رئیس گروه مطالعات اورآسیا میگوید اگرچه مثلاً در رابطه با روابط با روسیه در ایران خیلیها صحبت از رابطه راهبردی میکنند، ولی آیا از آن طرف هم مولفههایش وجود دارد؟
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، متعاقب حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران دو کشور روسیه و چین واکنش محتاطانه در خصوص این جنگ داشتند.
برخی واکنش این دو کشور از جمله روسیه را ناکافی میدانند و در مقابل برخی استدلال میکنند که رابطه ایران و روسیه در سطح استراتژیک نیست و حتی در سند همکاری بلندمدت میان دو کشور موضوع دفاع مشترک مطرح نیست.
در خصوص این موضوع خبرنگار تابناک گفتگویی با «علی بمان اقبالی»، دیپلمات و کارشناس ارشد مسائل اوراسیا و رئیس گروه مطالعات اورآسیا انجام داده که در ادامه آمده است.
*برخی معتقد هستند مسکو آنچنان که باید و شاید از ایران در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی حمایت نظامی و حتی سیاسی نکرد. آیا با این ارزیابی موافق هستید؟
روابط جمهوری اسلامی ایران با فدراسیون روسیه یک روابط در مرحله اول همسایگی دوستانه و خاص است. ایران و روسیه یک تعاملات دیرینه تاریخی با هم دارند. در نزدیک به ۵ قرن حیات روسیه، همواره تعاملاتی بین ملت، دو کشور و دو دولت برقرار بوده است.
فراز و فرودهایی هم تجربه کرده، ولی واقعیت این است که بعد از فروپاشی شوروی سابق، یک روند صعودی آرام در روابط ایران با فدراسیون روسیه شروع شده و با یک شیب ملایمی رو به رشد بوده تا به امروز. دو کشور به هر حال در حد مقدورات خودشان در یکسری حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ... و ذالک هم تعاملاتی داشتند.
ولی اینکه چه انتظاراتی از روسیه در این جنگ وجود داشته، این بههرحال سوالی است که شاید اگر اینگونه مطرح میشد خیلی بهتر میبود. رابطه دوستانه است.
شاید در افکار عمومی و یک بخشی از به اصطلاح نخبگان انتظاراتی وجود داشته باشد که اگر ما یک نگاه عمیق به وضعیت روابط، مولفههای حاکم بر روابط داشته باشیم، شاید ببینیم که بخشی از این انتظارات با واقعیتهای موجود در روابط و واقعیتهای حاکم بر خود روسیه و روابطش با دیگر کشورها مقداری فاصله دارد.
مثلاً رژیم صهیونیستی یک جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را در این منطقه رقم زد. اگر رابطه روسیه با رژیم صهیونیستی بسیار نزدیک است، در آنجا هم ملاحظاتی وجود دارد. مهمترین جامعه تشکیلدهنده رژیم صهیونیستی، روسها هستند. به هر حال این ملاحظه بسیار مهمی است و موضوعات دیگر نیز وجود دارد؛ لذا برخی مواقع انتظاراتی که از کشورهای مختلف مثل روسیه وجود دارد، انتظاراتی است که با واقعیتهای حاکم بر آن کشورها و مؤلفههای تنظیمکننده روابط دوجانبه مقداری فاصله دارد.
*استدلال میشود رویکرد روسیه به ایران در جنگ ۱۲ روزه حتی نشاندهنده این است که ایران جایگاه ممتازی برای روسیه در نظم آتی جهانی نیز ندارد. چرا که در چنین صورتی مسکو باید حمایت بیشتری از ایران میکرد. ارزیابی شما چیست؟
اگرچه مثلاً در رابطه با روابط با روسیه در ایران خیلیها صحبت از رابطه راهبردی میکنند، ولی آیا از آن طرف هم مولفههایش وجود دارد؟ این بهاصطلاح یک موضوع بسیار مهمی است که به نظرم در پاسخگویی به این سوال باید به آن دقت داشته باشیم.
