مطالعه کنید: طرحواره انزوای اجتماعی چیست و چگونه بر آن غلبه کنیم؟
مطالعه کنید: طرحواره بیاعتمادی چیست و چگونه بر آن غلبه کنیم؟
مطالعه کنید: طرحواره شکست چیست و چگونه بر آن غلبه کنیم؟
مطالعه کنید: طرحواره معیارهای سختگیرانه چیست و چگونه بر آن غلبه کنیم؟
حالا که دربارهی ۴ باور منفی بنیادین مطالبی را یاد گرفتید وقت آن رسیده است که روشهایی برای تغییر باورهای منفی خود پیدا کنید و بتوانید باورهای جدیدی را بسازید.
ریشههای هر نوع باور منفی بنیادین را میتوان در دوران کودکی پیگیری کرد. حتی زمانی که والدین بهترین تلاش خود را انجام میدهند، گاهی اوقات عدم انطباق این تلاشها با خلقوخوی کودک باعث میشود که احساس رهاشدگی یا قضاوت شدن داشته باشد. چنین چیزی در گروههای همسالان نیز صدق میکند. بعد از اینکه شما خانواده را ترک میکنید و در دنیای خارج از آن، گروه خود را پیدا میکنید باز هم ممکن است باور بنیادین منفی درباره خود را که در دورهی کودکی شکل گرفته است حفظ کنید.
این فعالیت را انجام دهید:
به باورهای بنیادین منفی خود که بالاتر آنها را توضیح دادم دقت کنید. به دوران کودکی خود نگاه کنید و این موضوع را بررسی کنید که آیا پیامهایی از دوران کودکی از اطرافیانتان شنیدهاید که شبیه این باورهای منفی باشد. به عنوان مثال ممکن است هیچگاه پدرتان برای پیگیری وضعیت شما به مدرسه نیامده باشد که به نوبهی خود باعث شده شما فکر کنید «من برای مهم نیستم». بنابراین ممکن است مستقیماً حرفی را نشنیده باشید اما از روی رفتارهای دیگران دست به استنباط زدهاید. یا ممکن است هنگامی که خیلی بچه بودهاید مادرتان شما را ترک کرده باشد و شما با خودتان فکر کرده باشید که «من لایق عشق نیستم».
تمامی باورها به صورت پیوستار هستند. اگر یک باور بنیادین منفی شما این باشد که «به اندازهی کافی خوب نیستم» در سر دیگر پیوستار این باور وجود دارم که «به اندازهی کافی خوبم». اکنون باید به دنبال شواهدی بگردید که از این باور جدید حمایت میکند. مثلا ممکن است شما به دیگران کمکهایی کردهاید که باعث شده مشکلاتشان حل شود، یا اینکه بر موانعی که در زندگی داشتهاید غلبه کردهاید یا اینکه کسانی هستند در زندگیتان که شما را دوست دارند و از شما حمایت میکنند.
با انجام این کار، شما به تدریج ذهنتان را از تمرکز روی نقصها و شکستهایی که به اشتباه فکر میکنید مانع از حرکت شما به سوی رؤیاهایتان میشود منحرف میکنید.
انسانها موجودات هیجانی هستند. از این رو گاهی تلاش برای منطقی بودن در مورد باورها کارساز و مؤثر نیست. در اینجا لازم است که از احساسات خود کمک بگیرید.
شما میتوانید روی جنبهی مثبت یکی از باورهای خود تمرکز کنید. به مواقعی فکر کنید که باور مثبت درست به نظر میرسید حتی اگر مدت زمان کوتاهی بوده است. برای مثال، اگر این باور منفی شما این باشد «به اندازه کافی خوب نیستم»، مواقعی را به یاد بیاورید که احساس کردهاید «به اندازه کافی خوبم». برای چند دقیقه روی این موضوع تمرکز کنید و به خودتان بگویید که شما قبلا توانستهاید این احساس را داشته باشید و در آینده هم میتوانید دوباره احساس خوب بودن داشته باشید.
به خودتان اجازه بدهید که شواهد باورهای جدید را بپذیرید حتی زمانی که آنها برای شما پذیرفتنی نیستند. مثلا ممکن است به یک مصاحبه برای شغل مورد علاقهتان دعوت شدهاید و به صورت غریزی با خودتان فکر میکنید: «شانسی بود. اونا منو استخدام نمیکنن». در اینجا به جای اینکه سریعاً به سمت منفینگری حرکت کنید کمی صبر کنید و به لحظهای فکر کنید که کارفرمای مورد نظر که شما را به مصاحبه دعوت کرده است هنگام بررسی مدارکتان، شما را برای این شغل مناسب دیده است.
اگر نسبت به خطاهای خود دیدگاه درستی اتخاذ کنید میتوانید سیستم باورهای خود را روی دیدگاههای واقعبینانه و همراه با شفقت به خود تنظیم کنید. با انجام این کار میتوانید به باور بنیادین جدید دست پیدا کنید.
فعالیتهایی بیشتر:
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.