"
احمدینژاد قویترین سیاستمدار جهان است." این جمله نه برآمده از یک نظرسنجی بینالمللی و نه حتی نگاه یک کارشناس مسائل سیاسی است. حسین رضازاده به رسم سیاسیون که در ورزش ورود کردهاند در سیاست ورود میکند و چنین موضعگیری در خصوص محمود احمدینژاد انجام میدهد و اینچنین جزو معدود ورزشکاران حامی رئیس دولت دهم در انتخابات دهم ریاستجمهوری میشود. اگرچه نقدهایی صورت میپذیرد اما رفتار قویترین مرد سابق جهان برای خودش و دوستدارانش قابل احترام است اما این آخرین گفتههای وی نبود و او مجدداً مطلبی را بیان کرد که این بار قابل گذشت نبود.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ انتخابات ریاستجمهوری تمام شد و قطعاً حامیان احمدینژاد از جمله حسین رضازاده از پیروزی رئیس دولت نهم در انتخابات دهم مشعوف شدند و اینچنین بود که رضازاده مجدداً از این انتخاب دفاع کرد تا شنیدههایی در خصوص آینده کاری وی و همچنین پست احتمالیاش در رسانهها درج شود اما این پایان کار نبود و پس از بیان این مطلب که اگرچه حاوی نگاهی تخصصی نبود اما به عنوان دیدگاه شخصی یک قهرمان سابق قابل احترام بود، مطلبی عجیب و غیرقابل هضم بیان شد.
مدیر تیم ملی وزنهبرداری این بار پا را به مراتب فراتر میگذارد و در شرایطی مطلبی سوالبرانگیز را با استناد به عملکرد رئیس دولت عنوان میکند: "
احمدینژاد به ملت ایران عزت هدیه کرده است". او قهرمان سابق ایران است اما آیا میتوان از بیان جملهای که دقیق برخلاف نص صریح قرآن است، به سادگی عبور کرد؟ آیا نباید اندر خم اظهارات جالب جناب رضازاده چند نکته را متذکر شد تا دیگران برای تعریف از دیگران در ورزش از حسین سرمشق نگیرند و تامل و توجه در ادای جملات حساسیتبرانگیز بیش از پیش شود؟
هنگامی که خداوند متعال در آیه 26 سوره آل عمران به صراحت میفرماید: "
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛ بار خدايا، تويی دارنده ملک به هر که بخواهی ملک می دهی و ازهر که بخواهی ملک می ستانی هر کس را که بخواهی عزت می دهی و هر کس را که بخواهی ذلت می دهی همه نيکيها به دست توست و تو بر هر کاری توانايی."، آیا بیان گفتاری که عزت ایران را متصل به رفتار احمدینژاد یا هر شخصی به جز خدا سازد، به جز بیان گفتاری خلاف قرآن مفهوم مییابد؟
البته شاید رضازاده تعریف اشتباهی از رئیس جمهور دارد که برای رفع این ابهام باید به وی متذکر شد، دکتر محمود احمدینژاد "نعوذ بالله" خدا نیست و مسلماً او هم بندهای از بندگان خدا همچون حسین رضازاده است که هماکنون مسئولیت دولت دهم را در اختیار دارد و رئیس قوه مجریه بوده که تاریخ مشخصی برای پایان این مسئولیت وجود دارد و در این دوره زمانی اختیارات و مسئولیتی نسبت به مردم دارد که درصدد پیگیری برخی مسائل است.
از این حیث حسین رضازاده یا امثالهم با هر انگیزهای چنین تعاریف و تمجیدهای نسبت به رئیسجمهور مینمایند، باید مدنظر داشته باشند، ملت ایران تا پیش از روی کار آمدن احمدینژاد بیعزت نبوده که در طول چهار سال اخیر یا چند مدت پس از تصدی دوره دوم ریاستجمهوری، به واسطه رفتارها و تصمیمات یک شخص عزتمند شده باشد، چه اگر عزت مردمان این مملکت به یک شخص گره خورده باشد، بنابر تاکید خدا آن شخص در قالب انسانی نخواهد گنجید و صاحب و دهنده عزت و ذلت به بندگان جز خدا در ید قدرت هیچکس نیست.
قطعاً ملت ایران خشنود نخواهند شد که یک چهره محبوب عزتشان را که تماماً و
صراحتاً در ید قدرت خالق است، به مخلوقی بسپارد و پارامترهایی همچون روابط
دیپلماتیک یا انرژی هستهای را وسیله عزتمندی یا بیعزتی ملتی بخواند که
اگر چنین باشد، باید ملت فلسطین که هر روز خونشان بر کف خیابانها
میریزد، از لحاظ دیپلماتیک در سطحی پایین به واسطه لابیهای صهیونیستی
قرار دارد، قدرت نظامی و دفاعی اندکی در اختیار دارد و صهیونیستها را هر
روز متعرض به جان و امول خود میبیند، بیعزت خواند و ملت آمریکا را
عزتمندترین ملت جهان دانست.
عزت معنایی متفاوت با اعتبار بینالمللی و جهانی یک کشور و یا داشتهها یک ملت دارد و با کاهش و افزایش چنین معیارهایی، عزت ایران خدشهدار نخواهد شد، مگر آنکه خداوند متعال چنین ارادهای داشته باشد که اگرچه بیارتباط با رفتار بندگانش نیست اما توسط یک بنده نیز که نه مقام عصمت دارد و نه خصوصیت خاص دیگر برای یک ملت حاصل نمیشود یا از یک ملت به همین سادگی زایل نمیشود. فتوحات دلاورمردان ایران در جنگ تحمیلی نشانی از عزتمندی این ملت و شکستناپذیریاش در دشوارترین شرایط دارد و مشخص میسازد عزتمندی ملت متعلق به امروز و دیروز نیست.
از این حیث انتظار میرود قهرمانان، مدیران و مربیانی که برای آنها در این مملکت اعتباری به واسطه مدالآوری و برخی رفتارهای اخلاقی در نظر گرفته میشود به این حدیث نقل شده از امام موسی کاظم در اصول کافی، پایبند باشند تا در نگاه دیگران میان خردمندان جای گیرند: "
عقل هیچکس کامل نمیشود مگر با داشتن این صفات: کفر و شر از او دور باشد، خیر و رشد از او تراوش نماید، اضافه اموالش را ببخشد، زیادی کلامش را برای خودش نگه دارد، بهرهاش از دنیا تنها قوت اندکی باشد، در طول زندگی از علم سیر نشود، ذلت همراه خدا برایش بهتر از عزت با غیر خدا باشد، تواضع را بهتر از بزرگ بینی بببیند، کار خوب و کم دیگران را زیاد بیند و کار زیاد و خوب خود را اندک بشمرد، خود را بدترین فرد، و دیگران را بهتر از خود بداند."