در جادههای گلی، برفی، بیراهه و شهرهای کوچک، رفیق روزهای سخت باشد. همان فلسفهای که زمانی تویوتا با لندکروزر دنبال میکرد، اما داچیا با بودجهای بسیار کمتر و نگاهی سادهتر آن را زنده نگه داشت.
به گزارش تابناک؛داستر اولینبار در سال ۲۰۱۰ روی خط تولید رفت. شرکتی که پشت آن بود، داچیا؛ برند رومانیایی که بعد از پیوستن به گروه رنو، تبدیل شد به بازوی تولید خودروهای اقتصادی این غول فرانسوی. رنو هم باهوشتر از آن بود که فقط نامش را بفروشد؛ پس بخش زیادی از مهندسی داستر زیر نظر مستقیم مهندسان رنو انجام شد. در اصل، پلتفرم داستر همان پلتفرم B۰ بود، همان که زیر مگان، لوگان و ساندرو هم استفاده شد. یعنی پلتفرمی ساده، امتحانپسداده و قابلاعتماد.
اما نکته جالب این بود که رنو در این پروژه تنها به رومانی بسنده نکرد. از همان ابتدا داستر را برای بازارهای جهانی در نظر داشت؛ از آمریکای جنوبی گرفته تا خاورمیانه و روسیه. داستر با نام رنو داستر در کشورهای در حال توسعه مانند ایران عرضه شد و در اروپا، همچنان با لوگوی داچیا شناخته شد. دو چهره برای یک هدف: ارائهی یک شاسیبلند مقرونبهصرفه که هم تواناییهای آفرودی داشته باشد و هم قابل استفاده روزمره باشد.
از نظر طراحی داستر هیچوقت ماشین «خوشچهرهای» بهحساب نمیآمد. خطوط بدنه ساده، حجمها کمی زمخت و طراحی جلوپنجرهاش بیشتر از آنکه جذاب باشد، کاربردی بود. اما همین سادگی، بخشی از جذابیتش شد. در نسل اول، طراحی با چراغهای گرد و حجمهای خشن، حس یک خودروی مقاوم و زمخت را منتقل میکرد. در نسل دوم که از ۲۰۱۷ معرفی شد، طراحی کمی مدرنتر شد: چراغها چهارضلعی شدند، جلوپنجره براقتر، خطوط جانبی دقیقتر و فضای داخلی بسیار بهتر از قبل. حالا دیگر داستر فقط یک خودروی اقتصادی نبود، بلکه شاسیبلندی بود که میتوانستی با آن به سفر بروی، بیآنکه حس کنی در ماشینی «ارزان» نشستهای.
اما برویم سراغ بخش فنی جایی که داستر همیشه فراتر از قیمتش ظاهر شد. در نسخههای مختلف، بسته به بازار، این خودرو با پیشرانههای متنوعی عرضه شده است. از موتور ۱.۶ لیتری بنزینی ساده با قدرت حدود ۱۱۵ اسببخار گرفته تا نسخهی ۱.۳ لیتری توربو با همکاری مرسدسبنز که در نسل دوم به میدان آمد و تا ۱۵۰ اسببخار قدرت تولید میکند. در نسخههای دیزلی هم موتور معروف ۱.۵ dCi رنو با قدرتهای ۹۰ و ۱۱۰ اسببخار قرار دارد؛ موتوری که سالها در لوگان و مگان امتحانش را پس داده و به دوام بالا معروف است.
گیربکسها هم بسته به نسخه، ۵ یا ۶ دنده دستی و یا CVT و اتوماتیک دوکلاچه بودند. اما نقطه تمایز اصلی داستر، در نسخههای دو دیفرانسیل آن است. سامانه ۴x۴ رنو با محور عقب متصل شونده، داستر را تبدیل میکند به یکی از معدود شاسیبلندهای اقتصادی واقعی. این سیستم با کنترل الکترونیکی در حالتهای ۲ WD، Auto و Lock کار میکند. در حالت Auto، نیرو به محور عقب فقط وقتی منتقل میشود که چرخهای جلو لغزش داشته باشند، و در حالت Lock، هر چهار چرخ دائماً درگیر هستند. همین ویژگی باعث شده داستر در مسیرهای کوهستانی، شنزارها و جادههای برفی عملکردی فراتر از انتظار داشته باشد.
