اطلاعاتی اسرائیل، آن‌زمان واقعاً از این‌نیروی شبه‌نظامی تازه‌تاسیس که داشت از زیر ویرانه‌های پر از دود لبنان برمی‌خاست، بی‌خبر بود. در این‌سازمان، هم نیروهای تازه‌جذب‌شده عضویت داشتند هم چریک‌های کارکشته‌ای نظیر عماد مغنیه. درباره این‌چهره کلیدی و مرموز لبنانی، فقط این‌اطلاعات دست اسرائیلی‌ها را گرفت که امین الحاج (رومنیگه) جاسوس اسرائیلی که خودش هم شیعه بود گفت در زمان بچگی با عماد مغنیه ارتباط داشته است.

مغنیه با فاصله کمی از تأسیس حزب‌الله تبدیل به یکی از مهم‌ترین نیروهای این‌سازمان و کابوس اسرائیلی‌ها شد. مغنیه در کنار محتشمی‌پور، سازمان جهاد اسلامی را تأسیس کرد و همین‌سازمان بود که احمد جعفر قصیر را به عضویت خود درآورد. همان‌طور که وحید خضاب مترجم کتاب تذکر داده، رونین برگمن به‌جای تلاش برای درک واقعی انگیزه‌های ایمانی عملیات‌های استشهادی نیروهای حزب‌الله، سعی کرده در نوشته‌های خود این‌عملیات‌ها را در سطح مغزشویی تقلیل دهد. اما با این‌حال یک‌نکته مهم را که برگمن ذکر کرده، نباید از نظر دور داشت. او می‌گوید حزب‌الله با اجرای عملیات‌های انتحاری در لبنان این روش را به چیزی از قبیل یک هنر تبدیل کرد. و باید توجه داشته باشیم که اسرائیل و آمریکا چندسال بعد با تأسیس داعش و ترویج بی‌رویه عملیات‌های انتحاری بین مردم غیرنظامی، شیوه مبارزه شهادت‌طلبانه را لوث کردند.

در ۱۸ آپریل ۱۹۸۳ (۲۹ فروردین ۶۲) یکی از نیروهای مغنیه ون خود را به در سفارت آمریکا در بیروت کوبید و باعث شد ۶۳ نفر از جمله تمام اعضای ایستگاه CIA در لبنان و رابرت ایمز متخصص ارشد سیا در امور خاورمیانه کشته شوند. کمی بعد در ۲۳ اکتبر (اول آبان) مهاجمین انتحاری کامیون‌های خود را در مراکز نیروهای چندمیلتی بیروت منفجر کردند که ۲۴۱ نیروی پاسدار صلح آمریکایی کشته و در پایگاه چتربازان فرانسوی هم ۵۸ نفر کشته شدند. در ۴ نوامبر ۱۹۸۳ (۱۳ آبان ۶۲) یک‌راننده شهادت‌طلب دیگر به یکی از مراکز ارتش اسرائیل در صور حمله کرد و با بمب ۵۰۰ کیلوگرمی خود، ساختمانی را که پایگاه عملیاتی شین‌بت بود، ویران کرد. در نتیجه ۶۰ نفر کشته و ۲۹ تن زخمی شدند.

