با وجود تاكيد خوزه مورينيو بر ارجح بودن «جمع» بر «فرد» و عمده بودن تاكتيكها و بازي محكم گروهي و چربش آن بر درخششهاي فردي در فلسفه كاري سرمربي پرتغالي و جديد تيم فوتبال رئالمادريد، وي به پنج، شش مهره ويژه براي تقويت رئال در فصل آينده چشم دوخته و با آنها ارتباط و مذاكره كرده است. حرفهاي آقاي خاص پرتغالي و سرمربي جديد رئال در مورد نقاطي كه در تيم تازه وي نياز به ترميم دارد يا درباره برخي نفرات كنوني رئال كه جوابگوي نيازها هستند در اين مورد بسيار روشنگر است.
به نوشته جام جم و به نقل از 4Channel؛ يكي از مناطقي كه مورينيو اصرار بر ترميم و تقويت آن دارد، پستهاي مدافعان كناري است. سال پيش سران رئال در اقدامي نهچندان عاقلانه اقدام به جوابگويي ميشل سالگادو مدافع راست ديرپاي خود (او سر از بلكبرن انگليس درآورد) و جذب «الوارو اربلوا» مدافع اسپانيايي ليورپول به جاي وي به بهاي 6 ميليون پوند كردند كه هرچند بازيكن بدي نيست، اما معموليتر از آن است كه گرهي از كار رئال بگشايد.
مورينيو هم زرنگتر از آن است كه براي تصحيح آن اشتباه آشكار، بازيكني كوچكتر از مايكون را براي اين مهم و براي پر كردن اين پست طلبيده باشد. اين مدافع راست برزيلي بهرههاي زيادي را به اينتر در دوران زمامداري دو ساله مورينيو در آنجا رساند، اما نرخ و قيمت جذب او بسيار بالاست و ماسيمو موراتي، مالك اينتر كه از واگذاري اجباري مورينيو به كهكشانيها دل خوني دارد، حاضر نيست مبلغي كمتر از 35 ميليون يورو را براي اين مدافع قدرتي و ماجراجو بپذيرد و حتي به 40 ميليون يورو هم فكر ميكند.
حرفهاي مبهمبا اين اوصاف، حرفهاي مورينيو هم درباره رويكردش به شاگرد برزيلي سابق خود مبهم و توام با زرنگي است. او ابتدا اسامي نفرات ديگري را براي پست مدافع راست رئال ميآورد و ميكوشد اسم مايكون را به صراحت نگويد و لابهلاي حرفهاي خود گم كند و كار جذب او را به روساي باشگاه سپرده و منتظر اقدامات پرز در اين ارتباط باشد.
«ما به جز اربلوا يك مدافع راست عالي ديگر هم بين خود داريم و او سرخيو راموس است اما اعتقاد دارم بهترين پست براي او مدافع وسط است و به همين سبب است كه من در هفتههاي اخير به دنبال يك مدافع راست ديگر هم گشتهام! مارسلوي برزيلي هم در دفاع چپ خوب كار كرده اما ما به بازيكني با خصايلي متفاوت نياز داريم. ما بايد براي تمامي پستها حداقل دو بازيكن همسطح ولي صاحب ويژگيها و سبكهاي متفاوت داشته باشيم و به همين خاطر يك مدافع چپ نيز در رادار مطالعاتي من قرار دارد. ما بايد در هر 3 دوره مسابقهاي كه فصل بعد در آنها شركت ميكنيم در مراحل نهايي آنها حاضر باشيم و در اين راستا بايد نفراتمان بيشتر و متنوعتر و صاحب تواناييهاي ويژهاي باشند و هريك با ديگري فرق كنند.»
اشلي كول هم هستمورينيو معتقد است باوجود حضور سالهاي اخير امثال رائول و گوتي در رئال تيمي كه به وي ارث رسيده، در مجموع تيم جواني است و معدل سني در آن بالا نيست، ولي او براي پستهاي مورد نظرش صرفنظر از مسائل فني رو به كساني آورده كه در پستهاي تخصصي خود عالي و طبق اسلوبهاي مورد نظر مورينيو توپ ميزنند و در اغلب (و حتي تمامي) موارد با او سابقه همكاري دارند و شاگردان وي بودهاند. به عنوان مثال در ليستي كه مورينيو در زمينه جذب نفرات تازه به «فلورن تينو پرز» (رئيس بسيار ثروتمند رئال) داده، اسم اشلي كول هم ديده ميشود كه مدافع چپ چلسي در زمان مربيگري مورينيو بود و هنوز هم عضو همين تيم است.
وسلي اشنايدر و ديهگو ميليتو نيز شاگردان هلندي و آرژانتيني وي در اينتر بودند و جالبتر اين كه گفته ميشود مورينيو در صورت قطع اميد از مايكون، خاويير زانهتي را براي پست مدافع راست رئال طلب خواهد كرد كه هر چند 37سال دارد ولي هنوز در اوج است و در 2 سال اخير رابطه كاري نزديكي با آقاي خاص در اينتر داشت.
خط مياني رئال در سالهاي اخير و بويژه در فصل اخير از نقاط ضعف عمده اين تيم به شمار آمده و حتي پيوستن ژابي الونسو ليورپولي به جمع مردان اين خط در اوايل تابستان سال پيش و مستقر بودن لاسانا دياراي دونده و محمد دياراي سختكوش در مركز اين خط نيز گمانهزني فوق را نقض نكرده، اما به نظر نميرسد آقاي خاص روي وجوه دفاعي و توانايي «دفع حملات» اين تيم ترديد زيادي داشته باشد.
