«طارق رئوف» رئیس سابق بخش امنیت سیاسی و شفاف سازی آژانس بین المللی انرژی اتمی میگوید: عرف رایج این است که ترامپ نمیخواهد جنگی با ایران به راه بیندازد. ترامپ به اسرائیل در حمله به ایران پیوست، چرا که عمداً یا سهواً در دام نتانیاهو افتاد. اما از دوره اول ریاستجمهوریاش متقاعد شده بود که باید «مانع دستیابی ایران به بمب اتم شود» و در همین چارچوب بود که به اسرائیل در بمباران ایران پیوست.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در جلسه کابینه برای بحث درباره توافق غزه سخنان قابل توجهی نیز دباره ایران به کار برد و گفت: ایران میخواهد برای دستیابی به صلح تلاش کند و ما با آن همکاری خواهیم کرد.
وی در ادامه افزود: تهران اذعان کرده است که طرفدار آتشبس اسرائیل، حماس و توافق گروگانها است و ما از آنها به خاطر این موضوع ممنون هستیم.
البته رئیس جمهور آمریکا ناپرهیزی نکرد و بار دیگر مدعی شد: ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد. ما آنها را تحریم کردیم. اگر ایران را بمباران نمیکردیم، آنها احتمالاً سلاحهای هستهای متعددی داشتند، اما ما با ایران همکاری خواهیم کرد. ما دوست داریم آنها هم بتوانند کشورشان را بازسازی کنند.
در خصوص این موضوع خبرنگار تابناک گفتوگوهایی با پروفسور نادر انتصار رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما آمریکا؛ پروفسور «پل پیلار» استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا؛ «طارق رئوف» رئیس سابق بخش امنیت سیاسی و شفاف سازی آژانس بین المللی انرژی اتمی؛ «اولی هاینونن» معاون پیشین مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در امور پادمانها و پروفسور شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی آمریکا انجام داده که در ادامه آمده است.
*کتاب «ماراتن مذاکرات هستهای، از سعدآباد تا کوبروگ» به قلم نادر انتصار رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه بوستون و کاوه افراسیابی، استاد دانشگاه بوستون آمریکا از جمله آثار انتصار به شمار میرود. همچنین کتاب «سیاست کردها در خاورمیانه» از جمله آثار شناخته شده انتصار است که ابعاد سیاسی و اجتماعی ادغام کردها در جریان اصلی زندگی سیاسی-اجتماعی در ایران، عراق و ترکیه را تحلیل میکند.
* «پل پیلار» یکی از سردبیران نشریه نشنال اینترست و عضو ارشد مرکز تحقیقات امنیتی دانشگاه جورج تاون و نیز مرکز سیاستهای امنیتی ژنو است. وی در سال ۲۰۰۵ پس از ۲۸ سال فعالیت در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده از سازمان اطلاعات مرکزی (DCI) بازنشسته شد و پس از آن به عنوان استاد مهمان در برنامه مطالعات امنیتی در دانشگاه جورج تاون حضور یافت.
مناصب ارشد دولتی پیلار، شامل افسر اطلاعات ملی خاورنزدیک و آسیای جنوبی، رئیس واحدهای تحلیلی در CIA در حوزههای خاورنزدیک، خلیج فارس و آسیای جنوبی، معاون رئیس مرکز ضد تروریستی DCI و دستیار اجرایی مدیر اطلاعات مرکزی بوده است. پروفسور پیلار همچنین در شورای اطلاعات ملی به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه تحلیلی آن فعالیت میکرد. وی کهنهسرباز جنگ ویتنام و افسر بازنشسته ارتش ایالات متحده نیز هست.
