
تابناک: با توجه به گذشت نزدیک به یک سال از خصوصیسازی ایرانخودرو و واگذاری آن به شرکت کروز، و همچنین با در نظر گرفتن اظهارات مدیرعامل این مجموعه، آقای کشاورز، در حضور رهبر انقلاب ــ که تأکید کردند اگر در مدیریت ایرانخودرو موفق نباشیم، در میدان آزادی اعداممان کنید که البته رهبری در پاسخ گفتند چرا اعدام؟! همانطور که واگذار شده از شما پس گرفته میشود، امروز این پرسش مطرح است: آیا شرکت کروز در مدیریت ایرانخودرو عملکرد موفقی داشته است؟
اگر منظور از اعمال مدیریت بخش خصوصی در جهت منافع عمومی، همان مونتاژکاری باشد که در سایر خودروسازهای خصوصی مشاهده میشود، ممکن است در آینده ایرانخودرو نیز به یک مجموعه صرفاً مونتاژکار تبدیل شود.اما ایرانخودرو به عنوان یک صنعت مولد در تاریخ ایران، در سالهای اخیر با معضلاتی مواجه شده است؛ بخشی از این مشکلات ناشی از تحریمها، کمبود منابع مالی، مازاد نیروی انسانی و تا حدی نیز ناشی از پیامدهای منفی مدیریت دولتی بر واحدهای تولیدی است.
در چنین شرایطی طبیعی است که ایرانخودرو نهتنها به سمت مونتاژکاری، بلکه به سوی نابودی و فروپاشی نیز حرکت خواهد کرد. بنابراین، ضروری است که این شرکت همچنان یک صنعت مولد باقی بماند و به دوران درخشان گذشته خود بازگردد. اگر بخش خصوصی مانند شرکت کروز توانایی اعمال چنین مدیریتی را نداشته باشد، بهتر است از مدیریت ایرانخودرو کنار برود و اجازه دهد سهامداری به شکل سهامی عام یا گونهای از مشارکت جمعی سازماندهی شود تا مدیریت کارآمدتری بر این مجموعه حاکم شود. ایرانخودرو باید بتواند از متخصصان بهره بگیرد و به سرعت به سمت فناوریهای روز جهان حرکت و خود را بازسازی کند و با بهرهگیری از منابع تأمین مالی جمعی، فرآیند نوسازی را تسریع کند. اگر مدیریت جدید توانایی ایجاد چنین تحولاتی را ندارد، طبیعتاً باید از اداره ایرانخودرو کنار گذاشته شود.
تابناک: به نظر شما ایران خودرو خصوصیسازی شده با مدیریت کروز، کشاورز و علیپور تفاوتی با ایران خودرو دولتی دارد؟
در یک سال گذشته، براساس شواهد موجود، شرکت کروز یا مجموعهای که ایرانخودرو را در اختیار گرفته که اگر به صورت سنتی نگاه کنیم، گروه قبلی دولت محسوب میشد و این گروه جدید بخش خصوصی تلقی میشود علیرغم تمام ادعاهای مطرحشده، هنوز نتوانسته تحولی در مدیریت ایرانخودرو ایجاد کند. در حدود یک سال گذشته، اتفاقات رخداده نشان میدهد که هم قیمت خودرو افزایش یافته، هم تولید این مجموعه کاهش پیدا کرده و هم ادعاهای مربوط به تحول در ایرانخودرو اعم از نوآوریهای ضروری، عرضه خودروهای جدید توسط این گروه خودروساز، یا نوآوریها در حوزه تحقیق و توسعه، ارتقا موتور، بخشهای فنی و حتی طراحی خودرو تیم جدید با موفقیت همراه نبوده و این تیم جدید نتوانسته چنین تغییراتی را به وجود آورد و همان الگوی مدیریت دولتی که پیشتر در ایرانخودرو حاکم بود و به نوعی مدیریت تقاضا و بدهی با قدرتی کمتر و به شکلی ضعیفتر تداوم یافته است.
