از سوی دیگر، آتشبس به فشار اعضای شورای همکاری خلیج فارس بر ایالات متحده برای مهار اسرائیل نیز وابسته است. این کشورها بهشدت نسبت به جاهطلبیهای اسرائیل نگراناند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، اندیشکده اروپایی «خیریون» در مقالهای به قلم «جواد حیران نیا»، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در ایران، به بررسی میزان دوام آتش بس ایران و اسرائیل پرداخته که در ادامه آمده است.
پس از حمله اسرائیل به خاک ایران در ژوئن ۲۰۲۵ و دخالت ایالات متحده در این درگیری، آتشبسی پس از دوازده روز جنگ برقرار شد.
آتشبس فعلی بیشتر به تعلیق موقت درگیریها شباهت دارد تا صلحی پایدار. تا زمانی که عوامل اصلی تنش، مانند برنامه هستهای و سیاست منطقهای ایران، و مسئله فلسطین حلوفصل نشوند، خطر ازسرگیری درگیریها در هر لحظه وجود دارد.
بنابراین، این آتشبس باید شکننده تلقی شود، چرا که تضمینی برای برقراری صلح پایدار در منطقه نیست. شکنندگی این آتشبس از ارزیابیهای متفاوت از میزان خسارت واردشده به برنامه هستهای ایران ناشی میشود.
گزارشهای اولیه آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نشان میدهد که حملات به تأسیسات فردو، نطنز و اصفهان خسارات قابلتوجهی وارد کردهاند، اما این تأسیسات را به طور کامل از بین نبردهاند.
پس از حملات مستقیم به تأسیسات هستهای ایران، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهسرعت اعلام پیروزی کرد. دولت او ادعا کرد که جهان اکنون بسیار امنتر است، زیرا عملیات بمباران توانایی ایران در ساخت سلاح هستهای را از بین برده است.
ترامپ اعلام کرد که ایران دیگر برنامه هستهای خود را دنبال نخواهد کرد. با این حال، او هشدار داد که اگر ایران بخواهد فعالیتهای غنیسازی را از سر بگیرد، ایالات متحده دوباره حمله خواهد کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز پس از حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، اظهار داشت که برنامه هستهای ایران به طور کامل نابود نشده و بهصراحت هشدار داد که اگر ایران تلاش کند برنامه هستهای خود را احیا کند، اسرائیل دوباره حمله خواهد کرد.
در همین زمینه، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، اظهار داشت که گودالهای حفرشده اطلاعات کمی درباره آنچه در زیر لایههای بتنی باقی مانده ارائه میدهند.
او اعلام کرد که سه سایت هستهای ایران از نظر توانایی تبدیل اورانیوم و غنیسازی بهطور قابلتوجهی آسیب دیدهاند، اما برخی بخشها همچنان سالم ماندهاند.
گروسی افزود که اگر ایران بخواهد، میتواند این فعالیتها را از سر بگیرد. او تأکید کرد که ارزیابی کامل تنها زمانی ممکن خواهد بود که ایران اجازه دسترسی به بازرسان بینالمللی را بدهد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نیز درباره میزان خسارت به تأسیسات هستهای ایران گفت: «هیچکس اطلاعات دقیقی از آنچه دقیقاً در فردو اتفاق افتاده ندارد. تا آنجا که من اطلاع دارم، آسیبها بسیار گسترده و بسیار جدی هستند. با این حال، سازمان انرژی اتمی ایران در حال ارزیابی وضعیت است و نتایج به دولت گزارش خواهد شد.»
در حالیکه هنوز میزان دقیق خسارت به برنامه هستهای ایران مشخص نیست، رژیم عدم اشاعه که سالها بهصورت شفاف حفظ شده بود، اکنون فروپاشیده است.
در حال حاضر، اولویت ایالات متحده پس از این حملات، دستیابی به توافقی با ایران برای اطمینان از توقف فعالیتهای غنیسازی و استقرار بازرسان آژانس یا یک نهاد مورد اعتماد در ایران است.
در همین رابطه، ترامپ اظهار داشت که باور ندارد ایران در حال حاضر قصد احیای برنامه هستهای خود را داشته باشد، اما خواستار آن شد که ایران اجازه بازرسیهای بینالمللی، از جمله توسط آژانس یا یک نهاد تأییدشده را بدهد.
