من از غمم چنان دل کندهام که از جنون چنین آکنده ام به راه غم نمی یابد کسی تو راتبسمی حریفی بایدت که از دلش حریقی آیدت به راه غم نمی یابد کسی تو رابه دوری ات مرا عادت نده تورا به دستی نمیسپارم من عاشقانه ای ادامه دارممن از غمم چنان دل کنده ام که از جنون چنین آکنده ام به راه غم نمی یابد کسی تو رابه دوری ات مرا عادت نده تورا به دستی نمیسپارم من عاشقانه ای ادامه دارمزیبا خطوط صورت توست سحر کن شرق و غربم همیشه فرصت توستزیبا حقیقت دارد این بار تو نزدیکی و اینجا غزل میبارد این بارنگاهت شراب و لبت میخانه دارد رخ تو شباهت به یک افسانه داردبه روز و به شامم اگر شمعم تو باشی کشم پر به سویت دلم پروا نه صد پروانه داردزیبا خطوط صورت توست سحر کن شرق و غربم همیشه فرصت توستزیبا حقیقت دارد این بار تو نزدیکی و اینجا غزل میبارد این بار