میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل
ماشین چینی خوب !

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی

هایما S7 فقط یک کراس‌اوور چینی نیست؛ اولین و آخرین خودروی چینی‌ای است که واقعاً با آن ارتباط گرفتم و نزدیک ۱۲۰ هزار کیلومتر همراهی‌اش کردم. محصولی که در خط تولید ایران‌خودرو خراسان متولد شد و برخلاف تصور رایج درباره خودروهای شرقی، بارها ثابت کرد می‌تواند قابل‌اعتماد، کم‌حاشیه و حتی دوست‌داشتنی باشد؛ درست مثل رفیقی که آرام‌آرام خودش را ثابت می‌کند، نه با حرف، بلکه با ماندگاری در مسیر.
کد خبر: ۱۳۴۴۶۹۷
| |
3407 بازدید
|
۶

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی من

به گزارش تابناک، وقتی اسم هایما S7 می‌آید، اولین تصویری که در ذهن من روشن می‌شود، نه تبلیغات ایران‌خودرو است، نه عدد و رقم‌های کاتالوگ، نه حتی آن بحث‌های همیشگی درباره «چینی بودن» یا «جایگزین نداری، مجبوریم بخریم». اولین چیزی که بالا می‌آید، صدای موتور خودش است؛ صدایی که بار اول خیلی معمولی به‌نظر می‌رسید، اما بعد از ۱۲۰ هزار کیلومتر تجربه رانندگی، برای من تبدیل شد به یک نشانه آشنا. راستش را بخواهی، هایما S7 تنها ماشین چینی‌ای بود که واقعاً دوستش داشتم و هنوز هم تنها خودروی چینی‌ای است که از ته دل احترامش را نگه می‌دارم. «اولین و آخرین». دلیلش؟ چون این ماشین را فقط نمی‌شناختم باهاش زندگی کرده بودم.

S7 همیشه یک تناقض جذاب بود. از یک طرف ظاهرش شبیه کراس‌اوورهایی بود که سعی می‌کنند شبیه SUVهای بزرگ ژاپنی جلوه کنند؛ بدنه درشت، سپرهای برجسته، چراغ‌های کشیده، ارتفاع مناسب و همان حس نیمه‌خشن که خیلی از مردم را موقع انتخاب ماشین، وسوسه می‌کرد. از طرف دیگر، زیر این ظاهر خشن، یک روحیه آرام و خانوادگی داشت که برای خیلی‌ها غافلگیرکننده بود. ماشین بزرگی بود، اما رفتار رانندگی‌اش آن‌قدر نرم و دوستانه بود که حس می‌کردی آمده تا مسیر را برایت ساده کند، نه سخت‌تر.

وقتی اولین‌بار پشت فرمانش نشستم، چیزی که توجهم را جلب کرد، ابعاد کابین بود. اتاق S7 واقعاً بزرگ بود؛ بزرگ‌تر از بیشتر چینی‌هایی که آن زمان وارد بازار می‌شدند. صندلی‌ها چندان لوکس نبودند اما راحت بودند. فرمان نرم، دید جلوی عالی و آن حس تسلطی که ارتفاع ماشین می‌داد، همه باعث می‌شد فکر کنی انتخابت اشتباه نبوده. داشبورد و متریال داخل خودرو هم آن‌چنان شاهکار نبود اما به‌قدری بد هم نبود که تو را دلزده کند. یک حد میانه داشت؛ همان حدی که چینی‌ها استادش هستند: نه عالی، نه فاجعه، فقط قابل‌قبول.

