بازدید 9862

زبان، کلیدی مهم در دستیابی به دیپلماسی فرهنگی

استادان خارجی آموزش زبان فارسی
کد خبر: ۸۲۲۴۳۵
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۱ 04 August 2018

صحبت از تجربه سفرشان به تهران و همنشینی با ایرانیان که به میان می‌آید ردپایی از خاطراتی که درهمین مدت کوتاه در ذهنشان نقش بسته در گفته‌ها و حتی نگاه سرشار از شوقشان دیده می‌شود. 67 نفر هستند و از حدود 15 کشور جهان به میزبانی بنیاد سعدی برای دوره‌ای یک ماهه به ایران سفر کرده‌اند. آن طور که مسئولان بنیاد سعدی چندی قبل اعلام کردند در این دوره آموزشی برخلاف ماه‌ها و سال‌های قبل، خبری از دانشجویان زبان فارسی نیست، همه این افراد در کشورهای خود مشغول تدریس زبان و ادبیات فارسی آن هم در مراکز علمی- دانشگاهی هستند و اغلب هم تحصیلاتی در سطح کارشناسی ارشد و دکتری دارند. جالب است بدانید اغلب به پیروی از علاقه شخصی‌شان قدم در این راه گذاشته‌اند و چندان بحث ضرورت درمیان نبوده است. صحبت از فراهم کردن شرایط یادگیری زبان فارسی در خارج از مرزها که می‌شود از زبان به‌عنوان کلیدی مهم در دستیابی به دیپلماسی فرهنگی سخن می‌گویند. با این حال نه تنها از مسئولان فرهنگی کشورهای خود، بلکه از مراکز علمی- فرهنگی و همچنین رایزن‌های فرهنگی ایرانی گلایه دارند که چرا تلاشی جدی دراین زمینه انجام نمی‌شود وهمچنان جای خالی کرسی زبان و ادبیات فارسی در اغلب دانشگاه‌های جهان خالی است! برخلاف دوره‌های آموزشی قبلی بنیاد سعدی، در میان علاقه مندان این دوره تنوع جغرافیایی کمتری دیده می‌شود، البته دلیل هم دارد. همان طور که اشاره شد در این دوره خبری از افرادی که مشغول یادگیری زبان فارسی هستند و برای کسب اطلاعات تکمیلی آمده‌اند نیست. بنیاد سعدی میزبان این افراد شده تا آنان را با شیوه‌های نوین آموزش زبان و ادبیات فارسی و همچنین تازه‌ترین کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر شده‌اند آشنا سازد. گزارش امروز صفحه ادبیات به گپ و گفت‌هایی کوتاه با برخی از این استادان خارجی زبان و ادب فارسی تعلق دارد که در ادامه می‌خوانید.

«شیخ موسی اورکین» از ترکیه آمده تا شیوه‌های نوین آموزش زبان و ادبیات فارسی را فرا بگیرد، او این روزها مشغول تدریس در دانشگاه «آرپاسران» ترکیه است، آن طور که می‌گوید در این دانشگاه رشته‌ای مجزا برای زبان و ادبیات فارسی برقرار نیست و او آموزش افرادی را برعهده دارد که در رشته‌های تاریخ و زبان و ادبیات ترکی درس می‌خوانند و زبان فارسی را به‌عنوان یکی از واحدهای اختیاری برمی گزینند.

وقتی از ایران صحبت می‌کند، این دو کشور را چندان جدا ازهم نمی‌داند، حتی تأکید می‌کند که بواسطه همسایگی ایران و ترکیه، شباهت‌های فرهنگی بسیاری دارند. او می‌گوید: «میان دو زبان فارسی و ترکی کلمات مشترک بسیاری وجود دارد. در زمان فرمانروایی حکومت عثمانی، زبان ادبی عثمانی، فارسی بوده، از همین رو دانشجویانی که خواهان مطالعه ادبیات کلاسیک ترکی هستند ناچار به یادگیری زبان فارسی هم هستند. ادبیات کلاسیک ترکیه تأثیر بسیاری از زبان فارسی پذیرفته، آنچنان که اگر به سراغ آثار شاعران شاخص کشور من بروید در غزل‌های اغلب آنان به طور حتم حداقل یک بیت فارسی هم خواهید دید.»