تنها تفاوت آن است که صدای اعتراض سهامدار بخش خصوصی از میان رفته، زیرا در گذشته که مدیریت را در اختیار نداشت، میتوانست ادعا کند که اگر مدیریت به او سپرده شود، تحول ایجاد خواهد کرد؛ اما اکنون که مدیریت را در اختیار دارد، طبیعتاً دیگر آن اعتراضها مطرح نمیشود و آن پراکندگی انتقادات یا اعتراضات مقطعی که پیشتر وجود داشت، اکنون دیده نمیشود. این مجموعه در حضور عالیترین مقام کشور ادعا داشت که قادر است در ایرانخودرو تحول ایجاد کند و چنان نسبت به تحقق این تحول مطمئن بود که اعلام کرد اگر موفق نشود، ما را «اعدام کنید»؛ که البته میتوان فرض کرد منظور آنان از «اعدام» لغو اختیارات مدیریتی بوده است. حال، اگر بپذیریم که یک سال زمان مناسبی بوده نه برای ایجاد یک تحول اساسی، بلکه برای نمایان شدن نشانههایی از آغاز تحول در ایرانخودرو میبینیم که چنین نشانههایی در عمل ظاهر نشده است؛ نشانههایی که بر مبنای آن بتوان تشخیص داد یک مسیر اصلاحی مناسب شکل گرفته است. تیم مدیریتی جدید که در ایرانخودرو مستقر شده، ادعا دارد که یک مسیر تحولی را آغاز کرده و تحولات رخ داده است؛ اما نشانهای از این ادعاها در رفتار ایرانخودرو در بازار، در تولیدات آن و حتی در اطلاعرسانی مشاهده نمیشود. بنابراین، تنها دو حالت قابل تصور است: یا یک ضعف بسیار گسترده در مدیریت ایرانخودرو حاکم شده، یا اینکه مدیریت ایرانخودرو از نظر اجرایی قابل قبول است، اما ضعف بسیار بزرگی در حوزه اطلاعرسانی و تبیین این تغییرات وجود دارد. به هر حال، به نظر میرسد در هر دو حالت، نیاز به تغییر رویکرد نسبت به مدیریت ایرانخودرو احساس میشود. دولت باید وظایف نظارتی خود را نسبت به این خودروساز بزرگ کشور که یکی از پیشرانهای صنعت در کشور، حداقل در حوزه خودروسازی است تقویت کند و بهعنوان نهادی که مسئولیت تنظیم پیشرفت صنعتی و توسعه کشور را بر عهده دارد، باید براساس نیازها و تقاضاهای کشور، مطالبات مشخص و جدی را از این خودروساز مطرح کند؛ بهویژه اکنون که مدیریت آن در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته، فکر نمیکنم تفاوتی ایجاد شده باشد.
حتی بهنظر من مدیریت ضعیفتری نیز اعمال میشود. اگر بخواهیم با دیدی بسیار بدبینانه نگاه کنیم، ممکن است در این مدیریت ضعیف نوعی عمد نیز وجود داشته باشد. زیرا منطقی نیست فردی که دو مجموعه خودروسازی در اختیار دارد، در یک مجموعه خودروسازی همواره به سمت پیشرفت حرکت کند و تلاش داشته باشد منابع را بهینهسازی کند، اما در مجموعه دیگر که پیشتر دولتی بوده بهطور مستمر نشانههای ضعف را آشکار سازد تا به نوعی از این وضعیت سوءاستفاده کند و حمایتهای دولتی را به سمت خود جلب کند. این رفتار به هیچ وجه صحیح نیست و از نظر من مدیریت جدید ایرانخودرو در این زمینه صادقانه عمل نمیکند. دولت باید نظارت خود را فعالتر و این مجموعه را وادار کند نسبت به تعهداتی که ارائه کرده، ادعاهایی که مطرح شده و برنامه تحولی که عنوان و بر اساس آن مجمع ایرانخودرو را برگزار کرده و سپس مجموعه را در اختیار گرفته اکنون پاسخگو باشد.

تابناک: اخیراً معاون وزیر صمت اعلام کرده که بسته حمایتی ۴۰ همتی برای نجات ایران خودرو و سایپا میخواهند اختصاص بدهند، آیا خودروسازان از جمله ایرانخودرو که خصوصی شده است، استحقاق دریافت این ارقام از جیب ملت را دارند؟ مگر قرار نشد که خصوصی شود تا بار هزینهای مدیریت ایران خودرو بر دوش مردم نباشد، یعنی هزینه سوءمدیریت بخش خصوصی را هم مردم باید بپردازند؟
اگر قرار بود این منابع مالی به خودروسازهای دولتی تزریق شود، حداقل این توجیه وجود داشت که دولت از خودروسازی که در اختیار دارد حمایت و به نوعی ضعف مدیریتی خود را با تزریق منابع جبران می کند. اما واقعیت این است که اگر قرار باشد این صنعت در اختیار بخش خصوصی باشد و باز هم چنین مبالغ بسیار هنگفتی در اختیار آنها قرار گیرد بدون آنکه توجیه عملی روشنی وجود داشته باشد و مشخص نباشد که چرا ایرانخودرو نیازمند چنین کمکی است آن هم بدون توجه به این واقعیت که منابع مالی کشور بسیار محدود است و این مبالغ میتوانست در صنایعی مانند حوزه فناوریهای نو، از جمله هوش مصنوعی، تحولات عظیمی ایجاد کند آنگاه اختصاص این منابع به مجموعهای که در حال حاضر مدیریت ضعیفی بر آن اعمال میشود و همان رویههای نادرست گذشته در آن تداوم دارد، واقعاً غیرقابل توجیه است.
