بازدید 24665
مرور روزنامه‌های چهارشنبه دوازدهم خرداد

وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد/گره مشارکت در انتخابات کجاست؟ /ابتذال وعده‌ها در انتخابات

عبور مذاکرات از مرحله چانه‌زنی، آغاز مخالفت سفارشی با مالیات بر عایدی، ۷ عامل مؤثر در روابط ایران و عربستان، هراس غرب از تهدید امنیتی «پوتین»، نگاه خطرناک بعضی کاندیدا‌ها به بورس، فراخوان تزریق داوطلبانه واکسن وطنی کرونا، از مستند قاضی‌زاده تا تلویزیون جلیلی، قانون رومینا؛ جلوه‌ای از عوام‌گرایی در قانونگذاری کیفری و رئیس دولت سایه در برزخ؛ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۵۵۷۰۹
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۷:۳۲ 02 June 2021

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز چهارشنبه دوازدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که اقتصاد مین‌گذاری شده برای دولت سیزدهم! سکوت هنرمندان درباره انتخابات ۱۴۰۰، انتخاب اصلاح طلبان همتی یا مهرعلیزاده؟!  صدور بیانیه برای توضیح هشدار به نامزد‌ها از سوی قوه قضاییه و رضایی با رئیسی دو قطبی می‌سازد؟ از تیترهایی هستند که در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛


وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد

مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با تیتر تحولات منفی در شجره حاکمیتی نوشت: در روز‌های اول انقلاب اسلامی، انقلابیون به شخصیت بزرگی مثل آیت‌الله بهشتی می‌گفتند: «برادر بهشتی». اگر به روزنامه‌های سال‌های ۵۷ و ۵۸ و ۵۹ مراجعه کنید می‌بینید برای بزرگان آن روز انقلاب و نظام، زیباترین و پسندیده‌ترین عنوان که نوشته می‌شد همین عنوان «برادر» بود. در عرصه حوزوی، عنوان «حجت‌الاسلام» را فقط برای مشخص شدن روحانی بودن افراد همراه نامشان می‌گفتند یا می‌نوشتند. در عرصه دانشگاه هم، عالم بودن معیار بود نه مدارک تحصیلی. در این هر دو عرصه، کسانی که اهل سواد و درک و فهم و خدمت به مردم و کشور بودند، محترم شمرده می‌شدند و کسانی که از این امتیاز‌ها تهی بودند، جائی در میان مردم و جایگاهی در مسئولیت‌های حکمرانی نداشتند.

وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد/گره مشارکت در انتخابات کجاست؟ /ابتذال وعده‌ها در انتخابات
آن روزگار خوش معنوی، با فرود آمدن بلای مدرک‌گرائی در حوزه‌های علمیه به پایان رسید و به پیروی از همین سنت سیئه، در دانشگاه‌ها هم مدرک جای علم و فهم و درک و خدمت را گرفت. تاسف‌بارتر اینکه در حوزه عناوین اختصاصی حوزوی هم وزانت خود را از دست دادند و عناوین ارزشمندی همچون «آیت‌الله» ارزان شدند و رایگان در اختیار این و آن قرار گرفتند.


وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد، خانه‌های ساده پائین شهری هم جای خود را به قصر‌های لاکچری بالای شهری دادند. گماشته‌های زمان طاغوت هم برگشتند و خدمتکاری آقا و خانم را برعهده گرفتند البته با هزینه بیت‌المال. همین تغییرات و تحولات، راه را برای رنگ باختن حق و عدل و صداقت و خدمت و جای خود را به باطل و ظلم و نفاق و سربار مردم شدن دادند و به تدریج اعضاء طبقه حکمران از مردم فاصله گرفتند و نظام جمهوری اسلامی هم به چیزی مثل بقیه نظام‌های حکومتی رایج در جهان تبدیل شد.