گفته‌های این استاد دانشگاه ترک زبان درباره تأثیری است که زبان فارسی بر ترکی داشته، او می‌گوید: «زبان فارسی نه تنها بر زبان ترکیه، بلکه حتی بر ادبیات آن هم تأثیری جدی برجای گذاشته است. اغلب شاعران بزرگ دوران سلجوقیان و عثمانی ترکیه از حافظ، سعدی و مولانا تأثیر بسیاری پذیرفته‌اند که این تنها از منظر ساختار ادبی نبوده و بحث فکری را هم شامل می‌شده است. این مسأله حتی در ارتباط با سروده‌های شاعران کُرد ترکیه هم قابل مشاهده است.»

موسی اورکین تأکید می‌کند که شاعران سرزمینش علاقه بسیاری به شاعران دوران کلاسیک ایران دارند و این تنها ناشی از شرایط دوران عثمانی نبوده است. این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد:« در ترکیه زبان فارسی برای ما یک زبان خارجی به شمار نمی‌آید، اهالی ترکیه زبان فارسی را همچون یکی از زبان‌های سرزمینشان می‌دانند و با وجود سیطره‌ای که زبان انگلیسی بر همه علوم حاضر جهان دارد آن را زبان خارجی به حساب می‌آورند. البته این مسأله در میان جوانان قدری کم‌رنگ‌تر شده، آنان بیش از زبان و ادبیات فارسی به آهنگ‌های روز موسیقی شما علاقه‌مند هستند.»

جالب است که این نفوذ فرهنگی تنها به زبان و ادبیات کهن فارسی محدود نشده، او وقتی از موسیقی روز و جوان پسند ترکیه صحبت می‌کند به نام خوانندگان متعددی اشاره می‌کند که برخی از آنها شاید برای خودمان هم شناخته شده نباشند، این استاد دانشگاه تأکید دارد همانقدر که جوانان ایرانی آهنگ‌های روز ترکیه‌ای را گوش می‌دهند، در ترکیه هم جوانان به شنیدن موسیقی‌های روز ایران علاقمند هستند.

او می‌گوید: «خیلی قبل از آنکه به سراغ یادگیری زبان فارسی بروم عاشق موسیقی ایرانی بودم، شاید اسم خیلی از آنها را ندانم اما گلچینی از تولیدات موسیقایی شما را گوش می‌دهم. حالا که بحث شاعران بزرگ ادبیات فارسی به میان آمد دلم می‌خواهد اشاره‌ای هم به دعوایی داشته باشم که ایرانی‌ها و ترک‌ها بر سر تصاحب مولانا داشتند، به گمانم وقت آن شده که بپذیریم شاعرانی همچون حافظ، مولانا و حتی شکسپیر به یک دایره جغرافیایی محدود تعلق ندارند و چهره‌هایی جهانی هستند. ای کاش به جای دعواهای اینچنینی به‌دنبال بهره گرفتن از افکار و هنر این بزرگان باشیم.»

تأثیر ادبیات فارسی بر ترک ها

در شرایطی که نویسندگان شاخص این روزهای ترکیه همچون الیف شافاک و اورهان پاموک بارها از این گفته‌اند که تحت تأثیر شعرای دوران کهن ایران دست به خلق برخی آثار خود زده‌اند، این استاد دانشگاه می‌گوید: «در میان عامه مردم بیش از همه نویسندگانی همچون صادق هدایت و شاعرانی نظیر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری معرفی شده‌اند. گلستان، مثنوی معنوی، شاهنامه و دیوان حافظ هم از جمله آثار بسیار مهمی به شمار می‌آیند که در مراکز ادبی تدریس می‌شوند. به آثار ادبی فارسی نه تنها در مراکز علمی، بلکه در مراکز مذهبی هم توجهی ویژه می‌شود.»

او آنقدر به موسیقی فارسی علاقه‌مند است که آن را عامل مهمی برای کنجکاوی‌اش در ارتباط با یادگیری این زبان می‌داند. به‌دنبال این علاقه‌مندی، او به سراغ تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی می‌رود و هم‌اکنون مشغول آماده کردن تز دکتری خود در ارتباط با ادبیات فارسی است، عنوانی که انتخاب کرده تحقیق و بررسی در دیوان فخرالدین عراقی از عرفا و شاعران بلندآوازه ایرانی است.