برگمن درباره نتایج حملات عماد مغنیه به اسرائیل می‌نویسد: «به لطف این‌حملات انتحاری که توسط مغنیه طراحی و فرماندهی می‌شد، به نوعی می‌شود گفت محتشمی‌پور دقیقاً همان‌چیزی که دنبالش بود را به دست آورد: نیروی چندملیتی‌ای که در لبنان حضور داشت منحل شد و اسرائیل طی چند مرحله تقریباً از تمامی خاک لبنان عقب‌نشینی کرد تا جایی که نیروهایش در کمربند کم‌عمقی موسوم به ناحیه امنیتی در جنوب این‌کشور متمرکز شدند.» (صفحه ۲۰۳) در آن‌شرایط بین این‌که اسرائیل دوباره قتل‌های هدفمند را راه بیاندازد یا نه بحث بود. اما این‌اتفاق‌نظر وجود داشت که هدف اول عماد مغنیه باشد. با این‌وجود اطلاعاتی درباره او وجود نداشت. مغنیه و نیروهایش هم در ادامه، شروع به ربایش هواپیما و افراد غربی در لبنان کردند تا مقابل اهداف سیاسی و نمادین، معاوضه شوند. آمریکا هم در فراهم کردن زمینه آزادی اکثر گروگان‌ها ناکام ماند. در همین‌عملیات‌ها دو آمریکایی رده بالا هم ربوده شدند؛ سرهنگ ویلیام هسگینز که همراه سازمان ملل به لبنان آمده بود و ویلیام باکلی رئیس ایستگاه سیا در بیروت.

* سفیر ایران با بسته پستی ترور می‌شود

موساد به این‌تحلیل رسیده بود که هماهنگی بین ایران و حزب‌الله در دفتر محتشمی‌پور در سفارت ایران در دمشق انجام می‌شود نه بیروت. به این‌ترتیب در انتهای سال ۱۹۸۳ ناحوم عادمونی رئیس موساد یک برگه قرمز را به‌نام محتشمی‌پور به شیمون پرز نخست‌وزیر وقت داد تا امضا کند. «به‌عنوان یک‌قاعده اسرائیل از هدف‌قراردادن مقامات رسمی کشورهای مستقل خودداری می‌کرد و اهمیت نداشت که آن‌ها چقدر با ملت یهودی تخاصم داشته باشند. ولی حالا دیگر باید کاری برای متوقف‌کردن حزب‌الله صورت می‌گرفت.» (صفحه ۲۰۵)

هر طرحی که مستلزم نزدیک‌شدن فیزیکی به محتشمی‌پور یا نزدیک‌شدن به مراکزی بود که زیاد به آن‌ها رفت و آمد داشت (شلیک به سوژه، بمب‌گذاری در محل یا مسموم‌کردن)، به‌واسطه نگرانی از دستگیری نیروهای عمل‌کننده رد شد. فقط یک‌گزینه باقی ماند و آن هم ارسال بسته بمب‌گذاری‌شده بود. این‌روشِ موساد، پیش‌تر دو بار با موفقیت به نتیجه رسیده بود. اما در دیگر موارد موفق نبود. اسرائیلی‌ها به‌دلیل رد گزینه‌های دیگر، در ۱۴ فوریه ۱۹۸۴ (۲۵ بهمن ۱۳۶۲) یک‌بسته پستی بزرگ به سفارت ایران در دمشق ارسال کردند. در ظاهر یک انتشارات مشهور در لندن که ایرانی‌ها مالکش بودند، این‌بسته را ارسال کرده بود و محتوایش کتابی درباره اماکن مقدس ایران و عراق بود. منشی سفارت با باز کردن بسته و دیدن یک‌کتاب در آن که باید به دست سفیر می‌رسید، آن را به محتشمی‌پور رساند.

با بازکردن کتاب، انفجار رخ داد و یک گوش، یک دست و بیشتر انگشت‌های دست دیگر محتشمی‌پور همراه با یک‌چشمش از بین رفتند. اما او زنده ماند. حالا دیگر بسته پستی هم جواب نداده بود. اسرائیل هم مسئولیت عملیات را به عهده نگرفت اما ایرانی‌ها تردید نداشتند موساد در پس این‌سوءقصد قرار دارد. محتشمی‌پور هم به‌گفته برگمن، تبدیل به یک‌نماد و جانباز جنگ مقدس (امام) خمینی شده بود.

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

شهید شیخ راغب حرب

* محتشمی‌پور نشد، بعدی را بزنید!