طُرفه اینکه در این تغییرات و تحولات، تفاوتی میان اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود ندارد و از اینهم قابل تامل‌تر اینکه این هر دو جناح برای تسلیم شدن در برابر اشرافیت و گرایش‌های مادی و غیرانقلابی و ضدارزشی توجیهاتی دارند و علیرغم اختلاف‌نظر‌های فراوانی که در مشرب سیاسی‌شان دیده می‌شود، در پذیرش بی‌چون و چرای این تغییرات و تحولات کاملاً اتفاق‌نظر دارند. آنکه در این میان سرش بی‌کلاه مانده، ملت است که مثل توپ فوتبال میان این تحول‌یافته‌های منفی‌شده، ولی مثبت‌نما سرگردان است.
محصول این تحولات منفی در شجره حاکمیتی، عشق به قدرت است که در رگ‌های تمامی اجزاء آن جاری و ساری است و هیچ شاخ و برگی از این شجره را نمی‌توان یافت که از این عشق مالامال نباشد. سازوکار حاکمیتی نیز چنان است که تمام اعضاء آن از هر حزب و گروه و جناح، در دست گرفتن قدرت را حق‌الارث خود می‌دانند و به اقشار دیگر اجازه ورود به این عرصه را نمی‌دهند. این، یعنی در حال نزدیک شدن به دوران ساسانیان هستیم و جامعه را طبقاتی کرده‌ایم. جامعه‌ای که حکمرانی در آن به طبقه خاصی اختصاص داشته باشد و سایر طبقات، فرمانبردار باشند، یک جامعه طبقاتی است و در چنین جامعه‌ای، نه جمهوریت جاری است و نه اسلامیت در حالی که قرار بود ما جمهوری اسلامی باشیم.

گره مشارکت در انتخابات  کجاست؟

عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان گره مشارکت کجاست؟ نوشت: به نظر می‌رسد که مساله مشارکت در این دور از انتخابات به محوری‌ترین موضوع تبدیل شده باشد. اگر اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را که در سال ۱۳۵۸ برگزار شد در نظر نگیریم، در سایر انتخابات همیشه تعدادی بودند که مردم را دعوت به تحریم انتخابات می‌کردند، ولی با قاطعیت می‌توان گفت که هیچ‌گاه این دعوت‌ها منجر به نتیجه‌ای نمی‌شده است. به همین علت است که می‌بینیم میزان مشارکت میان ۸۰ تا ۵۰ درصد در نوسان است، در حالی که دعوت برای تحریم همیشه بوده است. یکی از علل بی‌اعتبار شدن منتقدان نیز همین دعوت‌های بی‌سرانجام بود، زیرا مردم اصولا کاری به این دعوت‌های بی‌پایه نداشتند، بلکه برحسب اولویت‌های زندگی خود و واقعیت موجود در صحنه انتخابات تصمیم می‌گرفتند. در نتیجه انتخاباتی مثل سال ۱۳۷۲ با کمترین مشارکت و انتخابات سال‌های ۱۳۷۶ با بالاترین مشارکت انجام شد. به رغم تبلیغاتی که از سوی مخالفان گفته می‌شد مبنی بر اینکه میزان واقعی مشارکت خیلی کمتر از ارقام رسمی است و به اصطلاح آب توی صندوق کرده‌اند، بالطبع کسی این گزاره را درباره بیشتر انتخابات‌ها نمی‌پذیرفت، زیرا مردم در بطن و متن جامعه‌اند و به خوبی متوجه رفتار خود و دیگر شهروندان هستند. همان‌طور که در یادداشت‌های قبلی هم نوشتم عوامل اصلی تعیین‌کننده در میزان مشارکت، رقابتی بودن و اعتماد و ایجاد امید و چشم‌انداز است. در حقیقت هر نامزدی هنگامی که حرف می‌زند، باید حسی روشن را به جامعه منتقل کند. حسی که به مردم بگوید آینده چگونه خواهد شد. منع مردم از مشارکت یا تحریک مردم به مشارکت فقط چند درصد محدود اثر دارد. مثل تبلیغات کالاست. هیچ تبلیغاتی جانشین قیمت و کیفیت کالا نمی‌شود. آنچه میزان فروش را تعیین می‌کند، قیمت و کیفیت و خدمات پس از فروش و اعتبار سازنده آن کالاست.