نه تنها ادبیات کلاسیک ایران، بلکه حتی سینمای ایران هم چند سالی است که مخاطبان بسیاری در کشور همسایه‌مان پیدا کرده است. «لوون میرزویان» از کشور ارمنستان آمده، ماجرای علاقه مندی‌اش به یادگیری زبان فارسی به محل زندگی‌اش بازمی گردد، «مغری» شهری مرزی در استان «سیونیک» ارمنستان است که در مرز ایران قرار گرفته‌، آنقدر نزدیک به مرز کشورمان که از آن سوی مرز قادر به تماشای پرچم ایران می‌نشسته است. کارشناسی ارشد تاریخ دارد، ایران‌شناس و مورخ است و زبان فارسی را به ضرورت این همسایگی یادگرفته، این اولین مرتبه‌ای نیست که میهمان ایرانیان شده، بواسطه کلیساهایی که در شهر جلفا واقع شده‌اند بارها به این سوی مرز سفر کرده و نکات بسیاری درباره ایران و ایرانیان می‌داند. او می‌گوید: «فارسی را به شکل خودآموز فراگرفته ام و تنها چند ماهی به دانشگاه دولتی ایروان رفته و به تکمیل آموزه‌هایم پرداخته‌ام. البته بعد از مدتی، از کمک یکی از استادان کرسی ایرانشناسی دانشگاه ایروان استفاده کردم تا مشکلاتی که در رابطه با زبان فارسی داشتم ، برطرف کنم.»

او که هم‌اکنون به تدریس زبان فارسی مشغول است ادامه می‌دهد: «با همراهی شهردار شهر مغری گروهی برای زبان فارسی دایر کرده ایم، در میان علاقه‌مندان به یادگیری زبان فارسی، دانش‌آموزان ، کارمندان گمرک و افرادی که بواسطه شغلشان رفت و آمد بسیاری به ایران دارند دیده می‌شود. به همراه شهردار منطقه‌ای که در آن ساکن هستم تصمیم به برنامه‌ریزی‌های جدی تری برای تعاملات فرهنگی میان مردم ساکن در دو سوی مرز گرفته‌ایم. تعامل دوسویه در یادگیری زبان، کلید مهمی در برقراری روابط فرهنگی میان کشورهاست، اگر حواسمان به بهره گرفتن از پتانسیل‌هایی که در زبان و فرهنگ است باشد بی‌شک در روابط سیاسی‌مان هم تعامل بهتری خواهیم داشت.»

او به غیر از آموزش زبان فارسی به علاقه مندان از ادبیات فارسی و آثار شاعرانی همچون حافظ، سعدی و مولانا هم می‌گوید، البته آن طور که میرزویان می‌گوید میزان آشنایی ساکنان ایروان با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بیش از سایر شهرهای ارمنستان است. هر چند که این سطح از آشنایی را کافی نمی‌داند و می‌گوید: «به تلاش بیشتری برای آشنایی مردم هر دو کشور با فرهنگ و هنر یکدیگر نیاز داریم، متأسفانه از سوی مسئولان هر دو کشور کم کاری شده است. آشنایی مردم ارمنستان با ادبیات فارسی در حد مطالعه چهره‌های شاخص ادبیات کلاسیک فارسی است، اما در خصوص ادبیات معاصر این علاقه‌مندی بیشتر در میان افرادی است که در رشته‌های ایران شناسی و ادبیات مشغول مطالعه هستند.»

او با وجود آنکه جایگاه والایی برای شاعران دوران ادبیات کلاسیک ایران قائل است اما تأکید دارد که ارمنستان هم برخوردار از چهره‌های شاخص ادبی بویژه در ادبیات کلاسیک خود است. آن طور که «میرزویان» می‌گوید: ادبیات ارمنستان بیش از همه تحت تأثیر کشورهای اروپایی و یونان است، با این حال هر دو زبان را برخوردار از کلمات و ضرب المثل‌های مشترکی می‌داند.

لزوم بازنگری در تعاملات فرهنگی

«سندس مرزوقی» از کشور تونس آمده، او بعد از اتمام دوران کارشناسی در رشته ایمنی و بهداشت محیط به ایران سفر کرده و به تحصیل در رشته علوم و معارف اسلامی پرداخته است. در این مدت آنقدر به زبان فارسی علاقه‌مند می‌شود که بعد از بازگشت به تونس به سراغ یادگیری این زبان می‌رود. «مرزوقی» به علاقه مندان در دانشگاه «منوبه» زبان و ادبیات فارسی درس می‌دهد. البته در این دانشگاه هم هنوز کرسی آموزش زبان فارسی دایر نشده و درس مذکور از جمله واحدهای اختیاری به شمار می‌آید.

