
موتور سواری زنان همچنان با لایههایی از پیچیدگیهای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی همراه است که البته قابل رفع به نظر میرسند.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، مدیران و تصمیمگیران ما آموختهاند که برخی تغییرات را تنها پس از پرداخت انواع هزینههای سنگین بپذیرند. با این حال، هسته اصلی بحث موتورسواری زنان، فراتر از جنسیت، به مسئلهای مشترک با بخش قابل توجهی از مردان بازمیگردد: فقدان گواهینامه رانندگی، نقض استانداردهای ایمنی و عواقب ناگوار تصادفات احتمالی.
آمارهای پلیس راهور نشان میدهد که بیش از ۴۰ درصد تصادفات موتورسیکلت در کلانشهرها به دلیل عدم رعایت قوانین و تجهیزات ایمنی رخ میدهد، و این ریسک برای زنان – که اغلب بدون آموزش رسمی وارد این عرصه میشوند – دوچندان میشود.
در مسیر مدرسه
داستان موتورسواری زنان هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. نیروی انتظامی در انتظار تصویب قوانین نهایی از سوی نهادهای بالادستی است تا تکلیف این موضوع روشن شود. اما در این میان، چالشهای جدیدی در حال ظهور است که جامعه را به فکر وامیدارد. تصور کنید مادرانی که با موتورسیکلت، فرزندان دانش آموز خود را به مدرسه میرسانند: این صحنه نه تنها نمادی از استقلالخواهی زنان و وجود مشکلات مالی در تدارک سرویس مدرسه است، بلکه دردسرهایی جدی نیز برای خودشان و مأموران پلیس ایجاد کرده.
دردسرها
گزارشهای میدانی از تهران و شهرهای بزرگ حاکی از آن است که بسیاری از این زنان، به دلیل ترافیک سنگین صبحگاهی و کمبود وسایل نقلیه عمومی، ناچار به استفاده از موتور شدهاند. با این وجود، حوادثی مانند سقوط کودک از موتور یا برخورد با خودروها، بارها منجر به مداخله پلیس و حتی اعمال جریمه شده است.
ریشه بخشی از این پدیده را باید در فشارهای اقتصادی جستجو کرد. گرانی سرسامآور سرویسهای مدارس – که در برخی مناطق تا ۵۰ درصد افزایش یافته – و حضور مردان خانواده در محل کار دقیقاً در ساعات پیک صبحگاهی، زنان را به سمت موتورسواری سوق داده است. بر اساس نظرسنجیهای اخیر از سوی مرکز آمار ایران، بیش از ۶۰ درصد خانوادههای متوسط شهری اعلام کردهاند که هزینه حملونقل فرزندان به مدرسه، بخش عمدهای از بودجه ماهانهشان را بلعیده است. در نتیجه، موتورسیکلت به عنوان گزینهای ارزان و سریع، جایگزین شده، اما این انتخاب ناخواسته، ریسکهای ایمنی را به همراه دارد. زنان اغلب بدون کلاه ایمنی استاندارد یا آموزشهای لازم، اقدام به حمل کودکان میکنند، که این امر نه تنها جان خودشان، بلکه فرزندانشان را تهدید میکند.

بعد از مدرسه...
موتورسواری زنان در ایران، ابتدا از فشار تحولات اجتماعی و فرهنگی زاده شد. حالا با گرانی سرویس مدارس (تا ۵۰٪ افزایش) و حضور مردان در محل کار صبحگاهی، مادران را به حمل فرزندان با موتور واداشته است. این پدیده احتمالا به مسافرکشی شخصی و اینترنتی گسترش مییابد، اما تا تصویب قانون نهایی، شرکتهای تاکسی آنلاین و پیک موتوری از جذب زنان منعاند و فعالیتها غیررسمی و پرریسک میماند.
در میان فقدان گواهینامه، نقض ایمنی (بهویژه برای کودکان) و تصادفات فزاینده، پلیس با رویکرد تعاملی (۷۰٪ برخوردها بدون جریمه) عمل میکند، اما تأخیر قانونگذاری آن را میان خواست زنان و تصمیمگیران در سردرگمی و انتقاد دوجانبه قرار خواهد داد.
فعلا کژ دار و مریز
در یکی دو سال گذشته، انتشار ویدیوهایی از حرکات خطرناک دانشآموزان دختر موتورسوار در شبکههای اجتماعی، موجی از نگرانی ایجاد کرده بود. البته این نگرانی در مورد مردان نیز وجود دارد. این کلیپها – که شامل چرخاندن موتور در خیابانهای شلوغ یا حمل چندین نفر روی یک موتور است – نه تنها خطرناک هستند، بلکه میتوانند به عنوان بهانهای برای مخالفان قانونیسازی موتورسواری زنان عمل کنند. کارشناسان حقوقی هشدار میدهند که چنین رفتارهایی، روند تصویب قوانین حمایتی را کند کرده و تصویر منفی از این پدیده ترسیم میکند. پلیس راهنمایی و رانندگی بارها تأکید کرده که بدون زیرساختهای آموزشی و نظارتی، آزادسازی کامل این فعالیت، فاجعهبار خواهد بود.
در این شرایط پرتنش، تعامل سازنده شهروندان با پلیس حیاتی است. رعایت توصیههای ایمنی مانند استفاده از کلاه، اجتناب از حمل سرنشین اضافی و شرکت در دورههای آموزشی، میتواند مسیر را هموار کند. اما بخش اعظم این داستان فراتر از قوانین است و نیازمند بررسیهای عمیق جامعهشناختی و اقتصادی. جامعهشناسان معتقدند که موتورسواری زنان، آینهای از نابرابریهای جنسیتی و در مواردی فشارهای معیشتی است که بدون سیاستگذاری جامع، حل نخواهد شد.
در نهایت، موتورسواری زنان نه تنها یک مسئله ترافیکی، بلکه نمادی از تحولات اجتماعی در ایران معاصر است. با تصویب قوانین شفاف و تمرکز بر آموزش، میتوان این ضرورت را به فرصتی برای ایمنی و استقلال تبدیل کرد. تا آن زمان، احتیاط و همکاری متقابل، کلید عبور از این چالشهاست.