هر چند بهترین شرکت‌های تولیدی نیز خود را بی‌نیاز از تبلیغات نمی‌بینند ولی تبلیغات در خدمت اثبات و معرفی کیفیت و به صرفه بودن قیمت و جلب اعتماد مشتری است و جانشین این ویژگی‌ها نمی‌شود. اگر هر روز بگوییم که بنز نخرید، در حالی که خودروی خوبی باشد این تبلیغ نه تنها خرید آن را کم نمی‌کند، شاید اثر مثبت هم روی فروش آن داشته باشد.

وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد/گره مشارکت در انتخابات کجاست؟ /ابتذال وعده‌ها در انتخابات
بنابراین برای افزایش مشارکت باید به بهبود کیفیت کالای تولیدی و در اینجا برنامه‌ها و وعده‌های نامزد ریاست‌جمهوری همت گمارد. اجازه دهید یک مثال بزنم؛ زمانی که احمدی‌نژاد مدعی بود که می‌خواهد نفت را به سفره مردم بیاورد، این شعار با استقبال مواجه شد. چرا؟ به این علت که همه می‌دیدند درآمد‌های نفتی کشور سر به فلک زده و انجام این شعار شدنی است، فارغ از اینکه او این شعار را انجام دهد یا ندهد؛ درست انجام دهد یا نادرست در هر حال اجرایش قابل تصور بود. ولی امروز که «هشتِ» دولت در گروی «نُه» آن است و فقط برای سال گذشته ۲۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق قرضه فروخته تا امورات خود را بگذراند و این اوراق را باید هر چه زودتر مسترد دارد و حتی سود آن را هم بدهد و به قول معروف «بی‌مایه فطیره»، چگونه می‌توان قول و قرار‌های بی‌پایه و نابخردانه داد و انتظار داشت که مردم هم باور کنند؟ این شعار‌ها نه تنها کمکی به افزایش مشارکت و آرای شعار‌دهنده نمی‌کند، بلکه باعث عصبانیت مردم هم می‌شود.


یا آنکه نامزد دیگری در موضوعی اظهارنظر می‌کند که هیچ سر و ته ندارد و معلوم نیست چه می‌گوید جز تعارفات معمول و کلی. خب مردم متوجه می‌شوند که این نامزد نیز هیچ برنامه‌ای ندارد. اصولا داشتن برنامه برای حل مشکلات کشور این نیست که درباره همه امور کشور از سیاست خارجی و اقتصادی گرفته تا آموزش و پرورش، بهداشت، صنعت و کشاورزی، هنر و ادبیات، ورزش، اینترنت و رسانه و... اظهارنظر کرد.

 

ابتذال وعده‌ها در انتخابات

رضا دهکی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان ابتذال وعده نوشت: سال‌ها پیش در مجله «گل‌آقا» ستونی بود به نام «پس چی شد؟». نویسنده ستون تعدادی از وعده‌های مسئولان وقت را زیر هم می‌آورد و در نهایت یک جمله می‌نوشت: «پس چی شد؟». به طور کلی «وعده» یکی از عناصر مهم طنز و نقد مسئولان در طول سال‌ها بوده است.


متاسفانه فقدان بانک اطلاعاتی برای وعده‌های کاندیدا‌ها و مسئولان و رصد تحقق آن‌ها یک خلا اساسی در ارزیابی آن‌ها به شمار می‌رود؛ خلایی که اگر پر می‌شد، شاید حتی می‌توانست به ابزاری برای بازخواست و یا حتی تعقیب قضایی در مقابل وعده‌های بی حساب و کتاب به کار بیاید.