این استاد دانشگاه با وجود علاقه بسیاری که به زبان و ادبیات فارسی دارد اما تأکید می‌کند که مردم تونس آشنایی چندانی با زبان فارسی ندارند و اغلب افرادی برای یادگیری این زبان پیشقدم می‌شوند که در رشته‌هایی همچون شرق شناسی و خاورمیانه شناسی درس می‌خوانند. آن طور که «مرزوقی» می‌گوید شناخت مردم تونس در ارتباط با ایران تنها به این نکته ختم می‌شود که ایران کشوری اسلامی است که در خاورمیانه واقع شده است. این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «مردم تونس کمترین اطلاعی درباره فرهنگ مردم شما ندارند. کم‌کاری مسئولان فرهنگی هر دو کشور برای تعامل فرهنگی آنقدر زیاد است که شناخت مردم دو کشور از یکدیگر بیشتر به رفت و آمدهای شخصی تونسی‌ها به ایران محدود می‌شود. افرادی که تجربه سفر به این سرزمین دارند اغلب از ایرانیان به‌عنوان مردمانی بسیار مهربان و میهمان نواز یاد می‌کنند.»

«افراح علی» هم یکی دیگر از استادان آموزش زبان فارسی است که برای حضور در این دوره آموزشی حاضر شده است. او از عراق آمده، اما سال‌ها در اهواز زندگی کرده و زبان فارسی را در دوران کودکی آموخته است. آن طور که «علی» می‌گوید در شهر نجف به همراه گروهی دیگر از علاقه مندان مؤسسه‌ای تأسیس کرده‌اند تا از این طریق به علاقه‌مندان، از فرهنگ ایرانی بگویند. این مدرس زبان فارسی می‌گوید: « زبان فارسی در کشور عراق از جنبه اقتصادی و توریستی اهمیت بسیاری دارد، عراقی‌های بسیاری رفت و آمد مکرر به ایران دارند، از طرفی ایرانیان هم بواسطه زیارت‌های مذهبی در فواصل مختلف سال به عراق سفر می‌کنند. از همین رو یادگیری این زبان منفعت اقتصادی بسیاری برای هر دو طرف دارد. تعداد دیگری از زبان آموزانی که به مؤسسه ما مراجعه می‌کنند افرادی هستند که خواهان ادامه تحصیلات تکمیلی خود در دانشگاه های ایرانی هستند و به یادگیری فارسی نیاز دارند.» آن طور که «علی» می‌گوید عراقی‌ها با فرهنگ ایرانیان غریبه نیستند، اما در ارتباط با اینکه ادبیات فارسی تأثیری بر ادبیات عراق داشته یا نه اطلاعات چندانی ندارد و حتی تأکید می‌کند که پاسخ به چنین سؤالی مستلزم بررسی است. هر چند که آشنایی مردم با ادبیات ایران را بیشتر به قشر تحصیلکرده عراق محدود می‌داند.

با وجود آنکه معتقد است تلاشی برای معرفی ادبیات ایران در عراق صورت نگرفته اما تأکید دارد که فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی طرفدار بسیاری میان عراقی‌ها دارند. آنان از شبکه‌های‌ ای‌فیلم و الغدیر سریال‌های ایرانی را به زبان یا زیرنویس عربی تماشا می‌کنند. این علاقه‌مندی به اندازه‌ای است که حتی از شبکه‌هایی نظیر youtube هم برای دانلود و تماشای فیلم‌ها استفاده می‌کنند. او ادامه می‌دهد: «از تعاملات فرهنگی میان جوامع می‌توان به‌عنوان ابزاری در راستای دستیابی به دیپلماسی فرهنگی و حتی در ابعاد گسترده‌تر در بحث سیاست استفاده کرد. با این حال معتقدم که طی سال‌های اخیر شرایط قدری بهبود یافته آنچنان که تا همین چهار سال پیش اغلب مردم تنها به‌دنبال یادگیری زبان‌هایی همچون انگلیسی بودند اما حالا زبان فارسی هم با وجود دایره محدود جغرافیایی‌اش علاقه‌مندانی پیدا کرده است.»

