چه ضرورتهایی برای ارتقای «قضات زن» در دستگاه عدلیه وجود دارد؟

تابناک _ بر خلاف تصور عموم جامعه درباره ممنوعیت حضور زنان در جایگاه قاضی، باید گفت، درست است تعداد قضات مرد، بسیار بیشتر از قضات زن است؛ اما در حال حاضر ۱۲۰۰ قاضی خانم در ایران بر مسند قضاوت تکیه کردهاند، ولی باز موانعی بر سر ارتقای آنان در دستگاه قضا وجود دارد.
با فرض عدم قابلیت خدشه در برخی موانع، قضاوت زنان در برخی از حوزهها و با این لحاظ که اکنون در ایران غالباَ قضات محاکم مجتهد نیستند و از باب تقریب حکم به واقع، لازم میآید دادرسی دو یا سه مرحلهای شود. به نظر میرسد زنان در صورت داشتن شرایط لازم قانونی و عالم بودن به قوانین و قدرت تشخیص موضوعها، هم بتوانند با عنوان قاضی - عرفی نه فقط در پستهای مشاوره قضایی، قاضی اجرای احکام و .. را احراز کند بلکه آنها میتوانند با همین عنوان در مناصب قضایی دادسرا (دادیار، بازپرس، دادستان) و محاکم دادگستری با صدور قرارها و احکام غیر قطعی مشغول به کار شوند و بتوانند نقش تحولی در انجام امور عدلیه ایفا نمایند.
در همین باره، دکتر عباس شیخالاسلامی حقوقدان و رئیس کانون وکلای خراسان میگوید: ظاهرا مهمترین سد موجود در بحث قضاوت زنان، اشکال شرعی و شرط «مرد بودن قاضی» در نظریه اکثریت و مشهور فقهاست. پاسخ این اشکال این است که یکی از شرایط فقهی هم «مجتهد بودن قاضی» است. همین طور که از اول انقلاب به دلیل نبود قاضی مجتهد، حاکمیت از این شرط اساسی عدول کرد و امروزه افرادی با مدرک لیسانس بدون دانستن زبان عربی و تسلط فقهی به خوبی در حال قضاوتند.
وی در ادامه میافزاید: حتی اگر بحث پویایی فقه را هم به کناری بگذاریم، ضرورتهای جامعه امروزی نیز نیاز به حضور بانوان فرهیخته که بعضاً از آقایان خوشاستنباطتر، دقیقتر و با عدالت بیشتر در حال زحمتند، در مسند قضات «من بیدالحکم» و مراجع عالی قضایی نظیر دیوان عالی کشور ضروری است.
اکنون عملا زنان در سمتهای دادیاری و بازپرسی در دستگاه قضایی مشغول به خدمتند و در عمل حکم میدهند. امروزه صدور قرار منع تعقیب در دادسرا و دادگاه هیچ تفاوتی ندارند و نتیجه این آرا، یکی است؛ بنابراین، محرومیت دادگاهها از وجود بانوان به بهانه منع صدور حکم در حال حاضر سالبه به انتفاء موضوع و غیرمنطقی است.
وی خاطرنشان میکند: تجربه بشری اثبات کرده قضاوت و تصمیمگیری در قلمرو اطفال توسط زنان که مادر بودن را درک کردهاند و با احساس مادری تصمیم میگیرند، بسیار منطقیتر از قضاوت خشک بسیاری از آقایان است. در حیطه زنان و خانواده نیز قضاوت زنان کارگشاتر است.
تجربه عملی چهل و پنج سال پس از انقلاب و وجود بانوانی در دستگاه قضایی که به اندازه دهها مرد قاضی تاثیر گذار بودند، ولی به بهانه زن بودن جامعه از خدمات آنان در پستهای بالاتر قضایی محروم شده است، باید ما را به عدول از این شرط رهنمون کند. ️کاش میتوانستم اسامی بسیاری از بانوان تاثیرگذار بانام و گمنام این دستگاه را با شناخت محدود خود میگفتم.