فارغ از این که وعده به نقد و طنز کشیدن وعده‌ها و وعده دادن و البته فقدان رسیدگی به میزان امکان و سنجش درصد تحقق آن‌ها و دلایلش یک موضوع همیشگی در طول سال‌ها بوده است، میزان اثرگذاری وعده دادن از نگاه ارتباطی و اجتماعی برای جلب توجه و رای مخاطبانش خود یک مساله دیگر است. سال‌ها وعده دادن کاندیدا‌ها و مسئولان باعث شده است که وعده‌ها برای جذاب بودن به سمت موارد عجیب‌تری میل کنند و البته گاه وعده‌ها همدیگر را هم دنبال می‌کنند؛ چنان که وعده یارانه – علی‌رغم اذعان بسیاری از اقتصاددانان و مسئولان اقتصادی به آسیب‌های پرداخت یارانه نقدی – از کاندیدایی به کاندیدای دیگر افزایش می‌یابد. طبیعی است در شرایطی که اقتصاد اصلی‌ترین چالش و مساله امروز ایران است، محور بخش بزرگی از وعده‌ها هم باشد و در همین راستاست که رقبای انتخاباتی بر سر زمان اصلاح آن مسابقه می‌گذارند؛ یکی یک دوره کامل ریاست جمهوری وقت می‌خواهد و دیگری ضرب‌الاجل‌های چند ماهه می‌دهد! عدد ایجاد اشتغال نیز از کاندیدایی به کاندیدای دیگر بالا می‌رود.

وقتی «برادر» جای خود را به «دکتر» و «آیت‌الله» داد/گره مشارکت در انتخابات کجاست؟ /ابتذال وعده‌ها در انتخابات

در این مسابقه بسیاری از حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی، دیپلماسی و ... نیز فراموش می‌شوند. حتی جالب است که کرونا به عنوان یکی از اصلی‌ترین چالش‌های روز ایران و جهان که عرصه‌های گوناگونی را درگیر خود کرده، در میان وعده‌های کاندیدا‌ها فراموش شده است.


شاید بتوان گفت که وعده‌ها را تا زمان استقرار در مسئولیت و پایان آن نمی‌توان سنجید و به قولی دیکته ننوشته غلط ندارد. اما طبیعتا تحقق هر وعده‌ای ملزوماتی دارد که می‌توان امکان آن را سنجید؛ زیرساخت‌های لازم، بودجه کافی، وسعت اختیارات و ... همگی از عناصر موثر بر تحقق وعده‌ها هستند که البته همه آن‌ها در یک کلمه خلاصه می‌شوند: برنامه! جالب است که کاندیدا‌ها حتی در تعداد صفحات برنامه خود هم رقابت می‌کنند؛ از هزار صفحه تا ۶ هزار صفحه! برنامه‌هایی که مردم و کارشناسان به عنوان مخاطبان اصلی آن‌ها، نه دیده و نه خوانده‌اند!