این سرمایه عمومی، بهدرستی مشخص نیست بر چه مبنایی باید به این سمت هدایت شود، بدون اینکه ایدهای برای بازگشت آن به خزانه دولت وجود داشته باشد. این اقدام در واقع ظلم آشکاری نسبت به سایر صنایع است؛ صنایعی که اگر چنین منابعی در آنها تزریق میشد، میتوانستند به یک اهرم قدرتمند تحولآفرین در کشور تبدیل شوند و موجب سودآوری بالا و حتی ایجاد اشتغال گسترده گردند. چنین اقدامی قابل دفاع نیست و در حقیقت نوعی سوءاستفاده ایرانخودرو از موقعیتی است که در آن قرار گرفته است. یعنی شما در جایی ادعا میکنید که اگر مدیریت این مجموعه را در اختیار بگیرید، میتوانید آن را بهگونهای اداره کنید که رویههای گذشته تکرار نشود و آن را سودآور و متحول سازید، اما از سوی دیگر، پس از گذشت تنها یک سال، به سراغ دولت میروید و درخواست کمک بلاعوض، وام کمبهره یا حتی هر نوع وامی را مطرح میکنید؛ در حالی که هیچیک از کسبوکارهای دیگر در ایران، با توجه به محدودیتهای مالی موجود، به چنین منابع عظیمی در حد چهل هزار میلیارد تومان دسترسی ندارند و این موضوع به هیچ وجه قابل توجیه نیست. همانطور که در رویههای گذشته نیز مشاهده شده، عملکرد ایرانخودرو نسبت به بازار کشور و نسبت به مصرفکنندگانش هیچ توجیهی ندارد. حتی نه در مقایسه با شرکتهای خارجی، بلکه در مقایسه با شرکتهای خوب داخلی نیز، این مجموعه وظایفی را که نسبت به مشتریان خود بر عهده دارد چه در حوزه خدمات، چه در طراحی خودرو و چه در کیفیت تولید انجام نداده و اصلاحاتی که باید صورت میگرفت همچنان محقق نشده است. کمک به چنین مجموعهای در واقع به معنای مدارا کردن با مدیریت ناکارآمد این مجموعه ها است.
تابناک: فکر میکنید بهتر نبود به جای سپردن مدیریت ایرانخودرو، این شرکت را مکلف میکردند که همان بهمنموتور را با شرایط بهتری مدیریت کند؟
شاید نتوان ضعف بسیار گستردهای را در مدیریت خودروسازهای خصوصی، مطرح کرد؛ البته با توجه به انحصاری که در بازار خودروی ایران وجود دارد، نمیتوان بهطور دقیق سنجید که آیا خودروسازهای خصوصی عملکرد مطلوبی دارند یا خیر.
آنچه همواره مورد انتقاد مصرفکنندگان در ایران بوده، این است که چرا اجازه داده نمیشود واردات خودروهای بهروز دنیا انجام گیرد؛ خودروهایی که مصرف سوخت کمتری دارند، از فناوریهای بالاتری برخوردارند و نسبت به هزینه اداره خودروسازهای داخلی یا ارزهای ترجیحی که در اختیار واردکنندگان خودرو که بهنوعی مونتاژکار محسوب میشوند قرار میگیرد، به نوعی غیر عادلانه است و برای مصرفکنندگان و حقوق آنها مصرف نمی شود. به نظر من، اینکه یک خودروساز خصوصی بخواهد مدیریت یک خودروساز دولتی را بر عهده بگیرد، در حالی که خود نیز مالک یک خودروسازی دیگر است، نوعی تضاد منافع ایجاد میکند و چنین تضادی نباید رخ دهد. من با خصوصیسازی ایرانخودرو مخالفتی ندارم، اما اینکه ایرانخودرو عمداً در وضعیت ضعیف نگه داشته شود تا سایر خودروسازهایی که آن بخش خصوصی در اختیار دارد بتوانند در بازار پیشرو باشند، اقدامی ناعادلانه است. به نظر من، مدیریت منافع ایجاد میکند که دولت باید در این زمینه نظارت مؤثر داشته باشد. بهطور همزمان، نباید یک بخش خصوصی مالک دو خودروسازی باشد یا وضعیتی ایجاد شود که مدیریت تضاد منافع به وجود آید. دولت باید در این نقطه مقررات لازم را اعمال کند و اگر شرکتی دو خودروسازی را در اختیار دارد، باید ملزم به واگذاری سهام خود شود.
