«امنیت شغلی» دغدغه تکراری کارگران

حکایت، حکایت کارگرانی است که آفتاب نزده با کیسه ای به دست از خانه بیرون میزنند و دور یک فلکه جمع می شوند تا شاید بتوانند لقمه ای حلال برای خود و فرزندانشان دربیاورند، کارگرانی که اگر نتوانند کاری در آن روز داشته باشند باید آخر روز با دستانی خالی و شرمنده راهی خانه شوند.
کد خبر: ۱۳۰۲۷۹۳
|
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۰ 01 May 2025
|
373 بازدید

«امنیت شغلی» دغدغه تکراری کارگران

به گزارش خبرنگار تابناک از خراسان جنوبی؛ ساعت هنوز شش صبح نشده است. خیابان خلوت، اما اطراف فلکه انقلاب که حالا به محلی برای تجمع کارگران گذری تبدیل شده شلوغ است. مردانی با صورت‌های خسته و چشم‌هایی منتظر، بی‌هیچ سایبانی، زیر آسمان نشسته‌اند.

صدای یکی از آنها که معلوم است روز‌های زیادی را با این انتظار صبح کرده، می‌لرزد وقتی می‌گوید: «صبح تا شب کنار خیابون می‌ایستم، کسی نمیاد. اگر هم بیاد آنقدر چک وچونه میزند سرقیمت که خدا می‌داند و درنهایت هم کسی را باخودشان می‌برند که حقوق کمتری بگیرد و کار بیشتری کند.»

گویا دلش پر است از این زمانه «نمیدانم شاید قسمت ما این بوده است که درد بکشیم، دردی که فقط بیکاری نیست، درد بی حرمتی است؛ بی حقوقی، دردی که آخر ماه صاحبخانه می‌گوید کرایه خانه‌ام را بده و من پولی نداشته باشم.»

سواره از حال پیاده کی خبر دارد؟!

رضا، کارگر دیگری که آن طرف‌تر ایستاده بود به سمت ما آمد و گفت: می‌گویند هفته کارگر، اما کدام مسئول از حال ما کارگران خبر داد؟ کدام یک می‌دانند شرمندگی پیش همسر و بچه‌ها یعنی چه؟

سرش را در حالی که تکان می‌دهد ادامه داد: بعضی روز‌ها تا غروب می‌ایستم، هیچ‌کس نمیاید. اگر هم بیاید، یک کار سنگین دارد، گاهی اوقات هم کمتر از چیزی که می‌گویند حساب می‌کند. نه بیمه داریم، نه امنیت، فقط باید دعا کنیم که کار باشه.

کارگر دیگری، پیرتر از بقیه، لبخند تلخی می‌زند و اضافه می‌کند: ما را به چشم آدم نمی‌بینند. انگار برده‌ایم. فقط وقتی کار دارند یاد ما می‌افتند، آن هم با منت.

وی ادامه می‌هد: ما کارگران گذری برایمان از صبحانه و نهار هم خبری نیست اگر هم صبحانه و یا نهار بدهند از حقوقمان در آخر روز کم می‌کنند البته که صاحب کار‌هایی هم پیدا می‌شوند که به فکر ما باشند.

از او دور می‌شوم و او با چشمی به جاده و دلی پُر از امید و اضطراب، منتظر کارفرمایی است که شاید بیاید، شاید هم نه. نه بیمه‌ای هست، نه حقوق ثابتی؛ فقط جان‌هایی است که ارزان فروخته می‌شوند و صدایی که شنیده نمی‌شود.

هیس! اخراج می‌شوید

اما درد فقط برای این کارگران فصلی نیست. حتی آنها که به قول خودشان «شرکتی» هستند و روزی هشت تا ده ساعت کار ثابت دارند، باز هم آرامش ندارند.

یکی از کارگران کارخانه کاشی نیلوفر بیرجند نیز اینچنین می‌گوید: الان اردیبهشت ماه است و ما حالا حقوق برج ۱۱ را دریافت می‌کنیم، شاید خنده دار باشد، اما همان را هم به ما نصفه و نیمه و خورد، خورد می‌دهند.

وی ادامه داد: اگر هم قطعی برق باشد و یا مشکل دیگری پیش بیاید باید مرخصی اجباری برویم و بس.

این کارگر که از ترس آن که اخراجش کنند تمایلی به آوردن نامش هم در گزارش نداشت ادامه داد: حقوقمان هم نهایت همان قانون کار است و از افزایش حقوق و پاداش و دیگر مزایا هم خبری نیست اگر هم بخواهیم اعتراضی کنیم در نهایت به ما می‌گویند بروید حسابداری و تسویه حساب کنید.

وقتی پای درد دل این کارگران می‌نشینی، فقط از مشکلات مالی نمی‌شنوی. دردشان بیشتر از بی پولی، بی احترامی و بی پناهی است. آنها نه خانه کارگری دارند، نه صنفی که پشتشان باشد. هر کسی اگر بخواهد، می‌تواند اخراجشان کند، بی‌آن که صدایشان به جایی برسد.

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # کالابرگ # حقوق بازنشستگان # انفجار بندرعباس
نظرسنجی
توافق نهایی ایران و آمریکا تا چه زمانی انجام می شود؟
الی گشت