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی من

من نسخه توربو را داشتم. نسخه تنفس طبیعی را هم چند بار رانده بودم و از همان اولین برخورد مشخص بود که آن نسخه برای این بدنه و وزن، زیادی آرام است. نسخه ۲ لیتری معمولی هیچ‌وقت نتوانست مخاطب را قانع کند که می‌تواند وزن این ماشین تقریباً ۱۵۰۰ کیلویی را با انرژی حمل کند. مخصوصاً در سبقت‌ها، مخصوصاً در سربالایی‌ها، مخصوصاً وقتی کولر روشن بود. اما نسخه توربو داستان کاملاً متفاوتی داشت. آن موتور ۱.۸ لیتری توربو با گشتاور بهتر، بالاخره حس می‌داد که ماشین می‌خواهد حرکت کند و نه اینکه فقط خودش را بکشد. نه اینکه ناگهان لامبورگینی شده باشد، اما آن بی‌جانی نسخه معمولی را نداشت و می‌شد رویش حساب کرد.

اما بگذار یک چیزی را شفاف بگویم: این ماشین اگرچه توربو بود، اما توربوی «حساس» چینی بود. یعنی به روغن خوب حساس بود، به رانندگی پرفشار حساس بود، به نگهداری بی‌دقت حساس بود. اگر خوب نگهش می‌داشتی، مثل یک یار وفادار بود، اما اگر بهش بی‌محبتی می‌کردی، سریع اذیت می‌شد. من با نگهداری درست تعویض‌های منظم روغن، سوخت مناسب، گرم‌کردن درست قبل از فشار آوردن واقعاً اذیتش نکردم و همین باعث شد موتورم در طول ۱۲۰ هزار کیلومتر حتی یک‌بار هم غر نزند.

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی من

گیربکس S7 یکی از آن بخش‌هایی بود که همیشه بحث داشت. گیربکس ۶AT نه بد بود، نه شاهکار. دنده‌تعویض‌هایش در حالت نرمال نرم بود، اما در شیب و ترافیک بعضی وقت‌ها تاخیر داشت. گاهی حس می‌کردی که هنوز نمی‌داند دقیقاً می‌خواهد چکار کند. اما آن‌قدری بد نبود که تو را از خریدش منصرف کند. فقط باید با شخصیتش کنار می‌آمدی. این گیربکس مثل گیربکس‌های ژاپنی نبود که همیشه دقیق و سریع باشد. بیشتر شبیه یک راننده محتاط بود که تا مطمئن نشود، وارد حرکت جدید نمی‌شود.

در طول این ۱۲۰ هزار کیلومتر، چیزی که من واقعاً از S7 یاد گرفتم، این بود که این ماشین «واقعا ماشین سفر» است. یعنی اتاق بزرگ، صندوق وسیع، تعلیق نرم و صندلی‌هایی که اجازه می‌دادند ساعت‌ها رانندگی کنی بدون اینکه کمرت داد بزند. و باور کن در بزرگراه‌های طولانی، وقتی سرعتت را روی ۱۱۰ یا ۱۲۰ ثابت می‌گذاشتی، انگار S7 تازه به دنیا می‌آمد. ماشین در این سرعت‌ها خودش را پیدا می‌کرد و از آن حالت سنگین شهری بیرون می‌آمد. فرمان سبک بود اما نه آن‌قدر سبک که خطرناک باشد. پایداری ماشین خوب بود، البته نه به اندازه یک ژاپنی یا کره‌ای، اما کاملاً قابل‌قبول.

یکی از نقاط قوتی که همیشه به چشم می‌آمد، عایق‌بندی بود. برای ماشینی که ساخت چین بود و در ایران مونتاژ می‌شد، واقعاً عایق‌بندی‌اش بالاتر از حد انتظار بود. صدای باد فقط در سرعت‌های خیلی بالا خودش را نشان می‌داد و صدای جاده هم بیشتر مربوط به نوع لاستیک بود تا بدنه خودرو. البته کیفیت مونتاژ ایران‌خودرو خراسان همیشه یکنواخت نبود. نسخه‌هایی بودند که صدای داشبورد داشتند، نسخه‌هایی بودند که درها کمی بد رگلاژ شده بودند. اما ماشین من از آن دسته خوش‌شانس‌ها بود. چیزی که خیلی‌ها «شانسی بودن چینی‌ها» می‌نامند.