این‌نقشه ناکام، تأثیری روی عملیات‌های حزب‌الله نگذاشت. برگمن می‌گوید احتمالاً اگر محتشمی‌پور کشته هم می‌شد، تأثیری نمی‌گذاشت. به همین‌دلیل اسرائیل سراغ هدف بعدی رفت؛ شیخ راغب حرب، امام جماعت شهر کوچک جبشیت در جنوب لبنان که مردی سخنران و منبری بود نه رزمنده و عملیاتی.

استدلال مئیر داگان این بود که حرب به‌طور مداوم از حملات علیه اسرائیل و اسرائیلی‌ها دفاع می‌کند. به گفته او حرب گرچه در هیچ‌کدام از حملات علیه اسرائیل مشارکت نداشت اما مشوق و محرک این‌حملات بود. درنتیجه داگان برای صدور حکم قتل حرب، درخواست مجوز کرد. به این‌ترتیب دو مأمور لبنانی برای انجام این‌کار اعزام شدند و روز جمعه ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن ۶۲) دو روز پس از انفجار در سفارت ایران در دمشق، سر پیچ یک‌جاده انتظار شیخ راغب حرب را کشیدند و با رسیدن خودروی حرب، او را زیر رگبار گلوله گرفتند. داگان کمی بعد یک مبارز برجسته شیعه در جنوب لبنان را هم هدف قرار داد؛ محمد سعد. ترور او روز چهارم مارس ۱۹۸۵ (۱۳ اسفند ۶۲) با انفجار انبار تسلیحات سعد انجام شد و او و یکی از نیروهایش همراه با ۱۳ تن دیگر شهید شدند. اما در آن‌زمان همچنان هیچ‌اطلاعاتی درباره هدف شماره یک یعنی عماد مغنیه وجود نداشت.

سه‌روز پس از ترور ناموفق محتشمی‌پور، برای حذف علامه فضل‌الله رهبر معنوی حزب‌الله عملیاتی انجام شد که طی آن در روز هشتم مارس ۱۹۸۵ (۱۷ اسفند) یک‌ماشین بمب‌گذاری‌شده نزدیک منزل او در بیروت منفجر شد.

در این‌حادثه آسیبی به فضل‌الله نرسید اما ۸۰ نفر کشته و ۲۰۰ تن زخمی شدند که اکثرشان نمازگزاران مسجدی بودند که فضل‌الله در آن سخنرانی می‌کرد. در این‌حمله برخی از محافظان سید فضل‌الله ازجمله جهاد مغنیه برادر عماد هم شهید شدند.

* افتضاح عملیات آبی و قهوه‌ای

در سال ۱۹۸۶ دستگاه اطلاعاتی اسرائیل فهمید احمد جبریل فرمانده سازمان جبهه خلق برای آزادی فلسطین با حزب‌الله همکاری دارد و برگه قرمز او را به امضای اسحاق شامیر رساند. شب ۸ دسامبر ۱۹۸۸ ارتش اسرائیل عملیات بزرگ زمینی «آبی و قهوه‌ای» را برای کشتن جبریل و تخریب شبکه غارهای سازمان او آغاز کرد که به یک شکست شرم‌آور تبدیل شد. در این‌عملیات «یکی از تکاوران تیم ترور با درجه سرهنگ دومی کشته شد. ۴ سرباز گم شدند و بعداً مجبور شدند آن‌ها را طی یک عملیات پیچیده هوایی از آن‌جا خارج کنند. علاوه بر این، یک سگ آموزش‌دیده که روی او مواد منفجره بسته شده و قرار بود به داخل یکی از غارها برود و آن‌وقت از طریق یک کنترل از راه دور، بمب روی او منفجر شود، از صدای تیراندازی‌ها وحشت‌زده شد و فرار کرد. حزب‌الله بعداً این‌حیوان را یافت و همین، واحد مخفیانه سگ‌ها در داخل IDF که «نیش» نام داشت را لو داد. از همه این‌ها شرم‌آورتر این‌که احمد جبریل اصلاً آن‌شب آن‌جا نبود.» (صفحه ۲۱۳)