سرخيو راموس عالي استقاعدتا عناصر تهاجمي اين خط و لزوم تقويت اين وجه از قضيه بيشتر مورد توجه وي قرار دارند. در عين حال او در اين زمينه نيز توضيحات دوپهلويي را ارائه ميدهد و ابتدا اين تصور را به وجود ميآورد كه مثل معمول به فانتزيبازها معتقد نيست و دوندگي تا سر حد مرگ را براي هافبكها الزاميتر ميانگارد و اگر به يك هافبك فني غيرقابل برابري معتقد باشد، او نه كاكا، ستاره برزيلي رئال بلكه فرانك لمپارد است.
مورينيو حتي تا به آن حد پيش ميرود كه هافبك 32 ساله و تا حدي كمفروغ شده چلسي را بهترين فوتباليست فعلي دنيا ميانگارد. او حتي پيشنهادي كلان براي استخدام شاگرد سابق خود و آوردن او به برنابئو به سران چلسي ارائه داده، اما مسوولان چلسي اين درخواست را رد كردهاند. مردي كه طي 3 سال و 3 ماه مربيگري در استمفورد بريج با چلسي فاتح 5 جام شد، ميگويد: «برآوردها در مورد لمپارد بسيار شاد و روشن است. هافبكي كه در هر فصل حدود 25 گل ميزند، تكليفش معلوم است. اين رقم براي يك هافبك محيرالعقول است.»
مساله اشنايدراما مورينيو وجوه ديگري را نيز بر ماجراها و تواناييهاي خط مياني تيمش قائل است: «ما بايد كساني را بيابيم كه سريع و قوي و كاملكننده كار يكديگر باشند. البته ما چنين نفراتي را همين حالا هم در برنابئو داريم، ولي بايد شرح وظايفشان از نو تعيين و برايشان تعريف شود.»
هافبكي كه مورينيو بسيار دوست دارد در برنابئو در اختيار داشته باشد، وسلي اشنايدر است. او اين هافبك ضربتي و هلندي را به محض اين كه رئال در تابستان سال پيش بازيكن آزاد اعلام كرد، بلافاصله به اينتر برد و در آنجا وي را به يكي از سرداران اول خود بدل ساخت. اينك اشنايدر همان قدر مشتاق حضور مجدد در برنابئو است كه مورينيو به بازگشت او علاقهمند است، زيرا اين را نوعي انتقامگيري آشكار از كساني ميداند كه وي را يك سال پيش به بهانه مازاد بودن بعد از اضافه شدن نامداران جديدي همچون كريس رونالدو، كاكا، بنزما و الونسو به تركيب اين تيم فروختند.
مورينيو مايل است همانطور كه پيشتر نيز نوشتيم ديهگو ميليتو، گلزن بسيار حساس و سرنوشتسازي را كه فصل گذشته گلهاي قهرماني اينتر را در 3 جام به نام خود نوشت به برنابئو بياورد،اما موراتي هم روي حفظ او در اينتر بسيار مصر و در اين زمينه مصمتر از چيزي است كه در ارتباط با حفظ اشنايدر و حتي مايكون در رفتار و گفتار وي مشاهده شده است.
همان وضعيتاما مورينيو ميداند همانطور كه در چلسي و اينتر با نفرات موجود آن تيمها ساخت و كاركرد و باعث ارتقاي سطح بازي آنها شد و بيش از چهار، پنج مهره را در ابتداي كار به جمع آنها نيفزود، در رئال نيز با همان وضعيت مواجه است و اينجا هم بايد در درجه اول با سرمايههاي موجود كار كند كه لااقل به لحاظ تواناييهاي ذاتي و فردي اصلا اندوخته كم و نازلي نيستند.
نفرات شاخص ديگري را هم به مورينيو نسبت داده و آنها را هم در فهرست خريدهاي وي تلقي كردهاند كه از آن جملهاند: خسوس ناواس پيستون، راست كوتاه قد و كوچكجثه ولي بسيار سريع و تكنيكي تيم سهويا، دانييله دهروسي، هافبك ضربتي رم، پيتر چك، دروازهبان غولپيكر چلسي و البته ديديه دروگبا، بازيكن بشدت محبوب اين مربي به غايت جاهطلب و برترين گلزن فصل پيش ليگ انگليس و مهاجم برجسته تمامي سالهاي اخير چلسي، اما آقاي واقعا خاص و غيرمتعارف پرتغالي دوست دارد همچنان از لمپارد بگويد و حتي براي پرت كردن حواس فوتبالدوستان مسائل اساسيتري را كه در ذهن او هست، در ميان حرفهاي خود گم كند: «قياس لمپارد با سايرين و رقبايش كار سختي است، زيرا از فرهنگهاي به طور كلي متفاوتي ميآيند ولي من اين را ميدانم كه او به دفعات در انگليس بيش از 20 گل در هر فصل ميزند، اما ژاوي و اينييستا در ليگ اسپانيا هرگز به اين رقم نميرسند و گاه 10 گل هم نميزنند و شك دارم كه اگر آنها را به ليگ انگليس بفرستند، در هنگام بازيهاي فيزيكي آنجا حتي 5 گل هم به ثمر برسانند. لمپارد از استثناهاي فوتبال دنيا در سالهاي اخير بوده است. تيم جديد من بايد سرشار از آدمهايي مثل او باشد.»
اما مورينيو ميداند كه خريدهاي اصليتر او با نامها، اوصاف و طرق ديگري در راه برنابئو هستند. او بازي رواني هميشگي و آشنايش را يك بار ديگر آغاز كرده و در اين زمينه آقاي خاص از رقبا پيش افتاده است.