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی من

اما هر ماشینی نقطه ضعف دارد، و S7 هم از قاعده مستثنی نبود. مصرف سوخت در نسخه توربو، مخصوصاً در شهر، بالاتر از چیزی بود که انتظار داشتی. اگر سبک پا بودی، ۹ تا ۱۰ می‌سوزاند، اما اگر سنگین پا بودی و کولر هم روشن بود، راحت ۱۲ تا ۱۳ لیتر را نشان می‌داد. دوم اینکه سیستم تعلیق نرم هرچند برای سفر عالی بود، اما در پیچ‌های تند، کمی بدنه را وادار به تکان‌های اضافی می‌کرد. و سوم اینکه بازار دست‌دومش تحت تاثیر موج ضدچینی و حرف زیاد مردم، هیچ‌وقت آن ارزشی که باید را پیدا نکرد.

اما اجازه بده یک چیز را بگویم: این ماشین قابل‌اعتماد بود. این چیزی نیست که از روی تبلیغات یا شنیده‌ها بگویم. این را از ۱۲۰ هزار کیلومتر رانندگی مداوم، جاده‌ای، شهری، سربالایی، خاکی، سفرهای طولانی و روزمره استخراج کرده‌ام. ماشین من هیچ خرابی اساسی نداشت. نه با موتور مشکل داشتم، نه با گیربکس، نه با سیستم برقی. تنها چیزهایی که خراب شدند، قطعات مصرفی بودند. خیلی‌ها تصور می‌کردند چون چینی است، حتماً خراب می‌شود. اما این ماشین نشان داد که اگر منطقی باهاش رفتار کنی، اتفاقاً از خیلی از ماشین‌های هم‌رده که اسم بزرگ‌تری دارند هم بهتر دوام می‌آورد.

هایما S7؛ تنها چینیِ دوست‌داشتنی من

در مأموریت اصلی‌اش هم موفق بود: یک کراس‌اوور خانوادگی که قرار نبود نمایشی باشد، قرار نبود لوکس باشد، قرار نبود خودنمایی کند. قرار بود هر روز تو را از خانه به کار و از کار به خانه ببرد، آخر هفته‌ها خانواده را ببری سفر، در جاده اذیت نشوی، و بتوانی بهش اعتماد کنی.

نسخه‌های جدیدتر S7 بهبودهایی داشتند اما متاسفانه واردات و مونتاژ آن ادامه پیدا نکرد. شاید اگر ادامه پیدا می‌کرد، هایما می‌توانست با نسخه‌های بهینه‌تر، مدل‌های قوی‌تر و طراحی به‌روزتر در بازار ایران جایگاهی مثل ام‌وی‌ام یا چری پیدا کند. اما S7 همان‌جا که بود، ماند؛ با همان شخصیت آرام، همان جثه بزرگ، همان موتور قابل‌قبول و همان تجربه‌ای که برای من تبدیل شد به تنها چینی‌ای که ازش خوشم آمد.

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۷
اما جک اس 5 یه چیزه دیگه س
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۷
دادش خیلی خوش شانس بودی ماشینت بدون اینکه خرج اساسی بزاره رو دستت به ۱۰۰ تا رسید...
احمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۷
چقدر ما بدبختیم که تعریف این آشغال رو باید ببینیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۷
آمبولانس و این همه تعریف...معلومه اصلا ماشین سوار نشدی داداش...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۸ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۸
یعنی همچین احساسی نوشتی که یه زوج عاشق بعد 70سال زندگی اینطوری نمی‌نویسند.من پارس دارم 400هزار ک راه رفته آچار به موتور نخورده .حالا برای 120ک داستان نوشتی
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۸
جک X5 را اگر سوار بشی میفهی که ار هایما سر تره
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # تابناک ورزشی # جنگل الیت # نرخ سوم بنزین
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