پل پپلار دارای مدرک افتخاری از کالج دارتموث، لیسانس فلسفه از دانشگاه آکسفورد و کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه پرینستون است. کتابهای پل پیلار عبارتند از: «مذاکره برای صلح: خاتمه جنگ بعنوان یک روند چانهزنی (۱۹۸۳)»؛ «تروریسم و سیاست خارجی ایالات متحده (۲۰۰۱)»؛ «اطلاعات و سیاست خارجی ایالات متحده: عراق، ۱۱ سپتامبر و اصلاح اشتباهات (۲۰۱۱)» و «چرا آمریکا جهان را اشتباه میفهمد: تجربه ملی و ریشههای سوءبرداشت (۲۰۱۶)».
*هاینونن، معاون پیشین مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تا تابستان سال ۲۰۱۰ مسئول مستقیم بازرسیهای هستهای ایران بود. وی رئیس سابق بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی و محقق پیشین مرکز روابط و علوم بینالمللی دانشگاه هاروارد است. وی در حال حاضر پژوهشگر مرکز استیمسون در آمریکاست.
*پروفسور «شیرین طهماسب هانتر» بیش از پنجاه سال تجربه در امور بینالمللی دارد که شامل فعالیتهای او به عنوان دیپلمات (خدمات خارجی ایران، ۱۳۴۴-۱۳۵۷)، تحلیلگر اندیشکده، و مدیر برنامه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی و مرکز مطالعات سیاست اروپا (۱۳۶۲-۱۳۸۴) میشود. او در سال ۱۳۸۴ به مرکز الولید در دانشگاه جورجتاون پیوست و به عنوان پژوهشگر ارشد مهمان، استاد مهمان و استاد پژوهشی فعالیت کرد. او اکنون به عنوان عضو افتخاری مرکز الولید شناخته میشود. هانتر به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی مسلط است. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست.
اخیراً کتاب «قدرتهای بزرگ و تحولات اجتماعی و سیاسی ایران» (The Great Powers, and Iran's Social and Political Evolution) نوشته وی از سوی انتشارات «پالگریو مک میلان» به زبان انگلیسی منتشر شده است. کتاب «قدرتهای بزرگ و تحولات اجتماعی و سیاسی ایران» روایتی شخصی از زندگی و تجربیات شیرین هانتر، به عنوان یک زن ایرانی است که در دوران تحولآفرین تاریخ ایران بزرگ شد. این کتاب با بررسی پیامدهای پس از جنگ جهانی دوم تا انقلاب سرنوشتساز سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) آغاز میشود و روایتی تأثیرگذار از تأثیر عمیق این رویدادهای تاریخی بر زندگی نویسنده ارائه میدهد. کتاب به بررسی پیامدهای چندوجهی دوره اصلاحات که از دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰) آغاز شد، میپردازد. این اصلاحات به هانتر امکان ورود به خدمات دیپلماتیک را داد، اما در عین حال سایهای از مصائب را بر خانواده او افکند.
*پس از آتشبس غزه، دونالد ترامپ از ایران تقدیر کرد و عنوان کرد که ایران خواهان مشارکت در صلح است و ایالات متحده آماده همکاری با ایران میباشد. در همین حال، یک خبرنگار آکسیوس اعلام کرد که ایران توسط آمریکا به کنفرانس صلح غزه در مصر دعوت شده است. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
انتصار: «نباید اظهارات دونالد ترامپ در مورد ایران را در ظاهر آن پذیرفت. او معمولاً اظهارات لحظهآخری درباره مسائل مختلف میکند که ممکن است صحت داشته باشند یا نداشته باشند. با این حال، علیرغم تکذیب مقامات ایرانی، آمریکا و ایران در تماس با یکدیگر بوده و در چندین نوبت به یکدیگر سیگنال ارسال کردهاند.»
پیلار: «ترامپ از این که تصویر خود را به عنوان یک صلحساز تقویت کند، احساس رضایت میکند؛ به ویژه با توجه اعتباری که - به درست یا نادرست - برای توافق آتشبس و تبادل اسرا بین اسرائیل و حماس دریافت کرده است.
