از مهمترین نتایج دیدار ترامپ و اردوغان میتوان به توافق همکاری در زمینه انرژی هستهای غیرنظامی، گفتوگو درباره LNG و تنوعبخشی به منابع انرژی، و ازسرگیری مذاکرات درباره بازگشت احتمالی ترکیه به برنامه جنگنده F-۳۵ اشاره کرد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، سایت «ترکیه تودی» در مقالهای به بررسی توافقات دیدار «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه و «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید پرداخته که در ادامه آمده است.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، روز پنجشنبه در کاخ سفید با دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، دیدار کرد؛ دیداری که نخستین سفر او به واشنگتن در شش سال گذشته محسوب میشود.
این گفتوگوها منجر به مجموعهای از اعلامیههای مهم در زمینه انرژی هستهای، همکاریهای دفاعی، امنیت انرژی و دیپلماسی منطقهای شد که نشانهای از احتمال بازتنظیم روابط ترکیه و آمریکا پس از سالها تنش است.
از مهمترین نتایج این دیدار میتوان به توافق همکاری در زمینه انرژی هستهای غیرنظامی، گفتوگو درباره LNG و تنوعبخشی به منابع انرژی، و ازسرگیری مذاکرات درباره بازگشت احتمالی ترکیه به برنامه جنگنده F-۳۵ اشاره کرد.
دو رهبر همچنین به جنگ اوکراین، تحولات گستردهتر خاورمیانه و مسائل مذهبی مرتبط با کلیسای ارتدوکس پرداختند که نشان میدهد این دیدار فراتر از اختلافات دوجانبه بوده و موقعیت بینالمللی گستردهتر آنکارا را شکل میدهد.
ناتو و پویاییهای ائتلاف
سینان اولگن، مدیر مؤسسه EDAM، پژوهشگر ارشد در کارنگی اروپا در بروکسل و دیپلمات پیشین ترکیه، گفت: «به نظر میرسد که موضوع ناتو بهطور خاص میان دو رهبر مورد بحث قرار نگرفته است. تمرکز گفتوگو بیشتر بر روابط دوجانبه بوده که البته برخی از آنها دارای بُعد ناتویی نیز هستند.
دوم اینکه، همکاری قویتر ترکیه و ایالات متحده در زمینه صنایع دفاعی در آینده، مشروط بر لغو تحریمهای «کاتسا» CAATSA، ادامه بسته F-۱۶ و اجازه بازگشت ترکیه به برنامه F-۳۵ پس از حلوفصل موضوع S-۴۰۰، در مجموع یک تحول مثبت برای ناتو خواهد بود. زیرا این تحولات نهتنها تواناییهای پدافند هوایی ترکیه را افزایش میدهد، بلکه در نهایت بازدارندگی ناتو را نیز تقویت خواهد کرد — بهویژه در زمانی که این بازدارندگی بهواسطه تجاوزات مکرر روسیه به حریم هوایی ناتو مورد آزمایش قرار میگیرد.
سوم اینکه، موضوع اوکراین باید یکی از محورهای اصلی ناتو بوده باشد. اطلاعات زیادی از جزئیات گفتوگو در دست نیست، اما میتوان گفت که این رابطه مبتنی بر اعتماد — تا آنجا که بتوان آن را چنین توصیف کرد در مورد ترامپ — میتواند در بسیج تلاشهای ناتو برای تضمین امنیت غرب نیز مفید باشد.»
ترکیه میتواند نقش مهمی در موضوع تضمینهای امنیتی برای اوکراین ایفا کند. این مسئله مستقیماً در حوزه مسئولیت ناتو نخواهد بود، اما بدون شک بسیاری از کشورهای عضو ناتو را درگیر خواهد کرد. در حال حاضر، موضع ایالات متحده نیز تغییر کرده است.
آمریکا ظاهراً مایل است از بسته تضمینهای امنیتی که قرار است توسط اعضای اروپایی ناتو هدایت شود، حمایت کند. ماهیت دقیق این حمایت احتمالاً شامل اشتراکگذاری اطلاعات، شناسایی هوایی و سامانههای پدافند هوایی خواهد بود و نه حضور نیروهای زمینی.