تابناک: به نظر شما بهتر نبود قبل از سپردن ایرانخودرو به بخش خصوصی، اهلیت متقاضی بررسی و پرونده آن در دستگاه قضایی بررسی میشد و پس از آن تصمیم به سپردن مدیریت آن به گروه کروز و مالکان آن گرفته میشد؟
برای ورود دستگاه قضایی به مسئله مدیریت ایرانخودرو هنوز هم دیر نشده است. ایرانخودرو به عنوان یک صنعت ملی تاریخی و بهعنوان برندی که با تاریخ ایران و جمهوری اسلامی ایران پیوند خورده، باید نسبت به سایر خودروسازها تحت نظارت شدیدتری قرار گیرد. قوه قضاییه این امکان را دارد که با توجه به سازوکارهای نظارتی خود، نوعی از نظارت را در مورد ایرانخودرو اعمال کند که همزمان با به رسمیت شناختن مالکیت بخش خصوصی همانگونه که آقای حجتالاسلام والمسلمین اژهای در سفر خود به قم و در محضر یکی از علما درباره تولید ثروت و مالکیت خصوصی نکات دقیقی را مطرح کردند حفظ شود، اما در عین حال، ایرانخودرو به عنوان یک برند ملی نیز صیانت شود. همچنین لازم است مدیریت صحیح اعمال شود تا مسائل مربوط به تضاد منافع کنترل شود و مدیریت به نحوی پیش نرود که ایرانخودرو به سمت فروپاشی و نابودی حرکت کند یا به وضعیتی برسد که در یک سال گذشته مشاهده کردهایم. باید از بروز چنین نتایجی جلوگیری و کمک کرد تا ایرانخودرو مسیر احیای خود را دقیق و صحیح طی کند. در این مسیر، یکی از مجموعههای مهمی که میتواند نقش مؤثری در برداشته شدن گامهای درست ایفا کند، قوه قضاییه است. این مجموعه میتواند از سازوکارهای نظارتی و بازرسی خود به نحو مؤثری استفاده کند. بخشی از این سازوکارها میتواند از طریق دستگاه اجرایی مانند ایدرو یا وزارت صنعت اعمال شود و بخشی دیگر نیز میتواند مستقیماً توسط نهاد قضایی به صورت مستقیم اجرا شود.

تابناک: به نظر شما با این شرایط آیا فعالیت کروز به عنوان سکاندار مدیریت ایرانخودرو ادامه خواهد یافت یا همانطور که رهبر انقلاب قید کردند که در صورت ناتوانی در مدیریت، این شرکت را از آنها پس میگیرند، به زودی شاهد بازگشت ایرانخودرو به دولت باشیم؟
اکنون زمان عمل به وعدهها فرا رسیده است و باید مدیریت ایرانخودرو در یک سال گذشته مورد ارزیابی قرار گیرد. همانگونه که رهبر انقلاب در حضور این افراد فرمودند، اگر ناتوان باشید، مدیریت ایرانخودرو از شما پس گرفته خواهد شد. در صورتی که ارزیابیها به این نتیجه برسد که این نوع مدیریت کارآمد نیست، اثرگذاری لازم را ندارد یا توانایی اداره مجموعه بزرگی مانند ایرانخودرو در این ساختار وجود ندارد، طبیعتاً نه به سمت دولتی شدن دوباره بلکه در جهت تغییر سهامدار و فراهم شدن امکان اعمال مدیریت بهتر، باید اقدام صورت گیرد. نمیتوان پذیرفت که گروهی ادعا کنند قادرند مسیر تحولی ایجاد کنند، اما ظرف یک سال حتی نشانههای اندکی از تحول در مجموعه پدید نیامده باشد. زمان حسابوکتاب برای مدیریت جدید ایرانخودرو فرا رسیده است و این حسابوکتاب باید با دقت کامل انجام شود تا وضعیت ایرانخودرو از شرایط فعلی بدتر نشود.
گفت وگو: مهتاب بهرامی آسترکی