فریب استرتژیک اسراییل در پیام به پوتین مبنی بر پایان جنگ

اسدالله غلام پور
کد خبر: ۱۳۳۳۹۹۲
| |
542 بازدید

مقام‌های روس و گزارش‌های بین‌المللی گفته‌اند که اسرائیل از طریق کانال‌های دیپلماتیک از جمله تماس با پوتین خواسته تا پیامی به تهران برساند که «تل‌آویو به دنبال تشدید یا بازگشت به جنگ نیست»، خودِ پوتین این موضوع را مطرح کرده و از تلاش‌ها برای پایان دادن به درگیری‌ها صحبت کرده است. 

موضوع «فریب استراتژیک» در جنگ و مناسبات بین‌المللی همیشه یکی از مباحث کلیدی در نظریهٔ امنیت و استراتژی است. «فریب استراتژیک» یعنی سازمان‌دهی پیام‌ها، اقدامات ظاهری، اطلاع‌رسانی و عملیات روانی به گونه‌ای که طرف مقابل به اتخاذ واکنش غلط، کاهش آمادگی یا باور به وضعیتی که نیست، وادار شود. این فریب می‌تواند شامل اعلام آتش‌بس، مذاکره، تبادل اسرا یا پیام‌هایی درباره پایان جنگ باشد، در حالی که طرف فریب‌دهنده هنوز آمادگی ادامه جنگ را دارد. با توجه به شواهد موجود، احتمال بالایی وجود دارد که پیام اسرائیل به پوتین درباره پایان جنگ، نوعی فریب استراتژیک باشد.

 بر اساس مجموعه این منابع، پیام اسرائیل از طریق پوتین به ایران مبنی بر «عدم تمایل به جنگ» یک پیام رسمی و شفاف دیپلماتیک نبوده، بلکه در سطح گفت‌و‌گو‌های غیررسمی و تماس‌های امنیتی منتقل شده است. بیشتر تحلیلگران در رسانه‌های ایرانی و حتی برخی رسانه‌های خارجی، این اقدام را نوعی فریب استراتژیک (Strategic Deception) می‌دانند؛ و هدف آن آرام‌سازی فضای منطقه، کاهش آمادگی نیرو‌های مقاومت، و کسب زمان برای اسرائیل در جبهه داخلی یا در روابط با آمریکا دانسته شده است. روسیه رسماً پیام را منتقل کرده و علناً خواستار «پایان درگیری‌ها» شده است؛ اما لحن رسمیِ مسکو معمولاً محتاط و مشروط است؛ پوتین و دیپلمات‌های روس از لزوم «پایان خصومت‌ها» سخن گفته‌اند، اما نه به‌عنوان تضمینِ مطلق به نفع اسرائیل، بلکه به عنوان فراخوانی برای یافتن راه‌حل‌ها. این سیاستِ محتاطانه یعنی روسیه نقشِ انتقال‌دهنده را پذیرفته، اما تکیهٔ صددرصدی بر پیام اسرائیل نکرده است. گزار

ش‌ها و اظهارنظر‌های رسمی ایران نشان می‌دهد که تهران پیام را دریافت کرده، اما نسبت به آن محتاط و شک‌گراست (مقام‌هایی مثل عباس عراقچی تلویحاً گفتند پیام منتقل شده ولی بر ادامهٔ احتیاط و بررسی تأکید کردند). در عمل، ایران ترجیح می‌دهد بر رفتار واقعی (رصد تحرکات نظامی، شواهد میدانی و سطح اقدامات اسرائیل) تکیه کند تا بر سخنان منتقل‌شده. با در نظر گرفتن الگو‌های فریب استراتژیک، شواهد رسانه‌ای/تحلیلی و رفتار محتاطانهٔ طرف‌های مقابل، سناریوی «فریب تاکتیکی توسط اسرائیل» قابل‌اعتنا و نسبتاً محتمل است. منابع داخلی اسرائیل و چند تحلیلگر مستقل گفته‌اند که عملیات ادراکی برای کاهش هوشیاری استفاده شده است. 

در هفته‌های اخیر، پس از اوج‌گیری درگیری‌ها میان اسرائیل و محور مقاومت، تل‌آویو با چند چالش هم‌زمان روبه‌رو شده است:

۱) ً فشار افکار عمومی جهانی به‌ویژه در اروپا و آمریکا پس از فجایع غزه؛

۲) بحران در دولت نتانیاهو و نارضایتی شدید افکار عمومی داخلی

۳) هشدار روسیه و چین نسبت به خطر گسترش جنگ در خاورمیانه؛

۴) تهدید ایران مبنی بر پاسخ متقابل در صورت تهاجم مستقیم اسرائیل به خاکش؛ بنابراین اسرائیل بدنبال خرید زمان جهت فائق آمدن بر موارد فوق و همچنین خرید زمان برای بازسازی توان نظامی خود است. زیرا بخش قابل توجهی از توان هوایی و پدافندی اسرائیل در ماه‌های اخیر درگیر عملیات گسترده در غزه و مرز لبنان بوده است. 

انتقال پیام «عدم تمایل به جنگ» به ایران می‌تواند برای اسرائیل زمان بخرد تا خطوط دفاعی خود را در شمال (مقابل حزب‌الله) و در جنوب (مقابل حماس) بازسازی کند و آمادگی نیرو‌های ذخیره را افزایش دهد. در واقع، این پیام به‌نوعی «وقفۀ تاکتیکی» است تا هم ارتش از فرسایش روحی بیرون آید و هم نتانیاهو بتواند دولت متزلزلش را ترمیم کند. در چنین فضایی، ارسال پیامی از سوی اسرائیل به روسیه، مبنی بر اینکه «قصد گسترش جنگ را ندارد»، در ظاهر یک حرکت دیپلماتیک آرام‌کننده به نظر می‌رسد، اما در باطن می‌تواند نوعی عملیات روانی و فریب استراتژیک باشد. از دید برخی تحلیلگران روسی و لبنانی، این پیام ممکن است آزمون واکنش ایران نیز باشد. اسرائیل می‌خواهد بداند در صورت ارسال سیگنال «پایان جنگ»، آیا ایران نیرو‌های خود را از حالت آماده‌باش خارج می‌کند یا نه. اگر واکنش ایران به سرعت کاهش یابد، اسرائیل می‌تواند از آن برای اجرای حمله غافلگیرانه بعدی استفاده کند. از سوی دیگر اسرائیل بدنبال القای تصویر «اسرائیل مسئول و صلح‌طلب»، می‌باشد تا هم دنیا را فریب دهد و هم واشنگتن را قانع کند که بتواند به حمایت نظامی خود، بدون هزینه سیاسی داخلی ادامه دهد.

این رفتار دقیقاً مشابه سیاست‌های فریبکارانه اسرائیل در جنگ ۱۹۸۲ لبنان و نیز عملیات «صلح برای جلیل» است، که در ظاهر با شعار «پایان تنش» آغاز شد، اما به تجاوز گسترده منجر گردید. همچنین هم اکنون، اسرائیل در کوتاه‌مدت از نظر پدافند و نیروی هوایی در حالت هشدار بالا قرار دارد و دنبال کاهش تنش سیاسی و زمان‌خریدن است؛ ایران نیز آماده‌باش بالایی دارد و تلاش کرده ظرفیت‌های پدافندی و موشکی‌اش را تقویت کند؛ حزب‌الله پس از جنگ قبلی، همچنان توان قابل‌توجهی برای حملات موشکی/راکتی دارد و اسرائیل مرتباً عملیات پیش‌دستانه برای تضعیف بازسازی آن انجام می‌دهد. این وضع «پنجره‌ای» ایجاد می‌کند که اسرائیل با استفاده از عملیات اطلاعاتی و پیام‌های دیپلماتیک (مثل پیام به پوتین) بتواند زمان و فضای تاکتیکی بخرد، اما احتمال مواجهه با واکنش هدفمند و محدود ایران یا پاسخ نامتقارن محور مقاومت بالا است. از سوی دیگر هدف احتمالی این پیام ممکن است کاهش مداخله روسیه، بهره‌برداری از فضای سیاسی بین‌المللی و حفظ عنصر غافلگیری در عملیات نظامی باشد. زیرا مولفه‌های کلیدی چنین فریبی عبارت‌اند از:

 ۱) پیام متناقض یا متغیر، اعلام تمایل به صلح، سپس بازگشت به عملیات نظامی.
 ۲) ارائه تضمین‌های ظاهری و کم‌ارزش، مثلاً حفاظت از منافع ثالث (مثل تاسیسات روسی)،
 ۳) به کارگیری واسطه ثالث (مثلاً پوتین) با پیام‌هایی ظاهراً صلح‌جویانه.
 ۴) فریب رسانه‌ای و پوشاندن نیت واقعی. 
۵) پویش اطلاعاتی، جاسوسی و آمادگی نظامی پنهان

هم‌زمانی پیام‌های «صلح» با ادامهٔ برخی تحرکات نظامی، وجود گزارش‌های اندیشکده‌ای درباره عملیات ادراکی و واکنش محتاطانهٔ ایران، همه با هم به صورت قوی نشان می‌دهند که احتمالِ «فریب تاکتیکی/اطلاعاتی» از سوی اسرائیل بالاست، یعنی پیامِ صلح بخشی از عملیاتِ ادراکی برای کاهش واکنش فوری و کسب زمان بوده است. ولی این نتیجه‌گیری نه یک «اثبات لو رفته» است و نه انکار مطلق؛ بلکه یک استنتاج مبتنی بر الگو‌ها و شواهد رفتاری است. در مورد جنگ میان اسرائیل و ایران (و زمینه‌های منطقه‌ای آن)، برخی گزارش‌ها و تحلیل‌ها بر احتمال استفاده اسرائیل از فریب تأکید کرده و‌شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد پیام اسراییل به پوتین مبنی بر عدم حمله به ایران، یک فریبی بیش نیست که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 ۱) خبرگزاری‌ها گزارش داده‌اند که پیش از عملیات «رایزینگ لیون» (Operation Rising Lion)، اسرائیل با «عملیات ادراک» (perception operation) تلاشی کرد تا ایران را فریب دهد که حملات قریب‌الوقوع نیست.
 ۲) اسرائیل در رسانه‌ها، اطلاعاتی منتشر نمود که نشان می‌داد اختلاف با آمریکا در نحوه برخورد با ایران در مذاکرات هسته‌ای وجود دارد، به گونه‌ای که ایران ممکن است تصور کند فشار آمریکا بر اسرائیل است و اسرائیل در وضعیت ضعف است.
 ۳) برخی گزارش‌ها گفته‌اند که سفر‌های ظاهری دیپلماتیک، پیام‌های رسانه‌ای و تمرکز عمومی بر مذاکرات اسرا و صلح، همگی بخشی از پوشش‌های رسانه‌ای برای پنهان کردن نیت عملیاتی بوده‌اند.
 ۴) بعضی تحلیلگران نیز بیان کرده‌اند که اسرائیل با تکیه بر فریب رسانه‌ای توانسته است عنصر غافلگیری را حفظ کرده و توانسته است ضربات هوایی شدید و سریع را بدون هشدار قابل‌توجه اجرا کند.

 بنابراین، به نظر می‌رسد اسرائیل در این مورد از فریب استراتژیک بهره برده است. بر اساس مجموعه این منابع، پیام اسرائیل از طریق پوتین به ایران مبنی بر «عدم تمایل به جنگ» یک پیام رسمی و شفاف دیپلماتیک نبوده، بلکه در سطح گفت‌و‌گو‌های غیررسمی و تماس‌های امنیتی منتقل شده است. بیشتر تحلیلگران در رسانه‌های ایرانی و حتی برخی رسانه‌های خارجی، این اقدام را نوعی فریب استراتژیک (Strategic Deception) می‌دانند؛ هدف آن آرام‌سازی فضای منطقه، کاهش آمادگی نیرو‌های مقاومت، و کسب زمان برای اسرائیل در جبهه داخلی یا در روابط با آمریکا دانسته شده است. چرا اسرائیل ممکن است بخواهد چنین فریبی را به روسیه (و به طور کلی به طرف‌های منطقه‌ای) ارسال کند؟ در این مورد دلایل متعددی وجود دارد که به اهم آن اشاره می‌شود:

 ۱) کاهش دخالت روسیه، اگر پیام به پوتین القا کند که جنگ به پایان رسیده یا اسرائیل دنبال راه حل سیاسی است، ممکن است روسیه را از مداخله یا حمایت فعالتر از ایران منع کند.
 ۲) جلوگیری از مداخله احتمالی و مستقیم روسیه یا پاسخ نظامی علیه اسرائیل، با القای اینکه اسرائیل به دنبال تعمیق نزاع نیست، روسیه کمتر ترغیب می‌شود وارد تقابل مستقیم شود.
 ۳) کسب مشروعیت و نقش واسطه‌گری، پیام آتش‌بس یا صلح می‌تواند باعث شود تحت این تصور که اسرائیل به راه‌حل دیپلماتیک مایل است، روسیه به عنوان میانجی وارد شود.
 ۴) کاهش واکنش منطقه‌ای و بین‌المللی، اگر به نظر برسد اسرائیل تصمیم به پایان جنگ دارد، برخی کشور‌ها ممکن است فشار کمتری بر آن وارد کنند یا از واکنش تند خودداری کنند.

اما چنین فریبی برای فریب دهنده، با مخاطرات مختلفی و از جمله موارد زیر نیز، همراه است:
 ۱) افشای فریب و آسیب حیثیتی، اگر روسیه یا ایران تشخیص دهند که صلح ادعایی پوششی است، اعتماد سیاسی کاملاً از بین می‌رود و پیام‌های بعدی دیگر باورپذیری ندارد.
 ۲) افزایش دشمنی و تشدید جنگ، فریب ممکن است باعث شود رفتار متقابل شدیدتر شود؛ دشمن با عصبانیت به تهاجم پاسخ دهد و جنگ بزرگ‌تر شود.
 ۳) پیامد برای روابط با کشور‌های ثالث، اگر روسیه، چین یا کشور‌هایی که نقش واسطه دارند بفهمند فریب در کار است، ممکن است رفتار محتاطانه‌ای در تعامل با اسرائیل در پیش گیرند. هم‌زمانی پیام‌های «صلح» با ادامهٔ برخی تحرکات نظامی، وجود گزارش‌های اندیشکده‌ای درباره عملیات ادراکی و واکنش محتاطانهٔ ایران، همه با هم به صورت قوی نشان می‌دهند که احتمالِ «فریب تاکتیکی/اطلاعاتی» از سوی اسرائیل بالاست، یعنی پیامِ صلح بخشی از عملیاتِ ادراکی برای کاهش واکنش فوری و کسب زمان بوده است. ولی این نتیجه‌گیری نه یک «اثبات لو رفته» است و نه انکار مطلق؛ بلکه یک استنتاج مبتنی بر الگو‌ها و شواهد رفتاری است.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
الی گشت