«سید رسول موسوی» دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نوشت: با اعلام موافقت ایران برای شرکت در دور پنجم مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در رم، پایتخت ایتالیا، نوعی آرامش محتاطانه در فضای رسانهای برساخته در خصوص مذاکرات ایران و آمریکا بوجود آمده است اما این آرامش میتواند بسیار ناپایدار باشد زیرا که این دور از مذاکرات با یک سوال بنیادی مجموع صفر مواجه است.
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا؛ ایران ادامه غنیسازی اورانیوم در خاک خود را حق طبیعی و قانونی خود دانسته و حفظ صنعت هستهای را خط قرمز مذاکراتی خود میداند و طرف آمریکایی هم کاملا در جهت عکس نظر ایران سخن از عدم غنیسازی در خاک ایران و جمع آوری تاسیسات غنی سازی آن می راند.
اینکه دیپلماسی برای جمع این ۲ گزاره متناقضنما (پارادوکسیکال) راهحلی بیابد به نظر غیرممکن میرسد. اما دیپلماسی که خود را هنر امکان میداند باید در چنین وضعیت متناقضنمایی هنر خود را نشان دهد و برای یکی از بحرانهای مهم بینالمللی راهکاری مسالمت آمیز پیشنهاد نماید.
دیپلماسی بر تعادل قوا و تعیین اینکه کدام یک از منافع خود را در اولویت قرار دهیم و برای دستیابی به آن رضایت طرف مقابل را از طریق گفتوگوهای صریح بهدست آوریم، بنیان نهاده شده است، لذا باید بتوانیم وضعیت موجود را به صورت واقعی تجریه و تحلیل نموده و ارزیابی دقیقی از ظرفیتهای خود و طرف مقابل داشته باشیم تا روی میز مذاکره از آنها برای معامله استفاده کنیم.
ایران و آمریکا باید به وضوح ارزش فرصتی را که در مقابل آنها گشوده شده است، بدانند و تلاش کنند آن را از دست ندهند زیرا از دست دادن این فرصت بازگشت به سطحی از منازعه خواهد بود که جمع جبری آن به زیان هر دو طرف خواهد بود و این گونه نیست که در این منازعه فقط یک طرف خسارت ببیند.
مذاکرات ایران و آمریکا
محاسبه اشتباه
یکی از محاسبات اشتباهی که برخی در مشاوره های خود به کاخ سفید القا میکنند، محاسبه غلط قدرت جمهوری اسلامی ایران است و چنین تبلیغ میکنند که بعد از تحولات مربوط به حزبالله در لبنان و سقوط دولت سوریه، جمهوری اسلامی ایران ضعیف شده است. این عده که در راس آنها رژیم صهیونیستی قرار دارد، با این پیش فرض غلط قدرت ایران را تحلیل میکنند که ایران در پشت جبهه مقاومت پناه گرفته بود و بعد از ضرباتی که به جبهه مقاومت وارد شده ایران ضعیفتر شده است، در حالی که قدرت ایران قبل از تحولات اخیر هرمی بود که با راس بر زمین قرار داشت ولی اکنون این هرم قدرت بر قاعده خود استوار است و کانون قدرت نه در اضلاع آن بلکه در نقطه ثقل آن تمرکز یافته است. مجموعه نشانههای مختلف حاکی از آن است که نهادهای اصلی قدرت در امریکا ارزیابی درستتری از قدرت واقعی ایران دارند اما رژیم صهیونیستی و پیروانش تلاش دارند واقعیت موجود را نادیده بگیرند.
ایران و آمریکا با تصمیم خود برای فرصت دادن به دیپلماسی، برای سایر کشورهای منطقه هم این فرصت را فراهم ساختهاند که بتوانند برنامههای توسعه خود را با اطمینان بیشتری پیگیری کنند و این موضوع نیز میتواند از مولفههای تاثیرگذار مثبت در صلح و توسعه منطقه باشد؛ مولفهای که در سالیان قبل در جهت معکوس عمل میکرد ولی اکنون منافع خود را در موفقیت دیپلماسی در حل موضوع هستهای ایران میدانند.
اما اینکه دیپلماسی چگونه بتواند این مساله را حل کند و برای ۲ گزاره متضاد مجموع صفر سنتزی برد- برد برای طرفین بهوجود آورد مساله اساسی است. ۲ کشور نباید حقوق، مقررات، رژیمهای حقوقی بینالمللی و تجارب مذاکرات خلع سلاح را نادیده بگیرند و تصور کنند که برای موضوع هستهای ایران باید رژیم حقوقی انحصاری تعریف گردد که چنین تصوری راه به جایی نخواهد برد.
در حال حاضر در موضوع هستهای ایران مقررات انپیتی و تعهدات پادمانی ایران و نهاد بینالمللی ناظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین تجربه برجام و تجارب مذاکرات مختلف مرتبط به آن در ادوار مختلف را داریم. به نظر میرسد نادیده گرفتن این تجارب ارزشمند نه به سود ۲ کشور و نه به سود منطقه و نه به سود آژانس است؛ لذا راهکار دیپلماتیک آن است که از یافتههای این تجارب استفاده مناسب صورت گیرد.
در حاشیه نمایشگاه تخصصی «دستاوردهای صنعت هستهای» ۱۴۰۲
وضعیت پیشامذاکراتی دور پنجم ایران و آمریکا این گونه است که ایران بر حقوق به رسمیت شناخته شده خود در انپیتی اصرار دارد و آمریکا از ضعف انپیتی در نظارت کامل بر فعالیتهای هستهای ایران سخن میراند. راهحل مشکل در نادیده گرفتن انپیتی و حقوق ایران نیست بلکه تلاش برای تکمیل آن است.
نادیده گرفتن حق غنی سازی ایران در چارچوب مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی یعنی ( NPT - ) و به معنی چیزی کمتر از انپیتی در حالی که باید آن را به گونهای تقویت کرد که چنانچه مشکلی در نظارتهای آژانس وجود دارد، حل گردد و به عبارتی ما یک (NPT+) نیاز داریم؛ یعنی ایران مطابق مقررات آژانس از حق غنیسازی خود بهرهمند شود و آمریکا اگر فکر میکند بخش نظارتی مقررات آژانس کمبودهایی دارد، آن را اضافه کند. مجموعه مواضعی که تاکنون مقامات ایرانی داشتهاند، موید آن است که جمهوری اسلامی ایران با افزایش نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای خود مخالفتی ندارد.
مخلص کلام آنکه اگر آمریکا بهدنبال راهحل دیپلماتیک موضوع باشد نباید به فکر NPT - و نادیده گرفتن حق طبیعی ایران در غنیسازی باشد بلکه باید به NPT+ یعنی یافتن اطمینان از شیوه نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران باشد و اگر همچنان بر گفته خود در خصوص غنیسازی صفر در ایران تاکید کند، به معنی آن است که آمریکا دیپلماسی را سپر اهداف غیردیپلماتیک خود کرده است و مطمئنا جمهوری اسلامی ایران چنین اقدام غیردیپلماتیک را با دیپلماسی پاسخ نخواهد داد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.