موضوع نظم جهانی و نوع تعاملات تهران–مسکو نیز یک بحث دیگر است که میتوان به تفصیل در موردش صحبت کرد. یک واقعیت موجود این است که مثلث ایران، روسیه و چین یک اراده و تلاش منسجم و مطمئنی برای ایجاد تغییر در فضای حاکم بر نظام بینالملل و نظم جهانی دارند. ما در نشستها و کنفرانسهای مختلف و دیدارهای دو و چندجانبهای که بین این سه کشور و مقامات عالیرتبه انجام میشود، به کرات شاهد این موضوع هستیم.
شاید حضور مؤثر این سه کشور در سازمانهایی مثل شانگهای، بریکس، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و ... مهر تأییدی بر این باشد که این سه کشور یک رویکرد و آوای جدیدی را در بحث نظم بینالملل دنبال میکنند.
برخی هم معتقدند که امکان اینکه یک کشور در دنیا مسلط باشد و قدرت فائق باشد و بخواهد همه موضوعات را بر دیگر کشورها دیکته بکند وجود ندارد. این کشورها از ابزارهایی مثل تحریمهای یکجانبه، فشارهای اقتصادی و سیاسی استفاده میکنند که مغایر با حداقلهای نظام بینالملل، منشور سازمان ملل متحد و دیگر کنوانسیونهای بینالمللی است.
*بعد از جنگ ۱۲ روزه، علی لاریجانی بهعنوان نماینده دولت ایران به مسکو سفر کرد و گفته میشود حامل پیامی از رهبر انقلاب برای شخص پوتین بوده است. چرا علیرغم انتقادات به رویکرد مسکو در جنگ ۱۲ روزه، این سفر انجام شد؟
رایزنیهای سیاسی و ویژه و خاص بین دو کشور در سنوات اخیر یک روند رو به رشد طی کرده است. دو کشور در موضوعات دوجانبه، منطقهای، چندجانبه و بینالمللی همواره رایزنیهای فشرده و نزدیکی داشتهاند. رفتار و امضاها به شکل قابل توجهی ارتقاء پیدا کرده است.
در سال گذشته، آقای رئیسجمهور پزشکیان دو سفر به روسیه داشتند؛ یکی در قالب یک نشست بینالمللی و دیگری در روابط دوجانبه که در سفر دوم، موافقتنامه همکاری اساسی دو کشور امضا شد. سفر جناب لاریجانی نیز در تداوم همین رایزنیهای سیاسی، امنیتی و دفاعی دو کشور قابل ارزیابی است.
طبیعی است که روسیه همواره نقش مهمی در سازمان ملل داشته و خواهد داشت. کشوری است که حق وتو دارد و در آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز یکی از اعضای بسیار فعال است. با توجه به شرایط جدید، از جمله بمباران غیرقانونی و ظالمانه تأسیسات هستهای ایران، اطلاعرسانی نزدیک و دقیقی باید با مقامات روسیه انجام میشد که سفر آقای دکتر لاریجانی بیشتر در همین راستا قابل ارزیابی و تفسیر است.
* نگاه بخشی از ساختار قدرت در ایران به موضوع روسیه همراه با مبالغه است. در حالی که ایران سند همکاری بلندمدت با مسکو امضا کرده ولی رابطه ایران با روسیه استراتژیک نیست. آیا معتقد هستید رویکرد ما به روسیه تحت تأثیر رقابتهای سیاسی داخلی نیز قرار دارد؟
این سوال در خود سند همکاری بلندمدت که امضا شده است، وجود دارد. دقیقاً در آنجا محورها، زمینهها و ابعاد مختلف همکاری دو کشور تعریف شده است. با توجه به مؤلفهها، معیارها و زمینههایی که برای همکاری تعریف شده است، شاید بتوان تعریف دقیقی از روابط تهران–مسکو به دست آورد.
