کلیات
ردیف، در تئوری موسیقی ایرانی، به طرز قرار گرفتن آهنگها و نغمات موسیقی گفته میشود. هر یک از این آهنگها، که به آن یک گوشه گفته میشود، جزئی از یک دستگاه یا آواز دانسته میشوند که بر اساس روند گسترش ملودی و موقعیت مکانی در دانگهای یک دستگاه یا آواز، مرتب میشوند. ردیف موسیقی ایرانی نقش مهمی در فرهنگ موسیقی سنتی ایران در دورهٔ معاصر ایفا کردهاست و اهمیت آن در فرهنگ جهان تا جایی است که به عنوان میراث فرهنگی ناملموس نزد یونسکو به ثبت رسیدهاست.
شکلگیری ردیف موسیقی ایرانی به علیاکبر فراهانی و فرزندانش میرزاعبدالله و آقاحسینقلی که از موسیقیدانان دربار قاجار بودند نسبت داده میشود. برخی از تحلیلگران معتقدند که شکلگیری ردیف به نوعی منعکسکنندهٔ تحولات فرهنگی ایران در این دوره نیز بودهاست. اگر چه نسخههای اصلی ردیفهای میرزاعبدالله و آقاحسینقلی ضبط یا مکتوب نشدهاند؛ اما ردیف شاگردان آنها به صورت ضبط شده یا مکتوب باقی ماندهاست.
ردیف به دو شکل سازی و آوازی اجرا میشود که ردیفِ سازی گستردگی بیشتری از ردیف آوازی دارد. از جمله ردیفهای سازی میتوان ردیف میرزاعبدالله و ردیف آقاحسینقلی و از جمله ردیفهای آوازی میتوان ردیف دوامی و ردیف طاهرزاده را نام برد. اولین شخصی که ردیف را به نت درآورد، علینقی وزیری و اولین شخصی که ردیف را از دربار به میان تودهها برد، درویشخان بود.
تحلیل ردیف موضوع کتابهای بسیاری به فارسی و انگلیسی بودهاست و برخی از این آثار به ردیف موسیقی ایرانی نقدهایی نیز وارد کردهاند. منتقدان ردیف، آن را بدعتی میدانند که در دوران قاجاریه رخ داده و از ظرافتهای نظری موسیقی ایرانی غافل ماندهاست؛ در مقابل، مدافعان ردیف، شکلگیری آن را نشانهای از پویایی موسیقی ایرانی میدانند.
تعریف
ردیف مجموعهایست از ملودیهای سنتی موسیقی ایرانی که در روایتهای مختلف سازی و آوازی، با نظم و ترتیب خاصی در قالب دستگاهها و آوازهای مختلف تقسیمبندی شدهاند. به بیان دیگر ردیف موسیقی روشی برای تقسیمبندی گوشهها است تا آموزش این گوشهها را از طریق تکرار میسر کند.
ردیف فقط یک مجموعه از گوشهها نیست، بلکه (همچنان که از نامش بر میآید) به ترتیب این گوشهها نیز اشاره دارد. در هر دستگاه، گوشهای که وسعت صوتیاش از همه پایینتر است، معمولاً به عنوان اولین گوشه انتخاب و درآمد نامیده میشود و گوشههای دیگر به دنبال آن آورده میشوند. گوشهها بنا به ذوق و سلیقه استادان موسیقی دستگاهی ایران جمعآوری شده و در مقامات موسیقی ایرانی با نظم و ترتیب خاصی ردیف شدهاند. به گفتهٔ مجید کیانی، هرگاه نغمهها و آهنگها (گوشهها) به ترتیبی «متناسب با منطق هنری و ذوق زیبایی شناسانه فرهنگ ایران»، به همراه هماهنگی نسبتهای فواصل، گردش نغمات، وزن و تزئینهای ویژه این موسیقی به اجرا در آیند، حاصل کار را ردیف مینامند. هر استاد موسیقی سنتی از تسلسل گوشهها با سلیقه، تفکر و احساس خود ردیفی به وجود میآورد و هر نوازندهٔ خلاق به هنگام اجرای آن ردیفی نو میآفریند که اساسش بر تکنوازی و بدیههسرایی است.