این بخش کاری است که متحدان اروپایی باید آن را پیش ببرند. در مورد ترکیه، موضع آنکارا این است که مایل است در تهیه بسته تضمینهای امنیتی برای اوکراین مشارکت داشته باشد.
ترکیه نقش خود را تا حد زیادی در حوزه دریایی این تلاش میبیند؛ و این موضوع منطقی است، زیرا ترکیه نمیخواهد فشار جدیدی بر کنوانسیون مونترو وارد کند؛ بنابراین قصد دارد این نقش را با استفاده از نیروی دریایی خود ایفا کند. ترکیه همچنین میتواند با نیروی هوایی خود و احتمالاً ناوگان پهپادهایش در مأموریتهای گشت هوایی مشارکت کند. با این حال، در حال حاضر مشخص نیست که آیا ترکیه آماده مشارکت در بخش زمینی این تضمینهای امنیتی نیز خواهد بود یا نه.
یکی از چالشهای اصلی برای آنکارا این است که موضع فعلیاش به نظر میرسد این باشد که هر بسته تضمین امنیتی برای اوکراین باید با رضایت روسیه همراه باشد. این موضع، البته، با دیدگاه دیگر متحدان متفاوت است. آنها قصد دارند از این موضوع بهعنوان اهرمی برای اوکراین استفاده کنند تا شاید روسیه را به میز مذاکره بکشانند. این اختلاف نیز باید حل شود تا بتوان درباره نقش ترکیه در تضمینهای امنیتی آینده اوکراین گفتوگو کرد.
توازن دیپلماتیک و روابط دوجانبه
پینار دوست، پژوهشگر غیرمقیم در برنامه ترکیه شورای آتلانتیک و مورخ روابط بینالملل، که پیشتر معاون مدیر این برنامه بوده و در حال حاضر پژوهشگر وابسته در مؤسسه فرانسوی مطالعات آناتولی است، گفت: «در واقع، سیاستهای خارجی (جو) بایدن و ترامپ اساساً تغییر چندانی نکرد. بایدن تا حد زیادی سیاستهای دوره اول ترامپ را ادامه داد. اگر بخواهیم از یک «بازتنظیم» سخن بگوییم، این بازتنظیم از طریق چند نقطه عطف در روابط اتفاق افتاد، نه بهواسطه خود رؤسا.
اولین نقطه، حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ بود. این جنگ به آمریکا و کل منطقه یادآوری کرد که موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه تا چه اندازه مهم است. وقتی مشخص شد که اتحادیه اروپا برای یک جنگ آماده نیست، نیاز به دومین ارتش بزرگ ناتو، صنایع دفاعی رو به رشد و تجربه رزمی ترکیه در جبهههای متعدد مورد توجه قرار گرفت.
تفاوت اصلی ترامپ با بایدن در ابتدا، ایده او درباره پایان سریع جنگ به نفع روسیه بود. چنین نتیجهای برای ترکیه از نظر امنیت دریای سیاه و مدیترانه بسیار منفی میبود. اما ترامپ، هم در سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل و هم در دیدارش با اردوغان، نشان داد که اکنون قصد دارد سیاست متفاوتی را دنبال کند. این موضوع در بلندمدت برای ترکیه مثبت است.
البته جنبه منفی ماجرا این است که ترکیه در سال ۲۰۲۴ همچنان حدود ۴۱٪ از تأمین گاز طبیعی خود را از روسیه دریافت میکرد. این مسئله نیازمند گزینههای جایگزین جدید است. فروش LNG و توافقهای تجاری امضا شده با شرکتهای آمریکایی در سال گذشته و همین دیروز، گامهای بسیار مهمی در این راستا محسوب میشوند. در آینده نیز ممکن است تحریمهای آمریکا علیه روسیه در دستور کار قرار گیرد که این موضوع چالشهای قابلتوجهی ایجاد خواهد کرد.»
