ایران در پی دستیابی به استقلال راهبردی بیشتر و افزایش تابآوری اقتصادی خود است، از طریق گسترش مسیرهای زمینی تجارت با چین از طریق آسیای مرکزی.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، موسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن در مقالهای به بررسی روابط ایران و چین بعد از جنگ ۱۲ روزه پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
رویارویی با تهدیدهای نظامی مداوم اسرائیل از زمان درگیریهای ژوئن و فشارهای اقتصادی ادامهدار غرب، ایران را بر آن داشته تا پیوندهای دفاعی و اقتصادی خود با چین را تعمیق بخشد.
این چرخش، بخشی از بازنگری گستردهتر در سیاست خارجی ایران است که شامل گسترش همکاریهای نظامی و همگرایی بیشتر با ابتکارات اقتصادی اوراسیایی چین میشود. با این حال، همسویی ایران با چین صرفاً واکنشی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی آگاهانه و آیندهنگرانه است که بر اساس درک جدیدی از تهدیدات و انتظار برای دوری بلندمدت از غرب شکل گرفته است.
در تاریخ ۱۵ ژوئیه، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین شرکت کرد و با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، دیدار داشت — دیداری که بر اهمیت فزاینده روابط استراتژیک میان ایران و چین تأکید داشت.
در همان زمان، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران سامانههای پدافند هوایی ساخت چین را در قالب توافقی نفت در برابر سلاح به دست آورده است.
تعمیق همکاریهای دفاعی ایران و چین
تهران از آنچه که «کمکاری» مسکو در حمایت از ایران طی درگیری اخیر با اسرائیل میدانست، ناراضی بود.
اکنون، با عزم راسخ برای بازسازی زیرساختهای موشکی و پدافند هوایی خود، ایران، پکن را قابلاطمینانترین شریک در این حوزه حیاتی میداند.
به گفته منابع غربی و اسرائیلی، چین پس از حملات اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۴ که تأسیسات نظامی ایران را هدف قرار داد، پشتیبانی لجستیکی و فنی محدودی به ایران ارائه داد. با این حال، مرحله کنونی همکاریها نشاندهنده مشارکت عمیقتر چین در بازسازی سامانههای پدافند هوایی آسیبدیده ایران است.
اگرچه چین انتقال کامل سامانههای تسلیحاتی را انکار میکند، اما شرکتهای چینی با تأمین مواد دومنظوره از برنامه موشکی ایران حمایت کردهاند. بهویژه، شرکتهای چینی محمولههایی از «سدیم پرکلرات» را به تهران ارسال کردهاند — مادهای کلیدی در تولید «آمونیوم پرکلرات»، که یکی از اجزای اساسی سوخت جامد موشکی است.
در ماه آوریل، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا چند نهاد مستقر در چین — شامل شرکتهای Shenzhen Amor Logistics، Dongying Weiaien Chemical، Yanling Chuanxing Chemical Plant General Partnership، China Chlorate Tech و Yanling Lingfeng Chlorate — را به دلیل نقش آنها در تسهیل انتقال مواد دومنظوره به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هدف تحریم قرار داد. این اقدامات بخشی از تلاش گستردهتری برای مختلکردن شبکههای تدارکاتی حامی برنامه موشکی ایران بود.
چند ماه بعد، و در پی درگیریهای ماه ژوئن، یِحیئل لیتِر، سفیر اسرائیل در ایالات متحده، نشانههای دخالت چین در بازسازی زرادخانه موشکی ایران را «نگرانکننده» توصیف کرد و گفت اسرائیل «نمیخواهد شاهد همکاری چین با کسانی باشد که موجودیت ما را تهدید میکنند» — پیامی صریح، با توجه به ثبات نسبی روابط چین و اسرائیل.
با تشدید تلاشهای ایالات متحده و اسرائیل برای جلوگیری از بازسازی توان موشکی تهران، همکاریهای فزاینده دفاعی و فناورانه میان چین و ایران، چالشی راهبردی و جدی را رقم زده است.
این همراستایی در حال تحول، پتانسیل آن را دارد که راهبردهای مهار غرب را تضعیف کرده و موقعیت بازدارندگی ایران را تقویت کند.
دالان راهبردی آسیای مرکزی
ایران در پی دستیابی به استقلال راهبردی بیشتر و افزایش تابآوری اقتصادی خود است، از طریق گسترش مسیرهای زمینی تجارت با چین از طریق آسیای مرکزی.
این دالانها وابستگی تهران به تنگه هرمز را کاهش داده و ریسکهای ناشی از درگیریهای احتمالی یا تحریمها را محدود میکنند – نگرانیهایی که پس از درگیریهای ماه ژوئن با اسرائیل تشدید شدهاند.
اگرچه این درگیری موجب تسریع این تلاشها شد، اما راهبرد زیرساختی آن پیشتر شکل گرفته بود و بازتابی از سیاست کلان «نگاه به شرق» ایران است که با عضویت تهران در طرح ابتکار کمربند و جاده چین همراستا است.
ایران، پیوستن عمیقتر به چارچوبهای ارتباطی شرق-غرب – بهویژه مسیرهایی که از خطوط دریایی تحت سلطه غرب عبور نمیکنند – را ابزاری برای تنوعبخشی اقتصادی و سپری ژئوپلیتیکی در برابر انزوا میبیند.
این طرحها بهدنبال نهادینهسازی روابط اقتصادی ایران با چین و آسیای مرکزی و همچنین تقویت تعهد تهران به نظم چندقطبی هستند.
