
راستش را بخواهید هر چقدر هم که خودروسازان دنیا سعی کنند یک آینده براق و برقی را با نورهای نئونی و وعدههای تکنولوژیک به خورد مخاطب بدهند، باز هم وقتی پای تجربه واقعی رانندگی، تعمیرات، فرسودگی و نفسکشیدن یک ماشین در شرایط سنتی زندگی ایرانی یا حتی خاورمیانهای وسط باشد، برقگرفتیهای این صنعت جدید خودش را نشان میدهد. تویوتا BZ3X هم دقیقاً در همین نقطه قرار میگیرد؛ محصولی که از روی کاغذ قرار است یکی از مهمترین گامهای تویوتا در مسیر الکتریکیسازی باشد، اما وقتی پای قضاوت فنی و تحلیلی بیاید وسط، متوجه میشوی که فاصله بین ادعاها و واقعیت، کمکم تبدیل به یک شکاف جدی شده است.
به گزارش تابناک؛BZ3X نماد ورود تویوتا به بازاری است که از روز اول علاقهای به آن نداشته؛ تویوتا همان شرکتی است که سالها بهطور رسمی و غیررسمی اعلام میکرد خودروهای تمامبرقی هنوز بالغ نشدهاند، زیرساخت جهانی ناقص است، باتریها قابل اعتماد نیستند و فناوری به لحاظ زیستمحیطی هم آنقدرها که تبلیغ میشود پاک نیست. تویوتا حتی زمانی گفت که «هیبرید معقولترین پاسخ دوران گذار است». اما فشار بازار، قوانین سختگیرانه اروپا، سهمخواهی چینیها و رقابت تسلا باعث شد همین کمپانی محتاط هم تن بدهد به تولید خانواده BZ (Beyond Zero). BZ3X در همین میدان متولد شده؛ ماشینی که قرار است تویوتا را از یک برند محتاط به بازیگری جسور در میدان الکتریکی تبدیل کند، اما هنوز هم روحیه محافظهکار و البته کمی لجوج تویوتا را در همهجایش میبینی.
وقتی بخواهیم درباره BZ3X حرف بزنیم، اولین مسئله باتری است؛ قلب تپندهای که اتفاقاً نقطهضعف اصلی خودروهای الکتریکی محسوب میشود. تویوتا برخلاف برخی شرکتها که به سمت باتریهای لیتیومپولیمری یا ساختارهای پیچیده رفتهاند، بیشتر روی شیمی پایدار و کمی سنتیتر لیتیومآهنفسفات (LFP) تمرکز کرده. این انتخاب بهخودیخود منطقی است: LFP دوام بیشتری دارد، کمتر داغ میکند و چرخه عمر بالاتری دارد، اما حقیقت این است که چگالی انرژی LFP پایینتر است، بنابراین برای ارائه برد کافی، یا باید باتری بزرگتر باشد یا سیستم مدیریت انرژی خیلی پیچیدهتر. نتیجه؟ وزن بالا. و وزن بالا یعنی همان قاتل راندمان، هندلینگ و حتی راحتی در رانندگی.

BZ3X هم دقیقاً به همین معضل گرفتار شده است. وزن بالای باتری باعث شده خودرو در پیچها حس یک کراساوور تنبل را منتقل کند. شتاب اولیه بد نیست، اما چیزی نیست که تو را سر شوق بیاورد، چون بهجای یک قدرت انفجاری کنترلشده، بیشتر شبیه یک فشار سنگین و بیحوصله است که تلاش میکند وزن خودش را از جا بکند. با اینکه موتور جلو عملکرد پایداری دارد، اما حس فرمان یکپارچه نیست؛ هرچقدر هم که به دامنه فناوریهای کمکی پیچیده تویوتا احترام بگذاری، باز هم نمیتوانی انکار کنی که این ماشین هنوز آن حس مکانیکی زنده و اصیل یک تویوتا بنزینی را ندارد.
تویوتا همیشه به «اعتماد» معروف بوده، اما در مورد BZ3X موضوع کمی متفاوت است. وقتی مسئله به خودروهای الکتریکی برسد، اعتماد از مسیر دیگری میگذرد: از شارژر، از گرمای هوا، از سردی زمستان، از دستوپا زدن در مسافتهای طولانی، از پیدا کردن سوکت سالم، از افت ظرفیت باتری بعد از چند سال و از اینکه آیا ماشین بعد از پنج سال هنوز همان کارایی روز اول را دارد یا خیر. اینها همان سوالهایی هستند که صنعت برقی جواب قطعی برایشان ندارد و اتفاقاً تویوتا هم بهخوبی این را میداند. شاید برای همین، BZ3X ماشین محافظهکاری است؛ نه پرادعای تسلاست، نه بهروز و جسور چینیها، نه هیجانزدهای مثل محصولات الکتریکی اروپایی؛ بیشتر شبیه دانشآموزی است که میخواهد در امتحان قبول شود، ولی تلاش نمیکند شاگرد اول باشد.