تا اواخر دهه ۱۹۸۰ حزب‌الله دستگاه اطلاعاتی خیلی بهتری نسبت به زمان آغاز تاسیسش داشت. از بخت بد اسرائیل، شمار شیعیانی که حاضر باشند برای پول، کار جاسوسی کنند کمتر و کمتر می‌شد تا حدی که به ندرت می‌شد چنین‌کسی را یافت. چون هیچ‌کس نمی‌خواست به حزب‌الله خیانت کند. در ادامه عماد مغنیه با پشتیبانی سپاه و وزارت اطلاعات ایران، تاکتیک‌های میدانی حزب‌الله را تیزتر و تکمیل کرد. حملات انتحاری و بمب‌گذاری‌های کنار جاده‌ای و کمین‌هایی که با دقت انجام می‌شد، ضربات سنگینی به اسرائیل وارد کرد.

در حد فاصل سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱، سه هزار و ۴۲۵ عملیات علیه IDF و ارتش لبنان جنوبی صورت گرفت. در این‌عملیات‌ها ۹۸ سرباز اسرائیلی و ۱۳۴ تن از هم‌پیمانان لبنانی آن‌ها کشته و ۴۴۷ اسرائیلی و ۳۲۴ لبنانی هم‌پیمانشان هم زخمی شدند. بعدها مشخص شد دو مفقودالاثر اسرائیلی هم کشته شده‌اند.

* بزرگ‌ترین عملیات نجات تاریخ اسرائیل

اکتبر ۱۹۸۶ (مهر ۱۳۶۵) یک‌فانتوم اسرائیلی مشغول بمباران جنوب لبنان بود که یکی از بمب‌هایش پس از رهاسازی، نزدیک هواپیما منفجر شد و دو خلبانش ناچار به خروج اضطراری شدند. هر دو خلبان با چتر به زمین رسیدند اما خلبان کابین‌عقب رون آراد، در مناطق تحت تصرف حزب‌الله مفقود شد و اسرائیلی‌ها، بزرگ‌ترین عملیات نجات تاریخ‌شان را برای نجات او آغاز کردند. عملیات «گرمای بدن» نام گرفت و اسرائیلی‌ها در قالب آن متوجه شدند آراد دست نیروهای حزب‌الله است. همه فعالیت‌های رژیم صهیونیستی به جایی نرسیدند. چون آراد را از این ‌گروه به آن ‌گروه منتقل می‌کردند و جای ثابتی نداشت. جستجوی مستمر و ناکامی، بیش از هرچیز ناتوانی اسرائیل را در نفوذ به داخل حزب‌الله و دستگاه‌های اطلاعاتی ایران برجسته کرد. همزمان، افزایش اقدامات چریکی نیروهای عماد مغنیه هم خسارت روحی شدیدی برای نیروهای IDF به بار می‌آورد. به همین‌دلیل اسرائیل طرحی ریخت که در آن سید عباس موسوی دبیرکل حزب‌الله یا یکی از دو معاونش را می‌ربود و برای معاوضه با آراد، به‌عنوان گروگان نگه می‌داشت.

در هفتمین‌سالگرد شهادت شیخ راغب حرب در فوریه ۱۹۹۲ اسرائیل از یک‌فناوری جدید در جاسوسی از لبنانی‌ها و حزب‌الله استفاده کرد؛ این‌که در ۳ هزار متری حسینیه محل سالگرد، هواپیمای کوچک بی‌صدایی را پرواز دهد که روی دماغه‌اش دوربینی نصب شده باشد. این ‌پهپاد به تعبیر رونین برگمن معجزه فناوری اطلاعات به شمار می‌رفت و تولدش را منصوب به سرلشکر بنیامین (بنی) پلد فرمانده نیروی هوایی اسرائیل می‌دانند که از جنگ یوم کیپور (۱۹۷۳) احساس ناکامی و شکست می‌کرد و اولین کسی بود که ایده استفاده از پهپادها را با نیروی هوایی مطرح کرد. تا سال ۱۹۸۲ پهپادها دیگر یک عامل کلیدی در فراهم‌کردن اطلاعات شده بودند.

