
بیش از یک سال از عمر دولت پزشکیان گذشته است، اما نه جهتگیری اقتصادی آن روشن است و نه سیاست خارجیاش. یعنی دولتی که با شعار وفاق ملی، گفتوگو و عقلانیت روی کار آمد، اکنون بیش از هر زمان دیگری درگیر ابهام، روزمرگی و فقدان گفتمان روشن است.
مشکل اصلی دولت، ضعف رسانهای، کمبود نیروی انسانی، فقدان انسجام فکری و معنایی است . دولت پزشکیان افراد گفتمانساز ندارد تا حامل معنا، تجربه و زبان مشترک دولت وملت باشند ؛ زبان تعامل، تصمیمگیری استراتژیک و بازنمایی اهداف اصلی کابینه ، کمرنگ است که باعث شد ستون فکری دولت فرو بریزد و پایه مرکزی گفتمانی که مردم بر اساس آن به دولت اعتماد کرده بودند، تا حدودی از بین برود.
در حوزه اقتصاد، تصمیمها پراکنده، واکنشی و بدون چشمانداز هستند؛ نه برنامه مالی و پولی مشخصی وجود دارد، نه استراتژی برای مهار تورم، رشد تولید یا ساماندهی بودجه. در سیاست خارجی نیز دولت، به جای دیپلماسی فعال و معنادار، وارد مدیریت روزمره شده است؛ رفت و آمدهای تشریفاتی بدون نتیجه ملموس.
وقتی گفتمان ضعیف باشد و چهرههای توانمند کنار گذاشته شوند، وفاق ملی نیز به ابزاری موقت و بیاثر تبدیل میشود. دولت پزشکیان برای عبور از این بحران، ناگزیر است گفتمان خود را بازتعریف کرده و از چهرههایی استفاده کند که بتوانند زبان، معنا و جهت حرکت دولت را بازنمایی کنند. در غیر این صورت، دولت از داشتن جهت محروم میماند و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی خود را نیز از دست خواهد داد.
*استاد دانشگاه