نه هادی ساعی و نه مهروز ساعی، پس از درگیری مبینا نعمتزاده و پدرش با یدالله پیرهادی نه با این پیشکسوت تکواندو صحبت کردهاند و نه موضوع از سوی آنها پیگیری شده است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، ماجرای سیلی زدن پدر مبینا نعمتزاده به یک پیشکسوت مربیگری و داوری تکواندو، حسابی جامعه این رشته المپیکی را متأثر کرده است. یدالله پیرهادی، شخصی بوده که مورد هتاکی قرار گرفته که در این خصوص روایتی هم از ماجراهای بعد از درگیری دارد.
یدالله پیرهادی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی تابناک در توضیح علت درگیری گفت: گناه من این بوده به دختری که حکم مربیگری ندارد و کلاس مهروز ساعی را برگزار میکرد، اعتراض کردم. چون کلاس آنها دیر تعطیل شد و یکی از اولیا که پدر یکی از بچههای کلاس بود، پس از ۲۰ دقیقه تأخیر به او اعتراض کرد که چرا کلاس را دیر تمام میکنید و حتی اشاره کرد کلاس را با خاکشیر و تخمشربتی که روی زمین ریخته، کثیف کردهاید. این خانم به این پدر گفت به شما ربطی ندارد و بعد با بی ادبی میگفت اسمت را بگو که بدهم حالت را بگیرند.
وی ادامه داد: من وقتی این صحنه را دیدم، حتی نمیدانستم این خانم کیست و مبینا نعمتزاده است، از او خواستم کلاس را ترک کنند تا کلاس بعدی برگزار شود. وقتی این درخواست را کردم، این خانم عصبانی شد و پایین نمیرفت که در نهایت او را به سمت پایین هدایت کردیم. بعد رو به من گفت که شما اسمت را بگو تا به نظری میگویم. من هم گفتم برو به ساعی بگو! به دبیر و نایب رئیس هیأت تکواندوی تهران گفتم که چه اتفاقی افتاد و این خانم گریه کرد و در نهایت از آنجا رفت.
«من ۲۰ سال از مدرک درجه یک مربیگری و داوریام در تکواندو میگذرد.» پیرهادی با بیان این جمله خطاب به اشتباه مهروز ساعی برای انتخاب جانشین خود در کلاسها گفت: وقتی یک پزشک مشکلی دارد یا نمیتواند به محل کارش برود، یک پزشک دیگر جای او را میگیرد. چطور میشود یک خانم ۱۸ ساله فقط چون مدال المپیک دارد، بدون مدرک مربیگری میآید به بچهها آموزش تکواندو بدهد که شاهد چنین اتفاقاتی باشیم؟
این پیشکسوت تکواندو درباره تماس هومن مهیمن، نایب رئیس هیأت تکواندوی تهران برای حضور در جلسه با مبینا نعمتزاده که منجر به درگیری پدرش با او شده است، گفت: آقای مهیمن به من گفت که این دختر ناراحت شده و شما به عنوان یک پیشکسوت و پدر بیایید تا این ناراحتی تمام شود. من خودم دختر و دو نوه دارم. رفتم به جلسه و دیدم این خانم مضطربانه وارد هیأت شد و به انتهای دفتر رئیس هیئت رفت و بعد یک آقای جوان و قد بلند آمد که نمیدانستم پدر مبینا نعمتزاده است، اما به رسم ادب بلند شدم و دستم را سمتش بردم که دست بدهد، اما به یکباره یک سیلی گذاشت در گوش من. پس از این اتفاق ما به سمت هم حملهور شدیم و الفاظ بدی هم به کار گرفته شد؛ اتفاقی که به من یک اضطراب و شوک عصبی داده و چند روز میشود که شبها احساس میکنم در آستانه سکته کردن هستم.
وی در ادامه یادآور شد: روزی که این اتفاق افتاد، داماد خانواده ساعی، یعنی همسر خانم مهروز ساعی هم آنجا بود و آمد به ما گفت از اینا بروید بیرون. من خدمتگذار تکواندو هستم، نه با هادی ساعی مشکل دارم و نه با دبیر فدراسیون و نه با هیچکس دیگری. دو سال در جبهه کنار شهید چمران جنگیدم و شهادت او کنار ما رقم خورد، نه لااوبالی هستم و نه به کسی فحاشی کردم، اما آمدند در خانه خود من به صورتم سیلی زدند و رفتند. من برای هادی ساعی متأسفم که اینها را به تکواندو راه میدهد و اجازه داده هرکسی به اینجا رفت و آمد کند.
پیرهادی درباره اینکه آیا هادی ساعی یا مهروز ساعی درباره این اتفاق با او صحبت کردهاند یا نه، گفت: خیر؛ مهروز ساعی که همان روز آمد و از جلوی ما رد شد و حتی نیامد که بپرسد شاگردش چه کار کرده است. وقتی هم که ما به پلیس زنگ زدیم، افرادی که آنجا بودند پدر مبینا نعمتزاده را از در دیگر سالن فراری دادند. فقط آقای نظری، رئیس هیأت تهران از مالزی تماس گرفت و گفت متأسف هستم که این اتفاق افتاده و زمانی که به ایران برگردم، موضوع را پیگیری میکنم. در حالی که هادی ساعی هم در مالزی است، اما با من تماسی نداشت.
پیشکسوت تکواندو درباره اقداماتش برای پیگیری ماجرا گفت: راه قانونی را میروم و از کسی جز این فرد (پدر مبینا نعمتزاده) شاکی نیستم. متأسفم برای آنهایی که این افراد را به جامعه تکواندو راه میدهند. پیگیر این داستان هستم. من با ۶۶ سال سن از ۱۷ سالگی و ۴۹ سال است که تکواندو کار میکنم. مادرم و برادرم فوت شدند، اما تکواندو را تعطیل نکردم که حالا این افراد بیایند و در خانه خودم، به صورت من سیلی بزنند. کسی که این غلط را کرده باید ادب شود. میخواهد ثبت به عنوان یک سو سابقه باشد یا برای او حکم زندان بریده شود، موضوع را از راه قانونی پیگیری خواهم کرد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.