برای فهم بهتر موضوع بهتر است نگاهی به سخنان جوانترین قاضی زن در ایران بیندازیم. خانم زینب بابایی با ۲۷ سال سن، امروز عنوان جوانترین بانوی قاضی ایران را دارد. این که یک قاضی همزمان هم صفت جوان بودن و هم عنوان زن بودن در کنار یکدیگر داشته باشد، نشان از استعداد فردی و تلاش مستمر دارد. رسیدن به مسند قضاوت به خودی خود، کار راحتی نیست؛ حالا اگر زن هم باشی، سختی راه چند برابر میشود؛ چرا؟
این گفتوگو را بخوانید تا جواب این پرسش مهم را پیدا کنید.
خانم بابایی! دوست دارم از اینجا شروع کنیم که علاقه شما به رشته حقوق و فضایی مثل قضاوت از کجا شکل گرفت؟ از نوجوانی به این رشته علاقه مند بودید یا جبر زمانه شما را وارد این مسیر کرد؟
در مقطع دبیرستان رشته ادبیات و علوم انسانی را انتخاب کردم و حقیقتا در آن برهه زمانی ذهنم بیشتر معطوف به رشتههایی مثل جامعهشناسی و روانشناسی بود و چندان به رشته حقوق علاقه مند نبودم؛ شاید اولویت اولم در آن زمان رشته روانشناسی بود؛ تا اینکه زمان کنکور فرا رسید و من رتبه ۱۷۱ کشوری را کسب کردم. پس از اعلام رتبه به توصیه مادرم با یک خانم روانشناس و یک خانم وکیل گپ و گفت کردم که نتیجه این مشورت انتخاب رشته حقوق به عنوان رشته دانشگاهی بنده بود و سال ۱۳۹۳ وارد دانشگاه «الزهرا (س)» شدم.
وقتی وارد فضای دانشگاه شدم، دیدم که اتفاقا چقدر به رشته حقوق علاقه دارم و چقدر این فضا با روحیه من همخوانی دارد. علاوه بر آن در فضاهای جنبی هم فعالیت داشتم و به عضویت انجمنهای فعال هم درمیآمدم. در نهایت سال ۹۷ که تحصیلم رو به اتمام بود، تصمیم گرفتم در المپیاد علمی ـ دانشجویی حقوق شرکت کنم و به لطف خدا در این رویداد مدال برنز را دریافت کردم؛ بنابراین، بدون کنکور وارد مقطع ارشد شدم و با مشورت اساتیدم گرایش حقوق خصوصی را انتخاب کردم. به مرور متوجه شدم در این فضا هم استعداد و هم علاقه دارم و در نهایت مقطع ارشد را با پایاننامهای با موضوع «چالشهای حقوقی شرکتهای دانشبنیان» با موفقیت دفاع کردم؛ مقالههایی هم در این راستا منتشر کردم و با توصیه خانواده تحصیلاتم را در مقطع دکترا در دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۹ آغاز کردم و در حال حاضر مشغول کار روی رسالهام هستم.
این حضور شما در فضای کاری و حرفهای چطور شکل گرفت؟
دانشجویان رشته حقوق معمولا بعد از اتمام تحصیلات کارشناسی وارد بازار کار میشوند و حوزههایی را مثل سردفتری، وکالت و یا قضاوت انتخاب میکنند. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و سعی کردم با مشورت اساتیدم زمینهای را انتخاب کنم که با روحیاتم همخوانی دارد و در نهایت قضاوت را انتخاب کردم. برای آزمون قضاوت ثبت نام کردم ومصاحبه شدم و پس از گزینش در ۷ مرحله قبول شدم و خدا رو شکر این روند در یک سال طی شد و وارد دوران کارآموزی قضاوت شدم و در سال ۱۳۹۹ ابلاغ قضاوتم را از سوی رییس وقت قوه قضائیه، آقای رئیسی دریافت کردم. همان سال بود که در ۲۳ سالگی به عنوان جوانترین بانوی قاضی کشور کارم را آغاز کردم.
تجربه فضای قضاوت برای یک خانم ۲۳ ساله چطور بود؟
خب؛ فضای عجیبی بود. من دادیار کیفری بودم و ۷۰۰ زندانی داشتم. من در فضای قضاوت با زندگی انسانها سر و کار دارم. قضاوت برای من فقط یک شغل نیست. مثلا اگر مراجعینم زن و شوهری باشند که دچار مشکلات عاطفی شده باشند، سعی میکنم تا جایی که قانون اجازه میدهند به آنها کمک کنم که مشکلشان حل شود. این خیلی برای من لذتبخش است.