تحلیلها و تعبیرها در این خصوص متفاوت است. معمولاً تحلیلگران و کارشناسان با نظرات مختلف روابط دوجانبه را تفسیر میکنند. ولی واقعیت این است که برای داشتن یک تحلیل متوازن و منصفانه باید ببینیم که رویکرد و مواضع و تعریف هر دو طرف از رابطه چیست.
برای داشتن یک رابطه استراتژیک، یکسری مولفهها لازم است که احتمالاً هنوز رابطه تهران–مسکو به آن سطح نرسیده است. مثلاً روسیه با بلاروس یک رابطه استراتژیک دارد. حتی با برخی کشورهای دیگر که تعاملات نزدیک و معادلات عظیمی دارند نیز به سطح استراتژیک نرسیدهاند.
اگرچه در روابط جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه در سالهای اخیر یکسری رشد و ارتقا را شاهد بودیم، مانند تعاملات علمی، دانشگاهی، حضور دانشجویان ایرانی که چندین برابر شده، همکاریهای فنی، اقتصادی و غیره، ولی حجم مبادلات هنوز تغییر ملموسی نداشته است.
مثلاً رابطه ما با روسیه نهایتاً ۵ میلیارد دلار است، در حالی که رابطه روسیه با ترکیه ۶۰ میلیارد دلار و با چین ۲۴۰ یا ۲۵۰ میلیارد دلار است؛ بنابراین باید انتظارات را منطبق با شرایط و ظرفیتهای حاکم بر روابط دوجانبه تفسیر کنیم.
*نوع رویکرد کنونی ایران به روسیه ناشی از این تفسیر است که روسیه را در کنار چین بهعنوان قطبهای جدید نظام بینالملل میداند. به نظر شما کدام رویکرد محققکننده منافع ملی ایران است؟
با توجه به فضای حاکم بر تعاملات منطقهای و بینالمللی و روابط خارجی کشورمان، و رویکرد یکجانبهگرایی آمریکاییها، تحریمهای یکجانبه و ظالمانه و انواع فشارهای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی، طبیعی است که ایران باید از هر ابزار و امکانی برای شکستن این فضا استفاده کند.
دو کشوری که از ظرفیت قابل توجهی برخوردار هستند و خودشان نیز از این فرایند بهشدت ناراضیاند، روسیه و چین هستند. آمریکا هرجا که نمیتواند نظراتش را به دیگران بقبولاند، فوراً متوسل به تحریمها، دلار، بانک و تحریمهای تکنولوژیک میشود و حتی به دیگر کشورها نیز فشار میآورد که اجازه همکاری ندهند؛ لذا آنها نیز به این نوع همکاری و دوستی بین کشورها گرایش دارند. همانطور که قبلاً هم اشاره شد، فعلاً یکی از نمادهای مهم مخالفت با یکجانبهگرایی و نظام تکقطبی همین سه کشور: چین، روسیه و ایران هستند. این فرایند روندی تصاعدی و رو به رشد خواهد داشت.
ما در سالهای اخیر صداهای جدیدی را میشنویم؛ «جنوب جهانی»، توجه به سازمانهای منطقهای، تقویت تعاملات بینالمللی، و شکوفایی سازمانهایی مثل بریکس، شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و حتی توجه قویتر به سازمانهایی مثل کنفرانس اسلامی، اکو.
اینها نشان میدهد که کشورها از وضعیت موجود و عملکرد برخی قدرتها در روابط بینالملل ناراضیاند. اتفاقاتی که اکنون در غزه رخ میدهد، حتی صدای اروپاییهایی را هم درآورده که از حامیان برجسته رژیم صهیونیستی بودهاند.
ما شاهد هستیم که کشورهای مهم اروپایی مثل فرانسه و انگلیس طرح دو دولت و به رسمیت شناختن دولت فلسطین را مطرح کردهاند که احتمالاً در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد. این حتماً نقش مهمی در دورنمای تحولات بینالمللی و به ویژه منطقه غرب آسیا خواهد داشت.
گفتوگو: مهتاب بهرامی آسترکی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.