از نظر طراحی، BZ3X ادامهدهنده زبان طراحی BZ4X است، اما با کمی صیقل و بلوغ بیشتر. ظاهرش آیندهنگر است، اما نه آنقدر عجیب که مثل بعضی برندها در اولین نگاه پس بزنی. خطوط بدنه پختهتر شدهاند، جلوپنجره بسته اما متناسب است، و چراغها طراحی باریکی دارند که تلاش میکند حس تکنولوژی را منتقل کند. اما این ظاهر مدرن لزوماً ترجمه واقعی به عملکرد نمیشود. آیرودینامیک خودرو خوب است، اما کافی نیست تا ضعف وزن را کامل جبران کند. برای ماشینی که قرار است الکتریکی باشد، اهمیت مقاومت هوا دو برابر است; اما وقتی بدنه کمی حجیم باشد و وزن بالا، باز هم موتور باید بیشتر انرژی مصرف کند تا ماشین را در سرعت ثابت نگه دارد.
کابین اما داستان دیگری است. تویوتا تلاش کرده فضای داخلی بهروز و پاکیزه طراحی کند، با صفحات دیجیتال و داشبورد ساده. اما برخلاف برخی رقبا، تویوتا هنوز حاضر نیست همهچیز را قربانی آیندهگرایی کند. دکمههای فیزیکی هنوز هستند، نه زیاد، اما بهشکل معقولی حفظ شدهاند. چیزی که البته در نگاه اول مثبت است، اما وقتی تجربه رانندگی طولانی داشته باشی، متوجه میشوی سیستمهای لمسی تویوتا هنوز به بلوغ کسانی مثل تسلا یا even BYD نرسیده است. تأخیر لمس و عدم یکپارچگی سیستمعامل داخلی چیزی است که در کار روزمره خود را نشان میدهد.

وقتی درباره سیستم تعلیق صحبت میکنیم، باید واقعبین باشیم: تویوتا همیشه روی دوام و راحتی تمرکز کرده. اما در BZ3X، این راحتی همراه با یک نوسان اضافه است، چون وزن ماشین بالاست و تعلیق باید هم ضربات را بگیرد، هم با پدیده «Body Roll» مقابله کند. این دو هدف همیشه باهم سازگار نیستند. نتیجه؟ نه خیلی اسپرت، نه خیلی لوکس؛ چیزی بینابینی که شاید برای مشتری محافظهکار کافی باشد، اما برای کسی که از ماشینش انتظار لذت رانندگی دارد، جواب نمیدهد.
بخش شارژ هم از همان نکاتی است که نمیتوان دربارهاش خوشبین بود. تویوتا سرعت شارژ متوسطی ارائه کرده، نه جزو سریعهاست، نه بدترین. اما مشکل اینجاست که جهان هنوز زیرساخت کافی ندارد. مخصوصاً در کشورهایی که شبکه شارژ فراگیر ندارند. در همین نقطه است که جذابیت خودرو برقی برای کسانی مثل ما که با رانندگی طولانی، سفرهای بینشهری، شرایط سخت آبوهوایی و نوسانات برق سروکار داریم، کم میشود. این همان جایی است که تویوتا هیبریدیها را انتخاب اول میدانست، اما حالا خودش مجبور شده یک خودرو کاملاً برقی عرضه کند، بدون اینکه شبکه شارژ جهانی هنوز به بلوغ کامل برسد.
وقتی به BZ3X نگاه میکنی، دقیقاً یک حقیقت میدرخشد: این ماشین نه بد است، نه شاهکار. تویوتا اینجا ماشین ساخته تا از رقابت جا نماند، نه اینکه صنعت را تکان دهد. خیلیها از آینده خودروهای الکتریکی حرف میزنند، اما وقتی میروی سراغ تجربه واقعی، میبینی که این خودروها هنوز برای زندگی روزمره ایدهآل نشدهاند. همهچیز وابسته به باتری است و باتری مهمترین نقطه ضعف ساختاری این نسل از محصولات محسوب میشود. فرقی نمیکند که تویوتا باشی یا تسلا.
در نهایت، BZ3X یک محصول منطقی است، اما نه یک محصول عاشقانه. ماشین برقیای است که تلاش میکند همه چیز را درست انجام دهد، اما چیزی در آن نیست که قلبت را بگیرد. هیچ هیجانی مثل صدای موتور یک ۲.۵ لیتری تنفس طبیعی تویوتا در آن نیست، هیچ ضربان زندهای ندارد، هیچ ارتباط مکانیکی مستقیم بین راننده و ماشین وجود ندارد. برق همیشه سرد است؛ بیصدا، بیروح، و دقیقاً در همین نقطه است که بسیاری از ما نمیتوانیم با خودروهای برقی ارتباط عاطفی برقرار کنیم.

BZ3X تلاش تویوتا برای حضور در آیندهای است که هنوز آماده نیست. و شاید مشکل اصلاً ماشین نباشد؛ شاید مشکل این باشد که صنعت کمی زودتر از موعد وارد عصر برق شده، بدون اینکه زیرساخت، فرهنگ استفاده، فناوری باتری و سیستمهای مدیریت انرژی به بلوغ واقعی رسیده باشند. برای همین، ماشینی مثل BZ3X رفتار یک محصول «دوره گذار» را دارد. نه از گذشته جدا شده، نه آینده را بینقص در آغوش گرفته.
و اگر بخواهم با خودمان صادق باشم، هنوز آن صدای زنده، آن تنفس، آن ارتباط مستقیم و آن حس واقعی رانندگی چیزی است که یک ماشین برقی مثل BZ3X نمیتواند جایگزینش شود. شاید روزی برسد که باتریها انقلابی شوند، زیرساخت کامل شود، برق بهجای سردی، چیزی شبیه روح پیدا کند. اما تا آن روز، این ماشینها بیشتر ما را یاد آیندهای میاندازند که هنوز نپخته است؛ آیندهای که تویوتا با اکراه در آن قدم برداشته و حالا باید خودش را در بازاری ثابت کند که نه خودش و نه ما هنوز با آن کنار نیامدهایم.