پیشزمینه
تا پیش از تحول مقام به دستگاه، موسیقی ایران با کمک مقامها آموزش داده میشد. بعد از تحول به دستگاه، گوشههای موسیقی نیز ذیل دستگاههای هفتگانه تعریف شدند و برخی مقامها، در قالب گوشههایی محفوظ ماندند. شروع جدایی موسیقی ایران از روش مبتنی بر مقام، احتمالاً به دورهٔ تیموریان (معادل قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی) بر میگردد. با این حال، دربارهٔ اینکه موسیقی در این دوره، به چه شکل آموزش داده میشده اختلاف نظر وجود دارد. رافائل کیزوتر معتقد است که شکلگیری ردیف در همین دوران رخ داده و هدف از آن، آموزش اجزای موسیقی ایرانی به صورت تکتک بودهاست. برونو نتل هم معتقد است که پیشینهٔ ردیف دست کم به قرن هجدهم میلادی بر میگردد. اما داریوش طلایی معتقد است که نظم و ترتیب یافتن ملودیهای ایرانی به صورت ردیف، تنها از قرن سیزدهم هجری خورشیدی (معادل قرن نوزدهم میلادی) شروع شدهاست. به هر روی بین نظریهپردازان اتفاق نظر وجود دارد که هدف از ایجاد ردیفها، آموزش آسانتر دستگاهها، آوازها و گوشههای موسیقی ایرانی بودهاست و روش تعلیم هم چنین بوده که شاگردان باید تمام ملودیها را حفظ میکردهاند. این در حالی است که هرمز فرهت حدس میزند که این تحول، ناشی از افتی است که در مهارت موسیقیدانان دورهٔ صفویه رخ داد چنانکه قادر به آهنگسازی و نوآفرینی در یک مقام یا گام ثابت نبودند، و در نتیجه به ترکیب گوشههایی از مقامهای مختلف رو آوردند که در نتیجهٔ آن، آموزش جداگانهٔ این گوشهها و طبقهبندیشان در یک دستگاه که گام مشترکی ندارد را اجتنابناپذیر کرد.
از دید والتر فلدمن، محقق برجستهٔ موسیقی عثمانی، زمانی که موسیقی ترکیه مشغول تمرکز بر اصول موسیقی (از طریق گسترش مقامها) بود، موسیقی ایرانی به سمت قالبی شدن رفت (به معنای تمرکز روی قالب موسیقایی) و سهم موسیقی آوازی از سازی در ایران بیشتر شد و همچنین مقامهای موسیقی (و متعاقب آن، دستگاهها) به قطعات کوچکتری تقسیم شدند به شکلی که میشد هر کدام را جداگانه تعلیم داد (شکلگیری ردیف موسیقی ایرانی). در مقابل برخی دیگر از محققان شکلگیری ردیف در ایران را با نفوذ فرهنگ غرب که در دورهٔ قاجاریه شدت گرفته بود مرتبط میدانند. به عقیدهٔ برونو نتل، شکلگیری ردیف موسیقی ایرانی در قرن بیستم با جنبشهای ملیگرایانهٔ ایران در آن دوره رابطه دارد و یک نمونه از تلاش ایرانیان برای اعلام استقلال موسیقی ایرانی از موسیقی ترکی و عربی (که ریشهٔ مشترکی دارند) است. داریوش طلایی نیز معتقد است هدف اصلی بنیانگذاران ردیف، تدوین مجموعهای مرتبط و منظم از ملودیهای سنتی بود؛ آنها لزوماً به دنبال نظم دادن به سیستم مُدال نبودند و بنابراین رابطهٔ ردیفها با مدها مشخص نشدهاست و نظام آموزشی ردیف دربرگیرندهٔ هیچ تئوری روشنگری نیست.
اگر چه تحول مقام به دستگاه تدریجاً از اواسط صفویه تا اواخر قاجاریه رخ داده، اما واژهٔ ردیف تنها در اواخر قاجاریه به کار گرفته شده و در نسخ خطی قدیمیتر دیده نمیشود. برای نمونه کتاب بحورالالحان، که در دورهٔ قاجاریه نوشته شده و از اولین آثاری است که به موسیقی دستگاهی پرداخته، به شکل دقیق از هفت دستگاه و گوشههای مربوط نام میبرد، اما از لفظ ردیف استفاده نمیکند.