«دومین نقطه عطف، تغییر در پویاییهای رژیم سوریه بود. نقش ترکیه در این زمینه بار دیگر امروز در دیدار ترامپ یادآوری شد. از زمان پایان محاصره قطر، ترکیه روابط خود را با تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس توسعه داده است. این موضوع باعث شده دولت آمریکا برای حل مسائل منطقهای در قالب شراکت با ترکیه و کشورهای عربی تلاش کند.
بزرگترین چالش در اینجا، البته، اسرائیل است، اما واشنگتن تلاش زیادی میکند تا این موضوع مانع پیشرفت در روابط آمریکا و ترکیه نشود. هم توافق دمشق با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و هم توافق دمشق با اسرائیل گامهای بسیار مهمی در مسیر ایجاد ثبات در سوریه خواهند بود. گام بعدی، به باور من، عادیسازی تدریجی روابط ترکیه با اسرائیل پس از جنگ غزه و در دوران پس از نتانیاهو خواهد بود — که احتمالاً آمریکا سعی خواهد کرد در این روند نقش میانجی ایفا کند.
در خصوص دیدار ترامپ و اردوغان، مهمترین موضوع، سخنان ترامپ درباره احتمال لغو تحریمهای «کاتسا» بود. دریافت جنگندههای F-۳۵ مهم است، اما فراتر از آن، رفع محدودیتها بر قطعات مورد نیاز صنایع داخلی و صادرات آنها به کشورهای ثالث، تسکین بزرگی برای ترکیه خواهد بود. این موضوع همچنین دست کنگره را که عموماً موضعی ضدترکیه دارد، تضعیف خواهد کرد.
در دوره پیشِرو، انتظار دارم شرکتهای ترکیهای و آمریکایی در مناطقی که ترکیه ثبات و امنیت ایجاد میکند، همکاری نزدیکتری داشته باشند. در مجموع، نشست خبری امروز مثبت بود. بهنظر من، دولت ترامپ درک کرده است که ترکیه متحدی حیاتی برای تقسیم بار در دریای سیاه و خاورمیانه محسوب میشود.»
صنایع دفاعی و مسائل امنیتی
فریدون تاشدان، استاد دانشگاه وسترن ایلینوی و کارشناس صنایع دفاعی، گفت: «در ارزیابی روابط دیپلماتیک، منطقهای یا نظامی میان ترکیه و ایالات متحده، صنایع دفاعی از مهمترین موضوعات محسوب میشوند. این مسئله بهویژه از دهه ۱۹۷۰ تاکنون چنین بوده است.
عملیات صلح سال ۱۹۷۴ (در قبرس) و تحریمهای پس از آن، مشکلات تأمین برخی سامانهها (بهویژه بالگردهای AH-۱W اضافی) در جریان عملیات ضدتروریستی اواسط دهه ۱۹۹۰ و چالشهای پس از سال ۲۰۲۰، همگی بازتابدهنده شرایط خاص هر دوره بودهاند. با این حال، در اصل، موضوع تحریمهای تسلیحاتی هنوز هم بهعنوان یک اهرم سیاسی در واشنگتن مطرح است.
امروزه، روابط دوجانبه در حوزه صنایع دفاعی دیگر محدود به خرید پلتفرمها نیست. پروژههای مشترک تأمین که با شرکتهای ترکیهای اجرا شدهاند (مانند برنامه F-۳۵) و تنوعبخشی به محصولاتی که بهعنوان زیرسامانه (آویونیک، موتورهای جت، قطعات هواپیما) از آمریکا تهیه میشوند، ماهیت این روابط را تغییر دادهاند.
با نگاهی دقیق به موضوعاتی که در دیدار اردوغان و ترامپ مطرح شد، از نظر من، لغو تحریمهای CAATSA که در سال ۲۰۲۰ علیه ترکیه اعمال شد، مهمترین مانع همکاری دفاعی میان دو کشور است. تحریم علیه ریاست صنایع دفاعی ترکیه (SSB) که پس از تحویل سامانههای S-۴۰۰ از روسیه و در پی تحریمهای CAATSA اعمال شد، مانع از تأمین یا باعث تأخیر در تهیه سامانههای اصلی یا زیرسامانهها برای پروژههای ملی مهم میشود که توسط SSB تأمین مالی شدهاند و همچنین روند صدور مجوزهای صادراتی لازم از وزارت خارجه آمریکا را کند میکند؛ بنابراین یکی از موضوعات اصلی دستور کار دیدار دو طرف میتواند لغو این تحریمها باشد.
