به گزارش تابناک متن این تحلیل بدین شرح است:
تعلیق نشست برنامهریزیشده برای شنبه آینده در روند مذاکرات ایران و آمریکا، بار دیگر گرد شایعه و بدبینی را بر فضای دیپلماتیک پاشید.
در فضای رسانهای، عدهای بیدرنگ این وقفه را نشانه شکست یا فروپاشی مذاکرات دانستند. اما اگر از سطح شتابزده این تحلیلها عبور کنیم، نشانههایی وجود دارد که حکایت از مسیری متفاوت دارد: روندی که برخلاف ظاهر پرنوسانش، با حذف گامبهگام موانع و تندروها، به سوی مصالحهای تاریخی پیش میرود.
حذف آرام ولی موثر تندروها
یکی از مهمترین نشانههای این روند، تغییرات آشکار در حلقه سیاستورزان ضدتوافق در آمریکا است. کنار رفتن برایان والتز، مشاور امنیتی ترامپ و یکی از پرنفوذترین چهرههای ضدایرانی، تنها یک اتفاق حاشیهای نیست. این رخداد باید در بستر تحولات درون ساختار جمهوریخواه آمریکا و بهویژه در اطراف شخص ترامپ تحلیل شود؛ جایی که اولویتها بهتدریج از منطق تقابل ایدئولوژیک با ایران به سمت سودانگاری ژئوپلیتیک تغییر یافته است.
بنیاد دفاع از دموکراسی، لابیهای اسرائیلی و نئوکانهایی که سالها پروژه تغییر رژیم ایران را در سر داشتند، امروز بیش از همیشه در حاشیهاند. پیام اخیر پسر ترامپ علیه توافق، آخرین تلاش اردوگاه شکستخورده برای زنده نگهداشتن یک نزاع بیثمر بود. اما حتی این تلاش، نشانهای از آن است که در زیر پوست تحولات، شکستخوردگان میدانند توافق به یک «اجتناب محتوم» بدل شده است.
از سوی دیگر، درون جمهوری اسلامی نیز تحولات اجتنابناپذیری در جریان است....
تداوم سکوت رسمی در برابر تعویق نشست شنبه، خود بیانگر این واقعیت است که تهران نیز تمایلی به شعلهور کردن بحران ندارد. جناحهای مختلف حاکم، حتی اگر بر سر جزئیات نزاع داشته باشند، در یک چیز متفقالقولاند: نظام بدون یک توافق پایدار، وارد مرحلهای از فرسایش سیاسی و اجتماعی میشود که بازگشت از آن ممکن نیست.
منطقه جدید، منافع جدید
نقطه تمایز این دور از مذاکرات با نمونههای پیشین، نه در متن مذاکرات، بلکه در زمینه تحولات منطقهای است. توافق ایران و عربستان و تزلزل جایگاه اسرائیل پس از جنگ غزه، همه نشانههاییاند از تغییر زمین بازی. در این زمین جدید، ایران و آمریکا اگرچه هنوز دشمنانی ژرف به شمار میروند، اما اشتراکاتی تاکتیکی و حتی راهبردی پیدا کردهاند: از کنترل درگیریهای نیابتی تا تنظیم منافع در نظم اوراسیایی در حال شکلگیری.
از همین رو، تندروهای هر دو سو تلاش میکنند با بهرهگیری از هر وقفهای – مانند لغو نشست شنبه – پروژه بیاعتمادی و شکست را احیا کنند. اما وزن تحولات واقعی، دیگر به نفع آنها نیست. قدرت آنها نه در توان نظامی یا نفوذ سیاسی، بلکه در مهارت تولید ترس است؛ و این ترس، بهتدریج جای خود را به نوعی خستگی از خصومت داده است.
فراتر از خوشبینی و بدبینی
نباید تعویق نشست را با شکست مذاکرات یکی گرفت. در فرایندهای پیچیدهای مانند این، تعویقها، چانهزنیهای پشتپرده و نوسانات رسانهای اجزای اجتنابناپذیر مسیرند. اراده طرفین برای توافق – برخلاف فضاهای هیجانی – مستحکمتر از آن است که با لغو یک جلسه فرو بریزد. نشانههای جدی از پیامرسانی غیررسمی، کانالهای موازی و استمرار دیپلماسی بیصدا وجود دارد که عملاً مذاکرات را در مسیر نگاه داشتهاند.
مصالحه، نه یک رؤیا بلکه یک ضرورت
توافق پیشرو ضرورتیست برآمده از فرسایش، بنبست و فشار واقعیت. از اینرو، درک این ضرورت، هم در تهران و هم در واشنگتن، بهتدریج بر تحلیلهای ایدئولوژیک و جبههبندیهای سنتی غلبه کرده است. درک این لحظه تاریخی، بزرگترین سرمایهایست که نباید با شتابزدگی یا بازیهای جناحی از دست برود.
نتیجهگیری: محافظت از امکان
لغو نشست شنبه، میتواند بهانهای برای تندروها باشد. اما برای واقعگرایان، تنها یک توقف فنی در مسیر است.
مصالحهای که در حال شکلگیریست، بیش از آنکه یک توافق سیاسی باشد، فرصتی تاریخی برای مهار تنش، بازآفرینی روابط منطقهای و خروج از چرخه تکرار فاجعههاست
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.