نگرانی بی بی سی درباره سرنوشت احمد متوسلیان!

بخش فارسی تلویزیون دولتی بی بی سی با ساخت برنامهای آرشیوی به بررسی سرنوشت سردار احمد متوسلیان فرمانده اسیر ایرانی پرداخت؛ برنامهای عجیب که با وجود تناقضات متعدد در بطن آن، این پرسش را پیش آورد که چرا بی بی سی نگران یک سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده است؟!
به گزارش «تابناک»؛ بخش فارسی تلویزیون دولتی بی بی سی به تازگی برنامهای با نام بین سطور پخش کرد که توسط حسین باستانی ساخته و روایت شده بود. این برنامه با تکیه بر تصاویر آرشیوی به سراغ سوژه ربودن احمد متوسلیان و همراهانش در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ رفت. این گروه هنگام ورود توسط حزب فالانژ لبنان متوقف و توسط نیروهای اسرائیلی گروگان گرفته شدند. سمیر جعجع یکی از رهبران فالانژها بعدها اعتراف کرد که گروگانهای ایرانی به دست نیروهایش کشته شدهاند، ولی مقامات ایرانی شواهدی داشتند که چنین ادعایی را نپذیرند و پیگیر سرنوشت این گروگانها شوند؛ به ویژه آنکه پیکر هیچ یک از گروگانها که هویت ژنتیکش تایید شود، تاکنون کشف نشده است.
آن گونه که تصاویر و صوتها به ویژه اظهارات برخی اشخاص که در اوج دوران دفاع مقدس در سپاه تهران فعال بودند و تحرکاتی برای تضعیف ساختار سپاه را داشتند در برنامه بی بی سی کنار هم چیده شده، احمد متوسلیان یک معترض بود که به لبنان فرستاده شده و پس از ربوده شدنش، طرف ایرانی طی ۱۴ سال هیچ تلاش معناداری برای پیگیری سرنوشت احمد متوسلیان نداشته است. در همین راستا ادعا میشود، پس از دستگیری دیوید اس. داج رئیس ایستگاه سی آیای در لبنان نیز این شخص در عوض گروگانهای سوری و لبنانی و دریافت تسلیحات نظامی از سوریه برای تامین خطوط مقدم جنگ تحویل داده شده، در حالی که میتوانسته با متوسلیان و همراهانش معاوضه شود.

احمد متوسلیان در کنار محمدابراهیم همت، محمدرضا دستواره و تقی رستگار مقدم، شب پیش از ربایش (شامگاه ۱۳ تیر ۱۳۶۱) در پادگان زبدانی
درباره ادعای معاوضه البته مستنداتی در این برنامه ارائه نمیشود و شماری اظهارنظر است. در مقابل دستکم در خاطرات مقامات ارشد وقت نظیر مرحوم هاشمی رفسنجانی مشخص است که اولاً در آن مقطع پس از گروگان گیری اساساً مشخص نبود گروگانهای ایرانی توسط کدام گروه گروگان گرفته شدهاند، و الا قاعدتاً همانهایی که رئیس ایستگاه سی آیای در لبنان را دستگیر کردند، عضوی ارشد از آن گروه را دستگیر میکردند و زمینه مبادله را شکل میدادند. در نتیجه امکانی برای تبادل وجود نداشته و طرف مقابل اساساً زیر بار گروگان گرفتن متوسلیان در آن مقطع نمیرفت و اینکه او و همراهانش را نیز به شهادت رساندهاند، در سالها بعد مطرح شده است. این بازداشت از 28 تیر 1361 تا 29 دی 1361 که مبادله شد، در بازداشت باقی ماند اما اساساً متوسلیان در اسارت کدام گروه است. بنابراین در شرایط فوق العاده که جنگ در نقطه حساسی قرار داشت و در فاصله اندک تا عملیات والفجر مقدماتی دیوید داج آغاز شده بود، این گزینه بهترین گزینه و اجتناب ناپذیر بود.
درباره ادعای عدم تلاش برای پیگیری سرنوشت متوسلیان در این برنامه در عین حال ادعاهای متناقضی مطرح میشود. به عنوان نمونه در جایی ادعا میشود که در همان ۱۴ سال، دهها میلیارد تومان معادل دهها میلیون دلار برای پیگیری سرنوشت این اشخاص هزینه شده است. آیا همین میزان هزینه عملیاتی مورد ادعای بی بی سی در سالهای ابتدایی پس از ربایش، خود شاهدی بر پیگیری مداوم و گسترده سرنوشت احمد متوسلیان نیست؟ سیاست سکوت که بی بی سی به عنوان نشانه بیتفاوتی مسئولان ایران مطرح میکند، نیز در همین راستا برای کاهش حساسیت گروگان گیران و ایجاد بستر اطلاعاتی مناسب برای ردزنی گروگان گیرها بود که بخشی از این نقش نیز توسط حزب الله لبنان پیگیری میشد.