این نکته خود نشان میدهد که دولت ترامپ نیز بهخوبی میداند که برنامه هستهای ایران را نمیتوان صرفاً از طریق حملات نظامی از بین برد و تهران ممکن است به فعالیتهای هستهای پنهانی روی بیاورد.
این گمانهزنی با تعلیق همکاری ایران با آژانس تقویت شده است، بهطوریکه هرگونه همکاری آتی منوط به تأیید شورای عالی امنیت ملی ایران شده است. در پی این تصمیم، گروهی از بازرسان آژانس نیز ایران را ترک کردهاند.
در همین حال، وضعیت حدود ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی ایران همچنان نامشخص است. برخی گزارشها حاکی از آن است که ایران زمان کافی برای انتقال اورانیوم غنیشده، سانتریفیوژهای پیشرفته و سایر فناوریهای حساس به مکانهای نامعلوم داشته است. این در حالی است که ترامپ مدعی شده در حمله آمریکا به سایت هستهای فردو، اورانیوم ۶۰ درصدی ایران نیز نابود شده است.
با این حال، ایران وضعیت اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی خود را مبهم نگه داشته و اعلام کرده که باید منتظر گزارش سازمان انرژی اتمی ایران درباره میزان خسارت وارده به تأسیسات هستهای بود.
این در حالی است که چند روز پیش از حمله اسرائیل، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران، اعلام کرده بود که اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی در محل امنی ذخیره شده و بهراحتی قابل آسیب نیست.
از سوی دیگر، با اینکه منافع ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران تا حد زیادی همپوشانی دارند، آمریکا تمایلی به پیروی کامل از سیاستهای اسرائیل ندارد.
به عبارت دیگر، آمریکا تنها تا جایی با اسرائیل همکاری کرده که منافعش ایجاب میکرده و در حال حاضر تلاش میکند برنامه هستهای ایران را از طریق دیپلماسی و وادار کردن ایران به نوعی تسلیم سیاسی کنترل کند.
بر همین اساس، دونالد ترامپ بلافاصله پس از حملات، با بنیامین نتانیاهو تماس گرفت و به او گفت که انتظار اقدام نظامی بیشتر از سوی آمریکا را نداشته باشد.
از اینرو، ثبات آتشبس بین ایران و اسرائیل بستگی به ارزیابی نهادهای اطلاعاتی اسرائیل از میزان خسارت وارده به تأسیسات هستهای ایران دارد.
ترامپ اعلام کرده بود که اسرائیل ارزیابی خود از میزان خسارت به برنامه هستهای ایران را ارائه خواهد داد. اگر این ارزیابی نشان دهد که تأسیسات بهشدت آسیب دیدهاند و ایران برای سالها قادر به احیای برنامه هستهای خود نخواهد بود، احتمال حفظ آتشبس وجود دارد.
از سوی دیگر، گرچه اسرائیل نشان داده که بهطور مستقل از آمریکا اقدام میکند، اما اگر متوجه شود که در صورت حمله مجدد حمایت واشنگتن را نخواهد داشت، ممکن است به دیپلماسی آمریکا با ایران نیز توجه نشان دهد.
از سوی دیگر، آتشبس به فشار اعضای شورای همکاری خلیج فارس بر ایالات متحده برای مهار اسرائیل نیز وابسته است. این کشورها بهشدت نسبت به جاهطلبیهای اسرائیل نگراناند.
در حالیکه سالها ایران را تهدید اصلی خود میدانستند، اکنون با اسرائیلی مواجهاند که با جنگهایی در غزه، لبنان، سوریه و ایران، در پی ایجاد بیثباتی گسترده در منطقه و برقراری نوعی نظم هژمونیک به نفع خود است.
در این زمینه، طی جنگ غزه و در واکنش به رد طرح ترامپ برای غزه، بنیامین نتانیاهو، وزیر خارجه اسرائیل، از عربستان سعودی خواست بخشی از خاک خود را برای تأسیس دولت فلسطینی اختصاص دهد. این صرفاً یک ابزار فشار نبود، بلکه نشاندهنده اهداف بلندمدت اسرائیل در قبال جهان عرب نیز بود.