با این حال باور نشدن وعده‌ها تنها به دلیل ارزیابی فنی آن‌ها نیست. از یک سو باید گفت که مردم آن قدر وعده شنیده‌اند که هیچ وعده‌ای نمی‌تواند توجه آن‌ها را جلب کند. سوابق دوره‌های گوناگون انتخابات و حضور وعده‌دهندگان بر مصدر امور و میزان وعده‌های تحقق نیافته‌شان نشان می‌دهد که وعده اعتبار چندانی ندارد و به نوعی دچار ابتذال شده است. سوی دیگر ماجرا این است که در حال حاضر اساسا رای‌دهندگان به جریان سیاسی رای می‌دهند و نه وعده‌هایی که مطرح شده است. امید‌ها و انگیزه‌های رای‌دهندگان بیش از آن که به وعده معطوف باشد، به خاستگاه سیاسی آن‌ها باز می‌گردد و کلیتی که از آن انتظار دارند. بازار وعده تنها در میان عوامی که از این عوالم به دورند شاید مشتری داشته باشد که در جامعه سیاست‌زده ایرانی، عدد بزرگی محسوب نمی‌شود. در نهایت، محدودیت دایره انتخاب کاندیدا‌ها به مسئولانی که پیش از این سوابق مشخصی در مصادر گوناگون داشته‌اند به مخاطبان نشان می‌دهد که آن‌ها به اصطلاح چه کاره‌اند و چند مرده حلاجند! در شرایطی که همه کاندیدا‌ها در تلاشند به جای ایستادن در سمت «بانیان وضع موجود»، در سوی «مصلحان وضع موجود» بایستند، اما به نظر می‌رسد با سوابق و عملکرد کاندیدا‌ها در مسئولیت‌های حاضر و پیشینشان، عملا یک این همانی وجود دارد و طبیعتا نمی‌توان از بانیان وضع موجود – نه در طول هشت سال که در طول سال‌ها – انتظار اصلاح داشت؛ که اگر طبیب بودند، سر خود دوا می‌نمودند!


در نهایت، بازخوانی این حکایت خالی از لطف نیست که: کاندیدایی برای سخنرانی به روستایی رفته بود. پس از سخنرانی به مردم روستا گفت که اگر مشکلی دارند به او بگویند تا برای حل آن اقدام کند. یکی از روستاییان گفت: «ما این جا فقط دو تا مشکل داریم؛ یکی مشکل آب ...»؛ کاندیدا حرف او را قطع کرد و گفت: «این که مشکلی نیست. الان حلش می‌کنم». گوشی موبایل را جلوی گوش گرفت و شروع به صحبت کرد که» «من الان در روستای فلان هستم و این عزیزان مشکل آب دارن. لطفا هرچه سریع‌تر مشکل رو حل کنین. کی؟ یک هفته بعد از انتخابات؟ بسیار عالی. پس من بهشون از طرف شما قول میدم». گوشی را قطع کرد و رو به جمعیت گفت: «خب، این مساله که حل شد. مشکل دومی چی بود؟» روستایی پاسخ داد: «مشکل دوم اینه که اینجا موبایل آنتن نمیده.»