در ماه مه، تهران میزبان نشستی با مقامات ارشد راهآهن از چین، ترکیه و چند کشور آسیای مرکزی بود تا گفتوگوها پیرامون توسعه شبکه ریلی فرامنطقهای را پیش ببرند. اواخر همان ماه، قطاری باری از شهر «شیآن» (مرکز استان شاآنشی چین) به بندر خشک «آپْرین» در ایران رسید که نشانهای از آغاز ارتباط ریلی مستقیم بین دو کشور بود.
این قطار که پنلهای خورشیدی حمل میکرد، از مسیر قزاقستان و ترکمنستان عبور کرده بود. این مسیر جدید، زمان حملونقل را به حدود ۱۵ روز کاهش میدهد – تقریباً نصف مدت ۳۰ تا ۴۰ روزه مسیر دریایی.
بهطور همزمان، تهران در پی بهرهبرداری از گسترش پیوندهای تجاری چین با آسیای مرکزی است و این روند را فرصتی برای تعمیق حضور خود در دالانهای نوظهور حملونقل اوراسیا میداند.
پروژههایی، چون خط ریلی «آیاگوز-تاچنگ» و راهآهن چین-قرقیزستان-ازبکستان، نشانگر رشد نفوذ زیرساختی چین در منطقه هستند – تحولی که ایران تلاش دارد از آن برای اهداف راهبردی خود بهرهبرداری کند.
همچنین، تهران نقش خود در «دالان بینالمللی حملونقل شمال-جنوب» را در اولویت قرار داده؛ شبکهای چندوجهی که بنادر دریای خزر و بالتیک در روسیه را به خلیج فارس و هند متصل میکند. شاخه غربی این مسیر از جمهوری آذربایجان میگذرد و شاخه شرقی آن از افغانستان عبور میکند.
از منظر تهران، این مسیرهای زمینی متنوع، اهداف راهبردی متعددی را دنبال میکنند: کاهش وابستگی به گلوگاههای دریایی مانند تنگه هرمز، کاهش تأثیر تحریمهای غرب، و مهار پیامدهای اقتصادی ناشی از تشدید احتمالی تنشهای نظامی با ایالات متحده یا اسرائیل.
همافزاییهای راهبردی
چین در حال گسترش همکاریهای نظامی و پیوندهای اقتصادی با ایران است، بهویژه از طریق دالانهای تجاری آسیای مرکزی، تا اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواقتصادی کلان خود را پیش ببرد.
هرچند بعید است پکن در درگیریهای آینده میان ایران و اسرائیل بهصورت نظامی مداخله کند، اما منافع مشخصی در حمایت از تهران دارد — از جمله کمک به بازسازی توان موشکی — بدون آنکه رسماً از برنامه هستهای ایران حمایت کند.
از دیدگاه چین، ایران وزنهای مهم در برابر نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه است. این دو کشور در ترویج نظم بینالمللی چندقطبی و به چالش کشیدن بنیانهای هژمونی آمریکا، منافع مشترک دارند.
علاوه بر این، علاقه چین به تقویت ارتباطات زمینی اوراسیا — بهویژه با درنظر گرفتن آسیبپذیریهای موجود در تنگه مالاکا، مسیری که حدود ۸۰٪ واردات نفت خام چین از آن میگذرد — جایگاه راهبردی ایران را بیش از پیش برجسته میسازد.
با توجه به ریسکهای امنیتی در پاکستان و پیچیدگیهای فزاینده عبور از روسیه که تحت تحریمهای شدید قرار دارد، مسیرهای غربی از طریق آسیای مرکزی، ایران و ترکیه برای پکن جذابتر شدهاند.
موقعیت جغرافیایی ایران بهعنوان حلقه اتصال شرق و غرب، به این کشور اهرم فشار بیشتری در چشمانداز بلندمدت چین برای ایجاد دالانهای تجاری متنوع و مقاوم میدهد.
با تعمیق این همافزاییها، همکاری ژئواقتصادی میان پکن و تهران احتمالاً رشد خواهد کرد و همراستایی راهبردی آنها تقویت خواهد شد.
درگیری ایران و اسرائیل در ماه ژوئن، موجب چرخشی قاطعتر و چندوجهیتر در سیاست ایران بهسوی پکن شد. در مواجهه با تهدیدات نظامی فزاینده از سوی ائتلاف آمریکا و اسرائیل و فشارهای تازه غرب، تهران در حال بازتنظیم جهتگیری راهبردی خود برای افزایش تابآوری از طریق همکاری عمیقتر با چین است.
این همراستایی — با وجود محدودیتهایی که دارد — منافع متقابلی را دنبال میکند: ایران در بحبوحه کمپین «فشار حداکثری ۲.۰» دولت ترامپ، به شریانهای حیاتی نظامی و اقتصادی دست مییابد، و چین یک شریک راهبردی در مسیرهای کلیدی تجارت زمینی و ابزاری برای تضعیف نفوذ آمریکا در خاورمیانه به دست میآورد.
با ادغام فزاینده ایران در شبکههای دفاعی و تجاری محور چین، ایالات متحده و اسرائیل با چالشهایی در قالب نظمی اوراسیایی جدید روبهرو خواهند شد — نظمی که در آن، همکاریهای عمیقتر میان پکن و تهران در حوزههای مختلف، احتمالاً تلاشهای آینده برای مهار ایران را پیچیدهتر خواهد کرد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.