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

رون آراد خلبان اسرائیلی

* وسوسه آدم‌کشی و شکل‌گرفتن «شب‌هنگام»

طبق نوشته‌های رونین برگمن در «تو زودتر بکش» در ابتدا بنا نبود سیدعباس موسوی ترور شود و قرار بر گروگان‌گرفتنش بود. اما در مراسم سالگرد شهادت شیخ راغب حرب امکان کشتن موسوی فراهم شده بود؛ این‌که پهپادی روی هوا با لیزر موقعیت موسوی را مشخص کند و هلی‌کوپترهای آپاچی اسرائیلی با موشک‌های هل‌فایر آن ‌نقطه را هدف بگیرند. این ‌کار وسوسه شدیدی برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل داشت و عملیات «شب‌هنگام» نام گرفت؛ عملیاتی که موشه آرنز وزیر دفاع از وجودش بی‌اطلاع بود. اجرایش هم با کمک پهپادها به گفته رونین برگمن، یک موقعیت ویژه بود. چون برای اولین‌بار یک فرمانده اسرائیلی می‌توانست از مقر خود، رهبر یک سازمان دشمن و کشتنش را به‌طور زنده ببیند. اما موسوی فردی نظامی نبود. چهره‌ای مذهبی و رهبر یک‌سازمان سیاسی بود که شاخه نظامی داشت. اسرائیل تا پیش از آن، از حمله به چنین‌اشخاصی اجتناب کرده بود. سوال مهم این بود که موسوی در کدام‌یک از خودروهایی که بنا بود که مراسم سالگرد شیخ حرب بیایند قرار دارد.

عملیات شب‌هنگام، روز یکشنبه ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ (۲۷ بهمن) انجام شد. آن ‌روز بین اسرائیلی‌ها تنش و بحث بالا گرفت که موسوی به محل برگزاری سالگرد می‌رود یا نه؟ و اگر می‌رود در کدام خودرو است؟ با حدس و گمان خودرویی را به‌عنوان خودروی حامل موسوی در نظر گرفته شد.

ساعت ۱۵:۵۵ در حالی که داشت عصر می‌شد و هوا رو به تاریکی می‌رفت، اسحاق شامیر پس از خواب و استراحت ظهرگاهی روز تعطیل، به دفترش رسید و طی یک دقیقه به او اطلاع داده شد قتل هدفمندی در شُرف انجام است؛ قتلی در شهر جبشیت که تا آن ‌لحظه خبر از آن نداشت. «او بدون این‌که تردید کند، تاییدیه این عملیات را صادر کرد. گفت: بذار بکشنش.» (صفحه ۲۵۵)

پهپاد اسرائیلی، موقعیت هدف را با لیزر مشخص کرده بود و در ساعت ۱۶ و ۹ دقیقه، دستور شلیک به خلبان آپاچی صادر و موشک شلیک شد. موشک به سومین‌خودروی که یک‌مرسدس بنز بود، کاروان اصابت کرد که آن را منفجر کرد. یک ماشین غیرنظامی دیگر هم که در جاده حضور داشت در آتش مرسدس فرو رفت و منفجر شد. یک موشک دیگر هم به مرسدس دوم کاروان شلیک شد و آن را هم به آتش کشید. از دو رنج‌رووری که در کاروان بودند یکی فرار کرد اما رنج‌روور دوم پیکر کشته‌شده‌های دو مرسدس را جمع‌آوری کرد و با سرعت به‌سمت نبطیه راه افتاد. فرماندهان اسرائیلی دستور انهدام این‌رنج‌روور را هم صادر کردند و دو هلی‌کوپتر آپاچی آن را هدف قرار دادند. با انفجار رنج‌روور، آپاچی‌ها منطقه را زیر رگبار گلوله گرفتند و سپس آسمان آن‌جا را ترک کردند. حوالی ساعت ۱۸ تأیید قتل رسید؛ به فرماندهان اسرائیلی اعلام شد موسوی و همسر و پسر کوچکش هر سه در مرسدس سوم بوده‌اند.