در همین راستا، پس از برقراری آتشبس بین ایران و اسرائیل، عربستان سعودی تلاش برای آغاز دیپلماسی بین ایران و آمریکا را از سر گرفته است. در جریان سفر محرمانه وزیر دفاع عربستان، خالد بن سلمان، به ایالات متحده و دیدار او با رئیسجمهور دونالد ترامپ، موضوع ایران نیز در دستور کار قرار داشت. پس از دیدار با ترامپ، خالد بن سلمان با سرلشکر عبدالرحیم موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، تماس گرفت.
دیپلماسی در سایه بیاعتمادی
با وجود گمانهزنیها درباره احتمال ازسرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا، حمله اسرائیل به ایران و بهدنبال آن، حملات ایالات متحده به سه سایت هستهای نطنز، فردو و اصفهان، بیاعتمادی تهران نسبت به دولت ترامپ را عمیقتر کرده است.
حمله اسرائیل تنها دو روز پیش از آغاز دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا انجام شد. گزارشها حاکی از آن است که در آخرین گفتوگوی نتانیاهو و ترامپ پیش از حمله، نخستوزیر اسرائیل رئیسجمهور آمریکا را در جریان این حمله قرار داده بود.
بنابراین، اعلام زمان برگزاری دور ششم مذاکرات تنها یک اقدام فریبکارانه برای عادیسازی فضا و پوشش دادن حمله غافلگیرکننده اسرائیل بوده است.
در جریان جنگ، وزرای خارجه بریتانیا، فرانسه، آلمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کایا کالاس، با عباس عراقچی دیدار کردند و توافق شد که ظرف یک هفته دوباره گفتوگو کنند. مقامات اروپایی به این دلیل تشویق به ملاقات با وزیر خارجه ایران شدند که ترامپ در تاریخ ۱۹ ژوئن، دو هفته زمان برای دیپلماسی تعیین کرده بود.
با این حال، دولت ترامپ تنها چند روز پس از این اعلام، تأسیسات هستهای ایران را هدف حمله قرار داد. در واکنش، عباس عراقچی خطاب به بریتانیا و اتحادیه اروپا گفت: «هفته گذشته ما با آمریکا در حال مذاکره بودیم که اسرائیل دیپلماسی را نابود کرد. این هفته با اروپا مذاکره کردیم، و آمریکا دیپلماسی را نابود کرد. شما چه نتیجهای میگیرید؟»
در نتیجه این بیاعتمادی، ایران اکنون خواهان تضمینهای جدی از آمریکا شده است مبنی بر اینکه در جریان مذاکرات جدید، هیچ حملهای به ایران صورت نخواهد گرفت.
عراقچی تأکید کرد که تهران پیش از ورود مجدد به گفتوگوهای دیپلماتیک با واشنگتن، خواهان تضمین قطعی از طرف آمریکا است که از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران خودداری کند.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که حملات اسرائیل و آمریکا به خاک ایران و تأسیسات هستهای آن، یک سابقه خطرناک ایجاد کردهاند: کشوری که در چارچوب مذاکرات بینالمللی باقی مانده و تأسیساتش را در اختیار بازرسان قرار داده بود، هدف حملات نظامی قرار گرفت.
اگر کشورها به این نتیجه برسند که پایبندی به معاهده عدم اشاعه (NPT) و پذیرش بازرسیها، آنها را از تهدید یا حمله مصون نمیدارد، ممکن است تنها راه تضمین امنیت خود را در توسعه بازدارندگی هستهای ببینند.
در واقع، این نخستین بار است که دو کشور دارای سلاح هستهای به یک عضو غیرهستهای معاهده NPT حمله نظامی کردهاند. میتوان گفت که این اتفاق نشان میدهد معاهده NPT برای آمریکا و اسرائیل صرفاً یک ابزار سیاسی بوده است.
ابعاد تهاجم نظامی اسرائیل و آمریکا – دو کشور هستهای – به تأسیسات هستهای غیرنظامی یک کشور عضو NPT، در تاریخ بیسابقه است.
این حملات دقیقاً یک روز پس از آن آغاز شد که ایران در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی محکوم شد؛ محکومیتی که در پی گزارش مدیرکل آژانس، رافائل گروسی، صورت گرفت.
به عبارت دیگر، این گزارش زمینه ذهنی لازم برای حملات نظامی به تأسیسات هستهای ایران را فراهم کرد.