خبرنگار بی بی سی در ادامه چنین القا میکند که مقامات ایرانی از همان ابتدا از شهادت متوسلیان و همراهانش اطلاع داشتند و تعمداً خانواده متوسلیان و دیگر گروگانها را در وضعیت مضطر نگه داشتهاند. این در حالی است که خاطرات برخی مقامات وقت که در سالهای اخیر منتشر شده، نشان میدهد اولین اظهارات رسمی درباره شهادت احمد متوسلیان به سال ۱۳۶۷ بازمیگردد. در همین زمینه در خاطرات مرحوم هاشمی در سال ۱۳۶۷ آمده است: «فرستاده رئیسجمهور کنیا آمد. اطلاع داد که گروگانهای ما در لبنان همان سال ۱۳۶۲ شهید شدهاند و خواستار مبادله گروگانهای انگلیسی و ۳ اسرائیلی، با ۹۰ اسیر شیعه در اسرائیل شد. گفتم اسامی اسرای مورد نظر و فهرست گروگانهای ما را بیاورند.» بنابراین وقتی برای مقامات ایرانی مسلم نشده بود که متوسلیان و یارانش به شهادت رسیدهاند و هنوز نیز چنین امری مسلم نشده، چرا باید بر نظریه شهادت مهر تایید بزنند؟
سادهترین اقدام برای بستن این پرونده، اعلام شهادت احمد متوسلیان توسط مسئولین و برگزاری تعدادی مراسم بود؛ سیاستی که در تاریخ توسط برخی کشورها برای عبور از مسئولیت شهروندان به گروگان گرفته شدهشان، در پیش گرفته شده است؛ سیاستی اگر گروگان زنده باشد، به منزله شلیک تیر خلاص به اوست. بنابراین، رویه کنونی منطقیتر بود و منطق حکم میکند تا زمانی که پیکر این گروه کشف و هویتشان تایید نشود، بنا را بر زنده بودن قرار داد و همچون یک گروگان زنده و اسیر وضعیتشان را مداوم پیگیری کرد.
با این اوصاف باید پرسید، اساساً هدف بی بی سی فارسی از تولید چنین برنامهای چیست؟ آیا باید باور کرد رسانه دولتی انگلیس نگران وضعیت یک سردار سپاه یا نگرانی ناراحتی خانواده متوسلیان در این سالهاست؟! مشخص است که هدف از این مستند تلاش برای ضربه به اعتماد عمومی و همچنین کوششی برای ایجاد شکاف در میان رزمندگان و کهنه سربازان ایران در دوران دفاع مقدس به واسطه موضوع حاح احمد متوسلیان است؛ مردی که اگر امروز در ایران بود و لباس خاکی سپاه را بر تن داشت، احتمالاً در لیست تحریم آمریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا بود.
تلویون داخلی چی ناشناس
نویسنده مطلب به مخاطب اینگونه القاء می کند که پرونده ای شسته و رفته از پیگیری وضعیت متوسلیان موجود و در دسترس است ولی BBC فارسی آنرا کنار گذاشته و دارد در موضوع تشکیک می کند.
نکته: آنچه در بخشهای مختلف گزارش BBC فارسی گفته می شود مماثل هایی قدرتمند در داخل دارد و البته همه ی این روایت های موازی نیز ضعف هایی دارد که در نوشتار تابناک به برخی از آنها اشاره می شود.
نکته2: برخی محتواهای BBCفارسی مخاطب عام نیست و نباید از نگاه مخاطب عام آنها را ارزیابی کرد.
در مقام مقایسه می توانید به عوارض و عواقب نگرشی مشابه (نگاه مخاطب عام داشتن به برنامه ای با مخاطب خاص) به سابقه برنامه پژوهشی "زندگی پس از زندگی" نگاهی بیندازید. مثلا در این مورد خاص، مخاطب عام از غیرقابل توصیف بودن رنگها و غیره، برداشتی دارد در حالی که مخاطب خاص ممکن است با یک توصیف ساده (فضای تجربه مرگ، فضای اغراق است) از کنار آن بگذرد. حالا شما بیائید و در مقام تحلیل این تجربه را با فیزیک نور تحلیل کنید. این کار به خطا رفتن در تحلیل است.
**بابت توسل به مثال، معذرت می خواهم
شده و مملکت پر شده از یک عده زودباور







