معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) میگوید ایران میتواند از ظرفیتهای سیاسی، دیپلماتیک و فناوری روسیه استفاده کرده و همچنین تعاملات اقتصادی سودمندی را در شرایط خاص بینالمللی دنبال کند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، متعاقب حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران دو کشور روسیه و چین واکنش محتاطانه در خصوص این جنگ داشتند.
برخی واکنش این دو کشور از جمله روسیه را ناکافی میدانند و در مقابل برخی استدلال میکنند که رابطه ایران و روسیه در سطح استراتژیک نیست و حتی در سند همکاری بلندمدت میان دو کشور موضوع دفاع مشترک مطرح نیست.
در خصوص این موضوع خبرنگار تابناک گفتگویی با دکتر «محمود شوری»، معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) و کارشناس ارشد مسائل روسیه انجام داده که در ادامه آمده است.
*برخی بر این باورند که مسکو در جریان جنگ ۱۲ روزه، آنگونه که شایسته بود، از ایران حمایت نظامی و حتی سیاسی نکرد. آیا با این ارزیابی موافق هستید؟
با توجه به سابقه ۳۰ ساله روابط نزدیک ایران با روسیه، امضای پیمان راهبردی میان دو کشور و همچنین هزینههایی که جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با جنگ اوکراین ـ از جمله تحمل تحریمهای متعدد به دلیل اتهام همکاری نظامی با روسیه ـ متحمل شده، انتظار افکار عمومی در ایران این بود که کشورهایی نظیر روسیه، بهویژه با توجه به این سوابق، مداخله فعالتری داشته باشند.
انتظار حمایت نظامی از سوی روسیه واقعبینانه نیست، چرا که ملاحظات متعددی در سطح منطقهای و بینالمللی، بهویژه در ارتباط با رژیم صهیونیستی، وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز در روزهای ابتدایی جنگ، درخواستی برای مداخله نظامی از روسیه مطرح نکرد.
با این حال، قطعاً انتظار میرفت روسیه حمایت جدیتری در سطح دیپلماتیک و افکار عمومی جهانی از ایران به عمل آورد؛ اما در عمل، چیزی بیش از بیانیههای کلیشهای و محکومیت جنگ مشاهده نشد؛ امری که سایر کشورها نیز انجام دادند.
علت بخشی از این رویکرد، به روابط خاص روسیه با رژیم صهیونیستی بازمیگردد. شخص ولادیمیر پوتین نیز تصریح کرده است که دو میلیون روسزبان در اسرائیل زندگی میکنند؛ موضوعی که نشاندهنده حساسیتهای خاص مسکو نسبت به امنیت رژیم صهیونیستی است.
طبیعتاً، این تأکید در شرایطی که ایران مورد حمله قرار گرفته بود، با واکنش منفی در ایران مواجه شد.
بنابراین، میتوان جمعبندی کرد که نوع واکنش روسیه با انتظارات موجود در ایران تطابق نداشت، و این موضوع تحت تأثیر ملاحظات چندلایه و پیچیدهای است که روسیه، بهویژه پس از آغاز جنگ اوکراین، در سطح بینالمللی در نظر میگیرد.
*استدلال میشود رویکرد روسیه به ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه، حتی نشاندهنده آن است که ایران جایگاه ممتازی در نظم آینده جهانی از منظر روسیه ندارد. چرا که در غیر این صورت، مسکو میبایست حمایت بیشتری از ایران به عمل میآورد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
روسیه پس از جنگ اوکراین و در پی تحریمها و فشارهای غرب، تمام مناسبات خود را از زاویه چگونگی مدیریت این بحران بررسی میکند. در این چارچوب، نوع نگاه این کشور به سایر بازیگران منطقهای نیز دچار تغییر شده است.
برای مثال، ارزیابی مسکو از ظرفیتها و نقشآفرینی منطقهای ایران بهویژه پس از تحولات اخیر در غرب آسیا، احتمالاً با گذشته تفاوت دارد.
همچنین، روابط روسیه با رژیم صهیونیستی از جنبههای مختلفی برای مسکو اهمیت دارد. روسیه در شرایط فعلی، نگاه درازمدت و آرمانگرایانهای نسبت به نظم آتی جهانی و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در آن ندارد.
اگرچه در برخی مواضع رسمی ممکن است به اشتراکاتی میان دو کشور اشاره شود، اما نقاط افتراق قابلتوجهی نیز وجود دارد. به نظر نمیرسد چشماندازی که جمهوری اسلامی ایران برای نظم جهانی متصور است، با دیدگاه روسیه تطابق کامل داشته باشد؛ از اینرو، همکاری بلندمدت و راهبردی با ایران نیز از سوی مسکو با ملاحظات زیادی همراه است.
*پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، علی لاریجانی بهعنوان نماینده دولت ایران به مسکو سفر کرد و گفته میشود حامل پیامی از رهبر انقلاب برای شخص ولادیمیر پوتین بوده است. با وجود انتقاداتی که به عملکرد روسیه در این جنگ وارد شده، دلیل انجام این سفر چه بود؟
جمهوری اسلامی ایران برای تقویت موقعیت منطقهای و بینالمللی خود و بازسازی توانمندیهای نظامیاش، به همکاری با کشورهایی نظیر روسیه و چین نیاز دارد.
انتقادات واردشده به مواضع روسیه در جنگ ۱۲ روزه، نافی اهمیت استمرار این همکاری نیست. ایران و روسیه همچنان مواضع مشترک و ظرفیتهای گستردهای برای همکاری دارند که باید فعال و مورد استفاده قرار گیرند.
هیچ عقل سلیمی حکم نمیکند که ایران در شرایط فعلی، بر تعداد کشورهایی که با آنها قطع رابطه کرده، بیفزاید. با وجود برخی انتقادات به رویکرد روسیه، حفظ روابط سطح بالا و استراتژیک با این کشور برای دو طرف حائز اهمیت است.
ایران میتواند از ظرفیتهای سیاسی، دیپلماتیک و فناوری روسیه استفاده کرده و همچنین تعاملات اقتصادی سودمندی را در شرایط خاص بینالمللی دنبال کند.
*نوع نگاه بخشی از ساختار قدرت در ایران به موضوع روسیه، گاه با نوعی اغراق همراه است. در حالی که ایران سند همکاری بلندمدت با مسکو امضا کرده، اما روابط ایران و روسیه از جنبه استراتژیک برخوردار نیست، هرچند برخی آن را چنین تلقی میکنند. حتی افرادی مانند «رجب صفروف»، کارشناس شناختهشده روس، معتقدند روابط روسیه با ایران در سطح روابط این کشور با بلاروس قرار ندارد. آیا به نظر شما رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به روسیه تحتتأثیر رقابتهای سیاسی داخلی نیز قرار گرفته است؟
در فضای داخلی ایران، میان جریانهای سیاسی درباره نوع مناسبات با روسیه اختلافنظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند بهدلیل تقابل جمهوری اسلامی ایران با غرب، کشور بیش از حد به قدرتهایی مانند روسیه و چین متکی شده و این امر با شعار «نه شرقی، نه غربی» که از ابتدای انقلاب مطرح بوده، در تعارض است.
با این حال، به نظر من روابط ایران و روسیه تا حدود زیادی ناشی از شرایط خاص هر دو کشور بوده و در برابر یکجانبهگرایی آمریکا، به دیدگاههای مشترکی دست یافتهاند.
اگر ایران توانسته بود سیاست خارجی متوازنتری را دنبال کند، شاید امروز درباره واکنش روسیه به جنگ ۱۲ روزه اینچنین بحث نمیشد. حساسیت کنونی نسبت به عملکرد روسیه، نتیجه وضعیتی است که سیاست خارجی ما خود رقم زده است.
البته باید تأکید کرد که در برخی موارد، دیدگاهها و انتظارات برخی افراد در داخل نسبت به روسیه با نوعی مبالغه همراه است. روسیه نیز منافع و ملاحظات مستقل خود را دارد و نمیتوان انتظار داشت در همه حوزهها همسو با ایران عمل کند.
از این رو، ضروری است انتظارات از روسیه واقعبینانهتر شود و در عین حال، از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری مناسب صورت گیرد.
*رویکرد فعلی ایران نسبت به روسیه ناشی از این برداشت است که روسیه، در کنار چین، یکی از قطبهای نوظهور نظام بینالملل است. بر اساس این تفسیر، ایران بر این باور است که با نزدیکی به این کشورها میتواند منافع خود را در نظم جدید جهانی دنبال کند. این در حالی است که برخی دیگر بر لزوم حفظ فاصله و استقلال در قبال این قدرتها تأکید دارند. به نظر شما کدامیک از این دو رویکرد، تأمینکننده منافع ملی ایران خواهد بود؟
همکاری با کشورهایی مانند روسیه و چین دارای ظرفیتهای متعددی است که باید بهدرستی از آن بهرهبرداری شود. با این حال، باید توجه داشت که در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است تا از این روابط، جبههای در برابر غرب ترسیم کند و مفهومی از «شرق» را در برابر «غرب» احیا نماید؛ مفهومی که عمدتاً در دوران جنگ سرد معنا داشت.
اما واقعیت آن است که با پایان جنگ سرد، مفهومی به نام «شرق» به آن صورت دیگر وجود ندارد. حتی خود روسیه و چین نیز تمایلی ندارند که در قالب چنین بلوکی تعریف شوند.
این برداشت همچنان در ذهنیت برخی از تصمیمگیران ایرانی وجود دارد و ممکن است ما را به تحلیلهای نادرست و انحراف از واقعیات بینالمللی بکشاند. بنابراین، انتظارات از روابط با این کشورها باید در چارچوب عقلانی و معقول مناسبات دوجانبه باقی بماند، نه در قالب یک جبههسازی ایدئولوژیک جدید در برابر غرب.
گفتوگو: مهتاب بهرامی آسترکی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.