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

شهید سید عباس موسوی

* نصرالله آمد

پس از سید عباس موسوی، سیدحسن نصرالله یا به قول رونین برگمن روحانی ۳۲ ساله، دبیرکل حزب‌الله لبنان شد. اما شرایط برای اسرائیلی‌ها سخت‌تر شد. چون نصرالله و عماد مغنیه هماهنگی خوبی با هم داشتند. نکته جالب درباره ورود سیدحسن نصرالله به کتاب «تو زودتر بکشِ» رونین برگمن، خشم او از هماهنگی عماد مغنیه با این ‌شخصیت است. این ‌خشم را می‌توان از تعبیری که برگمن برای اشاره به مغنیه به کار برده، متوجه شد؛ همان‌جوان تندروی روان‌پریش مهارنشده. البته پس از این ‌تعبیر، برگمن به روایت مستند خود بازگشته و درباره مغنیه می‌گوید «همان شبحی که از او فقط یک عکس تار وجود داشت و اسرائیلی‌ها نه توانسته بودند او را بکشند و نه حتی توانسته بودند در اوایل دهه ۱۹۸۰ از محل حضورش مطلع شوند.» به‌گفته این ‌خبرنگار اسرائیلی، مغنیه در زمان زنده‌بودن سیدعباس موسوی یک دردسر تاکتیکی به حساب می‌آمد.

تلافی ترور موسوی خیلی زود اتفاق افتاد و به‌محض پایان مراسم تدفین او، رزمندگان حزب‌الله رگباری از راکت‌ها را به‌سمت الجلیل غربی روانه کردند. این ‌اتفاق برای ۵ روز پیاپی انجام شد و شهرک‌های شمالی اسرائیل به تعطیلی مطلق کشیده شدند. اغلب ساکنین‌شان هم در پناهگاه‌ها محصور شده و جرأت بیرون آمدن نداشتند. اسرائیل هم با حملات توپخانه‌ای به روستاهای شیعه‌نشین و تقویت نیروهایش در جنوب لبنان جواب داد. در همان‌حال مغنیه داشت برای چیزی مهیب‌تر و بزرگ‌تر برای اسرائیلی‌ها تدارک می‌دید؛ زدن آن‌ها خارج از اسرائیل. به‌این‌ترتیب اسرائیلی‌ها خارج از فلسطین اشغالی هدف واقع می‌شدند؛ کسانی که به‌عنوان دیپلمات یا مقام رسمی اسرائیل فعالیت می‌کردند.

روز سوم مارس ۱۹۹۲ (۱۳ اسفند ۱۳۷۰) بمبی نزدیک یک کنیسه در استانبول منفجر شد و چهار روز بعد ایهود سادان افسر ارشد امنیتی سفارت اسرائیل در ترکیه در انفجار دیگری کشته شد. روز ۱۷ مارس (۲۷ اسفند) هم یک نیروی شهادت‌طلب یک‌خودروی بمب‌گذاری را بیرون سفارت اسرائیل در بوینس آیرس منفجر کرد که ۲۹ نفر را کشت و ۲۴۲ تن را زخمی کرد. بین کشته‌ها ۴ اسرائیلی و ۵ یهودی آرژانتینی حضور داشتند. اسرائیلی‌ها از این‌که مغنیه چه‌طور توانسته این عملیات‌ها را با این ‌سرعت در ترکیه و آرژانتین سامان دهد، غافلگیر شده بودند.

