موضوع روابط ایران و روسیه و فراز و فرودهای آن، مسألهای است که همواره چه در درون کشور و چه بیرون کشور، مورد توجه ناظران و تحلیلگران بوده و وقایع گوناگون در مقاطع مختلف، میزان این توجه را با شدت و ضعف روبهرو ساخته است. «تابناک» در مصاحبهای با دکتر جهانگیر کرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، این روابط را بررسی کرده است.
به گزارش «تابناک»، در توافقنامه امنیتی که ماه گذشته میان ایران و روسیه به امضا رسید، مواردی چون همکاریهای دو کشور در حوزه مبارزه با مواد مخدر و جرایم سایبری مورد توجه قرار گرفت.
از سوی دیگر، برخی تحلیلگران این گمانه را مطرح کردند که همکاری دو کشور در این حوزهها، میتواند بستری را برای تعامل بیشتر آنها در مسائل امنیت دریای خزر نیز فراهم کند.
این گروه از ناظران همچنین با اشاره به نخستین سفر وزیر کشور روسیه به ایران در سه دهه گذشته، از فراهمتر شدن زمینه برای همکاری دو کشور سخن گفتند.
دکتر جهانگیر کرمی، دانشیار و عضو هیأت علمی گروه مطالعات روسیه دانشگاه تهران، در گفتوگویی با تابناک در این زمینه، ضمن اشاره به زمینههای منطقهای امضای این توافقنامه، مسائلی از قبیل وجود دولتهای بیثبات همچون افغانستان و پاکستان در منطقه را از عوامل تهدیدزای مشترکی میداند که دو کشور را به همکاری بیشتر در حوزه امنیتی کشانده است.
به باور وی، هرچند ایران در محیط پیرامونی خود با شماری دیگر از کشورها نیز مشابه چنین توافقنامهای را به امضا رسانده، مهمترین دلیل اهمیت این توافقنامه با روسیه آن است که در این مورد، جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار فراتر از مرزهای محیطی خود با یک کشور چنین توافقنامهای را امضا کرده است.
اما در رابطه با بحث خزر، دکتر کرمی اشاره میکند که روسها دستکم تا پیش از این، مایل نبودهاند با ایران وارد ترتیبات امنیتی منطقه شوند و این بیشتر تمایل ایران بوده تا به گونهای نهادمند در این زمینه با روسیه تعامل کنند.
وی در توضیح این موضوع میگوید: «یک بخش از این موضوع مربوط میشود به داخل روسیه که در درون روسیه در آن دوران، اندیشه غربگراها و سیاست خارجی یلتسین خیلی تمایلی به همکاری جدی با ایران نداشت؛ اما از سال ۲۰۰۰ به بعد، این وضع تغییر کرد و فضای جدیدی ایجاد شد. ولی بحث فقط مسائل داخلی نبود. جایگاه بینالمللی روسیه و ماهیت تعاملاتش درون نظام بینالملل و در چهارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین روابط با آمریکا و اتحادیه اروپا و ناتو، خود همیشه مانعی بوده برای این که روسیه وارد همکاریهای نهادی با جمهوری اسلامی ایران شود».
اما به نظر وی، نمیتوان گفت در دوره پوتین نیز روابط کاملاً به سود ایران تغییر کرده، زیرا روسیه پوتین با دیدگاهی عملگرا، به غرب و به ویژه آمریکا به عنوان یک بازیگر کارآمد نگاه میکند که روسیه نمیتواند منافعش را بدون در نظر گرفتن آن پیش ببرد.
این ملاحظات باعث میشود دولت پوتین نخواهد با کشوری که کاملاً در مقابل غرب است و خود را در مقابل غرب تعریف میکند، دارای ایدئولوژی و انگیزههای هویتی است و تجربه عملکرد سی و چهار سالهاش هم آن را تشویق کرده تا بر این سیاست خود پافشاری کند، وارد فضای جدیتر و وارد یک اتحاد راهبردی شود.
دکتر کرمی در آسیبشناسی روابط ایران و روسیه به این موضوع اشاره میکند که با وجود موارد متعدد همکاری میان دو کشور در حوزههای موضوعی و جغرافیایی گوناگون، از آسیای مرکزی و قفقاز گرفته تا اینک در سوریه، هیچ گاه همکاریهای دو کشور دوام پیدا نکرده و با پایان یافتن مشکل و دغدغه مشترک، همکاریها نیز پایان یافته است.
وی در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره موضع روسیه نسبت به برنامه هستهای ایران، لازمه بررسی این موضوع را تفکیک موضع نیروگاه بوشهر از برنامه هستهای دانست، زیرا از دیدگاه روسها، قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر، قراردادی صرفاً تجاری و صنعتی است و مسکو توانسته این موضوع را برای کشورهای غربی نیز جا بیندازد.
اما درباره پرونده هستهای، دکتر کرمی بر این باور است، رفتارهای روسیه برآمده از اصول دکترین هستهای این کشور است که موارد زیر را شامل میشود:
«از نگاه روسیه،
نخستین اصل حاکم بر سیاست هستهایش، حفظ «ان.پی.تی» است. روسیه «ان.پی.تی» را با همکاری آمریکا و کشورهای عضو دائم شورای امنیت به وجود آورده و به آن پایبند است و آن را در راستای منافع ملی خود میداند. حال اگر احساس کند «ان.پی.تی» از طرف هر کشوری به خطر میافتد، چه کره شمالی باشد، چه ایران و هر کشور دیگر، این را یک تهدید میداند.
اصل دوم آن که روسیه آژانس را محلی برای حل و فصل مباحث هستهای میداند و این را در چهارچوب آژانس در نظر میگیرد.
سوم اینکه اگر آژانس نتواند موضوع را حل کند، روسیه معتقد است موضوع باید در چهارچوب شورای امنیت حل و فصل شود؛ در همین چهارچوب، روسها تاکنون به پنچ قطعنامه نیز رأی مثبت دادهاند».
وی در بیان دو اصل دیگر این دکترین اشاره میکند: «
اصل چهارم این است که روسها حق برخورداری از فناوری مسالمتآمیز هستهای را برای جمهوری اسلامی ایران به رسمیت میشناسند. البته تفسیر روسها از استفاده مسالمت آمیز از فناوری هستهای، لزوماً به معنای پذیرش غنی سازی بومی به شکل گسترده نیست.
اصل پنجم هم این است که روسها بر این باورند، حفظ «ان.پی.تی»، کنترل هستهای و منع تکثیر هستهای، نباید بهانهای برای گسترش نفوذ غرب و ضربه زدن به دولتهای مستقل باشد، زیرا این فاکتور باعث شده روسها موافق نباشند، قطعنامههای شورای امنیت، پا را از حد تحریمها فراتر بگذارد».
به این ترتیب، از نظر دکتر کرمی، توجه به این اصول، میتواند کارکرد و رفتار روسیه در قبال برنامه هستهای ایران را به شکل دقیقتری آشکار نماید.
متن کامل مصاحبه «تابناک» با دکتر کرمی را می توانید اینجا مطالعه کنید.