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۷
انتشار یافته: ۱۳
بسیار خوب و عالی و پسندیده مشکلات را بیان کردید مخصوصا حکایت پاراگراف آخر خیلی به جا بود. ولی نگفتید دولت ،حکومت و مردم چه باید بکنند!! حکایت شما ، حکایت این ضرب المثل است: نمیتوانم به شما کمک کنم ولی میتوانم کمکت گریه کنم!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۲
بهترین مقاله و تیتر را روزنامه جمهوری اسلامی زده است
و مقاله عباس عبدی هم خوب بود
و ظاهرا تند روها عمدا تلاش میکنند تا اکثریت مردم ، انتخابات را تحریم کنند
رای بی رای فقط یک شعار نیست و تنها گزینه اکثر مردم خواهد بود
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۲
رای ندادن مساوی است با رای دادن به آنچه بقیه می گویند
پس بدترین نوع رای دادن، رای ندادن است
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۲
شما برید رأی بدید من رأی نمی دهم چون دیدم فایده ای ندارد رأی دادن من مساوی هستیا هر بلایی که به
سر من بیاد حق من است خودم انتخاب کردم
تذکر مسیح مهاجری در مورد اشرفیگری و انحصار طلبی بسیار زیبا و بجاست.
هر سه مقاله از روزنامه های جمهوری و ابتکار و اعتماد بسیار عالی و بجا بود. خدمت تابناک عرض می شود که ببینید وقتی صحبت از کیهان‌ نیست چقدر همه چی خوبه.
آن روزگار خوش معنوی .....
آقای مهاجری اتفاقا همه چی از همین جمله و تفکر آب میخوره
مملکت داری عرصه دانش ، سواد و آگاهی و هوش ، تخصص و ...... هست
اگر 92 فقط 300 هزار نفر به روحانی رای نمی دادند الان وضعیت کشور این نبود
حتما در انتخابات شرکت می کنم و جلوی تکرار را می گیرم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۲
شما از همون کسانی هستید که با اگر زندگی می کنید بقیه هم با روحانی تفاوتی نداشتند
گره مشارکت ناامیدی مردمه
در طی سال دولت هایی آمدند
تیم سازندگی (دولت آیت‌الله هاشمی)،
گفتمان توسعه سیاسی و جامعه مدنی (دولت آقای خاتمی)،
گفتمان عدالت (دولت آقای احمدی‌نژاد)
تیم مذاکره‌کننده (دولت آقای روحانی)
که هیچ کدام موفقیت کاملی نداشتند خصوصا در مورد اقتصاد
یکسری مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران هست که هیچکدام رفع نکردند که البته پس از تشدید تحریم ها و کاهش فروش نفت این مشکلات بیشتر خودشان نشان میدند که در در دوره دوم احمدی نژاد و روحانی شاهد بودیم
مشکلات قابل حله ؟ بله هست اگر دولتی بیاید که همه گفتمان های دولت قبلی باهم داشته باشد و فقط بر یک چیز تمرکز نداشته باشد
به نظرتون امکانش هست دولت رئیسی اینطور باشه ؟
نمی‌دونم اما امیدوارم بعد از اینهمه تحمل مشکلات برای مردم بعد از سختی ها آسانی باشد !
آقای عبدی! بیشترین درصد مشارکت برای سال 88 بود نه 76
مثل روز روشنه که مهر علیزاده به نفع همتی میره کنار. بقیه بجز رضایی به نفع رئیسی میرن کنار و رضایی دوباره رای نمیاره. با عرض معذرت از تابناک
مشکلات وعده های انتخاباتی کاندیداها خاص این دوره نیست و‌در همه ادوار انتخاباتی بوده است بطوریکه مردم به شنیدن اینگونه سخنان که اجرا نخواهد شد و خاص همین چند هفته است و بس عادت دارند و البته کاندیدا ها هم خیلی روان انگار که از روی نوشته ای میخوانند که در هر دوره انتخابات از کاندیداهای قبلی گرفته و به آنها تحویل داده می‌شوند ( عیناً )‌ مطالب را میخوانند.
اما این بار با دف‌هات قبل تفاوت‌هایی دارد و آن اینکه اکثریت کاندیداهای فعلی قبلاً در نقش منتقد دو آتشه انقلابی و البته مطلع و وابسته به جاهایی که هم زور و هم اطلاعات خاص را به آنها منتقل می‌کرد ، چنان در دادن شعار و دادسخن و هر انجه برای خراب کردن و کوبیدن جناح مخالف خود متبحر بودند که عده زیادی مانند من فکر میکردیم این آقایان در تبلیغ برنامه و عملکرد خودشان هم حداقل ۲۰٪ آن تبحر را بکار ببرند فطعاً هوش از سر مردم میبرند و کل جمعیت خاموش و قهر کرده با شرکت در انتخابات را به پای صندوقهای رأی بر خواهند گرداند. اما دریغ از کاندیداهای دوره قبل این اکثریت که در نقد نکته بینی را به حداکثر ممکنه میرساندند در بیان و ارائهٔ برنامه های ۱۰۰۰ نا ۶۰۰۰ صفحه ای خود موفق که چه عرض کنم بلکه قاصر بودند. کاندیداهایی که چنان در نطقهای سلبی مهارت داشتند در بیان سخنان ایجابی چنین بی اثر و فاقد تجربه و بیان مشتری جلب کن هستند. با این منوال ترسم این است که قهری ها که بر نکردند بلکه از جمعیت آشتی ها هم بر جمعیتشان اضافه شود.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر