محمد علي مشکيان در يادداشتي نوشت:
معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از تعريف 1001 مسير گردشگري ايران و ارايه اطلاعات ضروري مورد نياز براي گذراندن اين مسيرها خبر داده و مدعي شده که اين اتفاق براي نخستين بار در کشور رخ داده است.
بنا بر اعلام او، در اين بانک اطلاعات زمان پيشنهادي سفر به مناطق مختلف کشور، جاذبههاي گردشگري، تاريخي و طبيعي مسير، وجود يا نبود مکانهاي اقامتي و خدمات بين راهي نظير پليس راه، پمپ بنزين و درمانگاه براي اطلاعرساني به عموم مردم تهيه و تدوين شده است.
اين مسيرها با توجه به جاذبههاي گردشگري استانهاي کشور تعيين شده و براي مثال استان خراسان رضوي با 68 مسير تعريف شده در صدر و استان هرمزگان با 9 مسير در پايان جدول ارايه شده توسط معاونت گردشگري قرار دارند.
تعريف و ارايه «مسيرهاي جديد ايرانگردي» امري پسنديده است که مدتها دير نيز انجام شده است. هنوز قفل شدن راههاي شمال کشور در تعطيلات ميانه خرداد را از خاطر نبردهايم. روزهايي که راهنمايي و رانندگي مکرر در اطلاعيههايش از مردم ميخواست که به همين علت سفر نکنند؛ دقيقاً همان مردمي که سازمان گردشگري در طول سال مشوق آنها براي سفر کردن است!
اين سرازير شدنهاي ميليوني مردم در ايام تعطيلات به مسيرهاي کم ظرفيت منتهي به چند شهر خاص کشور نوروز هر سال هم رخ ميدهد و مشکلات عديدهاي را پديد ميآورد که امسال نمونه بارزش را در جزيره قشم ملاحظه کرديم. شکي نيست که هم افزايش جمعيت جوان جامعه و هم فرهنگ سازي رسانهها و سازمان گردشگري به توسعه امر سفر در سالهاي اخير انجاميده است، اما نکته مهم در اين ميان، نبودن تعادل ميان تقاضاي توقع سازي شده براي مردم با زير ساختهاي کم و فرسوده گردشگري در مقاصد سنتي و هميشگي سفر ايرانيان است.
مشهد مقدس، استانهاي ساحلي شمال کشور، اصفهان، شيراز و يزد از جمله اين مقاصد ديرينهاند که مردم گاهي براي بار دوم هم آنها را ظرف مدتي کوتاه به عنوان مقصد سفر خود انتخاب ميکنند. شايد علت اصلي اين امر آشنا نبودن هموطنان ما با همين مسيرهاي تازه ايرانگردي و جاذبههاي هنگفت نهفته در دل آنهاست. اقدام اخير معاونت گردشگري پاسخي به اين نياز است که ظاهراً با همراهي و تأييدunwto (سازمان جهاني گردشگري ) نيز همراه بوده است.
حال پرسش اصلي که در نشست خبري طرح مذکور منجر به گفتوگوي چالشي نويسنده اين سطور با معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي نيز شد، مرحله پاياني و مهمترين بخش اين طرح يعني رساندن اين اطلاعات به دست عموم مردم به منظور همگاني کردن سفر در دولت عدالت محور نهم است. حسن ختامي که به نظر ميرسد برنامه ريزي خاصي براي آن تاکنون نشده و به همين علت مهم کل طرح با خطر بي نتيجه بودن مواجه است.
جالب اينکه آقاي معاون تأکيد داشت که او و همکارانش اين کار سخت را تا اينجا پيش بردهاند و اطلاع رساني آن ديگر دست رسانهها را ميبوسد. او قرار دادن اين اطلاعات روي سايت اينترنتي stsi.ir را هم به عنوان اطلاع رساني همگاني قلمداد کرد. ملک زاده از کپي گرفتن و دست به دست چرخيدن جزوه اطلاعات گردشگري کشور ميان دانشآموزان و جوانان توسط آنها نيز به عنوان ديگر راهکارها ياد کرد.
او وقتي در پاسخ نگارنده به حرفهايش، با اين استدلالها روبهرو شد که : رسانهها از جمله صدا و سيما امروزه با توجه به مشکلاتشان توجيهات اقتصادي برايشان بيش از پيش مطرح است و تبليغ پفک نمکي که سودآور است، بناچار ارزشي بيشتر دارد. بر پايه آمارهاي اعلام شده عده اندکي از مردم دسترسي به اينترنت دارند که اين اطلاعرساني شامل همگان نميشود. نميتوان از دانش آموزاني که با اين اوضاع تورم براي کپي گرفتن از جزوه درسيشان مشکل مالي دارند توقع تکثير جزوههاي اطلاعات گردشگري داشت و دست آخر اين که نبايد اطلاعرساني را بخشي جدا از طرح دانست و به ديگران واگذار کرد تا کل زحمات بيفايده شود، دستهايش را بالا برد و گفت: «بنويسيد پاسخي نداريم».
بي شک «همگاني و همه زماني کردن سفر» که شعار مهندس رحيم مشايي و سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري است، جز با اطلاعرساني مناسب، فراگير و حرف دست يافتني نيست.
اطلاعرساني در حوزه گردشگري را به 1001 دليل نميتوان کاملا به گردن ديگران انداخت و يا از زير بار مسئوليت مستقيمش شانه خالي کرد. بايد در اين زمينه، تعاملي حرفهاي با رسانهها برقرار و آن را تا پايان مديريت کرد.
شک نکنيد طرح 1001 مسير گردشگري بدون اطلاع رساني مناسب به مردم، مانند بسيار ديگري از طرحهايي که در کشورمان بودجههاي هنگفت صرفشان شد و به سرانجامي نرسيدند و از يادها رفتند، عقيم خواهد ماند.