طبق قانون، رئیسجمهور ترامپ میتواند در صورت ارائه تضمینهای کافی از سوی ترکیه، تحریمهای مرتبط با S-۴۰۰ و دیگر روابط نظامی/امنیتی با روسیه را لغو کند؛ این موضوع بخشی از دستور کار دوجانبه خواهد بود. مسئله S-۴۰۰ نیازمند یک راهحل مشترک از طریق مذاکره میان هیئتهای نظامی دو کشور است.
بهطور مشابه، تحویل جنگندههای F-۳۵ نیز به تحریمهای CAATSA وابسته است. چراغ سبز آمریکا برای F-۳۵ و احتمال تحویل شش فروند جنگندهای که پیشتر تولید شدهاند، اما تحویل داده نشدهاند، به همین چارچوب تحریمها بستگی دارد.
قانون بودجه دفاعی آمریکا در سال ۲۰۲۰ (NDAA) شامل بندی است که تحویل F-۳۵ به ترکیه را متوقف میکند؛ اگر شرایط ذکرشده در CAATSA برآورده شود، نامه تضمین رئیسجمهور ترامپ به کنگره و شاید یک اجماع گستردهتر میتواند مسیر F-۳۵ را دوباره باز کند.
رفع همزمان محدودیت F-۳۵ و تحریمهای SSB به مسئله S-۴۰۰ گره خورده است: در قانون NDAA آمده است که این ممنوعیت تا زمانی که ترکیه سامانه S-۴۰۰ را در اختیار دارد، ادامه خواهد داشت؛ بنابراین دو کشور باید راهحلی برای موضوع S-۴۰۰ بیابند.»
«دیگر موضوعات مهم دستور کار میتواند شامل تأمین موتور برای پروژههای کلیدی هوافضای ترکیه یعنی KAAN و Hurjet باشد — بهویژه موتورهای F-۱۱۰ و F-۴۰۴ —، زیرا ترکیه سرمایهگذاری سنگینی در این برنامهها انجام داده و جنگنده KAAN را ستون فقرات پدافند هوایی آینده خود میداند. به همین دلیل، برای تأمین موتورهای حیاتی F-۱۱۰ در تولید اولیه KAAN نیاز به توافق میان دو طرف وجود دارد.
گفتوگوها همچنین میتواند شامل امکان ایجاد تولید محلی در شرکت TEI در اسکیشهر باشد. من پیشبینی میکنم که حداقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ موتور F-۱۱۰ خریداری شود. اگر بیش از ۴۰ موتور یدکی برای خرید جنگندههای F-۱۶ Block-۷۰ نیز در همین بسته گنجانده شود، تعداد کل موتورهای F-۱۱۰ مورد نیاز میتواند به حدود ۱۶۰ دستگاه برسد که این موضوع باعث میشود راهاندازی خط تولید TEI از نظر اقتصادی توجیهپذیرتر شود.
پروژه خرید سامانه پدافند هوایی پاتریوت که توسط ترامپ مطرح شد، از نظر من چندان تعجبآور نیست. در سالهای اخیر شاهد استفاده گسترده از موشکهای بالستیک در منطقه بودهایم — هم در اوکراین و هم در خلیج فارس، از جمله حملات علیه قطر، عربستان سعودی یا اسرائیل.
در حالی که ترکیه همچنان سامانههای بومی مانند SIPER و HISAR را در اولویت قرار میدهد و پروژهها را بهصورت تجمیعی طراحی میکند (برای مثال، بر اساس مفهوم «گنبد آهنین»)، ما هنوز توانایی رهگیری موشکهای بالستیک را در اختیار نداریم.
