انتخاب بهرام افشارزاده به عنوان دبیرکل کمیته ملی المپیک و طرح بحث دوشغلهها با اقدام داوطلبانه افشارزاده برای تحویل پست ریاست فدراسیون وزنهبرداری همراه شد اما محمد علیآبادی که سخت در تقابل با پذیرش بحث دوشغلهها بود، برای فدراسیون وزنهبرداری هیچ مسئولی نگذاشت تا از آبانماه سال گذشته این فدراسیون را افشارزاده در شرایطی اداره کند که هر روز کاندیدایی برای پشت سرپرستی آن مطرح میشد تا دست آخر جدیترین گزینه انتخاب شود.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ فدراسیون وزنهبرداری در یک سال اخیر شرایط خاصی را پشت سر گذاشته و به گونهای در این مجموعه فعالیت شده که با انتصاب سرپرستی برای این فدراسیون، بهرام افشارزاده به سرعت بتواند همه امور را به جانشینش تحویل دهد و با حداقل فشار کاری به حجم کارهای حوزه دبیرکلی کمیته ملی المپیک رسیدگی نماید اما این اتفاق با طرح نام هیچیک از کاندیداها به وقوع نپیوست تا همان شخصی که نخستین مدعی بود، آخرین باقی مانده در گود رقابت برای ریاست باشد و کرسی اول مدیریت وزنه برداری نصیبش شود.
پس از طرح نام علی مرادی که به واسطه سوابقش مشخص بود گزینه محمد علیآبادی برای برعهده گرفتن مسئولیت فدراسیون وزنهبرداری نیست، این بار برای تصدی پست ریاست کسی جز سعید آذری باجناق علیرضا رحیمی مورد نظر قرار نگرفت. آذري يكی از وزنهبرداران باسابقه است كه به عنوانهای شايستهای در اين
رشته دست يافته است. او پس از كنارهگيري از ورزش قهرماني مدت كوتاهي به
عنوان مربي به كادر فني تيم ملي اضافه شد و پس از آن سرمربي تيم
وزنهبرداری ذوبآهن در رقابتهای ليگ وزنهبرداری بود.
همگان در انتظار صدور حکم آذری بودند که ناگهان تغییر وی از مدیرعاملی راهآهن که ناظریان عضو وقت هیات مدیره آن را به مسائلی سیاسی مرتبط دانست، باعث شد حتی انتصاب وی که از سوی برخی مسئولان ارشد وقت ورزش به تابناک رسماً اعلام شده بود، به سرعت تکذیب شود و سرنوشت مدیریت این مجموعه مجدداً در ابهام قرار گیرد.
افشارزاده که به نهادهای نظارتی از جمله سازمان بازرسی کل کشور و همچنین رسانههای گروهی عنوان کرده بود، راضی نیست در هر دو پست فعالیت داشته باشد خواستار مشخص شدن سریعتر وضعیت این رشته و انتصاب جایگزینی برای وی در فدراسیون وزنهبرداری شده بود، این بار با یک نام روبرو شد؛ نامی که اگرچه سوابق قهرمانی وسیعی در این رشته داشت و در سطح تیمهای ملی نیز امور فنی را پیگیری کرده بود اما حتی یک مدیریت میانی همچون نایبرئیسی یا دبیری فدراسیون را برعهده نداشت.
در فضایی که هر روز شایعه انتصاب قهرمان سابق وزنهبرداری درج میشد و مسئولان امر از تایید یا رد قاطعش پرهیز میکردند، همه چیز مکتوم باقی ماند تا با رفتن علیآبادی و آمدن سعیدلو، زمان پایان بلاتکلیفی این مجموعه نیز مشخص شود و قرار بر این باشد که پس از مسابقات وزنهبرداری قهرمانی جهان، قویترین مرد سابق وزنهبرداری صاحب حکم سرپرستی و طبق عادت معمول سپس جایگاه ریاست فدراسیون وزنهبرداری ایران شود و در همین رابطه بود که برخی گفت و گوهای رضازاده تلاشی برای ثبات بخشیدن به این تصمیم مورد ارزیابی قرار گرفت.
داراب رياحی که خانوادهاي با بيش از نيم قرن سابقه در وزنهبرداري دارد تلاشی نافرجام از سوی منتقدات برای تبدیل به گزینه شدن بود که هر چه کوشش مضائفی صورت پذیرفت، رضازاده که نظر مثبتی نسبت به او نیز دارد، نزدیکتر به رياست فدراسيون وزنهبرداری شد تا منتقدین به این تصمیم نتوانند حرفشان را به کرسی بنشانند و یک چهره پرسابقه و شبیهتر به افشارزاده عنان امور را به دست گیرد.
