جوایز ادبی در کشورمان، سرنوشتی به غمانگیزی وضعیت کتاب در ایران یافتهاند و جایزه جلال آل احمد نیز از این قاعده جدا نیست؛ جایزهای که کوچک و کوچکتر شد و همین مسأله منجر به گلایه اهالی فرهنگ شده، چرا که این جایزه مهم به اندازه جوایز یک قهرمانی ورزشی یا حتی یک فوتبالیست نیمهحرفهای نیز نیست. با این اوصاف، چگونه میتوان درباره بزرگداشت اهالی فرهنگ سخن به میان آورد؟
به گزارش «تابناک»، یکی از ضعفهای حوزه فرهنگ کشورمان، عدم برخورداری از جوایز ارزشمند به عنوان مشوق و همچنین پیشبرنده چهره مؤثر در این حوزه است؛ جوایزی که در دیگر کشورهای مرسوم است. در همین راستا، جایزه ادبی جلال آلاحمد که به منظور معرفی آثار برگزیده ادبیات داستانی در ایران پایهگذاری شد، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره خود را در سالروز تولد جلال آلاحمد نویسنده شهیر کشورمان آغاز کرد.
ابتدا قرار بود این جایزه به برگزیدگان خود ۱۱۰ سکه بدهد که در اولین دوره برگزاری خود، اعلام کرد، در هیچ یک از رشتههای داستان کوتاه، رمان، نقد ادبی و تاریخ، برگزیده ندارد و به اعلام آثار شایسته تقدیر بسنده کرد؛ مسألهای که علت وقوعش ابعاد جایزه بود که با توجه به افزایش فنری قیمت سکه و طلا، پرداختش از توان برگزارکنندگان خارج شده بود و یا حداقل برگزارکنندگان این جایزه، اولویتهای دیگری داشتند.
در واقع سوای سازوکار بررسی آثار و انتخاب چهرههای برگزیده، اصل اهدای جوایز نیز به چالش کشیده شد، تا اینکه این ۴۴۰ سکه به ۱۲۰ سکه برای دوره پیش روی تقلیل یافت و قرار شد به برگزیدگان چهار بخش ۳۰ سکه طلا اهدا شود؛ اتفاقی که مابهالتفاوتش ۳۲۰ سکه، معادل رقمی نزدیک به ۳۰۰ میلیون تومان بود و در واقع دعوا بر سر چنین عدد کوچکی به نسبت هزینههای معمول در حوزههای مختلف از جمله حوزه فرهنگ است.
در این زمینه، غلامعلی حداد عادل، عضو شورای انقلاب فرهنگی و رئیس فرهنگستان زبان فارسی نیز گفته است: «موضوع تا جایی که من اطلاع دارم در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح نشده است، اگر وزارت ارشاد به هر دلیلی و به خاطر مسائل مالی و محدودیتهای موجود جایزه جلال را تقلیل داده، میتواند این مسأله را در شورا مطرح کند تا در آنجا کمکی به این مسأله شود. تا جایی که اطلاع دارم مطرح شدن این موضوع در صورتجلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی را در یاد ندارم. به هرحال رسم نیست که جایزهای تقلیل پیدا کند، معمولاً جوایز افزایش مییابند، ولی کاهش نمییابند».
از این حیث، این تصمیم را میتوان یک بدسلیقگی تلقی کرد، زیرا انتظار میرفت نه تنها این جایزه کاهش ریالی نداشته باشد، بلکه با افزایش ارزش نیز همراه باشد و در نهایت به نقطهای برسد که برگزیدگانش در سطح بینالملل نیز مورد توجه قرار گیرند؛ اما ظاهراً این جایزه با چنین نگاهی مورد توجه قرار نگرفته و به همین دلیل، تلاش شده تا آنجا که ممکن است، در دایره محدودی برگزار شود.
هرچند عنوان شده این رویکرد در راستای همسانسازی جوایز و همراستا با جوایز پروین اعتصامی صورت پذیرفته، حقیقتاً چه اشکالی داشت، سایر جوایز افزایش مییافتند و سالیانه چند میلیارد تومان به عنوان جایزه به اهالی فرهنگ اهدا میشد و یک نویسنده نخبه حداقل به اندازه دستمزد یک فصل بازیکن لیگ دسته یک (و نه حتی لیگ برتر) فوتبال جایزه میگرفت؟ آیا این جوایز، بهترین فرصت برای توجه به جایگاه یک نخبه کشور نبود؟