برای دستیابی سریع به این توانایی، ترکیه ممکن است خرید سامانههای پاتریوت با موشکهای رهگیر PAC-۳MSE را مدنظر قرار دهد. سامانه دوربرد SIPER که هماکنون در زرادخانه ما موجود است، عمدتاً از تهدیدات هوایی — مانند هواپیما، بالگرد، پهپاد یا موشکهای کروز — محافظت میکند، اما هنوز به قابلیت مقابله با موشکهای بالستیک دست نیافته است.
شرکتهای Roketsan و SAGE در حال کار بر روی این موضوع هستند، اما اگر نیاز فوری باشد، ترکیه میتواند خرید حدود چهار آتشبار پاتریوت مجهز به موشکهای PAC-۳MSE را در نظر بگیرد.
پروژه خرید جنگندههای F-۱۶ Block-۷۰ که مدتها به تعویق افتاده — و مشخص نیست چرا رفع موانع نهایی آن اینقدر طول کشیده — باید پس از حل مسائل باقیمانده پیش برود، زیرا این پروژه خرید تقریباً دو تا سه سال به تأخیر افتاده است. این بسته شامل خرید ۴۰ فروند جنگنده جدید F-۱۶ Block-۷۰ به همراه پادهای Legion، سامانه جنگ الکترونیک ALQ-۲۵۷، موشکهای نسل جدید AMRAAM و پرتابگرهای مربوطه بود.
البته ممکن است موضوعات دیگری در زمینه خرید صنایع دفاعی یا پروژههای تولید مشترک مطرح شده باشد که هنوز علنی نشدهاند. بیشتر این موارد احتمالاً مربوط به قطعات یدکی کوچک یا تأمین اجزای خاص خواهند بود، یا حوزههایی که دو طرف میتوانند در آنها همکاری نظامی مشترک انجام دهند.»
همکاریهای انرژی بهعنوان اهرم راهبردی
علی آلکیش، پژوهشگر همکار در کالج دفاعی ناتو، گفت: «با نگاهی به توافقهای انرژی حاصل از این دیدار، یادداشت تفاهم درباره همکاری راهبردی غیرنظامی بهویژه اهمیت زیادی دارد. ترکیه در سال ۲۰۰۸ توافقی در زمینه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای امضا کرده بود، بنابراین تمدید آن مهم است، زیرا روابط ترکیه و آمریکا را به یک شراکت راهبردی تبدیل میکند.
راکتورهای کوچک ماژولار و انتقال فناوری هستهای، امنیت انرژی ترکیه را تقویت کرده و وابستگی به منابع روسی را کاهش میدهند. برای مثال، چارچوبی برای واردات LNG به ارزش۴۳ میلیارد دلار طی ۲۰ سال وجود دارد که سرمایهگذاریهای احتمالی آمریکا میتوانند ظرفیت سالانهای معادل ۳۵ میلیارد کیلوواتساعت به آن اضافه کنند. این میزان بهتنهایی میتواند حدود ۱۰٪ از کسری انرژی ترکیه را پوشش دهد.
در سطح منطقهای، بازگشایی خط لوله نفت عراق–ترکیه نیز میتواند به ارتقای ثبات کمک کند.
از دیدگاه ناتو، این توافقها موقعیت راهبردی ترکیه را تقویت میکنند. حمایت از اوکراین، تولید مهمات و بستن تنگهها برای تضعیف ناوگان روسیه از مزایای روشن این همکاریها هستند.»
«ترامپ همچنین خواستار آن شده است که متحدان خود ۵٪ از بودجهشان را به بخش دفاعی اختصاص دهند. این توافقهای هستهای، جایگزینهای روسی را متعادل کرده و امنیت جمعی و روابط فراآتلانتیک را پایدارتر میسازند. با وجود برخی انتقادات، مدل یکپارچه انرژیهای تجدیدپذیر خطرات زیستمحیطی را به حداقل میرساند و نمادی از حرکت ناتو بهسوی استقلال انرژی محسوب میشود.»