او احساس میکند در این زمینه موثر است؛ و به احتمال زیاد، یکی از موضوعات بعدی که میتواند برای یک معامله صلح در مورد آن ادعای موفقیت کند، مسئله ایران و پرونده هستهای است. نظرات او لزوماً نشاندهنده هیچ تغییر موضعی در مواضع دولت آمریکا در این مورد نیست.»
هانتر: «این واقعیت که ترامپ رضایت خود از قبول طرح صلح غزه توسط ایران را ابراز کرد، نشان میدهد که او میخواهد ایران را متقاعد کند که دست از نقش گذشته خود در منطقه بردارد و مواضع خود را با اکثریت کشورهای عربی و مسلمان همسو کند.
برای اولین بار، ایران در مورد توافق آتشبس غزه به شیوهای عملگرایانه رفتار کرد. اکثر کشورهای عربی و مسلمان موافق این معامله هستند. اگر ایران مقاومت میکرد، توسط اعراب، سایر مسلمانان و حتی فلسطینیان مقصر شناخته میشد.
با این حال، من نمیتوانم گزارش آکسیوس را تأیید کنم. این مسئله به زودی با آغاز کنفرانس در شرم الشیخ روشن خواهد شد. تاکنون نامی از ایران در میان مدعوین برده نشده است.»
*برخی استدلال میکنند که همکاری ایران در آتشبس غزه و به گفته برخی منابع خبری، متقاعد کردن نیروهای نیابتیاش برای پذیرش این آتشبس، میتواند راه را برای گسترش این پویایی به موضوع هستهای و آغاز گفتوگو بین ایران و آمریکا هموار کند. آیا با این ارزیابی موافقید؟
انتصار: «خیر، موافق نیستم. این با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد. تأثیر ایران بر تصمیم حماس حداقل است.
همچنین ایران اهرم ناچیزی، اگر داشته باشد، برای آغاز یک گفتگوی جدی با آمریکا درباره موضوع هستهای خود دارد. خواست آمریکا برای برچیدن صنعت هستهای باقیمانده ایران روشن است. آمریکا غنیسازی صفر از ایران را میخواهد و سپس میخواهد با ایران برای کاهش تواناییهای دفاعیاش وارد گفتوگو شود.»
پیلار: «این تحول، فضای مساعدی ایجاد میکند و بنابراین ممکن است به طور حاشیهای شانس گفتوگوی ایران و آمریکا را افزایش دهد. اما برای اینکه هرگونه مذاکرهای به پیشرفت منجر شود، نیاز به تغییرات اساسی در مواضع مذاکرهکنندگان وجود خواهد داشت.»
رئوف: «عرف رایج این است که ترامپ نمیخواهد جنگی با ایران به راه بیندازد. ترامپ به اسرائیل در حمله به ایران پیوست، چرا که عمداً یا سهواً در دام نتانیاهو افتاد. اما از دوره اول ریاستجمهوریاش متقاعد شده بود که باید «مانع دستیابی ایران به بمب اتم شود» و در همین چارچوب بود که به اسرائیل در بمباران ایران پیوست. اما او همچنین میداند که متحدان آمریکا در شورای همکاری خلیج فارس در برابر تلافی ایران آسیبپذیر هستند و این شورا نیز جنگی با ایران نمیخواهد.
بمباران قطر بخش عمدهای از جهان عرب را نسبت به آمریکا بیگانه ساخته و ترامپ میخواهد با اعراب دوست باشد، سلاحهای گرانقیمت به آنان بفروشد و قیمت نفت را تحت کنترل نگه دارد.»
هاینونن: «موضع عمومی ایران به نظر با رویکرد مذاکره «برد-برد» آن مرتبط است - استراتژی که شامل امتیازات جزئی و متقابل با اقدامات جبرانی است. با این حال، این رویکرد اغلب بدون نشانه راه مشخص یا مکانیزمهایی برای ارزیابی پیشرفت عمل کرده است.