او که مخالفان سرسختی در بخشهای مدیریتی ورزش دارد، بارها حتي در زماني كه هنوز ورزش ميكرد، اظهار علاقه كرده بود كه رئيس فدراسيون وزنهبرداري شود اما تاكنون چنين فرصتي برايش پيش نيامده بود اما این بار در محافل مختلف از بیان این خبر که به زودی همه کاره وزنه برداری ایران میشود، ابایی نداشت و علیالظاهر برخی چانهزنی ها که بوی سیاست نیز میدهد کار خود را کرده است و حسین برخلاف توصیه پیشکسوتان و مسئولان فدراسیون وزنه برداری، مصمم به در اختیار گرفتن اختیار اتاق ریاست است.
رقابتهای جهانی وزنهبرداری انتهای انتظار حسین رضازاده خواهد بود و بنابراین اخبار موثق، ابلاغ او از سوي سعيدلو براي سرپرستي صادر خواهد شد تا این فدراسيون ورزشی که در دوره افشارزاده عملکرد قابل قبولی داشته در اختیار شخصی قرار بگیرد که از هماکنون به شدت در خصوص کسب توفیق رضازاده در راسش تردید وجود دارد و چنین تصور میشود که او نخواهد توانست همین میزان اعتبار باقی ماندهاش را در مسئولیت جدید حفظ کند اما دریغا که او به توصیات مبنی بر عدم در اختیار گرفتن راس این مجموعه چندان توجهی نشان نمیدهد.
به همین دلیل بسیاری از اهالی این رشته و حتی برخی مدیران ورزشی به دوستان دولتیشان هشدار دادهاند که این انتصاب در بلندمدت میتواند چه عواقب چند سویهای به دنبال داشته باشد و خواستار تجدیدنظر در صدور این حکم شدهاند. ب این انتصاب از یک سو رضازاده که تنها در مسائل فنی وزنهبرداری تخصصی نسبی دارد، درگیر مسائل مدیریتی این رشته شده و با یک شکست چهره وی به کلی تخریب خواهد شد، از سویی دیگر سازمان ورزش که چنین انتصابی داشته در مواجهه با شکستها مجبور به انجام تغییرات در راس این مجموعه، پس از قائل شدن فرصتهای فراوان و اولتیماتومهای مکرر میشود اما معذورات تغییر رضازاده را غیرممکن میسازد و اینچنین سازمان ورزش که در معرض نقد قرار دارد، پاسخی برای افکار عمومی ندارد و از جانب سوم که مهمترین جانب است، وزنهبرداری با انتصاب صورت پذیرفته که مسیری برای عدول از آن وجود نخواهد داشت، دوران بدی را پیش رو میبیند و در صورتی که رکود در این رشته آغاز شود، نمیتوان مانع مدیریتی برای جلوگیری از آن ایجاد کرد.
این سه واقعه که همچون حلقههای زنجیر به هم متصل و مرتبط هستند، به خوبی نشان میدهد وزنه مدیریت این رشته المپیکی آنچنان سنگین است که حتی امکان مهار و زمین گذاشتنش بدون آسیب برای قویترین مرد جهان باقی نماند و میتواند گردن او که امروزه در مسائل فنی حرف آخر را میزند، بشکند و جایگاه ارزشمند و چهرهای که از این قهرمان میان بخش اعظمی از جامعه مانده را به کلی مخدوش سازد.
او جزو معدود اشخاص مملکت و یکی از دو ورزشکاری است که در کنار آرش میراسماعیلی در سالهای اخیر بوسه رهبری بر چهرهاش نقش بسته تا ارزشمندی رفتارش در مدالآوری، درج نام ابوالفضل بر روی لباسش و و غریو سقای کربلا در میادین قهرمانی و همچنین عدم پناهندگی به کشورهای غربی مشخص شود اما برخی رفتارهای اقتصادی که مهمترین آنها همکاری با یک بنگاه خرید و فورش املاک در امارات متحده عربی و غربی بود، باعث شد قدری چهره وی آسیب ببیند. با این وجود رضازاده حامی سرسخت احمدینژاد توانست مزد تلاشهایش را بگیرد و در جبهه رئیس دولت دهم از نقش یک ناظر و مسئول فنی، به یک مدیر رده میانی کشور ارتقاء پیدا کند تا اتفاق نامتناسبی همچون بسیاری از انتصابات که در چند سالهای پیش از این به وقوع پیوسته، به وقوع بپیوندد.
از این حیث اگر دغدغهای در دستگاه ورزش و ریاست جمهوری نسبت به آینده وجود دارد، باید مراقب بود که خودنویس رئیس ورزش روی چنین حکم انتصابی به عنوان انتحاریترین حکم تاریخ ورزش نلغزد که اگر چنین شود، میتوان عنوان کرد تدبیر در انتخاب جایگزینها نقش کمرنگی را برعهده گرفته است. سعیدلو اگرچه محق است در این حوزه بنابر اساسنامه فدراسیونها که این حق را برایش قائل شده، تغییراتی بدهد اما این حق برایش محفوظ نیست که هر شخصی را در هر جایگاه منصوب کند و اشتباه اسفالش را با جایگزینی چهرهای نامناسب به جای چهره نامناسب تکرار کند.