هنوز حضور قاضی خانم در مجامع قضایی ایران چندان نرمال به نظر نمیرسد و برای بعضی هنوز سوال برانگیز است. ما چند قاضی خانم در ایران در حال فعالیت داریم؟
ورود به عرصه قضاوت برای خانمها بسیار دشوار است و به مراتب سختگیریها بیشتر است. در عین حال مسیر برای آقایان هموار و بورسیه قوه قضائیه هم شامل حالشان میشود. ظرفیت برای قضات خانم بسیار کم است. برای همین بیشتر خانمها سمت وکالت میروند. اما باید بگویم ما در حال حاضر ۱۲۰۰ قاضی خانم داریم، اما به معنای خاص کلمه خانمی که حکم میدهد، نمیتواند حکم را امضا کند. اتفاقی که در عمل میافتد، این است برای اینکه یک رای رسمیت پیدا کند، باید امضای یک آقا را نیز داشته باشد. خلاصه اینکه ما خانمهای قاضی و بازپرس کم نداریم، اما خودشان هم چندان تمایلی ندارند که دیده شوند.
دلیلش چیست؟
برای خودم هم سوال است. درست است که محدودیتهایی تحمیل میشوند، اما من فکر میکنم، میشود با رعایت چهارچوبها صحبت هم کرد.
شاید یکی از سوالاتی که زیاد از شما پرسیده شود، این باشد که آیا یک زن با توجه به غلبه احساسات بر وجودش میتواند، قاضی خوبی باشد یا نه؛ جواب شما به این سوال چیست؟
قطعا هرکس در بدو ورود به یک کار جدید باید علاقه و روحیات خودش را در نظر بگیرد که چندان ربطی به جنسیت ندارد. مثلا من چند روز پیش یک کارآموز داشتم که اتفاقا آقا هم بود، اما دو ساعتی که در جلسه حاضر شد، چهرهاش کاملا درهم و ناراحت بود. ما نمیتوانیم احساساتی بودن خانمها را انکار کنیم و به هر حال این نعمتی است که خداوند خودش به زن عطا کرده است، اما همانطور که منطقی بودن در این حرفه مهم است، احساسات هم اگر در جای درست استفاده شود، میتواند موقعیت مطلوبی را رقم بزند. من به عنوان یک قاضی زن از احساساتم در جایگاه درست و به نفع محکوم علیه استفاده میکنم؛ چیزی که در آقایان کمتر وجود دارد.
واکنش مردم نسبت به شما چگونه است؟ شما واکنشهای متفاوتی نسبت به قضات آقا از سوی مردم میگیرید؟
خیلی وقتها برای مراجعهکنندگان سوال پیش میآید که مگر قاضی خانم هم داریم؟ خیلی وقتها هم وقتی مراجعین میبینند که قاضی خانم است، خوشحال میشوند، چون خانمها حوصله بیشتری دارند و به جزئیات بیشتر توجه میکنند. حتی گاهی از اینکه با حوصله به حرفهایشان گوش میدهم، تشکر میکنند.
خانمها وقتی قاضی خانم میبینند، احساس امنیت بیشتری دارند؟
خیلی زیاد. حتی با ما درد دل میکنند و از اینکه توسط یک خانم درک میشوند، احساس بهتری دارند.
شما خاطره تلخی هم از شغلتان به واسطه زن بودن دارید؟
نه؛ خوشبختانه خاطره بد ندارم، اما برخی ذهنیتی دارند که فکر میکنند، میتوانند برای قاضی خانم درشتی کنند یا با صدای بلند در مقابلش صحبت کنند.
شما از جایگاه امروزتان احساس رضایت کامل دارید؟
بله؛ من ده سال است درگیر حقوق هستم و سه سال است که قضاوت میکنم. این فرآیند برایم خوشایند است. من به کسی که مظلوم واقع شده است، کمک میکنم و این به من احساس خوبی میدهد. در نهایت برایم مهم است، هر جایی که هستم و در هر سمتی مفید واقع شوم.
چون خانم ها قایل به ربط هیچ چیزی به چیزی نیستند
اگر مردان زن خود را و پسران مادر خود را برای قضاوت در موارد ساده قبول داشته باشند، در موارد عمومی نیز می توان به قضاوت زنان اعتماد کرد.