یک چارچوب جدید میتواند، برای مثال، تصریح کند که آژانس صحت اظهارات پادمانی ایران را در یک دوره چهارساله تأیید کند. در طول آن زمان، برخی فعالیتهای هستهای حساس - مانند غنیسازی اورانیوم - میتواند به حالت تعلیق درآید در حالی که تحریمها باقی میمانند. پس از دستیابی به اهداف تأیید آژانس، برخی تحریمها میتوانند لغو شوند و فعالیتهای متوقف شده به تدریج از سر گرفته شوند.
ترتیبات مشابه مبتنی بر نشانه راه میتواند در سایر حوزهها نیز اعمال شود، از جمله جنبههایی از برنامه موشکی ایران، به عنوان بخشی از یک توافق جامع که باید مورد مذاکره قرار گیرد.»
هانتر: «اگر رویدادهای اخیر حاکی از رویکردی عملگرایانهتر ایران نسبت به مسئله خاورمیانه باشد و با سایر تغییرات سازنده در سیاستهای منطقهای ایران همراه شود، آنگاه میتوان به پویایی مثبتتر در روابط ایران و آمریکا، از جمله در پرونده هستهای، امیدوار بود.
با این حال، اگر عملگرایی در مورد معامله غزه تنها یک استثنای مقطعی و دوری از سیاستهای گذشته باشد، تأثیر مثبتی بر پویایی گستردهتر تعاملات ایران و آمریکا نخواهد داشت.»
*ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو در گفتوگویشان بیان کرده که قصد تشدید تنش با ایران را ندارد و ترجیح میدهد مسائل با ایران را به صورت مسالمتآمیز حل کند. ایران این گفتوگو را تأیید کرده، اما احتمال فریبکاری اسرائیل را مطرح ساخته است. به نظر شما چرا اسرائیل چنین اظهاراتی را مطرح کرده و آیا واقعاً به دنبال کاهش تنش با ایران است؟
انتصار: «خیر. نتانیاهو با تشدید تنش با ایران رشد میکند. آنچه نتانیاهو در حال تدارک آن است، دور بعدی حملات به ایران است و امیدوار است که ایران فریب بخورد و باور کند که اسرائیل قصد ندارد حمله نظامی بعدی خود به ایران را برنامهریزی کند.»
پیلار: «اسرائیل دلایل مختلفی برای حفظ یک رابطه حداقل کاری - اگر نه صمیمانه - با روسیه دارد. برای مثال، این پیام را به ایالات متحده میرساند که میتواند با سایر قدرتهای بزرگ نیز کار کند.
روسیه به طور بالفعل به طرق مختلف، به ویژه همکاریهای نظامی مرتبط با جنگ اوکراین، متحد ایران شده است. بنابراین، پوتین مایل است بیانیههای صلحآمیز درباره موضع اسرائیل در قبال ایران را بشنود، و نتانیاهو نیز میداند که او مایل به شنیدن چنین حرفهایی است.
نتانیاهو قبلاً با حمله به ایران در اوایل امسال محبوبیت داخلی خود را افزایش داد. نظر او به پوتین نشان نمیدهد که او واقعاً خواهان کاهش تنش با ایران است.»
رئوف: «به اسرائیل نمیتوان اعتماد کرد؛ آنان خواهان تغییر رژیم در ایران و تضعیف این کشور همچون سوریه و عراق هستند.»
هانتر: «پوتین بیش از دو دهه است که با ایران بازی انجام میدهد. او از ایران به عنوان ابزاری برای سیاست خارجی خود استفاده کرده است. اظهاراتش نشان میدهد که میخواهد ایران را تحت سلطه خود نگه دارد و در عین حال ارتباطش با اسرائیل را نیز حفظ کند. رهبری ایران نباید به چنین اظهاراتی اعتماد کند و باید خود را برای بدترین سناریو آماده نماید.»