زبان بدون مردم بی معناست

«ماریا اولیک» هم یکی دیگر از افرادی است که آمده تا با شیوه‌های نوین آموزش زبان فارسی آشنا شود، ساکن کشور دانمارک است اما وقتی قصد معرفی خودش را دارد ترجیح می‌دهد که به روسیه، کشور زادگاهش اشاره کند. وقتی بحث تهیه عکس برای انتشار در این گفت‌و‌گو به میان می‌آید مخالفت می‌کند، در عکس‌های گروهی سایر زبان آموزان هم معمولاً حضور ندارد با این حال تسلط بسیاری به زبان فارسی دارد، آنقدر که حتی با اصطلاحات رایج در مکالمه‌های روزمره ما ایرانیان هم آشناست.

علاوه بر زبان فارسی به زبان‌های عربی، ژاپنی، نروژی، انگلیسی، روسی، فرانسوی و چند زبان دیگر هم تسلط دارد، درباره علت علاقه مندی‌اش به یادگیری زبان فارسی می‌گوید:«از همان سنین نوجوانی در ارتباط با یادگیری زبان‌های خارجی کنجکاوی بسیاری داشتم، ابتدا هم از عربی شروع کردم و حتی به کشورهای عربی بسیاری هم سفر کرده ام. از مراکش تا یمن را رفته‌ام و از نزدیک با فرهنگ مردمان آنها آشنا شده ام، زمان چندانی صرف یادگیری عربی نکرده بودم که تصمیم گرفتم به ایران سفر کنم. خیلی اتفاقی به کشور شما سفر کردم و زبان فارسی را یاد گرفتم. کشورهای محدوده خاورمیانه از همان ابتدا برایم بسیار جذاب بود، با اینکه خودم را شهروند روس معرفی کردم اما سال هاست که در روسیه زندگی نمی‌کنم. حدود هجده سالگی از روسیه به ایرلند رفتم و در بخش‌های مختلف اروپا زندگی کردم. زندگی در اروپا چیزی نبود که می‌خواستم، به مطالعه درباره زندگی عرب‌ها و سفر به کشور آنان علاقه‌مند شدم چرا که عرب‌های بسیاری در کشورهای اروپایی زندگی می‌کنند و کسب اطلاعات درباره فرهنگ و زبانشان برایم جذابیت بسیاری داشت.»

او در گفته‌هایش به این مسأله اشاره می‌کند که تا پانزده سال قبل اطلاعاتی درباره ایران نداشته و می‌گوید:« آن وقت‌ها همچون حالا نبود که سینمای ایران اینقدر رشد کرده باشد تا منجر به مطرح شدن نام ایران شود. از همین رو آشنایی‌ام با زبان فارسی خیلی اتفاقی رخ داد. قبل از یادگیری زبان فارسی در رشته‌های علوم سیاسی و فلسفه دانشگاه‌های ایرلند تحصیل کرده بودم. با این حال از سال گذشته دوباره تحصیل در دانشگاه را با رشته خاورمیانه شناسی شروع کردم چراکه متوجه شدم اینکه تنها بگویم فلان زبان‌ها را بلد هستم فایده‌ای ندارد. نه فقط در ایران، در همه کشورهای کسب مدرک تحصیلی متناسب با کاری که انجام می‌دهید از اهمیت بسیاری برخوردار است.»

از آنجایی که نزدیک به یک دهه‌ای از عمرش در ایرلند سپری شده و از سویی حالا هم در دانمارک زندگی می‌کند درباره میزان آشنایی مردم این دو کشور با فرهنگ و ادبیات ایران می‌گوید: «دانمارکی‌ها در عین اینکه بسیار ثروتمند هستند اما فرهنگی بسیار بسته دارند، از همین رو چندان میانه‌ای با مردم کشورهای متفاوت از خودشان ندارند. رسانه‌های دانمارک هم تصویر چندان مطلوبی از ایران ارائه نمی‌کنند، اما در ارتباط با ایرلند قدری فرق دارد، در ایرلند بیش از آنکه بحث تبلیغات منفی علیه کشور شما مطرح باشد بحث این است که مردم اطلاعاتی درباره ایرانیان و فرهنگ آنان ندارند.»