هریک جایگاه خاص خود
اگر طبق فرموده شما مساوی باشند پس
مرد هم حامله بشه
به بچه شیر بده
تخمک هم توی رحم داشته باشه
زن هم فلان کارهای مرد رو انجام بده
---
واقعا انسان چقدر باید مغرور وپر رو باشه که از دستورات صریح خداوند که هزاران سال است بشر به آن گردن نهاده الان به تبعیت از یک مشت افراد خاص که خود را بالاتر از خدای خود نعوذ بالله قرار می دهند
حساب کرده
درحالیکه بشر آنقدر ضعیف وناچیز هست که در برابر ویروس کرونا نامرئی 8 میلیارد آدم مدت دوسال به بیچارگی و بدبختی رسانده وجز عچز وناتوانی وتسلیم در برابر .
خالق حرفی برای گفتن ندارد
وقتی ارث و دیه زن را به واسطه زن بودن نصف مرد قرار می دهند و شهادت دو زن را معادل یک مرد قرار می دهند و حتی دیه جنین پسر دو برابر مادر اوست به طور غیر مستقیم به زنها این پیغام را می دهید که مادری و همسری نصف نان آور بودن ارزش داره
بنابراین نباید انتظار داشته باشید که دختران توانمند و تحصیلکرده امروزی در خانه بنشینند و اقتدار شماها را بپذیرند
در ضمن
حق خواهی به هیچ عنوان پر رویی نیست
اگر شما حق داری از کامپوتر و اینترنت و خودرو و مواهب پیشرفت بشر استفاده کنی یعنی زنان هم حق دارند شبیه 1400 سال پیش زندگی نکنند
شما برو توی غار بخواب و شتر سوار شو و انتظار داشته باش قوانین شبیه 1400 سال پیش باشه
فقط بحث قضاوت زن رو مد نظر داشتم
شما رفتید سراغ دیه و مسائل دیگر
که اینها همه هریک موضوع جداگانه ایست
بحث قضاوت زن کاملا مشخصه زن نمی تواند کاری که یک قاضی مرد انجام دهد انجام بده . زن طی یک روز حالتهای روانی مختلفی را حس می کند که اینها طبیعت خلقت خداوند هست که خود خدا می داند چی خلق کرده.
بله زن کمک کار قضاوت در مسائل زنان باشد بسیار ضروری است .
موضوع غار وشتر رو کم لطفی فرمودید
مطابق شرع زن در همه جا باید افتدار و برتری مرد را بپذیرد
اگر زن شبیه مرد شود جنگ قدرت خانواده و جامعه را نابود می کنه
مرد به دلیل وسعت دید و توانایی جسمی و عقلی بالاتر برای انجام امور مهم مناسب تر است
طبیعت و شرع زن را برای امور خانه و فرزند آوری و تربیت فرزند که توانایی و هوش کمتری لازم دارد در نظر گرفته
پسران بعد 15 سال بطور تصاعدی از مادران خود پیشی می گیرند و به وضوح برتری عقلی نشان می دهند در حالی که دختران مونس مادر می شوند چون رشد عقلی یکسان دارند
با طبیعت و خدا نمیشود و نباید جنگید
دنیا خیلی عوض شده اینکه شما عوض نشدی مشکل خودت است
اینها واقعیت خلقت است حتی اگر تو نتونی بپذیری.پذیرش تو از شروط خلقت الهی نیست خوشبختانه
سوال اینجاست؟ آیا این شرایط از سمت خداست یا از سمت تفکرات اشخاص نشات گرفته؟ اگه شرایط قاضی بودن از سمت خداست پس شما دارین رسما جامعه رو به سمت عذاب الهی میبرین. اگه نظر یک شخص بوده و استنباط شخصی. پس تا الان به نصف جامعه ظلم کردین.
اگه خدا گفته قاضی باید فقیه باشه و یه بیچه لیسانس شده قاضی این ظلمی هست که شما در حق جامعه کردین
و عدم پیروی از خداوند در قرآن لایحیه جدید مصونیت زنان را در مجلس به بار می آورد که ویران کننده و خانمان سوز است!