*پیششرطهای اساسی برای آغاز مذاکرات بین ایران و ایالات متحده چیست؟
انتصار: «آمریکا معتقد است که ایران دیگر آن اهرم قدرتی را که در مذاکرات قبلی داشت، در اختیار ندارد. بسیاری از گزارشهای معتبر نشان میدهند که ایران پیشنهاد پذیرش غنیسازی هستهای در سطح ۱٪ یا حتی کمتر از آن را داده است که در واقع به معنای غنیسازی صفر است.
اما آمریکا بر پذیرش عمومی معیار غنیسازی صفر توسط ایران به عنوان اولین گام برای آغاز مذاکرات بین دو طرف درباره سایر مسائل، از جمله تضعیف تواناییهای دفاعی ایران، اصرار دارد. این مذاکرات، در صورت پیشرفت، شبیه به یک بازی با مجموع صفر خواهد بود.»
پیلار: «نیاز به گفتوگوهای مستقیم و رو در رو وجود دارد، و ایران باید هرگونه مقاومت در برابر چنین قالبی از مذاکره را کنار بگذارد.
ایران باید همکاری بیشتری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینه حسابدهی درباره اورانیوم غنیشده و اجازه بازرسی حتی از تأسیسات هستهای بمبارانشده داشته باشد؛ و دولت آمریکا نیز باید هرگونه درخواست برای «صفر شدن غنیسازی اورانیوم ایران» را کنار بگذارد.»
رئوف: «به نظر من ایران باید از طریق مصر، قطر و عربستان به صورت غیرمستقیم با آمریکا در تعامل باشد. در مجمع عمومی، رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران سعی کردند با آمریکا ارتباط برقرار کنند. اما به نظر میرسد بدون موفقیت بوده است؟»
هاینونن: «ایران و ایالات متحده باید وارد مذاکرات مستقیم شوند، بدون واسطه یا تهدیدات عمومی برای اقدام یکجانبه. در حالی که حملات پیشدستانه ممکن است برنامههای هستهای را به تأخیر بیندازند، به ندرت در متوقف کردن آنها موفق میشوند. اظهارات اخیر مقامات عالیرتبه ایرانی که نشان از بازبینی اهداف مذاکره دارد، نشانه مثبتی است.
دیپلماسی تجدیدشده میتواند به تغییر جهت منابع از هزینههای نظامی و دیگر هزینههای بحثبرانگیز کمک کند، به ویژه در زمانی که اقتصاد ایران - که نه تنها به دلیل تحریمها، بلکه به دلیل ناکارآمدیهای ساختاری نیز تضعیف شده است - برای تأمین نیازهای روزانه جمعیت خود تقلا میکند. تداوم بیثباتی خطر تشدید ناامنی منطقهای را در پی دارد.
در پایان، به خاطر سپردن این نکته حائز اهمیت است که اعتبار رژیم تأیید NPT و اقتدار شورای امنیت در حفظ صلح و امنیت بینالمللی هر دو در خطر هستند.»
هانتر: «مهمترین شرط آغاز مذاکرات با آمریکا و اروپا، این است که ایران در خصوص سیاستهای منطقهای و بین المللی خود تجدیدنظر کند.
امروز ایران خطر آن را دارد که به کلی در سیاست منطقهای بیاهمیت شود. حتی اندونزی به جلسه شرم الشیخ دعوت شده، اما هیچ نشانه محکمی از دعوت از ایران وجود ندارد.
ایران نمیتواند به تنهایی با آمریکا، اسرائیل و برخی اعراب بجنگد. زمان آن فرا رسیده که به جای تعقیب اهداف ایدئولوژیک دستنیافتنی، بر منافع ایران به عنوان یک کشور و ملت تمرکز شود.
سیاستهای ایران به همسایگانش اجازه داده از پول و جانهایی که ایران در خاورمیانه هزینه کرده بهرهمند شوند. امروز ترکیه در سوریه، بدون هزینه کردن هیچ پول و جانی، به عنوان قدرت همرده حاضر است. قطر و ترکیه اعتبار معامله غزه و ... را از آن خود میکنند.»