در این راستا، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اظهار داشت: «از امروز، هیچ کشور در حال توسعهای که عضو انپیتی باشد، نمیتواند به وعدههای این معاهده دلخوش باشد، چرا که عضویت در انپیتی نه تنها مانع حمله نمیشود، بلکه به بهانهای برای شناسایی دقیقتر و هدف قرار دادن تبدیل میگردد.»
همچنین شورای عالی امنیت ملی ایران اعلام کرد که از این پس ایران کلیه تعهدات فراتر از پروتکل الحاقی را به حالت تعلیق درمیآورد و اگر رفتارهای خصمانه ادامه یابد، خروج از انپیتی بهطور جدی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی ایران، پیشتر در توییتی نوشته بود: «حمله به یک عضو انپیتی با تأسیسات کاملاً صلحآمیز، آغاز دوران جدیدی از هرجومرج هستهای است. اگر انپیتی نتواند از اعضایش محافظت کند، خود این معاهده بیمعناست.»
در همین زمینه، مجلس شورای اسلامی در روز چهارشنبه ۱۴ تیر (۴ ژوئیه) طرحی را به تصویب رساند که بهموجب آن، همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به حالت تعلیق درمیآید.
این تصمیم در حالی اتخاذ شده که ایران هنوز از انپیتی خارج نشده، اما ادامه هرگونه بازرسی آژانس منوط به تأیید شورای عالی امنیت ملی خواهد بود.
این رویکرد جدید باعث شده گمانهزنیهایی درباره حرکت ایران بهسوی «ابهام هستهای» شکل گیرد، بهطوریکه برخی آن را با سیاست «ابهام هستهای» اسرائیل مقایسه کردهاند.
شایان ذکر است که سیاست «ابهام هستهای» اسرائیل – که به آن «آمیموت» (Amimut) نیز گفته میشود – به این معناست که اسرائیل نه داشتن سلاح هستهای را تأیید میکند و نه آن را انکار.
این سیاست نوعی بازدارندگی ایجاد میکند و مانع از حمله احتمالی به اسرائیل میشود، در حالیکه فشارها و تحریمهای بینالمللی را نیز به حداقل میرساند.
در مقابل، تعلیق همکاری ایران با آژانس، واکنشی است به ناتوانی این نهاد در حمایت از همکاریهای شفاف هستهای ایران، نه نشانهای از تمایل به دستیابی به سلاح هستهای.
با این حال، ایالات متحده هنوز فرصتی برای جلوگیری از رقابت تسلیحات هستهای در خاورمیانه و فراتر از آن دارد.
برای این منظور، باید بر دیپلماسی تمرکز کند و با بیاعتمادی عمیقی که ایجاد کرده، روبهرو شود.
با اینکه عباس عراقچی تأکید کرده که «درهای دیپلماسی هیچگاه بسته نخواهند شد»، تهران بهروشنی پذیرفته است که راهحل مذاکرهای، بهترین گزینه ممکن برای جمهوری اسلامی ایران است.
رسیدن به توافق امری حیاتی است، اما برای تحقق آن، دیپلماسی آمریکا باید به رویکردی واقعگرایانهتر بازگردد. واشنگتن باید از خواسته حداکثری «غنیسازی صفر» دست بکشد. کارشناسان کنترل تسلیحات نیز خاطرنشان کردهاند که اصرار بر ممنوعیت کامل غنیسازی در ایران، نه برای جلوگیری از اشاعه هستهای ضروری است و نه واقعبینانه.
تجربه برجام (JCPOA) پیشتر نشان داده بود که یک برنامه محدود غنیسازی همراه با نظارت دقیق، میتواند بهطور مؤثر مسیرهای دستیابی ایران به بمب را مسدود کند.
آمریکا باید آمادگی خود را برای پذیرش چنین توافقی در برابر تضمینهای امنیتی و لغو تحریمها نشان دهد.
تا زمانی که توافقی جامع بین تهران و واشنگتن حاصل نشود، ایران در احیای توان هستهای خود تردید نخواهد کرد – پیامی که از تداوم تنشها و امکان آغاز دور جدیدی از بحران در خاورمیانه حکایت دارد.
بنابراین، حفظ آتشبس برای ثبات منطقهای آمریکا بسیار حیاتی است. آمریکا نمیخواهد ماجراجوییهای نتانیاهو در قبال ایران ادامه پیدا کند و حاضر نیست خطر شعلهور شدن دوباره جنگی را بپذیرد که میتواند منطقه را در بحران عمیقتری فرو ببرد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.