تیمی که انفجار بوینس‌آیرس را انجام داده بود، یکی از ۴۵ هسته خفته بخش تحقیقات ویژه حزب‌الله یا واحد ۹۱۰ بود که نیروهای نخبه و محرمانه‌اش از ۱۰۰ تا ۴۰۰ تن بهترین و سرسخت‌ترین رزمنده‌های حزب‌الله بودند و اغلب زیر نظر سپاه قدس در ایران آموزش دیده بودند. پس از انفجار بوینس‌آیرس، آمریکایی‌ها توانستند یک‌تماس تلفنی را شنود کنند که در آن عماد مغنیه شکست شین‌بت را در حفاظت از سفارت مسخره می‌کرد.

برگمن می‌گوید اگر اسرائیل از آن به بعد، حزب‌الله را یک‌تهدید جهانی در نظر می‌گرفت، موضوع تبدیل به یکی از مسئولیت‌های موساد و نیازمند بازآرایی گسترده سازمانی می‌شد. به همین‌دلیل فرماندهی عالی موساد ترجیح داد حمله بوینس آیرس را یک‌اتفاق تکی و استثنایی و یک‌موفقیتِ از سر خوش‌اقبالی برای حزب‌الله در نظر بگیرد. «البته با تمام این ‌اوصاف، پیام مغنیه به وضوح درک شد و اسرائیل تا سال‌های سال بعد از آن از هرگونه سوقصد به جان سران حزب‌الله خودداری کرد.» (صفحه ۲۸۲) نویسنده کتاب «تو زودتر بکش» می‌گوید ماه به ماه و سال به سال عملکرد حزب‌الله بهبود پیدا کرد و شجاعت و جراتش افزایش پیدا کرد. او در این ‌فراز از کتاب خود به کمک‌های سخاوتمندانه ایران هم به حزب‌الله اشاره می‌کند و می‌گوید انتشار ویدئوهای حزب‌الله به‌مرور باعث فرسایش و تحلیل مردم اسرائیل درباره ادامه حضور IDF در لبنان شد.

در این ‌زمان اسرائیل در مقابل، با بمباران‌های تکراری مواضع حزب‌الله و سکونت‌گاه‌ها یعنی روستاها و شهرهای کوچک، هم شبه‌نظامی‌ها را می‌کشت هم غیرنظامی‌ها را.

ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟

علامه فضل‌الله 

* پیشنهاد ترور حامیان ایرانی

دو سال پس از عملیات بوینس آیرس، مغنیه یک‌حمله دیگر را خارج از خاورمیانه اجرا کرد. ۱۱ مارس ۱۹۹۴ (۲۰ اسفند ۱۳۷۲) کامیونی مملو از مواد منفجره نزدیک سفارت اسرائیل در تایلند متوقف شد اما راننده‌اش مأموریت خود را انجام نداد. این ‌بار اسرائیلی‌ها به این ‌نتیجه رسیدند که باید پاسخ بدهند. در نتیجه طرح ترور حامیان ایرانی حزب‌الله پیشنهاد و نام سردار علیرضا عسکری از سرداران سپاه قدس مطرح شد. البته اسحاق رابین به‌عنوان نخست‌وزیر وقت تمایل نداشت ایرانی‌ها را وارد فهرست ترورها کند. ضمن اینکه کسی نمی‌دانست عسکری کجاست و چه‌طور می‌شود به او نزدیک شد. البته عسکری در فوریه ۲۰۰۷ بدون هیچ رد و اثری از اتاق هتلش در استانبول ناپدید شد. برگمن در پانویس‌های کتاب خود می‌گوید ایرانی‌ها و خانواده عسکری می‌گویند او ربوده و احتمالاً کشته شده است.

رابین زدن هدف دیگری را جای عسکری تصویب کرد؛ حمله به اردوگاه آموزشی حزب‌الله در نزدیکی عین کوکب. این ‌حمله روز ۲ ژوئن (۱۲ خرداد ۱۳۷۳) توسط بالگردهای نیروی هوایی اسرائیل انجام شد که در نتیجه آن ۵۰ دانشجوی افسری لبنانی شهید و ۵۰ تن دیگر زخمی شدند. بین شهدای این ‌حمله، پسران برخی از مقامات ارشد حزب‌الله و دو تن از اعضای سپاه پاسداران هم حضور داشتند.