اولیک درباره وجود کرسی‌های آموزش زبان فارسی در سه کشوری که تجربه زندگی در آنها را داشته می‌افزاید: «در ایرلند که هیچ امکاناتی در این زمینه نیست، در برخی دانشگاه‌ها عربی و عبری آموزش داده می‌شود اما فارسی اصلاً. در دانمارک در گذشته رشته ایرانشناسی دایر بوده اما الان دیگر چنین رشته‌ای نیست و تبدیل به خاورمیانه شناسی شده است. در روسیه شرایط خیلی متفاوت است، شما در این کشور براحتی قادر به یادگیری زبان فارسی خواهید بود. خیام در میان میانسالان و افراد کهنسال روسیه از شهرت بسیاری برخوردار است اما نسل جوان‌تر چندان اهل مطالعه نیستند و آشنایی چندانی با شاعران ایرانی ندارند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در زبان روسی لغات متعددی وجود دارد که یا فارسی هستند یا اینکه ریشه فارسی دارند.» این مدرس زبان فارسی از لحاظ فرهنگی هم اشتراکاتی میان روس‌ها و ایرانی‌ها قائل است و می‌گوید: «شما اگر به روسیه سفر کنید شاید در نگاه اول روس‌ها را مردمی سرد و خشک ببینید اما قدری که بگذرد متوجه می‌شوید که شباهت بسیاری به شما ایرانیان دارند و اتفاقاً خیلی هم میهمان نواز هستند. از این بحث که بگذریم علاوه بر زبان فارسی با ادبیات شما هم آشنایی قابل قبولی دارم، البته مطالعه ادبیات کلاسیک فارسی برایم قدری سخت است، اما از ادبیات معاصر شما، کتاب‌های زویا پیرزاد و عباس معروفی را زیاد خوانده ام. شاید باورتان نشود اما در سفری که به آلمان رفته بودم به کتابفروشی معروفی هم رفتم اما موفق به دیدار با او نشدم و تنها با دخترش دوست شدم. به گمانم سمفونی مردگان معروفی او یکی از بهترین کتاب‌هایی است که تا به امروز خوانده‌ام.»

او ایرانیان را مردمان بسیار مهربان و خوبی می‌داند و حتی دلش می‌خواهد روزی شرایطی فراهم شود که در ایران زندگی کند و می‌گوید: «در دانمارک به‌عنوان مترجم فارسی و عربی فعالیت می‌کنم، هر چند که از میان این دو زبان، فارسی را به خاطر مردمش بیشتر دوست دارم. زبان بدون مردم و فرهنگ مرتبط با آن معنایی ندارد. آثار متعددی از فارسی به انگلیسی ترجمه کرده ام. بارها به ایران سفر کرده‌ام و آنقدر عاشق این سرزمینم که بسیاری از دوستانم تشویق شده‌اند که به ایران سفر کنند. شاید باورتان نشود اما همین حالا خیلی از خیابان‌ها و محله‌های تهران را می‌شناسم. به گمانم تهران شهر بسیار عجیبی است و محل‌های جذابی برای کشف شدن دارد.»

تأثیر فرهنگ ایرانیان برمردم آلبانی

لدیو دملی
استاد زبان فارسی در کشور آلبانی

با وجود علاقه‌مندی مردم کشورم به اطلاع از فرهنگ شما هنوز کرسی آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌های آلبانی دایر نشده و امیدواریم که با همکاری دوسویه مراکز علمی-فرهنگی هر دو کشور بزودی چنین اتفاقی رخ بدهد. امضای تفاهمنامه‌های فرهنگی میان ایران و آلبانی به‌واسطه توجهی که سیاستمداران کشورم طی تمام این دهه‌ها برای الحاق به اروپا صرف کرده‌اند فراموش شده است. البته از سوی متولیان ایرانی هم تلاش چندانی انجام نشده، متأسفانه رسانه‌های آلبانی چندان مستقل نیستند و عمده مطالب آنها ترجمه اخبار شبکه‌های BBC و CNN است. با این حال افرادی مانند من در تلاش هستیم تا با همین توان اندک مان به مقابله با این تصویرسازی اشتباه بپردازیم. هرچند که خود مردم آلبانی، فارغ از نگاه مسئولان و سیاستمدارانش نگاهی دوستانه به مردم ایران دارند. فرهنگ ایرانی هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم وارد سرزمین ما شده، غیرمستقیم از طرف عثمانی‌ها بوده چرا که آلبانی سال‌ها تحت اشغال عثمانی بوده است. اما ماجرای اثرگذاری آن به شکل مستقیم به تیرانا، پایتخت آلبانی ارتباط دارد. نام تیرانا از تهران گرفته شده، اما چرا از تهران؟ خانواده‌ای که این شهر را دایر می‌کنند ایرانی الاصل و از اهالی خراسان بوده‌اند، آنچنان که هنوز هم شهرت خانوادگی‌شان خراسانی است. در آن دوران سفیر عثمانی با حدود 200 خانوار عازم تیرانا می‌شود و نام این شهر را به‌دلیل زیبایی و اشتراکاتی که با تهران داشته تیرانا می‌گذارد. از همین رو آثاری همچون شاهنامه، گلستان، مثنوی بیش از یک قرن قبل در آلبانی ترجمه شده‌اند و اغلب افراد آنها را خوانده‌اند. اما در ارتباط با ادبیات معاصر فارسی کار چندانی در آلبانی انجام نشده است. از میان معاصرها بیشتر با افرادی نظیر پروین اعتصامی و سهراب سپهری آشنا هستند. تا به امروز آثار متعددی از نویسندگانی همچون هوشنگ مرادی کرمانی، مهدی آذریزدی و غیره ترجمه کرده‌ام.