ارتفاع از سطح زمین در نسخههای دو دیفرانسیل به حدود ۲۱۰ میلیمتر میرسد، زاویه ورود ۳۰ درجه و زاویه خروج ۳۴ درجه است. یعنی داستر واقعاً میتواند از موانعی عبور کند که بسیاری از کراساوورهای گرانتر فقط به آنها نگاه میکنند. با وزن خالی حدود ۱۲۵۰ تا ۱۳۰۰ کیلوگرم، قدرت متوسط، اما گشتاور مناسب، این خودرو چابک و سبکپا عمل میکند.
با گذشت زمان، کیفیت مواد و طراحی بهبود زیادی یافته است. نسل اول، کابینی خشک و بیروح داشت که بیشتر حس "ابزار کار" میداد تا خودرو خانوادگی. اما در نسل دوم، با نمایشگر ۷ اینچی، سیستم مالتیمدیا، تهویه اتوماتیک و حتی صندلیهای گرمکندار، داستر تبدیل شد به خودرویی که دیگر نمیشود به راحتی به آن گفت «اقتصادی». البته هنوز هم مواد پلاستیکی سخت در کابین زیاد است، اما دوام بالا و سادگی تعمیر آن، دقیقاً همان چیزی است که مشتریهای داستر میخواهند.
در بخش ایمنی داستر از نسخه دوم به بعد پیشرفت چشمگیری داشت. تجهیزاتی مثل ESP، کنترل سراشیبی (Hill Descent Control)، سیستم کمک حرکت در سربالایی (Hill Start Assist)، شش کیسه هوا و دوربین ۳۶۰ درجه، حالا در نسخههای فول دیده میشود. با این حال، نباید فراموش کرد که داستر هنوز هم اولویت را به کاربردی بودن میدهد تا فناوریهای پیچیده.
اما شاید مهمترین نکته در مورد داستر، فلسفهی پشت تولید آن باشد. این خودرو نه برای رقابت با تویوتا RAV۴ یا فولکس تیگوان ساخته شد، بلکه برای پر کردن خلأ بین سدانهای شهری و شاسیبلندهای لوکس بود. برای خانوادههایی که میخواستند خودرویی با ارتفاع مناسب، فضای زیاد و هزینه نگهداری پایین داشته باشند. داستر همان چیزی بود که خیلیها دنبالش بودند، اما برندهای دیگر فراموشش کرده بودند.
از نظر مصرف سوخت، نسخههای بنزینی بین ۶.۵ تا ۸ لیتر در صد کیلومتر مصرف دارند، بسته به نوع گیربکس و دیفرانسیل. نسخههای دیزلی هم با حدود ۵ لیتر در صد کیلومتر، از کممصرفترین شاسیبلندهای بازار محسوب میشوند. همین بهرهوری باعث شد در بازارهایی مثل هند، روسیه و آمریکای جنوبی، داستر محبوبیت خاصی پیدا کند. حتی در ایران هم، زمانی که رنو داستر وارد شد، به خاطر دوام بالا و سیستم تعلیق نرمش، خیلی زود بین خریداران جا باز کرد.
نکته جالب در سیستم تعلیق داستر این است که در جلو از مکفرسون و در عقب از مولتیلینک (در نسخه ۴x۴) استفاده شده، که برای خودرویی در این بازه قیمتی بسیار تحسینبرانگیز است. همین ساختار باعث میشود داستر در جادههای ناهموار تعادل خوبی داشته باشد و در عین حال در جادههای شهری هم سواری نسبتاً نرمی ارائه دهد.
چیزی که داستر را ماندگار کرده، نه قدرت موتور است، نه امکانات رفاهیاش. بلکه «اعتماد» است. مردم به داستر اعتماد کردند، چون این ماشین وعدههایش را عمل میکرد. میگفت سادهام، واقعاً ساده بود. میگفت مقاومام، واقعاً بود. در دنیایی که خیلی از خودروها ظاهرشان را با وعدههای بزرگ میفروشند، داستر همانقدر که میگوید هست، نه بیشتر و نه کمتر.