۴۶ روز بعد مغنیه دست به حمله متقابل زد و روز ۱۸ جولای ۱۹۹۴ (۲۷ تیر ۱۳۷۳) یک نیروی شهادت‌طلب لبنانی یک‌ون مملو از مواد منفجره را مقابل جامعه یهودیان آرژانتین (آمیا) منفجر کرد و ساختمان ۷ طبقه این ‌مرکز را منهدم کرد. درنتیجه ساختمان فرو ریخت و ۸۵ تن کشته و صدها تن زخمی شدند.

* فواد مغنیه را بزنیم که برادرش بیاید

با بروز این‌اتفاقات، اسرائیلی‌ها اعتراف کردند با سازمانی روبرو هستند که فعالیت‌هایش بهتر از همه چیزهایی بوده که تا آن ‌زمان از همه سازمان‌های فلسطینی دیده‌اند. به این ‌ترتیب عملیات انتقامی اسرائیلی‌ها در ۲ مرحله تنظیم شد. در این‌انتقام فواد مغنیه برادر عماد مورد هدف قرار می‌گرفت و سپس وقتی برادر به مراسم تدفین برادر می‌آمد مورد حمله قرار می‌گرفت و کشته می‌شد. طرح ترور فواد مغنیه به این ‌دلیل بود که اسرائیلی‌ها مطلقاً هیچ ایده‌ای نداشتند که چگونه عماد مغنیه را که هنوز برایشان چیزی بیش از یک‌عکس تار نبود پیدا کنند.

برای کشتن فواد باید از عوامل محلی استفاده می‌شد. به همین ‌خاطر احمد الحلاق جوانی فلسطینی که در جنگ سال ۱۹۸۲ توسط اسرائیلی‌ها اسیر و سپس توسط واحد تماس موساد به خدمت گرفته شده بود، انتخاب شد. او در ۲۱ دسامبر ۱۹۹۴ (۳۰ آذر ۱۳۷۳) خودروی بمب‌گذاری‌شده خود را مقابل مغازه فواد مغنیه در بازار پارک کرد و پس از اطمینان از حضور فواد در مغازه، با همسر خود از آن‌جا دور شد. ۱۰۰ متر دورتر سوئیچ بمب را زد و ۵۰ کیلوگرم مواد منفجر درون صندوق عقب خودرو را منفجر کرد. با این ‌انفجار فواد و ۳ رهگذر کشته شدند و ۱۵ تن دیگر هم زخمی شدند.

موساد ۴ دیده‌بان را در چهار نقطه مختلف مسیر تشییع فواد مغنیه و داخل گورستان مستقر کرد. اما عماد مغنیه با اطلاع از این ‌نقشه به مراسم تدفین نرفت. حالا سه‌سال پس از ترور عباس موسوی که برگمن به نقل از سران موساد آن را شتاب‌زده می‌خوانَد، حزب‌الله رهبری تازه و قوی‌تر به‌نام سیدحسن نصرالله داشت که چندبرابر تاثیرگذارتر بود؛ همین‌طور دشمنی به‌نام عماد مغنیه که تنها یک شبح بود و ردی از خود به جا نمی‌گذاشت.

ادامه دارد...

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۲
مسلم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۷
خداقوت
عالی بود.ادامه،،،
ولایتمدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۱ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۷
ظاهرا این صهیونیستها از نژادی غیر از نژاد آدم و حوا هستند ، گرگهای در نیان جوامل انسانی که برای شکار انسانها برای خود کشور! ! تشکیل داده اند ... ! ترکیبی از عفریتهای فراری از زندان حضرت سلیمان و کفتار و گرگ های هار ... !
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # اسناد اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حق غنی سازی
الی گشت