تصورات اشتباه باید اصلاح شود

کینگس وامای
معلم و فعال فرهنگی در کشور کنیا

حدود بیست سال قبل بود که برای اولین بار به سراغ یادگیری زبان فارسی رفتم و نزدیک به دو سال زمان صرف کردم. شاید باورتان نشود اما تا قبل از آن کوچک‌ترین اطلاعاتی درباره زبان فارسی نداشتم، اتفاقاً فکر می‌کردم که عربی زبان ملی ایرانیان است. تصمیم به یادگیری زبان عربی گرفته بودم که از طریق یکی دوستانم مطلع شدم که رایزن فرهنگی ایران کلاس‌هایی برای این منظور دایر کرده است. تا قبل از آن به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و همچنین زبان رسمی کشور خودم تسلط داشتم، به‌دنبال یادگیری سومین زبان خارجی آن هم برای همکاری با مؤسسه‌ای بین‌المللی بودم. به رایزنی فرهنگی ایران که رفتم تازه متوجه شدم زبان ایرانیان عربی نیست، کلاس مقدماتی از همان لحظه شروع می‌شد و من ثبت‌نام کردم. متوجه یکسری کلمات مشترک با سواحیلی، زبان مادری خودم و از سویی زبان فرانسه شدم، اینها باعث علاقه‌مندی بیشترم شد و ادامه دادم. زبان فارسی را یکی از شیرین‌ترین زبان‌هایی می‌دانم که تا به حال شنیده ام، زبانی زیبا که یادگیری سهلی هم دارد. با این حال هنوز آشنایی چندانی با ادبیات فارسی پیدا نکرده‌ام اما می‌دانم که شاعران بزرگی همچون سعدی، حافظ و مولانا دارید که آوازه‌ای جهانی دارند. بگذارید خاطره‌ای درباره تصمیمم برای سفر به ایران بگویم تا بدانید برخی از مردم من به اشتباه چه دیدگاهی درباره شما دارند. حدود دو هفته قبل از سفرم به ایران از تصمیمی که گرفته بودم به مادرم گفتم. واکنشی نشان نداد اما یک هفته بعد با اضطراب آمد و گفت که نرو! متعجب شدم که چرا! گفت شنیده که ایران به هیچ وجه امن نیست، هر روز گرفتار جنگی تازه می‌شود و اغلب هم از سوی دشمنانش بمباران می‌شود! این اطلاعاتی بود که همسایه‌ها به مادرم داده بودند. متأسفانه حتی رسانه‌ها هم کاری نکرده‌اند تا این تصورات اشتباه را برطرف کنند. اینها را گفتم تا بدانید به تلاش بسیاری از سوی مسئولان فرهنگی هر دو کشور نیاز است. مردم کنیا اطلاعات چندانی درباره شما ندارند و اغلب ایران و عراق را یکی می‌دانند. حتی رسانه‌ها هم به نکات چندانی در ارتباط با ایران اشاره نمی‌کنند. البته افرادی که تحصیلکرده هستند حداقل می‌دانند که عراق و ایران متفاوت از هم هستند.

گفت‌وگو از: مریم شهبازی

این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار